به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی اکبرنژاد، استاد سطح خارج حوزه علمیه، سوم بهمن ماه در ادامه مباحث تفسیر تمدنی، گفت: براساس آیه شریفه «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»، اجمالا گفته شد که از این آیه مباح بودن تصرف انسان در طبیعت به دست میآید ولی آیه بیانگر جهات تصرف و اباحه نیست، فقط به صورت کلی گفته هر چه در زمین است برای شماست البته این امر بدان معنا نیست که انسان حد و مرزی در تصرف ندارد.
وی با بیان اینکه رسالت شریعت، بیان حد و مرز اباحه است، اضافه کرد: هر چیزی که برای انسان مطلوب است، توسط شریعت مباح شده است؛ مثلا زنان، حیوانات و طبیعت و ... برای ما مباح هستند ولی از جهاتی که شریعت بیان کرده است. خداوند بعد از ذکر نعمتها فرموده است «خداوند کسی است که زمین را با هر چه در آن و در روی آن است برای شما خلق کرده است ولی چرا باز منکر او هستید؟ و چگونه دلتان میآید مرتکب این ناسپاسی شوید با اینکه میدانید به سوی او باز خواهید گشت».
استاد حوزه علمیه بیان کرد: در ادامه فرموده که وقتی خدا همه زمین را آفرید توجه به آسمان کرد و آن را به هفت طبقه آفرید. مراد از هفت آسمان هم لایههای مختلف آسمان است. خدا استوا بر آسمان را بعد از خلقت زمین مطرح کرده است، اگر آسمان در اینجا به مفهوم مطلق باشد که باید بگوییم آسمان قبل از زمین بوده و حتی اگر منظومه شمسی باشد همزمان با زمین بوده و یا حتی خورشید زودتر از زمین وجود داشته است، بنابراین در اینجا ترتیب وجود ندارد و منظور آسمانهایی است که بالای زمین قرار دارند.
تولیت مؤسسه فقاهت و تمدنسازی با تاکید بر اینکه طبقات هوا و لایههای آسمان بالای سر ما مترتب بر خلقت زمین است، اظهار کرد: جو زمین مانند توپ است که در اطراف آن لایههایی وجود دارد و با زمین گردش دارد. استوا یه معنای هماهنگ شدن جو با زمین است، نحوه گفتار الهی در این آیه و آیه قبل، محبتآمیز است و در آیات متعددی از قرآن کریم هم این نگاه محبتآمیز تربیتی وجود دارد که متاسفانه در تفاسیر کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ آنجا که فرموده «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» یعنی چگونه دلتان میآید از خدا غافل شوید، خدایی که شما را از عدم آفرید و این همه نعمت به شما داد.
اکبرنژاد با اشاره به تعبیر «وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» تصریح کرد: در اینجا این اطمینان خاطر به انسان داده می شود که خدا به همه نیازهای انسان اشراف دارد کما اینکه در آیه دیگر فرموده است: الیس الله بکاف عبده؛ او همه مصالح انسان را میداند و در زمین و آسمان آن را فراهم کرده است.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: فضای منت نهادن در آیه 28 در آیات دیگر هم تداوم دارد تا جایی که در بحث خلقت انسان و سجده ملائکه هم اشاره دارد که من برای خلقت شما با ملائکه رودررو شدم و جلوی آنها ایستادم. البته خطاب آیات به پیامبر(ص) است ولی مخاطب تمامی انسانها در طول تاریخ هستند و ممکن است بیان ادبی هم باشد.
تولیت مؤسسه فقاهت و تمدنسازی اظهار کرد: بعد از اینکه خلقت آسمان و زمین فراهم شد نوبت به خلقت انسان رسید و خدا به ملائکه خبر از خلقت انسان داد. ارتباط مفهومی باز در اینجا قابل مشاهده است که به تعبیر «فکیف تکفرون» در آیه 28 بازگشت دارد.
وی با اشاره به آیه «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» تصریح کرد: در این آیه از تعبیر خلیفه استفاده کرده که طبیعت مفهوم آن استمرار در جانشینی است. خدا وقتی فرمود قصد دارم انسان را خلیفه روی زمین قرار دهم، ملائکه استبعاد کردند و این استبعاد آنها ناشی از این بود که ای خدا تو میخواهی کسی را خلیفه خود قرار دهی که علیه خود تو اقدام خواهد کرد. چرا ما شایسته این مقام نباشیم که تو را تسبیح و تقدیس میکنیم.
اکبرنژاد با بیان اینکه خلافت در اینجا به معنای ولایت است، اضافه کرد: خلافت البته ذومراتب هم هست مثلا همه انبیاء به یک اندازه و در یک زمان و مکان ولایت نداشتند و این ولایت مراتب پایینتر هم دارد تا جایی که مثلا یک مرد میتواند ولایت بر خانواده خود داشته باشد.
استاد حوزه علمیه گفت: استبعاد ملائکه به خاطر این بوده است که آنچه عمدتا در زمین جریان دارد، کشتار و خونریزی و بی رحمی انسانها نسبت به یکدیگر است و در طول تاریخ عباد صالح الهی کم بودهاند و ملائکه هم متوجه این معنا بودند تا جایی که خدا ذهن آنها را با خلقت آدم منصرف کرد و آنها پذیرفتند سجده کنند گرچه ابلیس از این کار امتناع کرد.
وی افزود: تعبیر «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ ...» همچنین تعابیری مانند تسخیر زمین توسط انسان دال بر اعطای ولایت خدا به انسان است؛ ممکن است تصور شود که در اینجا خدا خواسته با ملائکه مشورت کند و این خلاف قدرت و جایگاه خداوند است، در ادامه تعبیر من چیزی میدانم که شما نمیدانید، آمده است که نشان میدهد بحث مشورت در کار نیست و خدا با قاطعیت برخورد کرده است.
اکبرنژاد اظهار کرد: گویی خدا در اینجا تأکید دارد من گوهری در وجود انسان قرار دادهام که شما نمیدانید، به همین دلیل در روایت بیان شده که «لولا الحجه لساخت الارض باهلها؛ اگر حجت خدا نبود، مسلما زمین، ساکنانش را فرو میبرد». این موضوع در مرتبه نازلتر برای اولیاء خدا هم وجود دارد. انبیاء و ائمه(ع) گوهرهایی در زمین و آسمان هستند که لنگر عالم آفرینش هستند.
وی اضافه کرد: براساس برخی روایات، در بهشت استعدادهای انسانها شکوفا میشود و کسانی از بهشتیان هستند که به مقام انبیاء و اولیاء نزدیک میشوند یعنی استعداد انبیاء و اولیاء در دنیا و زودتر از همه شکوفا شده و این انسانها با کمی تاخیر در برزخ و بهشت به آن جایگاه والا (همنشینی با انبیاء و اولیاء) دست خواهند یافت. اینکه گفته شده خدا به اندازه توان نفسانی هر کسی بر او تکلیف بار کرده است یا برخی روایات دارند که پیامبر(ص) و ائمه(ع) فرمودند که اگر شما به اندازه ظرفیت خود در راه ما قدم بردارید، در آخرت با ما هستید و همان چیزها را میبینید که ما میبینیم در این راستا قابل توجیه است.
استاد سطح خارج حوزه علمیه با بیان اینکه در بهشت ظرفیتهای انسانها آزاد خواهد شد و این تفاوت استعدادها فقط در دنیا هست، اضافه کرد: شاید بتوان گفت این گوهری که در این آیه سخن از آن رفته است گوهر اختیار است. در روایات بیان شده اگر انسان گناه نمیکرد کسی را خلق میکردم که گناه کرده و توبه کند یعنی گویا خداوند بندگی را در گوهر آزادی و اختیار میپسندد به همین دلیل ملائکه را خلیفه قرار نمیدهد.
انتهای پیام