امامت قرآنی غیر از حاکمیت سیاسی است
کد خبر: 3966506
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۲
فتح‌الله نجارزادگان:

امامت قرآنی غیر از حاکمیت سیاسی است

حجت‌الاسلام والمسلمین فتح‌الله نجارزادگان با اشاره به آیه 124 سوره بقره با تأکید بر اینکه امامت قرآنی غیر از حاکمیت سیاسی است، بیان کرد: کسی که از ناحیه خدا به امامت منصوب می‌شود، ممکن است به زمامداری سیاسی و اجتماعی هم انتصاب شود، اما لزوماً امامت قرآنی به معنای حاکمیت سیاسی نیست و ولایت قرآنی نیز به معنای حاکمیت سیاسی نیست.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین فتح‌الله نجارزادگان، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث پردیس فارابی دانشگاه تهران، 1 اردیبهشت، در سومین نشست از سلسله نشست‌های تفسیر موضوعی و معارفی قرآن که به همت موسسه بین‌المللی حکمت برگزار می‌شود، با موضوع «آموزه امامت در قرآن» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

آموزه امامت به خاطر عمقی که دارد نیازمند بررسی مفصل است و بنده مباحث کلیدی را مطرح می‌کنم؛ نکته نخست ترسیم جایگاه امامت در نظام هدایتی دین است. فرمود: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»؛ یعنی من شما را برای امامت منصوب می‌کنم و این نصب را باید در جنب نصب‌های دیگری دید که خدا مستقیم جعل کرده است که از جمله رسالت و خلافت است.

خداوند انبیا(ع) را برمی‌گزیند و همچنین در خلافت نیز به همین صورت است. باید دید امامت در کنار رسالت و خلافت به چه معناست و این هندسه جعل، یعنی نصب حق‌تعالی را تکمیل می‌کند. دیگر اینکه باید دید امام در کتاب خدا به چه معانی به کار رفته است و البته دامنه وسیعی دارد و در کتاب خدا داریم که امام به معانی گوناگون به کار رفته است.

امامت؛ مبحثی کهن و بین‌الادیانی

پیشینه امامت نیز بسیار کهن و بین‌الادیانی است؛ چون خدا در آیه 73 انبیا(ع) فرمود: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» و همچنین در آیه 24 سوره سجده فرمود: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ». پس دامنه امامت به مباحث بین‌الادیانی پیوند می‌خورد. حتی امامت در دنیا و برزخ و قیامت نیز حضور دارد. در قیامت این است که فرمود در روز قیامت هر امتی را با امامش صدا می‌زنیم. دومین خط راهبردی که باید مورد توجه باشد این است که امامت قرآنی غیر از حاکمیت سیاسی است. آنکه از ناحیه خدا به امامت منصوب می‌شود، ممکن است زمامدار سیاسی و اجتماعی هم انتخاب و انتصاب شود، اما لزوماً امامت قرآنی به معنای حاکمیت سیاسی نیست و ولایت قرآنی نیز به معنای حاکمیت سیاسی نیست. در آیه: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، ولایت را برای خدا و پیامبر خدا(ص) و امیر مومنان(ع) بیان فرموده و لزوما این ولایت به معنای حاکمیت سیاسی و انحصاری زمامداری سیاسی نیست، بلکه در تمام شئونی که خدا ولایت دارد برای پیامبر(ص) و امام علی(ع) نیز هست. به عبارت دیگر، ابراهیم(ع) امام است و از ذریه ایشان نیز امام خواهند بود، چه اینکه پیامبر(ص) ولی است و اوصیا نیز ولی هستند، خواه زمامدار سیاسی باشند یا نباشند.

نکته سوم که خط راهبردی است، جایگاه کانون مفاد و مضمون آیه 124 سوره بقره در تبیین نظریه امامت قرآنی است. در این آیه در چند محور مباحث امامت را می‌بینیم از این آیه مقام و رتبه امامت کشف می‌شود و می‌فهمیم مقام امامت برتر از نبوت و رسالت است؛ چون ابراهیم(ع) زمانی امام شد که رسول و نبی هم بود.

مقام امامت ابراهیم(ع) چه زمانی محقق شد؟

با معناشناسی کلماتی که خدا ابراهیم(ع) را آزمود و ایشان نیز با موفقیت آزمون را سپری کرد، می‌فهیمم مقام امامت حضرت زمانی تحقق‌یافته که با کلماتی آزموده شده است. اما لزوماً هم امامت برای کسی نیست که حتماً نبی و یا رسول باشد و اینها مقدمه امامت باشند. نکته دیگری که در این آیه که چشم می‌خورد معناشناسی امام است. ما باید ببینیم تفاوت امامت و رسالت چیست و دقیقا امام در اینجا به چه معنا است. ما از طریق جمع‌آوری آیاتی که در مورد ابراهیم(ع) آمده و یک طبقه‌بندی روی آیات می‌توانیم متوجه شویم، حال که ابراهیم(ع) امام شدند چه اتفاقی برایشان رخ داد که تا حالا نبوده است.

اگر تمایزی بین رسالت و نبوت و امامت نباشد، نصب امامت برای ابراهیم(ع) لغو می‌شود که خدا از این کار بیهوده مبرا است. نکته دیگر اینکه، امامت به نصب خاص خدا است؛ یعنی همانطور که انبیا(ع) را فقط خدا برمی‌گزیند. مقام امامت نیز همین است و با شورا نمی‌توان امامتی که قرآن می‌گوید را به انتخابات گذاشت. فرمود خود خداوند نصب امامت را به عهده می‌گیرد و این تفکر شیعی است که می‌گوید امامت فقط با نصب خدا امکان‌پذیر است. نکته دیگری که محور اصلی مباحث امامت است، عصمت امام است. حضرت پس از اینکه به مقام امامت نائل می‌شوند از ذریه خود نیز می‌خواهند به این مقام برسند. توجه این مرد الهی در گفت‌وگویی که با خدا دارد بسیار جالب است که چطور حضرت(ع) با اینکه با خدا صحبت می‌کند به قدری توجه دارد که وقتی خدا می‌گوید شما از حالا امام شدید حضرت توجه کنند و همین مقام را برای ذریه خود نیز بخواهند و خدا با یک شرط می‌پذیرد و می‌گوید امامت عهد من است و آن را به ظالم نمی‌دهم.

شرط امامت عصمت است

این بخش از آیه به مبحث عصمت امام ارتباط پیدا می‌کند. اینجا ظالم در برابر معصوم است؛ یعنی عهد امامت به ظالم نمی‌رسد، بلکه به معصوم می‌رسد. با توجه به آیات و روایات و دلیل عقل ما به این نتیجه می‌رسیم که شرط امامت، برای معصوم قرار می‌گیرد. عقل می‌گوید امامت برتر از نبوت و رسالت بوده و این مقام برای انسان‌های عادی نیست و برای کسانی است که در رتبه معصومیت قرار دارند و امامت برتر از اینها است و در این صورت به طریق اولی جز برای معصومین(ع) این مقام نخواهد بود. آیه به ما می‌گوید امامت پس از نبوت است و امام فقط از ناحیه خدا تشخیص داده و نصب می‌شود و می‌گوید این مقام برای ظالمین نخواهد بود و فقط هم خدا این شرط را می‌کند که شرط عصمت است. این ظالم کسی است که اندک لغزشی در زندگی خود مرتکب شود.

اما این دلیل عقل به نگاه دیگر نیز قابل تقریر است که سیر عقلا است. دلیل عقلی غیر از سیره عقلا است. سیره عقلا یعنی در زندگی عمومی مردم ببینیم فرزانگان جامعه چطور زندگی می‌کنند. آنچه از این منطق می‌فهمیم این است که اگر کسی سابقه بدی داشته باشد و بعدا توبه کند به او مناصب کلیدی نمی‌دهند. مثلا انقلاب اسلامی شکل گرفته است، حال فرض کنید کسی در زمان طاغوت وزیر کاردان و مسلط بوده است، اما انقلاب شده و این فرد گفت توبه کرده‌ام و واقعا هم توبه کرده است، حال می‌گوید حاضرم به نظام اسلامی خدمت کنم. اما آیا در عرف عقلا به او پست وزارت می‌دهند؟ خیر، می‌گویند سابقه شما خوب نیست. می‌گوید من توبه کرده‌ام و می‌خواهم خدمت کنم، می‌گویند درست است اما صدارت یک وزارت‌خانه پست کلیدی است و ما این پست کلیدی را نمی‌توانیم به کسی بدهیم که سابقه‌اش خوب نیست. شما می‌توانید مشاوره بدهید اما وزارت امکان‌پذیر نیست.

بنابراین کسی که مرتکب گناهی شده، به ویژه گناه شرک که زشت‌ترین گناه است، اگر توبه کند و واقعا پاک شود، باز هم شایسته مقام امامت نیست. به همین دلیل شیعه و سنی می‌گویند هیچ کدام از انبیا(ع) در سابقه خود شرک نداشتند. مقام امامت برتر از رسالت است و به طریق اولی برای کسی که چنین سابقه‌ای دارد امکان‌پذیر نیست.

نکته راهبردی دیگر این است که حضرت(ع) فرمود از ذریه من نیز امام قرار بده و خدا در مورد ذریه ابراهیم(ع) امامت را قرار داده و به زمان خاصی قید نکرده است که بگوید امامتی که از من درخواست می‌کنید تا مقطع زمانی خاتم‌الانبیا(ص) است و پس از آن پرونده امامت بسته می‌شود. تنها قید این است که امامت به ظالم نمی‌رسد و در این آیه نیز نفرمود برای کسی امامت را قرار می‌دهیم که او را آزمایش کنیم و تنها شرط این است که باید معصوم باشد.

انتهای پیام
captcha