به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نشست ظهر دلنشین ایکنا این بار به سراغ «اَبَرمردی» رفته که شاید نمونهاش را هر نسلی نتواند تجربه کند، یک نسل، یک تاریخ و یک جغرافیا باید به غایت سعادتمند باشد که از حضور و ظهور چنین افرادی بهرهمند شود. این ابرمرد در تاریخ ما ثبت شد، اما جغرافیای ما و نسل ما تنها سایهای از او را به خود دید. سایهای که البته اثر خود را گذاشت؛ نیست کسی که اثر او را در دنیای بیانتهای تلاوت ایران به چشم خود ندیده باشد. آنها میآیند، میسازند، ثبت میکنند، چون ستارهای میدرخشند، دیگران را بهرهمند میکنند و میروند و تا چند نسل بعد نامشان نقل محافل باقی میماند.
او اگرچه در نسل ما و معاصر ما بود، اما هر بار یادی و نامی از او میآید به این فکر میکنم که کاش در عصر دیگری بود، عصری دورتر از اکنون تا قدر بیشتری میدید در زمانی که بود، نه در زمان هجرانش. عصری که به هزار و یک دلیل گفته و نگفته و دانسته و ندانسته کمتر او را درک کرد، حالا تلاش میکند تا حداقل او را به آیندگان معرفی کند. ظهر دلنشین در این مکان و زمان محملی شده است تا نقشی از استادالاساتید قرائت قرآن ایران «محمدتقی مروت» را که تاکنون کمتر رخ نموده است به همگان نشان دهد.
اینجا و به میزبانی ایکنا، شاگردها که هر جا نامی از استاد است آنها هم هستند، در ظهری دلنشین دور هم جمع شدهاند تا با یاد استاد ظهری دلنشینتر از همیشه داشته باشند. اگرچه استاد خود نیست، اما با ذکر خاطراتی جای همیشه سبز او در ذهنها را در پاییز زردرنگ سبزتر از همیشه کردهاند تا رد حضورش در تلاوت این دیار را ببیند.
نشست با پخش تلاوتی از استاد محمدتقی مروت آغاز شد تا از همان ابتدای جلسه هوای استاد بر اکسیژن فضای جلسه، غالب شود، اجرای نشست را «محمدرضا صلحجو» از اساتید پیشکسوت که روزگاری پای کرسی آموزش استاد مروت زانو زده است، برعهده گرفت.
اولین نفری که واژهها را در تعظیم استاد مروت به صف کرد، «محسن مظاهری» پیشکسوتی که سالها با اساتید قرآنی همنشین بوده و آداب و آئین آنها را به نیکی فرا گرفته؛ فردی که ذهنش سرشار از خاطرات گفتنی و ناگفتنی از اساتید قرآنی طراز اول کشور است.
مظاهری در ابتدای صحبتهای خود به سابقه دوستی خود و استاد مروت که به دهه 40 و هیئت سنگلج برمیگردد، اشاره کرد و گفت: سابقه دوستی ما به دهه 1340 و جلسات هیئت سنگلج برمیگردد. در آنجا با ایشان آشنا شدم. حتی زمانی که در خارج از کشور بودند، نیز با ایشان در ارتباط بودم، دلتنگی برای وطن و تب و تابی که برای حضور در وطن داشت، همیشه مشهود بود. حتی در صحبتهای خود هم همیشه اظهار میکرد که آرزویش مرگ در وطن است.
مظاهری که خاطرات آن روزها برایش تازه شده بود در ادامه به سفرها و اردوهایی که به شهرهای مختلف به همراه استاد مولایی و استاد مروت و قرآنآموزان دیگر داشتهاند اشاره کرد و افزود: هرگاه قصد تشرف به حرم حضرت رضا(ع) را داشتیم، از محل اسکان تا حرم، استاد مروت شعر «بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی» را میخواند، بقیه نیز ادامه میدادند. یک بار که به مشهد سفر کرده بودیم، استاد مروت یک شب را به منزل یکی از دوستانشان رفته بودند، بعد از بازگشت، استاد مولایی ایشان را جریمه کرد، جریمهای به میزان خرید سه کیلوگرم انگور و توزیع در بین قرآنآموزان که بلافاصله هم پرداخت شد.
این پیشکسوت قرآنی در پایان صحبتهای خود اشارهای هم به رقابت دو نفره بین استاد مروت و استاد غفاری - که دست تقدیر بین آنها و شاگردانشان فاصله انداخته است – داشت و گفت: زمانی که جلسات در منازل برگزار میشد، به یاد دارم در جلسهای که استاد «نقشبندی» و اساتید دیگر نیز حضور داشتند، مسابقهای بین استاد مروت و استاد غفاری برگزار شد. در آن مسابقه که استاد نقشبندی داوری رقابت را برعهده داشت، ایشان رأی به برتری استاد مروت دادند.
تنها میراثدار عشق
حالا نوبت به «هادی فروزان» که خود از پیشکسوتهای قرآنی کشور به حساب میآید، میرسد، او همیشه به داشتن دوستی دیرینه با استاد مروت و استاد مولایی اشاره داشته است و همیشه نیز به نیکی از آن یاد میکند. هادی فروزان در صحبتهای خود به سالهای دور میرود، به آن سالها که خط آهن تهران – تبریز بستری برای شکل گیری یک عاشقانه الهی بود، میرود، حضورش در آن سالها را از پس کلمات که شمرده شمرده و با مکث کوتاه ادا میشوند، میتوان به خوبی حس کرد. هادی فروزان اینجا و در ظهر دلنشین استاد مروت نیست، او به دهه 40 رفته است، آن روزها که ریل خط آهن تهران – تبریز و مشق عشق این دو از آیات الهی رقم خورده است.
فروزان که همه حاضران در جلسه اذعان دارند، بخشی از شوخ طبعیاش به علت حشر و نشر با استاد مروت بوده است، در ابتدای صحبتهای خود گفت: جالب است بدانید که تم اولیه این «بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی» که بحث آن به میان آمد، متعلق به استاد مروت است که استاد «طوخی» آن را اجرا کرد. آن چیزی که استاد مروت مدنظرش بود مقداری تندتر و زاویهدارتر بود اما استاد طوخی آن را پرورش داد و سروشکل خاصی به آن بخشید.
وی در ادامه به جاذبه بسیار زیاد استاد مروت اشاره کرد و افزود: استاد مروت جاذبه بسیار خاصی داشت و این یکی از ویژگیهای ایشان بود. شخصیت کاریزمایی داشت و این در جذب افراد موثر بود. استاد مروت اهل تکلف نبود و بسیار متواضع بود. هر کدام از این صفات اگر در یک فرد باشد یک انسان کامل است. اما مجموعه این صفات در استاد مروت بود. ایشان مانند آهنربایی که آهن را جذب میکند، انسانها را به سمت خود جذب میکرد. آن زمان افراد زیادی بودند که موثر هم بودند. زمانی که من با استاد مروت آشنا شدم، تعدادی از ما تقریباً در یک سطح قرار داشتیم، اما آن چیزی که باعث شد ایشان به این جایگاه والا و بالا برسند، عشق و شوری که به قرآن داشت، بود. من این عشق و شور را اگر نگویم در وجود سایرین، حداقل در وجود خودم ندیدم.
فروزان تصریح کرد: زمانی استاد مروت ساعت 11 شب زنگ منزل ما را میزد، مادر من با نحوه زنگ زدن او آشنا شده بود و هر موقع زنگ منزل را میزد، مادر بلافاصله میگفت «آقاتقیِ». همان ایام با هم به سمت راه آهن میرفتیم و تا ساعت چهار بامداد روی ریل آهن تهران – تبریز تمرین قرآن میکردیم. این عشق و شور در کمتر کسی پیدا میشود. گاهی هم یک رادیو را با خود همراه داشت، آنقدر آن را میچرخاند که بالاخره کانال پخش قرآن را پیدا میکرد. برخی مواقع نکات آموزشی را به نحوی به قرآنآموز گوشزد میکرد که شیرینی و حلاوت خاصی در آن بود. به عنوان مثال، یک واعظی در صداوسیمای آن زمان به اسم «آل آقا» حضور مییافت که سخنرانی مذهبی انجام میداد و هیچ بهرهای از تجوید نبرده بود، استاد مروت یکبار به من گفت «آل آقا به من گفته به فروزان بگو غُنهها را کم میکشه». استاد مروت چنین شیرینیهایی را داشت. علاوه بر این، آمادگی برای قرائت در هر لحظه و هر زمان از دیگر ویژگیهای او بود که این هم به عشق وافر استاد به قرآن بر میگردد.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان در ادامه هم به مسابقه استاد مروت و استاد غفاری اشاره کرد و گفت: در آن مسابقه هر کدام از این دو یک آیه را تلاوت میکردند تا مشخص شود کدام یک نفس بیشتری دارند. استاد مروت یک آیه طولانی را تلاوت کرد نوبت به استاد غفاری که رسید، نتوانست کل آیه را تلاوت کند، ایشان به حدی به خودشان فشار آوردند که در انتهای آیه سرشان به سقف سالن که کوتاه هم بود، اصابت کرد.
هادی فروزان در بخشی از صحبتهای خود گریزی هم به حاشیههایی که برای استاد مروت به وجود آمده بود هم زد و گفت: موضوعی که دوست دارم آن را در این جلسه بیان کنم این است که یک شخص به استاد مروت اطلاع داده بود که عدهای قصد آسیب زدن به او را دارند، ایشان نیز سخت این را پذیرفته بود. هر چقدر برای استاد توضیح دادم که نظرش تغییر کند، فایده نداشت. یکی از علتهای رفتن استاد پس از بازگشتشان نیز همین موضوع بود.
فروزان در پایان صحبتهای خود به نقش استاد مروت در علم تلاوت کشور اشاره و اظهار کرد: در آن زمان اساتید دیگری هم بودند که در تلاوت کشور نقش داشتند اساتیدی همچون استاد فاطمی، استاد محمدزاده و ... اگر بگوبیم سهم کدام یک از این اساتید در علم قرائت قرآن بیشتر است بدون شک باید بگوییم سهم استاد مروت بسیار بسیار بیشتر از بقیه است، ایشان حتی از استاد مولایی نیز سهم بیشتری در تلاوت داشتند.
عشق «مصطفی اسماعیل» و «عبدالباسط» به قاری ایرانی
در ادامه نوبت به یکی از برجستهترین شاگردان استاد مروت رسید، کسی که خود محل رجوع بسیاری از قرآنی های کشور است. «سیدمحسن موسوی بلده» که سالهای بسیاری زیادی همنشین استاد مروت بوده و حتی در ایام هجرت نیز لحظهای از احوال او غافل نبوده است، سینهای پر از حرف و پر از ناگفتهها و ناشنیدههای استاد دارد. برای همین است که به کم بودن یک جلسه برای تصویرسازی از استاد مروت اشاره میکند.
وی در صحبتهای خود به قاری الگوی شیعی بودن استاد مروت اشاره کرد و به تأثیرگذاری او بر اساتید طراز اول مصر؛ موسویبلده به سختیهایی که استاد مروت برای رسیدن به عشق خود – قرآن – تحمل کرد نیز اشاره کرد. وی در ابتدای صحبتهای خود به اظهار نظر یکی از اساتید ادبیات عرب دانشگاه تهران که اصالتاً مصری و پناهنده ایران بود اشاره کرد و گفت: این استاد مصری همان سالها که اوایل انقلاب بود اظهار میکرد، نهضت جدید قرائت قرآن در مصر توسط «شیخ محمد رفعت» بنیانگذاری شد و در ایران این نهضت را «شیخ محمدتقی مروت» پایهگذاری کرد. من اولین بار تعبیر پایهگذار را از زبان این استاد ادبیات عرب شنیدم. من به عنوان یکی از شاگردان استاد مروت تأکید میکنم، این نهضت به این شکل خاص توسط استاد مروت پایه ریزی شد.
موسویبلده با اشاره به اینکه استاد مروت یک نابغه عاشق بود، گفت: استاد مروت عاشق قرآن و عاشق تلاوت قرآن بود، چیزی که امروز حلقه مفقودهای است که باید آن را پیدا کنیم. ما فکر میکنیم نهضت قرائت قرآن در ایران اوج گرفته است، اتفاقاً به اعتقاد من این نهضت در معرض سقوط است و وضع آن خطرناک شده است که بحث مربوط به خود را میطلبد. در حال حاضر تنها چیزی که میتواند در جذب به قرآن موفق باشد، همین بحث هنر تلاوت زیبا است و گرنه عملکرد اشخاص همه را از دین گریزان کرده است.
وی با اشاره به اینکه انسان همانگونه که نیاز به غذای جسم دارد، به غذای روح نیز نیاز دارد، گفت: اگر می گوییم آدم گرسنه دین و ایمان ندارد، باید گفته شود گرسنگی روحی هم دین و ایمان باقی نمیگذارد، باید انسانی که گرسنه روحی است، سیراب کرد. خداوند فکر اینجا را نیز کرده است، موسیقی یکی از این غذاها است که در نظر گرفته شده است. ما نمیتوانیم به افراد توصیه کنیم هیچ غذایی نخورند، اما میتوانیم توصیه کنیم هر غذایی را نخورند، در بحث غذای روح نیز همین است. اگر بگوئیم نباید فرد موسیقی گوش دهد، اشتباه است؛ چرا که ما حتی قبل از تولد نیز به شنیدن موسیقی نیاز داریم، در مراحل مختلف زندگی این موسیقی است که میتواند همدم فرد باشد. موسیقی و خواندن چیزی نیست که حرام شود، اگر این را منع کنیم باید غذاهای دیگر را برای روح مهیا کنیم؛ چرا که گفته میشود آدم گرسنه دین و ایمان ندارد و چنین فردی اگر غذای مناسبت پیدا نکند هر غذایی را استفاده خواهد کرد.
موسوی بلده تصریح کرد: اگر انسان را یک ماشین فرض کنیم، برای ماشین انواع و اقسام دستورات لازم است تا عمر مفید داشته باشد، خداوند برای این انسان به جهت اینکه بتواند درست زندگی کند، یک کاتالوگ فرستاده است که قرآن نام دارد. در این کاتالوگ آمده است که چه چیزی باید استفاده کند و چه چیزی نباید استفاده کند. اینها ذکر شده است تا این مرحله به سلامت سپری شود. خداوند برای غذای روح نیز فکر کرده است. یکی از غذاهای روح موسیقی است. خداوند گفته است از این غذای روح بهترین را استفاده کن.
وی با تأکید بر اینکه استاد مروت بنیانگذار نهضت تأمین یکی از مهمترین و موثرترین غذاهای روحی انسانها در بین مردم ایران بود، گفت: ایشان این ودیعه را به ظهور رساند و مردم و نسل ما را با این آشنا کرد. استاد مروت به حدی عاشق بود که در راه این عشق خود و خانواده خود را فدا کرد. خوشبختی خانوادگی خود را فدا کرد. او عاشق بود و حاصل این عشق را نیز در نهایت دریافت کرد.
موسوی بلده تأکید کرد: حاصل این عشق این بود که امروز هرجا سخنی از تلاوت میشود، نام و یادی از استاد مروت نیز هست. استاد مروت فردی بود که بدون اینکه هیچ استادی داشته باشد به عشق و استعدادی که داشت اولین قاری تاریخ کشور شد که در مسابقات بینالمللی مالزی رتبه اول را کسب کند. استاد مروت دو معلم داشت، اول چون عاشق بود، اطلاعات تئوری خود در مورد تلاوت را جمع کرد و در سنین پایین آنها را فراگرفت و دوم هم نوار تلاوت اساتید برجسته بوده است. هر زمان از گوشه و کنار کشور قرآنآموزان با من تماس میگیرند و از نداشتن استاد گلایه دارند، این موضوع را به آنها میگویم و اشاره میکنم که استاد مروت یک حجت در این کشور بود و نشان داد که میتوان بدون داشتن استاد به موفقیت رسید، استاد تنها نقش غلطگیری را دارد.
این خادم القرآن در ادامه صحبتهای خود به جاذبه بسیار زیاد استاد مروت اشاره و بیان کرد: یکی از ویژگیهای استاد مروت این بود که جاذبه بسیار زیادی داشت، ایشان ابتدا عاشق قاریان مصری شد و به عشق تلاوت به مصر هجرت کرد، او عاشق استاد «مصطفی اسماعیل» و استاد «عبدالباسط» بود، او به قدری جاذبه داشت که بعد از یکسال این دو را عاشق خود کرد. هیچ قاری غیر مصری به حد مروت در دل این دو استاد ننشسته بود. در حدی رابطه اینها با هم مطلوب بود که تعطیلات استاد مصطفی اسماعیل همراه با استاد مروت بود. استاد مروت نشان داد که یک قاری درجه یک بینالمللی شیعه بود. ایشان وظیفه شیعه بودن خود را در رابطه با قرآن چنان به جا آورد که امروز به راحتی میتوانیم عنوان کنیم او یک قاری الگوی شیعی بود.
موسویبلده در ادامه به ویژگیهای یک قاری الگوی شیعی اشاره و خاطرنشان کرد: قاری شیعی یک قاری است که تنها به قرائت قرآن توجه ندارد، بلکه این قاری عترت را نیز لحاظ کرده و در هر دو مسیر حرکت کرده است. در تاریخ نیز به همین صورت است. نباید به گونهای باشد که توده مردم احساس کنند که فن قرائت قرآن هنر اهل تسنن است، در حالی که در اسلام اولین بنیانگذاران علم قرائت بعد از ائمه شیعه و صحابی شیعه بودهاند. امروز که معمولترین و متداولترین روشهای قرائت قرآن در جهان را شاهد هستیم، مربوط به «عاصم کوفی» است، ایشان یک شیعه بوده است. عاصم کوفی نیز شاگرد «ابوعبدالرحمن حبیب ثلمی» از شیعیان خالص حضرت علی(ع) و معلم قرآن امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بوده است. بسیاری از اولینها اعم از نقطهگذاری و حرکتگذاری و نگارش کتاب و ... در زمینه قرائت قرآن کریم مربوط به علمای شیعه است.
این پیشکسوت قرآنی با اشاره به اینکه استاد مروت وظیفه یک قاری شیعه را مجدد یادآوری کرد، گفت: ایشان همانگونه که در علم قرائت اثرگذار و پایه گذار بود در بحث عترت نیز وظیفه خود را به خوبی انجام داد. امروز بر همه مسلم است که استاد «احمد الرزیقی» به دست استاد مروت شیعه شد، این وظیفه عترتی یک قاری قرآن بود که استاد مروت با بیان فوقالعاده خود به آن دست یافت. استاد مروت تعریف میکرد، «یک روز در منزل استاد عبدالباسط به همراه استاد الرزیقی نشسته بودیم که دو شیخ الازهر وارد شدند. آن دو شیخ کنایههایی به شیعه بودن من انداختند، یک لحظه متوجه شدم که شیخ الرزیقی جواب آنها را داد به گونهای که آن دو شیخ الازهر هیچ جوابی نداشتند، در حین این بحثها استاد عبدالباسط لبخند رضایت بخشی به چهره داشت».
موسوی بلده با تأکید بر اینکه همه میدانیم که استاد الرزیقی کاملاً شیعه شد، اظهار کرد: در مورد استاد عبدالباسط نیز استاد مروت اظهار میکرد که «عبدالباسط قطعاً شیعه شده است». وی بارها دیده بود که استاد عبدالباسط در حرفهای خود استنادات بسیار زیادی به نهجالبلاغه داشته است. اینها کارهایی بوده است که استاد مروت انجام داده است. استاد زمانی که به کانادا رفته بود، یک نام مستعار مصری برای خود انتخاب کرده بود و با شبکههای ماهوارهای تکفیری تماس میگرفت و از تشیع دفاع میکرد.
وی در پایان اذعان کرد: وظیفه امروز یک قاری این است که این ارتباط بین قرآن و عترت که به صورت ذاتی وجود دارد، حفظ کند، ما باید قرآن و عترت را توام با هم مشعل راه خودمان قرار دهیم. خود قاریان مصری ارتباط دلی بیشتری با اهل بیت(ع) دارند، چرا ما اینگونه نیستیم؟ زمانی که قاریان مصری تلاوت میکنند، مستمعینی که اهل سنت هم هستند در تشویقهای خود اسم اهل بیت(ع) را میآورند. آنجا ارتباط بین هنر تلاوت و عترت وجود دارد. پیشنهاد من به قاریان همیشه این بوده است که هر بار قرآن را تلاوت میکنند، به یکی از ائمه تقدیم کنند و به نیابت یکی از ائمه(ع) انجام دهند. اگر این کار شود روح عترت در تلاوت ما خود را نشان خواهد داد. زیباترین تلاوتهایی که اساتید مصری انجام داده است و روح تلاوت در آن جاری است در مسجد امام حسین(ع) و در بارگاه حضرت زینب(س) بوده است. این معروف است که عبدالباسط همیشه گفته است که قاری شدن خود را مدیون حضرت زینب کبری(س) بوده است.
تربیت بینهایت معلم قرآن
بخش دیگری از صحبت های مطرح شده در نشست ظهر دلنشین استاد محمدتقی مروت به صحبتهای «نصرالله فولادیان پور» اختصاص داشت. وی که از اولین شاگردان استاد مروت بوده است در صحبتهای کوتاهی گفت: من در مسجد باب الحوائج به مدت دو سال و هفتهای دو جلسه در محضر استاد بودم. بانی این جلسه هادی فروزان بود و شکلگیری آن به خاطر دوستی هادی فروزان با استاد مروت بود. نتیجه آن جلسه این شد که همه حاضران در آن جلسه خدمتگذارانی شدند که هیچ وقت عرصه را رها نکردند.
وی افزود: از آن سال به بعد تا زمان حاضر که 10 جلسه آموزش قرآن در طول هفته برگزار میکنم، همه از وجود استاد مروت نشأت گرفته است. ایشان بود که با عجین کردن ما با قرآن راهگشایی کردند. با توجه به اینکه من در آموزش و پرورش هستم، به معلمهای ابتدایی آموزش قرآن انجام میدهم، به جرأت تاکنون به بیش از 10 هزار معلم آموزش قرآن ارائه دادهام که هر کدام به گوشه و کناری از کشور رفته و مشغول آموزش قرآن شدهاند. همه اینها به برکت وجود استاد مروت بوده است.
قصورات شاگردها در هجرت استاد
صحبتهای محمدرضا صلحجو که خود از نزدیکان استاد مروت بوده بخش دیگری از این نشست است. وی در صحبتهای خود با اشاره به اینکه اگر از من پرسیده شود، مهمترین ویژگی شخصیتی استاد مروت چه چیزی بوده است به عاشق واقعی قرائت قرآن بودن ایشان اشاره میکنم، گفت: استاد مروت زندگی خود را وقف قرآن کردند، اینکه گفته شد استاد مروت خانواده خود را فدای قرائت قرآن کرده است واقعاً اغراق نیست. هرجا از استاد مروت دعوت میشد حضور مییافت. من از سال 1348 و در جلسه امامزاده حسن(ع) با ایشان آشنا شدم و به جلسات آموزش ایشان رفتم و تجوید را در محضر ایشان فراگرفتم.
وی در ادامه به طولانی شدن زمان جلسات ایشان اشاره کرد و افزود: زمانی یکی از جلسات ایشان در منزل شخصی به نام «حسن گلگیرساز» برگزار میشد. یک بار جلسه تا پاسی از شب ادامه داشت و استاد مروت قصد پایان دادن به جلسه را نداشت. پس از اینکه جلسه طولانی شد، بانی جلسه به حالت شوخی به استاد مروت اعتراض کرد که دیروقت است و بهتر است به سراغ زندگیاش برود که استاد مروت در پاسخ گفت؛ «زندگی من همین شاگردها هستند».
صلحجو با اشاره به اینکه برای اولین بار استاد مروت او و چند نفر دیگر از شاگردها را به زبان عربی علاقهمند کرده است، خاطرنشان کرد: استاد مروت یک زمانی ما را به خیابان ناصرخسرو و کوچه حاج نایب برد و چند کتاب عربی به ما نشان داد تا آنها را تهیه کنیم. همین باعث شد بعدها من به زبان عربی علاقهمند شوم و در راه یادگیری آن گام بردارم.
این پیشکسوت قرآنی عنوان کرد: متاسفانه یک پدیده ناخواسته در زندگی ایشان پیش آمد و موجب شد به مدت طولانی جامعه قرائت قرآن کشور از وجود ایشان محروم شود. اگر ایشان تا آخر عمر در ایران بودند، برکات بسیار بیشتری نصیب ما می شد. اعتقاد من این است که سهم استاد مروت در علم قرائت قرآن ایران بسیار زیاد است، اثری که ایشان در این زمینه گذاشتهاند با هیچ شخص دیگری قابل مقایسه نیست. ایشان جریان قرائت قرآن در کشور را به سبک مصری رایج کردند و نقش ایشان قابل مقایسه با دیگران نیست. قبل از آن قرائت قرآن به صورت سنتی در جلسات بود، آن سبک قرائت سنتی که وجود داشت، جلسه جذاب نسل جوان نبود. من فکر میکنم خدمتی که در این زمینه استاد مروت انجام داد این بود که با ورود این جذابیت انس و الفت بین عالم تشیع و قرائت قرآن بیش از پیش شد؛ چرا که این سبک نوین برای نسل جوان جاذبه داشت و نسل جوان را به جلسات کشاند و باعث شد تا جوان شیعی به سمت قرآن بیاید و قاری و حافظ قرآن شود. همین باعث شد تا تبلیغات ضد شیعی را خنثی کند.
صلحجو با اشاره به اینکه هرچقدر که از درگذشت استاد مروت سپری میشود بیشتر به مظلومیت ایشان پی میبرد، گفت: خسارتی که عدم حضور ایشان در کشور ایجاد کرد بسیار بیشتر از خسارتی بود که ایشان در زندگی دیدند، ایشان زندگیشان فدا شد، اما شاگردان وی بیشتر متضرر شدند. برخی وقتها فکر میکنم چرا باید کسی که این مقدار به اسلام و تشیع و انقلاب علاقهمند بود، باید از وطن دور شود؟ شاید ما نیز کوتاهیهایی کرده باشیم و ما نیز مقصر باشیم. اما به هر حال برای ما کاملاً مشخص است که چه کسانی در حق ایشان ظلم کردهاند تا این مسئله پیش بیاید. روز به روز مظلومیت ایشان برای من بیشتر مبرز میشود. امیدوارم جلسه دیگری در نظر گرفته شود تا در مورد این موضوع نیز بحث شود.
وی در پایان به خاطرهای از حضورش به عنوان داور در مسابقات بینالمللی قرآن کشور لیبی در سال 1360 اشاره و اظهار کرد: در آن سال از ایران یک شرکت کننده به اسم «رمضانعلی توحیدلو» که به سبک استاد «عبدالباسط» تلاوت میکرد، حضور داشت و تلاوت بسیار زیبایی داشت به گونهای که باعث تعجب همه شد و همه میگفتند که ایرانیها چه کردهاند که قاریان آنها از قاریان عرب زیباتر تلاوت میکنند. این قرائت جدید مصری نسل جوان را به سمت قرآن کشاند و باعث شد تا شیعه در زمینه قرآن نیز بدرخشد.
جمله طلایی استاد
در ادامه نوبت به «عباس حسینی» یکی دیگر شاگردان استاد محمدتقی مروت رسید تا او نیز به تعریف استاد از دریچه نگاه خود بپردازد.
حسینی گفت: هیچ وقت این حرف استاد مروت که میگفت «قرآن عشق است» را فراموش نمیکنم. تکیه کلام استاد مروت کلمه «شیخ» بود و همه را شیخ خطاب میکرد این نیز جزء فراموش نشدنیهاست. ایشان با چند نفر به اصطلاح عامیانه «کَل کَل» داشت و اعتقاد داشت در همین بحثها هست که بسیاری نکات را میآموزد. هنوز هم آن شبهایی که بر روی پلههای پارک شهر که به همراه «رضا آملی» مینشستند و تمرین تلاوت میکردند، فراموش نکردهام زنگ آن تلاوتها هنوز در گوش همه ما هست.
وی در پایان به یک ویژگی دیگر استاد مروت نیز اشاره کرد و افزود: یکی از ویژگیهای استاد مروت این بود که غیر مستقیم به شاگردهای خود کمک نقدی و غیر نقدی میکرد. برای کمک به شاگردها از هیچ کمکی دریغ نمیکرد.
ثبت میراث معنوی استاد مروت
«امیرمحمد زاهدی» یکی از جوانترین حاضران در این جلسه است که افتخار شاگردی شاگردان استاد مروت را داشته و به پاس قدردانی در این جلسه حضور یافته است، وی در صحبتهای خود گفت: استاد مروت در بحث دانش تلاوت دارای نظریه هستند و نظریات ایشان در باب «مدود» به همه ما رسیده است و جا دارد بزرگانی که در این زمینه صاحب نظر هستند در باب انعکاس نظریات ایشان و ثبت میراث عملی و نظری ایشان در باب تلاوت قرآن همت کنند، به خصوص اینکه ایشان تألیفاتی به زبان انگلیسی در زمینه تلاوت نیز دارند. همچنین تلاوتهای ضبط شده و کتاب تجوید ایشان به جامعه قرآنی ارائه شود و به دست آیندگان نیز برسد.
وی در ادامه به آیه «وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ ...» اشاره کرد و گفت: به اعتقاد من ایشان دو بار در طول عمر خود هجرت کرد، یک بار به مصر برای تلاوت قرآن کریم و یک بار هم به کانادا برای گریز از بیمهریها، حافظ در این زمینه چه خوب سروده است که؛ «منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/ منم که دیده نیالودهام به بد دیدن/ وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/ که در طریقت ما کافریست رنجیدن». من حسرت میخوردم که چرا باید نسل من و ما و همدورههای ما از وجود این استاد بهرهمند نشویم. امیدوار هستیم که این گذشته چراغ راه آینده باشد تا بتوانیم تغییر رویه دهیم و زیادهرویهایی را مانند محروم شدن از استاد مروت پیشه نسازیم تا منجر به تندرویهایی مانند اتفاقات ناخوشایند سال گذشته شود.
تببین سبک زندگی استاد مروت برای آیندگان
در ادامه «منصور آقامحمدی» یکی دیگر از حاضران در این جلسه بود، وی در صحبتهای خود با اشاره به اینکه دو توفیق کوتاه مدت در زمینه مواجهه با استاد مروت داشته است، گفت: همیشه علاقه داشتم در مورد استاد مروت بیشتر اطلاع داشته باشم، نکاتی که در اینجا گفته شد همراه با درسهایی برای من بوده است. اولین درس اینکه یک انسان چه میزان باید اخلاص داشته باشد که شاگردانی تربیت کند که هر کدام از آنها از هر جایگاهی یک استاد مسلم باشند.
وی افزود: رفتار استاد مروت در کمک به هم نوع نیز همراه با درسهای فراوانی است. کدام فرد در زمان حاضر حتی اگر در شرایطی بالاتر از شرایط مالی استاد مروت باشد، حاضر است در آن سطح به هم نوع و به شاگردان خودش کمک کند. آیا واقعاً در حال حاضر رویهها نیز به همین گونه است. اینکه قرآنآموزان را جمع میکردند و به اردو میبردند هم در نوع خود جالب است، الان چند نفر میتوانند این کار را انجام دهند و الان اساتید چند کار از کارهایی که استاد مروت انجام دادهاند، میتوانند انجام دهند؟
آقامحمدی در پایان به بیان یک پیشنهاد پرداخت و گفت: هر کدام از اساتید حاضر در جلسه دست به قلم شوند و هر کدام گوشهای از زاویه زندگی استاد مروت را به رشته تحریر در بیاورند و در اختیار جوانترها قرار دهند تا جوانها بیشتر با سیره این اساتید آشنا شوند. الان وضعیت به گونهای شده است که گاهی جوانترها در مقابل استاد خود نیز قرار میگیرند که این نامبارک است.
آرزویی که با مرگ تحقق یافت
بخش دیگری از این نشست به صحبت های خواهر استاد محمدتقی مروت اختصاص داشت، وی که در بخشهایی از این جلسه بارها با چشمهای نمناک صحبتهای شاگردان برادر خود را گوش میداد، در صحبتهایی کوتاه به تنها آرزوی استاد مروت در تماسهایی که این اواخر با او داشته است، اشاره کرد و از اینکه همراه همیشگی او در راه خانه تا مدرسه بوده است نیز سخن گفت.
وی گفت: محمدتقی هر روز من را به مدرسه میرساند، در طول مسیر نیز قرآن میخواند، من یک بار به ایشان گفتم اجازه بدهد با بقیه هم صحبت شوم، ایشان قبول نکرد و گفت موقع تلاوت قرآن تنها باید گوش داد. استاد مروت به معنای واقعی کلمه عاشق قرآن بود و زندگی خود را فدای قرآن کرد.
وی افزود: من هر زمان با ایشان صحبت میکردم، متوجه میشدم که از سرنوشتی که داشته است بسیار خرسند است و این را نیز ابراز میکرد، استاد همیشه به من میگفت تنها یک دعا در حق من انجام بده و آن هم دعا برای رسیدن به خاک ایران است. من تنها خواستهام از خدا همین است. خدا را شکر میکنم که سرانجام به این آرزوی خودشان رسیدند.
پایان بخش این نشست نیز صحبتهای قاسم رئیسی، یکی دیگر از حاضران در این نشست است. وی نیز در صحبتهای کوتاه خود گفت: توفیق این را داشتم که از دی ماه سال 1387 با استاد مروت تماسهایی داشته باشم، به حدی برخورد ایشان با من که جزء شاگردان ایشان نیز نبودم خوب بود که قابل باور نبود. گاهی به حدی صحبتهای ایشان شیرین و جذاب بود که مکالمات ما بیشتر از یک ساعت به طول میانجامید. ایشان برای اینکه کمتر متحمل هزینه شوم شمارهای دادند که هزینه تماسها برای ایشان منظور میشد.
وی با اشاره به اینکه خاطرات این استاد در کتاب «در محضر اساتید قرآن» ذکر شده است، گفت: بعد از اینکه در سال 1388 به کشور بازگشتند و طی مدتی که در ایران بودند موفق شدم حدود 250 عکس و تصویر از ایشان ثبت و ضبط کنم.
پایان این مراسم نیز عکس یادگاری حاضران در جلسه و اهدای لوح تقدیر به خواهر استاد محمدتقی مروت بود.
گزارش کامل تصویری را
اینجا ببینید.