استنادات قرآنی بیانات رهبر انقلاب در سال 97/ «آل عمران» و آیه 29 سوره «فتح»؛ پرارجاع‌ترین سوره و آیه
کد خبر: 3798937
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۰:۵۰
اختصاصی ایکنا/

استنادات قرآنی بیانات رهبر انقلاب در سال 97/ «آل عمران» و آیه 29 سوره «فتح»؛ پرارجاع‌ترین سوره و آیه

گروه سیاسی ــ سوره «آل عمران» و آیه 29 سوره «فتح»، با 12 و 5 بار تکرار پراستنادترین سوره و آیه در مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب در سال 1397 بودند.

به گزارش ایکنا؛ رهبر معظم انقلاب در مجموعه سخنرانی‌های سال 1397 برای تشریح بیانات خود به آیات زیادی از قرآن استناد فرمودند که در این گزارش این آیات در کنار عبارت مطرح شده از سوی ایشان ارائه می‌شود.

ایشان در دیدار 24 اسفندماه با اعضای مجلس خبرگان رهبری، به 12 آیه قرآن استناد کردند که از این لحاظ بیشترین استناد قرآنی در این دیدار انجام شد.

سوره آل عمران پراستنادترین سوره در بیانات سال 1397 رهبر معظم انقلاب با 24 ارجاع بود و آیه 29 سوره فتح نیز 5 بار در مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در این سال بیان شده است که بدین لحاظ پراستنادترین آیه بوده است که متن آیه چنین است: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوي‏ عَلي‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً» (محمّد ( ص ) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید ، و در میان خود مهربانند پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است ، همانند زراعتی که جوانه های خود را خارج ساخته ، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی دارد این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند ، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است).

در تفسیر نور حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی درباره این آیه آمده است که « «ركع» جمع «راكع» به معناى ركوع كننده و «سجد» جمع «ساجد» به معناى سجده كننده است. اين دو كلمه براى كسانى به كار مى‌رود كه بسيار اهل سجده و ركوع و نماز باشند و بر آن مداومت كنند. «سوق» به معناى ساق پا و ساقه گياه، «شطأ» به معناى جوانه گياه، «آزر» به معناى تقويت و كمك و «فَاسْتَغْلَظَ» از غلظت به معناى سفت و محكم شدن مى‌باشد.

در آغاز سوره، پيامبر صلى الله عليه و آله مورد خطاب بود، «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ» در پايان سوره نيز محور آن، رسول خدا است. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» در اين آيه، شيوه‌ ارتباطات يك مؤمن ترسيم شده است:

ـ رابطه با بيگانگان؛ «أَشِدَّاءُ» شدت و سختى.
ـ با خودى‌ها؛ «رُحَماءُ» محبت و مهربانى.
ـ با خداوند؛ «رُكَّعاً سُجَّداً» عبوديت و بندگى.
ـ با خود؛ «يَبْتَغُونَ» تلاش و كوشش و اميد به فضل خدا.

تشبيه جامعه اسلامى به مزرعه كشاورزى، قابل دقت است زيرا:
الف. كشت، از درون زمين است، عقيده نيز از درون انسان است.
ب. كشت، در محيط مناسب رشد مى‌كند، جامعه اسلامى هم نياز به زمينه‌هاى مناسب دارد.
ج. كشت، داراى رشد طبيعى و تدريجى و اصيل و ثابت است، رشد امت اسلامى نيز مراحل و ثبوت و اصالت دارد.

در نوشتن صلح‌نامه حديبيّه، همين كه حضرت على عليه السلام نوشتند: محمّد رسول اللّه، نماينده كفّار اصرار كرد كه اين كلمه بايد حذف شود، امام على عليه السلام از حذف لقبِ «رسول اللّه» ناراحت بود ولى خداوند به جاى آن در متن قرآن فرمود: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ». ياران پيامبر، در جستجوى دنيا و آخرتند، «فضل» به نعمت‌ها و امكانات مادى، و «رضوان» به نعمت‌ها و امور معنوى گفته مى‌شود. شايد هم مقصود اين باشد كه ياران پيامبر براى كار خود ارزشى قائل نيستند، بلكه به فضل او دل‌بسته‌اند نه به اعمال خود.

اين آيه، هم به نشانه‌هاى ظاهرى مؤمن اشاره كرده كه خضوع و خشوع در گفتار و رفتار است، «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» و هم به استوارى و ريشه‌دار بودن عقيده در دل و جان مؤمن كه همواره در حال رشد و گسترش است. كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ‌ ...

در انجيل متى‌ مى‌خوانيم: بار ديگر مثلى براى ايشان زد و گفت: ملكوت آسمان مثل دانه خردلى است كه شخصى گرفته در مزرعه خويش بكارد. هر چند دانه خردل از ساير دانه‌ها كوچكتر است، ولى چون نمو كند، بزرگ‌ترين بقول (سبزيجات) و درختى مى‌شود چنان كه مرغان هوا در شاخه‌هايش آشيانه مى‌گيرند.

امام صادق(ع) در بيان آيه‌ «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»، فرمودند: مراد آثار شب زنده‌دارى است. «هو السهر فى الصلاة»
اسلام دين جامع است؛ در خط سياسى‌ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» و در اخلاق اجتماعى، «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» و در بعد معنوى‌ «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً» است.
اما پیام‌های این آیه به شرح ذیل است:

1- وعده‌هاى الهى شفاف است.
2- جهانى شدن مكتب اسلام، به رهبرى الهى و يارانى صادق نيازمند است.
3- يكى از ابزار و شيوه‌هاى تربيت، معرّفى الگوهاست.
4- ايمان به رسول خدا، «آمنوا به» گام اول است، مهم‌ترين گام، همراهى با رسول است.
5- مسلمانان بايد در برابر دشمن؛ خشونت، قاطعيّت، صلابت و شدّت داشته و در برابر ديگر مؤمنان؛ رأفت، مودّت، رحمت و عطوفت، مهر و احساسات داشته باشند.
6- بى‌تفاوتى ممنوع، مسلمان بايد مظهر حبّ و بغض باشد.
7- ملاك مهر و قهر، ايمان و كفر است، نه قوم و قبيله و مال و ثروت.
8- عبادت، براى ياران پيامبر يك سيره دائمى است، نه يك عمل موسمى.
9- در جامعه اسلامى، بايد نماز ظهور و بروز داشته باشد، نه مخفى و پنهان.
10- ركوع و سجود در نماز، داراى محوريّت است.
11- عبادتى مورد ستايش است كه همراه با كثرت و مداومت باشد.
12- بخش‌هايى از تورات و انجيل فعلى، دست نخورده و تحريف نشده است، لذا قرآن در مواردى به آنها استناد مى‌كند.
13- در كتب آسمانى قبل نيز پيش‌گويى‌هايى بوده است. در تورات و انجيل، سيماى ياران پيامبر اسلام مطرح شده است.
14- مثال‌هاى كتب آسمانى، طبيعى، همه‌جايى، همه فهم، در دسترس و قابل تجربه است.
15- رشدى پايدار است كه طبيعى، مستقل و تدريجى باشد.
16- جامعه اسلامى بايد خودكفا، مستحكم و مستقل باشد تا روى پاى خود بايستد.
17- دين از سياست جدا نيست. در كنار ركوع و سجود، موضع‌گيرى‌هاى قاطع و دشمن شكن لازم است.
18- رشد كمى و كيفى مسلمانان، كفّار را عصبانى مى‌كند.
19- ركوع و سجود و همگامى با رسول خدا كافى نيست، بايد تمام آن امور برخاسته از ايمان و عمل صالح باشد تا اجر عظيم دريافت شود.
20- پاداش مؤمنان راستين در وهم نگنجد.21

21 دفع ضرر، مقدّم بر كسب منفعت است. (اول‌ «مَغْفِرَةً» بعد «اجر عظيم»)

استنادات قرآنی در بیانات رهبر معظم انقلاب در سال 1397 به شرح ذیل است:

فروردین‌ماه:

ـ در درجه‌ اوّل همه‌ آن کسانی که با منیّت خود، با تکبّر خود، با استبداد خود، با ظلم خود می‌خواهند بر امور جامعهی بشری و جوامع بشری تسلّط پیدا کنند، با شعار توحید عقب‌زده می‌شوند، لذا دشمنی می‌کنند. وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ وَالجِنِّ یوحی بَعضُهُم إِلىٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا(انعام،112 )؛ همه پیغمبران با صاحبان زر و زور،‌ با مستبدّان عالم،‌ با زورگویان عالم، ‌با فراعنه عالم روبه‌رو شدند، مواجه شدند و با‌ آنها مبارزه کردند. (25 فروردین، بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی)

ـ اینکه بشریّت روزبه‌روز از اوّل تاریخ بشر تا امروز به معارف الهی نزدیک شده و نزدیک‌تر شده است، به‌خاطر مبارزه است؛ چون حق باید مبارزه کند. الَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ (نساء، 76) ؛بدون مبارزه با مستبدّان و زورگویان و بدخواهان بشر و ظالمین و ستمگران نمی‌شود حق را پیش برد؛ مبارزه لازم است و پیغمبران این کار را کردند؛ و توحید، متضمّن کلّیّات و اصول و خطوط اصلی این مبارزه است. (همان دیدار)

ـ در همین تبلیغاتِ انتخاباتیِ اخیر در سال گذشته، همین رئیس‌جمهور کنونی آمریکا این حرف را گفت؛ گفت ما به سعودی‌ها به چشم گاو شیرده نگاه می‌کنیم! ذلّت از این بیشتر؟ برای یک دولت، برای یک ملّت، ذلّت از این بالاتر؟ پولش را بگیرند، بعد به‌عنوان گاو شیرده او را خطاب بکنند، به او توهین بکنند؛ ذلّت یک کشور و یک دولت بیش از این نمی‌شود؛ اسلام با این ذلّت‌ها مخالف است. وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنینَ(منافقون، 8)؛ اگر مؤمن باشند، باید عزیز باشند. (همان دیدار)

ـ در مقابل دشمن، «ایستادگی» موجب عقب‌رفت دشمن است. وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا (فتح، 22و 23)؛ این سنّت الهی است: اگرچنانچه در مقابل ظلم و استبداد و زورگویی و خباثت‌ها و جنایت‌های جنایتکارانِ عالم بِایستید، قطعاً مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند؛ این قرآن کریم است که به‌عنوان یک سنّتِ قطعیِ تاریخ و سنّت الهی از این یاد می‌کند، و این سنّت ان‌شاءالله عملی خواهد شد. (همان دیدار)

اردیبهشت‌ماه:

ـ امروز ما به قرآن احتیاج داریم؛ راه صحیح زندگی جوامع اسلامی و امّت اسلامی، عمل به قرآن است؛ در یک روایتی می‌فرماید: اِنَّ هٰذَا القُرآنَ حَبلُ الله -اینکه در قرآن دارد که «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا»( آل عمران، 103)؛ این حبل‌الله، همین قرآن است. ( 6 اردیبهشت، بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان مسابقات بین‌المللی قرآن)

ـ قرآن به ما درس می‌دهد؛ [مثل] همین آیاتی که اینجا امروز تلاوت شد: مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم تَراهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ(فتح، 29)؛ اینها خصوصیّات مؤمن است، قرآن میگوید این‌جوری باید باشید. اوّلش «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» است؛ در مقابل کفّار سخت ایستادن، مثل خاکریزهای نرمی که قابل نفوذ است نبودن، مثل سدّ مستحکمی در مقابل کفّار ایستادن. مسلمانها باید در مقابل استکبار بِایستند؛ مسلمان‌ها باید در مقابل زورگویی آمریکا و بقیّهی زورگوهای عالم بِایستند؛ اگر این را رعایت نکنند، اگر این مرزها را توجّه نکنند، ذلیل خواهند شد، دچار فساد خواهند شد، دچار عقب‌ماندگی خواهند شد که الان این متأسّفانه اتّفاق افتاده. (همان دیدار)

ـ در آیات آخر سوره‌ مبارک انفال، آنجایی که بحث ولایت مؤمنین با یکدیگر است [میفرماید:] أُولٰئِکَ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ (انفال، 72)، [این] راجع به مؤمنین؛ در مورد کفّار در آیه‌ی بعد میفرماید که آنها هم «بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ»؛ هم مؤمنین اولیای یکدیگرند و با همدیگر پیوند ولایتی دارند، هم کفّار با یکدیگر پیوند ولایتی دارند. پس این تکلیف است به زبان اِخبار، امّا در واقع انشاءاست و معنایش این است که مؤمن با مؤمن بایستی پیوند ولایتی داشته باشد، مال هرجای دنیای اسلام که هست باشد؛ این وحدتی که ما می‌گوییم این است. در مقابل، بایستی در جبههی مقابل، کفّار را که ملاحظه می‌کند با آنها پیوند نداشته باشد، با آنها ولایت نداشته باشد. (همان دیدار)

ـ این ولایتی که امروز مشاهده می‌کنید و بعضی از کشورها با رژیم صهیونیستی بنا میکنند به مبادله‌ی کلمات محبّت‌آمیز و ارتباطات گوناگون سیاسی و اقتصادی و غیره. بعد میفرماید: إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ(انفال، 73)؛ اگرچنانچه این ولایت بین مؤمنین و قطع ولایت بین مؤمنین و کفّار رعایت نشود در زمین، فتنه و فساد کبیر به وجود می‌آید. (همان دیدار)

ـ امام (رضوان‌الله‌علیه) فرمودند «معلّمی شغل انبیا است»؛ این فقط یک شعار دل‌خوش‌کن نیست؛ این یک حقیقت قرآنی است: وَ یُعَـلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة (بقره، 129)؛ از جمله‌ خصوصیّات پیامبران، تعلیم است. یعنی شما دارید راهی را حرکت می‌کنید که برترین انسان‌های تاریخ بشریّت، آن راه را رفته‌اند و برای آن مقصود و برای آن پیمایش، مبعوث شده‌اند؛ یعنی پیغمبران. تأثیر بی‌نظیر، نقش بی‌نظیر تعلیم و تربیت عمومی در پیشرفت کشور، در سعادت کشور یک مسئله‌ فوق‌العاده مهمّی است. (19 اردیبهشت، بیانات در دانشگاه فرهنگیان)

ـ آیه شریفه سوره‌ انّافتحنا را تلاوت کردند: اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم (فتح، 29)؛ در مقابل دشمنان دین و در مقابل کفّار بایستی سرسخت بود، بین خودمان بایستی مهربان باشیم؛ [امّا] عکسش را عمل میکنند. (27 اردیبهشت، بیانات در محفل انس با قرآن کریم)

ـ ما از قرآن فاصله داریم؛ قرآن تکلیف ما را معیّن کرده است؛ قرآن آنها را به ما معرّفی کرده: قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکـبَر(آل عمران، 118)؛ اینها را امروز تلاوت کردند؛ اینها آیات قرآن است. (همان دیدار)

ـ دشمنیِ آنها که با اسلام و مسلمین تمام نمی‌شود؛ وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلّا اَن یُؤمِنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمید (بروج، 8)؛ دشمنی‌شان به‌خاطر گرایش به اسلام است. (همان دیدار)

ـ ما از قرآن دوریم؛ امّت اسلامی از قرآن دور است. اگر خودمان را به قرآن نزدیک بکنیم، بلاشک بر دشمن غلبه پیدا می‌کنیم، این دشمن هر که باشد؛ وَلَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لایَجِدونَ وَلِیًّا وَلا نَصیرًا سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلا (فتح، 22و 23). (همان دیدار)

ـ وعده‌ الهی است، وعده‌ قرآنی است؛ وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه (حج، 40)؛ اینها چیزهایی است که از قرآن باید یاد بگیریم، باید فرابگیریم، باید کار کنیم. این جلسات مقدّمه است؛ این نشست‌وبرخاست‌ها و این آموزش‌ها مقدّمه است؛ این خواندن‌ها و تلاوت‌ها مقدّمه است؛ مقدّمه‌ تدبّر کردن، فهمیدن، آگاه شدن و عمل کردن. (همان دیدار)

خردادماه:

ـ خداوند متعال به کسی مثل پیغمبر، به انسان والایی مثل رسول‌الله در سوره‌ی مزّمّل [میفرماید]: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ * یا اَیُّهَا المُزَّمِّل * قُمِ الَّیلَ اِلّا قَلیلًا * نِصفَهُ اَوِ انقُص مِنهُ قَلیـلًا * اَو زِد عَلَیهِ وَ رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلًا (مزمل، 1 تا 4)؛ نیمی از شب -یا زیادتر یا کمتر- برخیز عبادت کن، دعا کن، مناجات کن، قرآن بخوان، آن ساعات را مشغول باش؛ چرا؟ اِنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولًا ثَقیلًا (مزمل، 5)؛ کارَت مشکل است، کار سنگینی بر دوش تو است، قول ثقیلی را به تو القا خواهیم کرد؛ باید آن را بتوانی تحمّل کنی. اگر این بیداریِ نیمه‌شب، این تضرّع، این دعا، وجود داشت، می‌توانی این بار را تحمّل کنی و ببری و به منزل برسانی؛ اگر نه، نه. وضع ما این‌جوری است. (2 خرداد، بیانات در دیدار مسئولان نظام)

ـ ما در شکست دشمن شک نداریم؛ بنده هیچ تردیدی ندارم. هرکسی که با معارف اسلامی آشنا باشد می‌داند که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» (محمد (ص)، 7) وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه (حج، 40)؛ یا همین آیه‌ای که تلاوت کردند که «وَ مَا النَّصَرُ اِلّا مِن عِندِ الله» (آل عمران، 126)، اینها مسلّم است و در این تردیدی نیست. می‌دانیم که شکست می‌خورند؛ می‌دانیم که سرنوشت رئیس‌جمهور کنونی هم بهتر از سرنوشت اَسلافش -بوش و نئوکان‌ها و دوروبری‌های ریگان و بقیّه- نخواهد بود. (همان دیدار)

ـ استقرار عدالت، نفی تبعیض، نفی فاصله‌های طبقاتی؛ اینها جزو آرزوهای بزرگ است. اصلاً در قرآن، اقامه‌ قسط را مسئله اصلی و هدف پیغمبران میداند: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط. (7 خرداد، بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان)

ـ حالا موسیٰ آمده، منتظر بودند به مجرّدی ‌که موسیٰ آمد، دستگاه فرعون کن‌فیکون بشود؛ نشده بود- قرآن میگوید آمدند پیش حضرت موسیٰ و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا» (اعراف، 129)؛ تو که آمدی چه فرقی کرد؟ چه تفاوتی کرد؟ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار می‌کردند، زیر فشار بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. ببینید! این آن حالت بی‌صبریِ بنی‌اسرائیلی است؛ بی‌صبری. حضرت موسیٰ گفت خب صبر کنید: اِنَّ الاَرضَ لله یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِه وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین (اعراف، 128)؛ تقوا اگر داشته باشید، عاقبت مال شما است؛ صبر لازم است. این حالت را نباید داشته باشید؛ اینکه ما بگوییم چرا نشد، چه‌جوری شد، پا به زمین بزنیم، درست نیست. (همان دیدار)

ـ هُوَ الَّذىِّ اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادُوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم وَ لله جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَلیمًا حَکیمًا (فتح، 4) یاد عظمت‌ها و قلّه‌های بلند و پروازهای معنویِ انسان‌های بزرگ، به دل‌ها آرامش و اطمینان و اعتمادبه‌نفس می‌بخشد. آیه‌ی شریفه، سکینه و آرامش را در دل‌های مسلمانان ناشی از فتح و نصرت الهی میداند و آرامش را و اطمینان را و سکینه‌ قلبی را مایه‌ی تقویت ایمان و ازدیاد ایمان معرّفی می‌کند؛ دشمن عکس این را و ضدّ این را برای امّت اسلامی و برای جامعه‌ مؤمن و متحرّک و پویای ما دنبال می‌کند. (14 خرداد، بیانات در بیست و نهمین سالگرد ارتحال امام«ره»)

ـ از سلطه جهان کفر نهراسید و به وعده خدای عزّوجل مطمئن باشید که فرموده او (سبحانه و تعالی) با صراحت هرچه تمام‌تر بیان می‌دارد: «یا می‌خواهند نیرنگی بزنند؟ ولی آنان که کافر شده‌اند، خود دچار نیرنگ شده‌اند» (طه، 42). (همان دیدار)

ـ جوان ما باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» (فتح، 29) [باشد] -همین آیه‌ای که اینجا تلاوت کردند- این‌جوری تربیت بشود؛ در مقابل ظلم بِایستد، در مقابل متعرّض و متعدّی بِایستد امّا با برادر مؤمن، با مهربانی، با گذشت رفتار کند؛ باید به جوانمان گذشت را یاد بدهیم. (20 خرداد، بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها)

ـ آمریکا در منطقه شکست‌خورده است. آمریکا در منطقه نتوانسته است، شیطان بزرگ با آن‌همه تلاش، با آن‌همه وسوسه و دمدمه نتوانسته است به مقصودِ خود در این منطقه برسد. پول را خرج کرده است، فَسَیُنفِقونَها ثُمَّ تَکونُ عَلَیهِم حَسرَةً ثُمَّ یُغلَبون (انفال، 36) آیه قرآن است، پول را خرج می‌کنند امّا سودی از آن نمی‌برند؛ بعد از این هم قدرت‌های شیطانی در این منطقه هرچه پول خرج کنند، همین مطلب برایشان وجود دارد. (25 خرداد، بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر)

ـ به‌معنای واقعی کلمه اینها شمرهای این زمانند؛ به‌معنای واقعی کلمه اینها کسانی هستند که قرآن در حقّشان می‌گوید «اِنَّهُم لا اَیمـانَ لَهُم‌‌» (توبه، 12) هیچ عهد و پیمانی در اینها مورد اعتماد نیست -داریم می‌بینیم دیگر؛ این جلوی چشم ما است- به‌معنای واقعی کلمه اینها باج‌طلب و زورگو هستند و بدیهی است که ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی و مسئولان محترم نظام زیر بار هیچ باج‌طلب و زورگویی نخواهند رفت. (30 خرداد، بیانات در دیدار نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی)

تیرماه:

ـ حرکت قوّه‌ قضائیّه‌ به سمت اصلاح درونی دستگاه قضا هم بایستی به نظر بنده بی‌توقّف، بدون توقّف، انجام بگیرد. من عرض می‌کنم شما هر پرونده مهمّی که به جریان می‌اندازید، هر دعوایی که به یک حکم عادلانه‌ای آن را منتهی می‌کنید، این یک صدقه است، این یک کار خیر است، این یک نعمت از طرف پروردگار بر شما است؛ وَ اَمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث( ضحی، 8)؛ این نعمت را آشکار کنید، بگویید تا همه بدانند که این اتّفاق افتاد. (6 تیر، بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه)

ـ چندین آیه‌ است درباره‌ دشمنان عنود و لبریز از بغض و کینهی اسلام و مسلمین و پیامبر که آنها را بیان میکند. قَد بَدَتِ البَغضَاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَرُ (آل عمران، 118)؛ بعد از آنکه این خصوصیّات را در مورد این دشمنان ذکر می‌کند -که این دشمنان، خصوصیّاتشان منطبق است با خصوصیّات همین دشمنانی که امروز شما دارید و ملّت مسلمان ایران دارد و ایران اسلامی دارد که واقعاً «قَد بَدَتِ البَغضَاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَرُ»؛ یا «اِن تُصِبکَ حَسَنَةٌ تَسُؤهُم» (توبه، 50)، اگر شما یک افتخاری به دست بیاورید، یک موفّقیّتی به دست بیاورید، آنها عمیقاً ناراحت می‌شوند- و بعد از آنکه این آیات ذکر میشود، در پایان، قرآن این‌جور میگوید، میفرماید که «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا» (آل عمران، 120)، این یک قانون -قانون آفرینش- است. صبر و تقوا موجب میشود که همین دشمن عنود، این کپسول زشت کینه و بغضاء، با همهی توانایی‌هایی که برای خودش فراهم کرده، هیچ غلطی در مقابل شما نتواند بکند؛ لَا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیْئًا؛ یعنی هیچ زیانی به شما نمیتوانند برسانند؛ به شرط چه؟ به شرط صبر و تقوا. (9 تیر، بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین«ع» )

ـ اگر آن صبر و این تقوا را شما جوانان عزیز و مسئولان مسائل نظامی و امنیّتی و اقتصادی و دیگران در درجه‌ی اوّل، و سایر مردم و عموم ملّت ایران در درجه‌ی بعد، به کار ببندند، لا ‌یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا (آل عمران، 120) هیچ ضربه‌ای، هیچ آزاری نمیتوانند به شما برسانند؛ و به توفیق الهی همین هم خواهد بود. (همان مراسم)

ـ ایستادگی کردن ممکن است هزینه‌ای داشته باشد، امّا دستاوردهای بسیار بزرگی دارد که صدها برابرِ آن هزینه برای ملّت‌ها ارزش دارد؛ امّا تسلیم شدن در مقابل دشمن عنود و لجوج و خبیث، جز لگدمال شدن، جز ذلیل شدن، جز بی‌هویّت شدن هیچ اثری ندارد؛ این را بایستی همه بدانند. این قانون لایتخلّف پروردگار است که فرمود: فَلا تَهِنوا وَ تَدعوا اِلَی السَّلمِ وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ وَ اللهُ مَعَکُم وَ لَن یَتِرَکُم اَعمالَکُم (محمد (ص)، 35)؛ سست نشوید، دعوت به سازش با دشمن نکنید، خدای متعال شما را برتر قرار داده است و برتر هستید «وَ لَن یَتِرَکُم» -یعنی «لَن یَنقُصَکُم»- خدای متعال برای شما کم نمیگذارد در مقابل مجاهدتی که انجام داده‌اید، پاداش این مجاهدت را به‌طور کامل به شما خواهد داد. (همان مراسم)

ـ بدیهی است که در شرایط سخت مجاهدت در راه وظیفه و در راه خدا ثواب مضاعفی هم دارد، یعنی یک وقت هست شما بی‌دردسر، بی‌دغدغه، بی‌مشکل کارتان را در وزارتخانه انجام میدهید، یک وقت مشکلاتی دارید، خب وقتی مشکلات دارید و کار را با سختی انجام میدهید طبعاً ثواب الهی بیشتر است و هدایت الهی هم وعده داده شده است. «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا» ( عنکبوت، 69)؛ یعنی شما وقتی مجاهدت کردید، تلاش کردید خدای متعال هدایت می‌کند، راه درست را به شما نشان می‌دهد. (24 تیر، بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت)

ـ علاوه‌ بر همه‌ جهات گوناگونی که در حج -این فریضه بزرگ- وجود دارد، حج این خصوصیّت را هم دارا است که مظهر آمیختگی معنویّت و سیاست، معنویّت و مادّیّت، و دنیا و آخرت است. وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار (بقره، 201)؛ کسانی که در حج این‌جور دعا می‌کنند و حسنه دنیوی و حسنهی اُخروی را از خدای متعال مسئلت می‌کنند، اینها مطلوب و مقبول قرآنند؛ یعنی دنیا و آخرت در حج مجتمع شده است؛ حج مظهر یک‌چنین چیزی است. (25 تیر، بیانات در دیدار کارگزاران حج)

ـ آن‌وقت، وقتی‌که به آنجا آمدید، ثُمَّ اَفیضوا مِن حَیثُ اَفاضَ النّاس (بقره، 199) اینجا هم بحث ناس است «سَواءً العـاکِفُ فیهِ وَ الباد» (حج، 25)؛ اهل مکّه و غیر اهل مکّه تفاوتی ندارند؛ اینجا مال همه است، این سرزمین متعلّق به همه‌ی مسلمین است. نباید کسانی خیال کنند که این سرزمین مال آنها است و آنها حق دارند هرجور دلشان میخواهد در‌ آنجا رفتار بکنند؛ نخیر، همه‌ی مسلمانها حقّ یکسانی دارند نسبت به کعبه‌ی شریف، نسبت به مسجدالحرام و نسبت به این موطن شریف و فضای مقدّس حرمین شریفین. (همان دیدار)

ـ آیات قرآن، چه آنچه مربوط به حج است، چه آنچه مربوط به جهاد است، چه آنچه مربوط به ارتباطات مردم در یک جامعه است، چه آنچه مربوط به حاکمیّت حاکم اسلامی در جامعه است، اینها همه‌ سیاستهایی است که متعلّق به اسلام است. مردم‌سالاری اسلامی هم که ما گفتیم، متّخَذ از متن اسلام و متن قرآن است. وَ اَمرُهُم شورىٰ بَینَهُم (شورا، 38)؛ این، آن نکته‌ی اصلی است در مسئله‌ حج. (همان دیدار)

ـ یک نکته این است که از مفاهیم حج و نکته‌هایی که در حج وجود دارد، هیچ‌کس نباید جلوگیری کند و ممانعت ایجاد کند؛ که «اِنَّ الَّذینَ کَـفَروا وَ یَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللهِ وَ المَسجِدِ الحَرام» (حج، 25)، آن‌کسانی که «صدّ عن ‌سبیل ‌الله» میکنند و «صدّ عن المسجد الحرام» می‌کنند، این صدّ

-جلوگیری، منع- فقط این نیست که نگذارند شما بروید مکّه، ممکن است بگذارند بروید مکّه امّا نگذارند که از مفاهیم حج استفاده کنید؛ این هم صدّ عن‌ سبیل ‌الله است، این هم صدّ عن المسجد الحرام است. آن‌کسانی که این حرکت را انجام می‌دهند، آن حکومت، آن دولتی که این غلط بزرگ را می‌کند، صدّ عن سبیل ‌الله انجام می‌دهد. بایستی مفاهیم حج را دانست، فهمید، برطبق آنها رفتار کرد و عمل کرد. (همان دیدار)

ـ از سال اوّلی که انقلاب پیروز شد و کسانی رفتند حج و امام بزرگوار پیام دادند، مفاهیم جدیدی از حج برای ملّت ایران آشکار شد و روشن شد و دنبال آن مفاهیم را گرفت و حرکت کرد؛ حجّ همراه با برائت، حجّ همراه با تفاهم با مسلمین، حجّی که مظهر «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَماءُ بَینَهُم» (فتح، 29) است. حج مظهر «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَماءُ بَینَهُم» باید باشد. (همان دیدار)

ـ حقّ بزرگ حجّاج بر آن کسانی که مسلّط بر آن منطقه هستند، امنیّت آنها است؛ این مطالبهی اصلی آنها است. «امن» یکی از خصوصیّاتی است که خدای متعال برای خانه خودش و شهر مکّه و حرم، معیّن فرموده است: جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ اَمنا (بقره، 125)؛ همه آنجا جمع بشوند و امن باشد، امنیّت داشته باشند. (همان دیدار)

مردادماه:

ـ دعای عرفه، با آن مضامین بلند- بعد هم روز [عید] قربان، یادآوری قربانی بزرگ، وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیمٍ (صافات، 107) بعد وارد دهه‌ دوّم ذی‌‌‌‌حجّه می‌شویم، دههی غدیر، ماجرای عجیبی است؛ این ماه مهمّی است؛ و مقدّمه‌ ماه محرّم. از این فرصت‌ها استفاده‌ معنوی کنیم. (22 مرداد، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم)

ـ شماها اغلب جوانید، دل‌هایتان پاک است، روح‌هایتان صافی است، آلودگی‌هایتان نسبت به امثال ما که عمری گذرانده‌ایم، کمتر است؛ با توجّه به خدای متعال «وَ سئَلُوا اللهَ مِن فَضلِه» (نساء، 32)؛ فضل خدا را بخواهید در همه‌ امورتان -در امور شخصی، در امور اجتماعی، در امور سیاسی، در امور بین‌المللی- و خدای متعال پاسخ خواهد داد. (همان دیدار)

شهریورماه:

ـ حقیقتاً غدیر و معرّفی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به‌عنوان ولیّ امر امّت اسلامی و جانشین پیغمبر، یکی از نعمتهای بزرگ خدای متعال بود؛ یعنی همچنان که خود اصل نبوّت و رسالت، منّت الهی و نعمت بزرگ الهی است که «لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم» (آل عمران، 164)، در مورد ولایت امیرالمؤمنین هم حقیقتاً یک نعمت بزرگ و یک منّت بزرگی بود: «خَلَقَکُمُ‌ اللهُ‌ اَنوَاراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقینَ حَتّى مَنَّ اللهُ عَلَینا بِکُم فَجَعَلَکُم فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفَع‌» تا آخر؛ حقیقتاً نعمت بزرگی است. خب ولایت امیرالمؤمنین و مسئله‌ ولایت، یک جا در قرآن -در سوره‌ی مائده- مایه‌ی یأس کفّار است: اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم (مائده، 3)؛ آن روزی که مسئله‌ ولایت مطرح شده، آن روزی است که به نصّ قرآن «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»، مایه‌ی یأس کّفار است که مرحوم علّامه‌ طباطبائی یک تفصیل خیلی زیبایی در این زمینه دارند در تفسیر المیزان که این یأس چگونه است و با چه منطقی این یأس وجود دارد؛ یک جای دیگر در همین سورهی شریفه، این آیه‌ی مبارکه است که «وَمَن یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسولَه وَ الَّذینَ ءامَنوا فَاِنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغّْلِبون» (مائده، 56)، که مراد از این «الَّذینَ ءامَنوا» که در این آیه است و آیه‌ قبلش که «وَهُم راکِعون»(مائده، 55) [است] -آیه‌ رکوع [که میگوید] در حال رکوع، انفاق میکنند- امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) است؛ «ءامَنوا» در این آیه هم اشاره‌ به همان است؛ [یعنی] آیه‌ بعد از «اِنَّما وَلِیُّکُمُ الله» (مائده، 55). آن‌وقت اینجا «حِزبَ الله» را که همان کسانی هستند که دنباله‌رو این ایمان و این حرکتند، «غالبون» معرّفی می‌کند؛ یعنی یک جا مسئله یأس کفّار است، یک جا مسئله‌ غلبه‌ اهل حق. زمینه‌های حرکت امّت اسلامی و جامعه‌ اسلامی، بخصوص جامعه‌ شیعه اینها است که مایه‌ غلبه و مایه یأس کفّار و مایهی توانایی و قدرت و در اختیار ما است. ( 7 شهریور، بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت)

ـ ظرفیّت‌های اقتصادی‌ ما خیلی خوب است. اگر از این ظرفیّت‌ها استفاده نکنیم، واقعاً کفران نعمت کرده‌ایم؛ خدای متعال [میفرماید]: اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کـُفرًا (ابراهیم(ص)، 28)؛ ما نعمت خدا را نبایست تبدیل کنیم به کفران. (همان دیدار)

ـ چیزهایی هست که جزو سُنن طبیعی و معمولی رفتارهای جمعی است؛ اینها باید رعایت بشود؛ یکی‌اش همین است که مشورت کنیم، فکر کنیم، حقوق افراد گوناگون را در نظر بگیریم و البتّه «فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی الله‌» (آل عمران، 159) هم دنبالش هست که باید آن را هم انجام بدهیم. (همان دیدار).

ـ دیروز -روز بیست‌وچهارم- بنا بر مشهور، روز مباهله بود و همچنین روز نزول آیه‌ی ولایت در حقّ امیرالمؤمنین (سلام‌‌الله‌علیه)؛ اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَ الَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعون (مانده، 55) امروز هم روز نزول سوره‌ هل‌اَتی است و به قولی امروز روز «مباهله» است؛ ایّام مهمّی است. (15 شهریور، بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری)

ـ [درحالی‌که] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازه‌ای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجرهی طیّبه‌ای که امروز وجود دارد و گسترده‌ [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء» (ابراهیم، 8) بنابراین «حسّاس» که می‌گوییم، از این جهت نیست. (همان دیدار)

ـ در صدر اسلام هم قضیّه همین‌جور بوده است. در آنجا هم اقتضائات گوناگون و شرایط گوناگون، وظایف گوناگونی به وجود می‌آورده. یک روز خدای متعال می‌فرماید که «اِن یَکُن‌ مِنکُم‌ عِشرونَ‌ صابِرونَ‌ یَغلِبوا مِائَتَین» (انفال، 65) یک روز می‌فرماید: فَاِن ‌یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَین (انفال، 66). یعنی یک روز باید با ده برابر بجنگند، یک روز با دو برابر باید بجنگند. در حکمت الهی بلاشک قصوری وجود ندارد، خب معلوم است، این مربوط به شرایط است. در یک شرایطی وضع جوری است که خدای متعال می‌‌گوید بایستی یکی‌تان با ده نفر بجنگید، یک شرایط دیگر هم پیش می‌آید که وضع جوری است که خدای متعال می‌فرماید یکی‌تان با دو نفر باید بجنگید. این اختلاف شرایط، اختلاف احکام و اختلاف تکالیف را پیش می‌آورد. یک روز، بدر است و حرکت آن‌چنانی یا فتح مکّه است و مانند اینها، یک روز هم «اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» در روز حُنین است. وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا (توبه، 25)؛ این‌جوری است. در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. (همان دیدار)

ـ به آقایان دولتی‌ها گفتم که کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ این‌جور نباشد که ما همه‌ی کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همین‌جور، قوّه‌ی قضائیّه همین‌جور، دستگاه‌های گوناگون همین‌جور؛ همه‌مان این‌جور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم (توبه، 102)، این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همه‌جا وجود دارد. ما اگر عمل سیّئه را ذکر میکنیم، عمل صالح را هم ذکر کنیم؛ این موجب میشود که مردم، هم متوجّه بشوند که اینجا اشکال دارد، هم این موجب نشود که بکلّی مأیوس بشوند و بگویند «آقا! همه چیز از دست رفت». ( همان دیدار)

ـ آن آیه‌ شریفه [می‌گوید]: یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اِتَّقُوا اللهَ وَ قولوا قَولًا سَدیدًا * یُصلِح لَکُم اَعمالَکُم وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم (احزاب، 70 و 71)، اگر چنانچه بخواهیم قول سدید داشته باشیم -قول سدید یعنی قول با پشتوانه- باید این‌جوری حرکت بکنیم، این‌جوری باید عمل بکنیم. لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت (مائده، 63)، این دو نکته‌ مهم [در این آیه] این است که قرآن نهیب می‌زند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند [که از] این دو چیز یکی‌شان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» -که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها- هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد. (همان دیدار)

ـ دشمن تحرّکی می‌کند و ما قطعاً دشمن را در این مرحله و در همه‌ مراحل بعدی به توفیق الهی شکست میدهیم. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلًا (فتح، 22 و 23). اگر دشمنِ کافر با شما مواجه بشود، حتماً مجبور به عقب‌نشینی است؛ البتّه وقتی شما می‌جنگید، وقتی‌که شما مبارزه می‌کنید؛ [اگر] بنشینید و بیکار بمانید نه؛ امّا وقتی‌که داریم حرکت می‌کنیم، داریم کار می‌کنیم، حتماً دشمن شکست می‌خورد. (همان دیدار)

ـ ملّت عراق با شجاعت ایستاد، ملّت سوریه با فداکاری در میدان حاضر شد؛ اینها نشانه‌های قدرت خداوند و نشانه‌های صدق وعده‌ الهی است که فرمود: یاَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم (محمد(ص)، 7) هم نصرت داد، هم ثبات قدم داد. (18 شهریور، بیانات در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر)

ـ ارتش را از آنچه هست جلوتر ببرید، افتخارات ارتش را افزایش بدهید؛ این کار را شما می‌توانید انجام بدهید. وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم (انفال، 60) آمادگی شما، ابراز قدرت شما، دشمن را به عقب‌نشینی وادار می‌کند، دشمن را می‌ترساند؛ این، آن دستوری است که قرآن به ما داده است، باید این آمادگی‌ها را روزبه‌روز افزایش بدهیم. (همان دیدار)

مهرماه:

ـ شما ببینید، کشته شدن، از دنیا رفتن از نظر همه‌ مردم دنیا، یعنی اغلب مردم دنیا، یک فقدان است، یک از دست دادن است امّا قرآن چه می‌‌گوید؟ قرآن می‌گوید: وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون (آل عمران، 70)؛ از کشته شدن، از مردن، از عبور از این دنیا، از محروم شدن از زندگی، یک پیام نشاط بیرون می‌کشد، پیام بهجت بیرون می‌کشد، پیام بشارت بیرون می‌کشد. (4 مهر، بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس)

ـ قرآن کریم درباره گروهی از افرادی که در آن‌وقت بودند، این‌جور می‌فرماید: لَو خَرَجوا فیکـُم ما زادوکُم اِلّاخَبالًا وَ لَاَوضَعوا خِلالَکُم (توبه، 47)؛ یعنی اینها اگر به میدان جهاد هم با شما بیایند، شما را به فساد می‌کشانند؛ حتّی اگر با شما به میدان جهاد هم بیایند، در میان شما اختلال ایجاد می‌کنند؛ کمک که نمی‌‌کنند، مانع راه هم می‌شوند. (12 مهر، بیانات در همایش ده‌ها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی)

ـ بسیج مصداق این آیهی شریفه است: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم. بعد از جنگ اُحد شایعه انداختند که بنا است به مدینه حمله بشود، بترسید از دشمن؛ فَزادَهُم ایمانًا؛ امّا مؤمنین در مقابلِ این تهدیدها و عربده‌کشی‌ها ایمانشان بیشتر شد، وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل (آل عمران، 173)؛ این بسیج است. بسیج مصداق همین آیه‌ شریفه است که در مقابلِ تهدید دشمن نه‌فقط عقب‌نشینی نمی‌کند بلکه «فَزادَهُم ایمانًا»، ایمانش افزایش پیدا می‌کند؛ این یک نقطه‌ قوّت است. (همان دیدار)

ـ البتّه برای شماها -چه پدر، چه مادر، چه همسر، چه فرزند، چه برادر و خواهر- سخت است، [این] معلوم است، لکن خب این سختی‌ای است که در مقابلش چشم‌روشنی خدای متعال هست که به صابرین وعده فرموده که «أُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة» (بقره، 157)؛ خدای متعال بر کسانی که صبر می‌کنند در این مصائب، درود می‌فرستد و صلوات می‌فرستد و رحمت می‌فرستد؛ این وعده‌‌ الهی است، آیه‌ قرآن است. (30 مهر، بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم)

آبان‌ماه:

ـ البتّه آن آیه‌ شریفهی «اَلَّذینَ استَجابوا لله وَ الرَّسولِ مِن بَعدِ ما اَصابَهُمُ القَرح» (آل عمران، 172) مال شهدا نیست، مال جانبازها است یعنی آنهایی که بعد از جنگ اُحد زخمی شدند، بعد [عدّه‌ای] آمدند گفتند: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ * فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوء (آل عمران، 173 و 174) مال آنها است که با اینکه زخمی بودند، [وقتی] حضرت فرمود که آنهایی که زخم‌خورده‌اند، بیایند در این حرکت، بلند شدند رفتند و جواب دشمن را دادند و برگشتند. (14 آبان، بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای استان قزوین)

ـ شهدا مایه‌ رونق حیات معنوی‌اند در کشور. حیات معنوی یعنی روحیه، یعنی احساس هویّت، یعنی هدفداری، یعنی به سمت آرمان‌ها حرکت کردن، عدم توقّف؛ این کار شهدا است؛ این را هم قرآن به ما یاد می‌دهد. شهدا تا هستند، با تن خودشان دفاع می‌کنند، وقتی می‌روند، با جان خودشان: وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون (آل عمران، 170)؛ ببینید این استبشار، مال بعد از رفتن است. تا هستند، جان‌شان و تن‌شان و حرکت مادّی‌شان در خدمت اسلام و در خدمت جامعه‌ اسلامی است، وقتی می‌روند، معنویّت‌شان، صدای‌شان تازه بعد از رفتن بلند می‌شود. (همان دیدار)

ـ این یک مرتبه‌ مهمّی از شکر است؛ و همین ان‌شاءالله موجب خواهد شد که شما موفّقیّت‌هایتان بیشتر بشود، توانایی‌تان ان‌شاءالله بیشتر بشود. چون فرموده‌اند: لَئِن شَکَـرتُم لَاَزیدَنَّکُم (ابراهیم، 7) [اگر] شکر بکنید، خدا نعمت را افزایش میدهد. این حرکتِ شما که نشان‌دهنده‌ی دانایی شما به نعمت الهی است، یک مرتبه‌ مهمّی از شکر است. (23 آبان، بیانات در دیدار مدال‌آوران کاروان ورزشی ایران در بازی‌های پاراآسیایی اندونزی)

آذرماه:

ـ اگر از این نور تبعیّت کنیم، اگر مشمول این تعبیر قرآنی باشیم که «وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذی أُنزِلَ مَعَهُ»، آن‌وقت نتیجه‌اش این است که «اُولئکَ هُمُ المُفلِحون» (اعراف، 157)؛ تبعیّت از هدایت الهی و نوری که او آورد -که این نور، قرآن است و قرآن کتاب هدایت و کتاب نور است- تبعیّت از این هدیه‌ الهی به وسیلهی پیغمبر اکرم به بشریّت، موجب این است که فلاح و رستگاری به بشر عطا بشود و عنایت بشود. (4 آذر، بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی)

ـ ملّت‌هایی که فکری دارند، هویّتی دارند، انگیزه‌ای دارند، متّکی به خدا هستند، متوکّل علی‌الله هستند، می‌ایستند و خدای متعال به آنها کمک خواهد کرد. وَلَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لایَجِدونَ وَلِیًّا وَلا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَدخَلَت مِن قَبلُ وَلَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلا (فتح، 22 و 23)؛ این سنّت الهی است؛ اگر مسلمان‌ها بِایستند، بر همه‌ سازوبرگ قدرت‌های طاغوتی و مستکبر پیروز خواهند شد. (همان دیدار)

ـ مقاومت هم جز در سایه‌ی ایمان بالله و اتّکاء بالله و اعتماد به وعده‌ی الهی ممکن نیست؛ خدای متعال وعده فرموده است، با تأکید فرموده است: وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه (حج، 40)؛ با تأکید، وعده‌ی نصرت داده است؛ این وعده تحقّق پیدا خواهد کرد. اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح کنیم، به وعده‌ الهی با چشم حُسن‌ظن نگاه کنیم نه با سوء‌ظن، پیروز خواهیم شد. (همان دیدار)

ـ سوء‌ظنّ به وعدهی الهی مال کفّار است؛ الظّانّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ‌ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم (فتح، 9)؛ این کسانی که به وعده‌ی الهی سوء‌ظن دارند، معلوم است که از وعده‌ی الهی سود نخواهند برد.

ـ امروز این شجره‌ طیّبه -شجره طیّبه جمهوری اسلامی و ملّت ایران- شجرهی طیّبه‌ای است که «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء» (ابراهیم، 24). روز‌به‌روز به فضل الهی ما پیشرفت کردیم، روز‌به‌روز قوی‌تر شدیم؛ بعد از این هم همین خواهد بود؛ و این نسخه‌ حرکت مسلمین و پیشرفت مسلمین در دنیای اسلام است. (همان دیدار)

ـ قدر خانواده شهدا و پدرها و مادرها و همسرها و فرزندان و برادران و خواهران شهدا و داغداران شهدا را بندگان صالح خدا می‌دانند؛ علّت هم این است که خدای متعال بر شما سلام و درود فرستاده است: اُولئکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَـة (بقره، 157)؛ [اینکه] خدا صلوات بفرستد، خدا درود بفرستد، خیلی رتبه‌ والا و مهمّی است؛ چون صبر کردید، چون مصیبتِ فقدان فرزند را که برای اغلب مردم دنیا یک عزا است، شما تبدیل کردید به یک عید، به یک تبریک؛ از اینکه خدای متعال جوان شما را در جوار خود «اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» (آل عمران، 169) قرار داده است، شما تسلّی پیدا کردید؛ این صبر خانواده‌ی شهدا یک چنین ارزشی دارد. (21 آذر، بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا)

ـ پیام شهیدان حقیقتاً پیام بشارت است؛ ما باید گوش‌مان را اصلاح کنیم که این پیام را بشنویم؛ بعضی نمی‌شنوند پیام شهدا را، لکن این [آیه‌] قرآن کریم است: وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون (آل عمران، 170)، پیام شهیدان، پیام نفی ترس و اندوه است. البتّه این [نفی] ترس و اندوه، مصداق اتمّش برای خود آنها است. (همان دیدار)

ـ چطور می‌شود یک دولتی که بر یک ملّت مسلمان، بر یک کشور اسلامی حکومت می‌کند، بشود عامل دست دشمنان اسلام، عامل دست آمریکا، گاو شیرده آمریکا؟ چرا؟ خادم حرمین شریفین باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» (فتح، 29) باشد، نه «اشدّاء علی المؤمنین»؛ اینها «اشدّاء علی المؤمنین» هستند، «اشدّاء علی الیمن» هستند، «اشدّاء علی البحرین» هستند؛ مردم مؤمن را زیر فشار قرار می‌دهند؛ این یک سیاست بسیار ابلهانه‌ای است که خشم الهی را برمی‌انگیزد. (همان دیدار)

ـ بنده دوره‌ دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم -حالا دوره‌ اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ- دوره‌ دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمی‌شوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است -هر دو را گفتند- گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم برخلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة» (اعراف، 145)؛ بایستی با قوّت انسان دنبال بکند. (27 آذر، بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره تبعات اخروی ریاست)

دی‌ماه:

ـ مسئله‌ اصلی، مسئله‌ تقابلِ دو حرکت است؛ تقابل حق و باطل است: جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعید (سبأ، 49)؛ حق وقتی که آمد، باطل به طور طبیعی، به خود می‌لرزد. اینها استکبارند، اینها استعمارند و تنفّس اینها، تغذیه اینها با خون ملّت‌ها است؛ حالا یک قدرتی پیدا شده است در دنیا که با این پدیده‌ ظالمانه مخالف است، مخالفت می‌کند، زیر بار آنها نمی‌رود، تا آنجایی که بتواند صدا را به گوش ملّتها می‌رساند، تا امروز هم موفّق بوده. ما در این چهل سال تا امروز موفّق بودیم. شما ببینید در کدام کشورها در بین ملّت‌ها، فریاد مرگ بر آمریکا بلند می‌شود؟ این سابقه نداشت. حرکت عظیم ملّت ایران، اینها را می‌ترساند، قدرتمندان مادّی ظالمِ زورگو را می‌ترساند، کمپانی‌های بین‌المللیِ مکنده‌ خون ملّت‌ها را می‌ترساند؛ می‌بینند که به پایان راه رسیده‌اند. (بیانات در دیدار مردم قم)

ـ مردم نه فقط دشمنی ندارند با جمهوری اسلامی بلکه این چنین حرکتی را ملّت‌ها می‌پسندند، ملّت‌ها دوست می‌دارند، ملّت‌‌ها از آن حمایت می‌کنند. آن که دشمن است، قدرتمندانِ ظالمند، فراعنه‌ عالَمند؛ همچنان که فرعون در مقابل موسیٰ دشمنی می‌کرد و [این را] هم می‌دانست که موسیٰ حق است - قرآن تصریح دارد که می‌‌دانست که موسیٰ حق است امّا دشمنی می‌کرد- خدای متعال به موسیٰ فرمود: لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرىٰ (طه، 46)؛ من با شما هستم، بروید حرکت‌تان را شروع کنید، ادامه بدهید. (همان دیدار)

ـ آنجایی که ما درست عمل کنیم، درست حرکت بکنیم - مسئولان ما یک‌ جور، مردم ما یک‌ جور- و حرکت، حرکتِ درستی باشد، آنجا بلاشک خدای متعال کمک می‌کند؛ وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه (حج، 40) تردیدی در اینجا نیست. (همان دیدار)

بهمن‌ماه:

ـ واقعاً بندگان خدا، انسان‌های خداپرست که معتقدند به صانع و به توحید، باید خدا را شکر کنند که روز‌به‌روز این مسئله و این حقیقت برای انسان‌ها، برای صاحبان فکر، برای همان کسانی که در قرآن از آنها به «لِقَومٍ ‌یَعقِلون» (عنکبوت، 35) و «لِقَومٍ یَتَفَکَّرون» (جاثیه، 13) تعبیر شده، دارد واضح می‌شود. این نظم عجیب که از یک طرف، میلیاردها ستاره کهکشانی در آسمان، از آن طرف [دیگر] میلیاردها ذرّه‌ کوچک تشکیل‌دهنده‌ هسته‌ یک اتم - که این را حالا اخیراً کشف کرده‌اند- از آن طرف [دیگر] این خصوصیّاتی که در ارتباطات مغزی وجود دارد، این پیچیدگی عجیب و عظیم، این نظمی که بر این مجموعه حاکم است، هر دلی را، هر انسانی را‌ که «مَن کانَ لَهُ قَلب» (ق، 37) - کسی که دل دارد - به خدا نزدیک می‌کند. باید خدا را شکر کنیم که این پیشرفت‌های بشری، ما را به معرفت الهی نزدیک‌تر می‌کند. (3 بهمن، بیانات در دیدار مسئولان و محققان ستاد توسعه علوم شناختی)

ـ خداوند در قرآن می‌گوید که «وَ استَعمَرَکُم فیها» (هود، 61)؛ شما را در روی این زمین وادار کرده و از شما خواسته آباد کردنِ این زمین را. آباد کردن زمین به معنای آباد کردن جسم بی‌جان نیست بلکه به معنای مجموعه آن چیزی است که زمین حامل آن است که عمده وجود انسان است. این علوم -هم علومی که امروز بتدریج دارد کشف میشود، هم آنچه قبلاً کشف شده، و هم آن چیزهایی که بعدها کشف خواهد شد- ما را به این «اِستَعمَرَکُم فیها» نزدیک می‌کند. (همان دیدار)

ـ در واقع آمدن آن چند مجموعه -در مجموع مثلاً چند گروهان- از نیروی هوایی که آمدند در مدرسه ایستادند و سرود خواندند و سلام کردند به امام، این یک رزق لایُحتَسَب بود برای این انقلاب و برای مبارزین و برای امام بزرگوار -وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب (طلاق، 2 و 3) این حقیقتاً رزق لایُحتَسَب بود؛ این یک مرحله بود. (19 بهمن، بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش)

ـ إِنَّما ذٰلِکُمُ الشَّیطانُ یُخَوِّفُ أَولِیاءَهُ -[آیه] قرآن است- این، شیطان است که دوستان و پیروان خودش را می‌ترساند؛ فَلا تَخافوهُم وَ خافونِ إِن کُنتُم مُؤمِنینَ (آل عمران، 175)؛ [خدا می‌فرماید] شما که مؤمن هستید، از اولیای شیطان، از پیروان شیطان، از قدرت‌هایی که قدرتهای شیطانی هستند نترسید؛ از من بترسید، از انحراف از صراط مستقیم بترسید. (همان دیدار)

ـ وقتی شما از جادّه‌ مستقیم و صحیح و خوب و درست منحرف شدید، می‌افتید در بیابان؛ از این بترسید امّا از دشمن اصلاً نترسید؛ از دشمن نترسید. یک جای دیگر [دارد]: فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ (مائده، 3)؛ یا آن «قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ... وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ» (آل عمران، 173)؛ ببینید آیات قرآن درس است، درس زندگی است، درس پیشرفت است. (همان دیدار)

ـ شما زخمی شدید، همین شما که زخمی شدید و مجروح شدید، باید شمشیر دست بگیرید بیایید بیرون. یک عدّه‌ای زخمی شده بودند، مؤمن بودند دیگر، به پیغمبر ایمان داشتند، قبول داشتند پیغمبر را، [لذا] شمشیر دست گرفتند، رفتند بیرون، با آن جمعی که در نزدیکیِ مدینه -حالا مثلاً نیم ‌فرسخی، یک فرسخی- اجتماع کرده بودند، درگیر شدند، پدر آنها را درآوردند؛ فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ (آل عمران، 174) اوّلش گفتند: قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ، بعد رفتند «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ» و برگشتند، هم غنیمت آوردند، هم شکست دادند دشمن را، هم غنیمت گرفتند و سرافراز برگشتند؛ این منطق اسلام است. (همان دیدار)

ـ آن که شما را وادار می‌کند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطان‌ها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم (آل عمران، 175) از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همه‌ی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بی‌پناه در مقابل دشمن. (همان دیدار)

ـ لبخند دشمن هم مثل همان دندان نشان دادنِ دشمن است، فرقی نمی‌کند، دشمنی است: قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم أَکبَرُ (آل عمران، 118) آنچه در دل‌های نجس و سرشار از بغض و کینه‌ آنها وجود دارد از اسلام و مسلمین و به‌خصوص جمهوری اسلامی، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در حرفهای‌شان ظاهر می‌شود. (29 بهمن، بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی)

اسفندماه:

ـ امروز هم آن پرچمی که در منطقه‌ی آسیا، در مناطق اروپا و آمریکا، در هر نقطه‌ی از عالم در مقابل انقلاب ایستاده، همان پرچم است؛ همان پرچمی است که در مقابل ابراهیم و موسیٰ و عیسیٰ برافراشته شده بود. آنها نابود شدند و موسیٰ و عیسیٰ و ابراهیم زنده‌اند. علّت زنده بودنِ آنها هم این است که خدای متعال به حضرت موسیٰ فرمود: اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَاَرى (طه، 46)؛ نترسید، نترسید، واهمه نکنید، دچار اشتباه در محاسبه نشوید، خدا با شما است. فرمود: اِنَّنی مَعَکُما. دو نفر انسان غیرمسلّح در مقابل جمعیّت عظیم نیروی فرعونی، علی‌الظّاهر هیچ چیزی نیستند امّا در باطن همهی قدرت متعلّق به اینها است، چون قدرت متعلّق به خدا است و خدا می‌گوید من با شما هستم: اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَاَرى؛ می‌بینم، می‌شنوم، می‌دانم چه اتّفاقی دارد می‌افتد. (7 اسفند، بیانات در دیدار مداحان اهل بیت«ع»)

ـ در این چهل سال، دشمنان ما که مرکز قدرت مادّی دنیا بودند، با همه‌ی وجود آمدند در مقابل این انقلاب و این حرکت ایستادند و ضربه زدند و همه‌ی تلاششان را به کار گرفتند. واقعاً همه‌ی تلاششان را و هر کاری میتوانستند کردند. [حالا] بعد از چهل سال، آنها ضعیف‌تر از روز اوّلند، ما قوی‌تر از روز اوّلیم. این نشان‌دهنده‌ی این است که «اِنَّنی مَعَکُما»، خدای متعال با ما است، «اَسمَعُ وَاَرى»؛ امّا یک شرط دارد: شما با خدا باشید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم (محمد (ص)، 7). (همان دیدار)

ـ مجاهدت‌های در راه خدا با این چیزها قابل مقابله و قابل جبران نیست. خدای متعال می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»( توبه، 111)؛ آنچه در برابر مجاهدت در راه خدا وجود دارد و خدای متعال در مقابل تقدیم کردن و روی دست گرفتن جان و مال در راه خدا قرار داده، بهشت است، رضای خدا است. (19 اسفند، بیانات در مراسم اعطای نشان عالی ذوالفقار به سردار قاسم سلیمانی)

ـ در مواجهه‌ با پیروزی‌ها قرآن به ما درس میدهد: اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ وَ الفَتحُ، وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللهِ اَفواجًا، فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّه کانَ تَوّابًا (نصر، 1 تا 3)؛ نمی‌گوید خوشحالی کن، مثلاً برو وسط میدان شعار بده؛ فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّک؛ [میگوید] برو تسبیح کن؛ این مربوط به تو نیست، مربوط به خدا است؛ استغفار کن. ( 24 اسفند، بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری)

ـ در برخورد با حوادث مثبت این جوری باید برخورد کرد: دچار غرور نشدن، و از خدا دانستن که «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَلکِنَّ اللهَ رَمىٰ» (انفال، 17). این اغترار به نفْس و اغترار [نسبت] به خدا که انسان غرّه بشود، [درست نیست]. (همان دیدار)

ـ در مواجهه با حوادث سخت مثل همین تحریم که یک حادثه‌ سخت است، یا فرض بفرمایید مثل حمله نظامی، حرکت نظامی -اینها حوادث سختی است که از طرف دشمن ممکن است تحمیل بشود- اینجا هم خدای متعال دستور خودش را و روش درست را به ما یاد داده: وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه وَ ما زادَهُم ‌اِلّا ایمانًا وَ تَسلیمًا (احزاب، 22). ما توقّع نداشتیم که حکومت اسلامی در دوران سیطره‌ مادّیّت و حکومت‌های مادّی در دنیا به وجود بیاید و مادّیّون دنیا که همه قدرت‌های مادّی را هم دارند، ساکت بنشینند تماشا کنند؛ معلوم بود که معارضه می‌کنند، معلوم است که اگر بتوانند تحریم می‌کنند، معلوم است که اگر بتوانند جنگ نظامی می‌کنند؛ ما باید کاری بکنیم که به فکر نیفتند این کارها را بکنند و اگر به فکر افتادند و اقدام کردند، سرکوب بشوند؛ وَالّا توقّعِ اینکه دشمن به ما حمله نکند، توقّعِ درستی نیست. بنابراین، این هم دستور الهی است. (همان دیدار)

ـ در مواجهه‌ با حوادث نباید دچار ترس و دلهره شد. اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌ (یونس، 62). این [آیه] در سوره یونس است؛ نگاه کردم، در سوره‌ بقره [هم] شاید چهار پنج جا «لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لاهُم یَحزَنون» در مورد مؤمنین آمده. خب این به خاطر ایمان است، به خاطر ارتباط با خدا است، به خاطر قبول ولایت الهی است؛ خوف و مانند آن نباید باشد. (همان دیدار)

ـ در آن دوگانه‌ امیدواری و نومیدی، دچار نومیدی هم نباید بشویم: لا تَایئَسوا مِن رَوحِ اللهِ اِنَّه لا یَایئَسُ مِن رَوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکافِرون (یوسف، 78) مربوط به مسائل دنیایی است؛ «لا تَایئَسوا مِن رَوحِ الله» مربوط به مسائل معنوی نیست، مربوط به پیدا کردن یوسف است: یا بَنِیَّ اذهَبوا فَتَحَسَّسوا مِن یوسُفَ وَ اَخیهِ وَ لا تَایئَسوا مِن رَوحِ الله. «لا تَایئَسوا مِن رَوحِ الله» در پیدا کردن یوسف، که یک امر دنیایی است. پس بنابراین، این «لا تَایئَسوا مِن رَوحِ الله» یک امر کلّی است در امور دنیایی. البتّه در امور اخروی هم همین جور است امّا آیه در مورد امور دنیایی است. لا تَایئَسوا! چرا انسان مأیوس باشد؟ نخیر، ما امیدواریم که بتوانیم بینی این قدرتهای مستکبر را به خاک بمالیم و رغم اَنفشان کنیم. (همان دیدار)

ـ سوء ظنّ به وعده‌ الهی که «چرا نشد، چرا نشد؟» جدّاً مذموم است در آیات؛ اَفَطالَ عَلَیکُمُ العَهدُ اَم اَرَدتُم اَن یَحِلَّ عَلَیکُم غَضَبٌ مِن رَبُّکُم (طه، 86). من احتمال می‌دهم «یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَکونوا کَالَّذینَ ءاذَوا موسیٰ فَبَرَّاَهُ اللهُ مِمّا قالوا» (احزاب، 69)، اشاره‌ای به این باشد: «وَ اِذ قالَ موسیٰ لِقَومِه! یا قَومِ لِمَ تُؤذونَنی وَ قَد تَعلَمونَ اَنّی رَسولُ الله» (صف، 5)، احتمالاً‌ اشاره‌ای به این است که مرتّب فشار می‌آوردند که «آقا، چرا نشد، چرا نشد؟» که البتّه اینها مال بعد از نجات از دست فرعون است، امّا قبل از نجات از دست فرعون هم همین‌ جور بود؛ قالوِا اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا (اعراف، 129) به حضرت موسیٰ اعتراض میکردند که حالا هم که تو آمده‌ای، باز [برای] ما همان اذیّتها وجود دارد؛ یعنی ایرادهای بنی‌اسرائیلی که میگویند، واقعاً همین ‌جور است؛ باید مواظب باشیم که اینها دامن ما را نگیرد. (همان دیدار)

ـ اگر مرز با دشمن روشن بود، تسلّط او بر فضای مجازی، بر محیط فرهنگی به این آسانی نخواهد بود؛ این هم یک مطلب است که در آیه‌ی شریفه‌ «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاءَ تُلقونَ اِلَیهِم»، تا می‌رسد به اینجا که «تُسِرّونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّةِ وَ اَنَا اَعلَمُ بِما اَخفَیتُم» (ممتحنه، 1) خدای متعال از این منع کرده که ما با دشمن به این صورت برخورد بکنیم. این هم یک نکته است. (همان دیدار)

ـ اساس کار، ذکر الهی است: وَلا تَنِیا فی ذِکرِی (طه، 42) خدای متعال به موسیٰ و هارون در آن موقعیّت حسّاس که دو نفر آدم تنها دارند میروند به طرف یک قدرت جبّار قهّار مسلّطی مثل فرعون با آن همه امکانات، فرمود: وَلا تَنِیا فی ذِکرِی؛ مواظب باشید. بارها فرمود: لا تَخافا اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ (طه، 46) - من کمک‌تان می‌کنم، من حمایت‌تان می‌کنم- امّا این را هم فرمود که «لا تَنِیا فی ذِکرِی»؛ کوتاهی نکنید. ذکر الهی وسیله و مایه‌ی همه‌ این توانایی‌هایی است که شمردیم و عرض کردیم که بایستی به کار گرفته بشود و استفاده بشود؛ ذکر الهی زمینه همه‌ اینها است. (همان دیدار)

انتهای پیام

captcha