به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جانبزرگی، استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در وبینار «تحلیل روانشناختی دعای ابوحمزه ثمالی» که شامگاه 2 اردیبهشت به همت گروه درمان چندبعدی معنوی خداسو از مرکز خدمات مشاوره و روانشناسی طلیعه سلامت، برگزار شد، اظهار کرد: دعا زبان فطرت است به عبارت دیگر وقتی دعا میکنیم یا زبان به دعا میگشایم به فطرت باز میگردیم، به نظر میرسد دعا خاصیت روانشناختی بسیاری دارد. دعا زبان محبت و زبان عشق است یعنی وقتی کسی برای ما کار محبتآمیز انجام میدهد هیچ راهی جز دعا به ذهن ما نمیرسد.
وی ادامه داد: وقتی فضای ارتباطی فضای محبتآمیز و عاشقانه میشود زبان دعا نیز باز خواهد شد؛ وقتی دعا میکنیم محبت ما و فضای محبتآمیز رابطه گسترش پیدا میکند، در بحث روانشناسی گفته میشود وقتی کسی را دوست دارید و یا کسی را میبخشید در حق او دعا خواهید کرد. در اینجا دعا ما را درمان میکند پس به نظر میرسد محبت و عشق یک گرایش توحیدی در انسان است و زمانیکه فردی را دوست دارید قلب شما برای او جمع میشود.
بیشتر بخوانید:
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: انسانها از ابتدای زندگی بهدنبال منبع محبت هستند و همه سرمایه خود را در راه موضوع عشق خود خرج میکنند جالبتر اینکه بسیاری از مشکلات ما در زندگی ناشی از عدم مدیریت محبت است بنابراین باید تنظیم هیجانی داشته باشیم در غیر اینصورت مشکل به وجود میآید و اغلب مشکلات روانشناختی نیز بهدلیل عدم این تنظیم است.
وی تصریح کرد: چرا در ارتباط خود دچار مشکل میشویم؟ وقتی با کسی رابطه عاطفی داشته باشیم و این رابطه بر هم بخورد و دچار بیماری شود اضطراب را تجربه خواهیم کرد و پس از آن دچار غمگینی و افسردگی خواهیم شد؛ بسیاری از مشکلات برای این است که نمیتوانیم رابطه خود را با عشقمان تنظیم کنیم و این زمانی به وجود میآید که نسبت به عشق خود حس دوگانه پیدا میکنیم و بخشی از سرمایهگذاری خود را برمیداریم.
جانبزرگی تصریح کرد: وقتی که موضوع مورد محبت ما دوگانه شود دو چیز را دوست خواهیم داشت اما اگر دوست داشتن ما از یک جنس باشد محبت ما افزایش پیدا میکند؛ در قرآن کریم آمده است کسانی که دچار شرک میشوند موضوع مورد محبت خود را بیشتر از خدا دوست دارند که باعث بد شدن حالشان میشود.
وی اظهار کرد: گاهی دوست داریم همه را راضی نگه داریم که در اینصورت نفاق به وجود میآید اگر دل انسان دوگانه و دو پاره شود دوگانگی به انسان دست میدهد در حالی که مسیر حق با دوگانهنگری ناهمسو است.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اشاره کرد: وقتی مسیر قلب سه موضوع پیدا کند نیز سه مسیر برای سرمایهگذاری عاطفی داریم و حالمان بد شده و دچار شک و تردید میشویم در این صورت دست و دلمان به کار نمیرود و به نظر میرسد قانونی در قلب حاکم است که نمیتوان چند عشق را در آن جای داد.
وی گفت: وقتی عشق دو نفر در قلب جای گیرد دو هدف داشته و پس از آن دو نگرش به وجود میآید، این نگرشها باعث میشود ۲ سونگر شویم و پس از آن دوگانگی به وجود خواهد آمد و در پی دوگانگی نیز شک به وجود آمده و در نهایت دچار تردید خواهیم شد بنابراین روی خط تردید نمیتوانیم کار خود را درست انجام دهیم.
جانبزرگی اظهار کرد: قلب مانند چشمهای است که هرچه از آن انشعاب بگیریم در نهایت باریکههای آب به خشکی منجر خواهد شد. دو قلب نداریم و مجبور هستیم قلب را دو پاره کنیم که در این صورت دچار شک میشویم افراد شکاک در دلشان اطمینان ایجاد نمیشود و مسیر شک و تردید منجر به اضطراب و استرس میشود و ظرفیت عشق ورزی ما را محدود میکند.
وی ادامه داد: بر اساس قانون قلب، محبت با دوگانگی ناهمساز است برای محبت کردن باید خالص و یکدل باشیم وقتی از مسیر محبت عبور میکنیم آرام آرام یگانگی بر سیستم ما حاکم میشود.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: وقتی ظرفیت عشقورزی به خاطر شک پایین میآید سردرگمی را تجربه میکنیم که امام سجا (ع) در دعای ابوحمزه این نکته را به ما میآموزند. در پی سردرگمی ذهن مملو از آرزوهای باطل و خرافه میشود و از نظر رفتار از جمله افرادی میشود که امروز و فردا کرده و کاهلی میکند برای مثال میگوید از فردا شروع به نماز خواندن میکنم.
وی گفت: نماز خواندن رفتار عشقورزی است که با خدا داریم و برای خودمان است؛ کاری که در فضای عشق من قرار دارد اگر به تأخیر افتد نشان میدهد حال دلم با عشقم بد است و این عمل را ضعیف میکند و از عمل صالح دور میشویم عمل صالح عملی است که در آن امنیت، هدف و انگیزه بالایی داریم؛ گاه ممکن است عمل سالم باشد اما صالح نباشد.
جانبزرگی اضافه کرد: وقتی نسبت به عشق چندگانه میشویم دل ما ضعیف میشود و در پی آن آمادگی، انگیزه و نیت ما نیز کاسته خواهد شد زمانی که اتفاق ناخوشایندی میافتد دست به دعا برمیداریم و با خدا ارتباط میگیریم که این امر انگیزه ما را افزایش میدهد و مسیر محبت شارژ میشود.
وی بیان کرد: وقتی مسیر دیگری را میرویم دلمان برای خدا تنگ میشود همین امر انگیزهای برای برگشت خواهد بود چون در مسیرهای انحرافی دلمان برای خدا تنگ شده و عفونتها سر باز میکند و مرهم آن اشکی است که از چشم ما جاری میشود اشک یا به خاطر شوق وصل است یا به واسطه غم هجران.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یادآور شد: در فراز 31 چرا امام سجاد(ع) میگویند قلبم را از موضوعات عشقهای مختلف خالی کن و در نهایت 2 مسیر «عشق به پیامبر و خاندانش» و «خارج کردن محبت دنیا از دل» را به ما نشان میدهند؛ اینگونه امام سجاد(ع) مسیر سلامت روانی و معنوی را به ما میآموزند.
وی گفت: در فراز ۳۲ دعای ابوحمزه آمده است که «وَانْقُلْنی اِلی دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ اِلَیک وَاَعِنّی بِالْبُکآءِ عَلی نَفْسی فَقَدْ اَفْنَیتُ بِالتَّسْویفِ وَالاْمالِ عُمْری وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْیسینَ مِنْ خَیری فَمَنْ یکوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّی اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلی مِثْلِ حالی اِلی قَبْری لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتی وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتی وَمالی لا آبکی وَلا اَدْری اِلی ما یکوُنُ مَصیری وَاَری نَفْسی تُخادِعُنی وَاَیامی تُخاتِلُنی وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسی اَجْنِحَه الْمَوْتِ فَمالی لا آبکی آبکی لِخُروُجِ نَفْسی آبکی لِظُلْمَةِ قَبْری آبکی لِضیقِ لَحَدی آبکی لِسُؤالِ مُنْکر وَنَکیر ایای؛ و مرا به درجه توبه و بازگشت بهسویت برسان و یاریام ده به گریه کردن بر خویشتن، زیرا که من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوها گذراندم و درآمدهام در جایگاه ناامیدان از خیر خودم، پس کیست که بدحالتر از من باشد اگر من بر این حال بهسوی قبرم منتقل گردم زیرا که آمادهاش نکردهام برای خوابیدنم و فرش نکردهام آنرا به عمل صالح برای آرمیدنم و چرا گریه نکنم در صورتی که نمیدانم به چه سرنوشتی دچار گردم؟ من نفس خود را چنان بینم که با من نیرنگ زند و روزگارم را که مرا بفریبد در حالی که مرگ بالهای خود را بر سرم گسترده پس چرا گریه نکنم؟ گریه کنم برای جان دادنم گریه کنم برای تاریکی قبرم، گریه کنم برای تنگی لحدم، گریه کنم برای سؤال نکیر و منکر از من».
جانبزرگی ادامه داد: امام سجاد(ع) قلبها را منقلب کرده و مسیر توبه و بازگشت را با دعا بیان میکنند و خطاب به خداوند میگویند خدایا محبت دنیا را از دل من بیرون آور و بین من و پیامبر و آلش جدایی نینداز. گویا این شرطی است که حال من خوب شود و هوشیار شوم.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تشریح کرد: سپس امام سجاد(ع) میفرمایند خدایا من را به درجه توبه برسان و کمکم کن؛ اشکم مرهمی است که باید روی زخمهای من ریخته شود چون عمرم را تلف کردم و جایگاه خود را آنقدر پایین آوردهام که به منزلگاه افراد مأیوس رسیدم. خدایا حال من خوب نیست اگر بخواهی من را با این حال وارد قبر کنی با قبری که مسیر عبور من از دنیاست چه کنم؟ من آماده نیستم پس چرا نباید گریه کنم؟ کجا بروم؟ در دنیا به خودم تکیه کردم و خودم را فریب دادم، به روزگار تکیه کردم روزگار با من بازی به راه انداخت و دنبال فریب من بود در حالی که میبینم پرنده مرگ بالای سر من حرکت میکند پس چرا گریه نکنم؟ گریه میکنم چون جان من لحظه به لحظه از بدنم خارج میشود. بهخاطر تاریکی قبر و تنگی لحد گریه میکنم. گریه میکنم چون نمیدانم چطور میخواهم جواب دهم؛ بگویم به چه کاری مشغول بودم و جوانیام را چه کردم.
انتهای پیام