حجتالاسلام علیرضا قبادی، استاد جامعهشناسی و کارشناس دینی برای تبیین چرایی پرداختن به «حول حالنا الی احسن الحال» در آغاز سال جدید یادداشتی با عنوان «به هنگام دعای تحویل سال، به دنبال چه تغییری هستیم؟» نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه میخوانید:
«نوروز بهار طبیعت است و در این زمان طبیعت تغییر کرده و نو میشود. این تغییر و دگرگونی به اذن الله است، بدون اذن او برگی از درخت نمیافتد. «وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا» و بدون اذن پروردگار بذری جوانه نمیزند و دانهای نمیروید و سبز نمیشود و طبیعت را سرسبز نمیکند، «وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ»، چه چیزی و چه کسی میتواند از دل تاریک زمین و از زیرخاک تیره، سبزه، برویاند غیر از خدا؟
خداوند مقلب، مدبر و محول است، آنچه در دعای تحویل سال میخوانیم «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» قلب و دگرگونی و تغییر و تدبیر امور همه و همه در دست خداست؛ لذا با باور و اعتقاد در لحظه تحویل سال دعا میخوانیم و خدا را با اوصاف مقلب، مدبر و محول وصف میکنیم و از او تقاضا میکنیم که بهتر از تغییر طبیعت را برای ما رقم بزند.
«یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ»، خدا قلبها و دلها را دگرگون میکند، دیدهها و ادراکات انسان را تغییر میدهد، دیدها، دیدهها و دیدنیها را عوض میکند. درخواست تغییر حال و قلب بر این مبتنی است که قلبها را احوالی چندگانه است، چنانکه در متون اخلاقی و عرفانی به آن اشارهشده است. انواع تقسیمبندیهای قلبها، برحسب کسب ملکات و اعمال معنویهای واجد چنین تقسیمبندیهایی میشوند. ازجمله در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که دلها بر چهار قسم است:
اول: «قَلْبٌ فِیهِ نِفَاقٌ وَ إِیمَانٌ»؛ دسته اول دل یا پیمانهای است که در آنهم نفاق وجود دارد و هم ایمان. مثل ظرفی که عسل و سرکه را باهم در خود دارد. نه عسلش، عسل است و نه سرکهاش، خالص است و به درد میخورد.
دوم: «وَ قَلْبٌ مَنْکوسٌ»؛ بعضی از قلبها هم واژگون و سر و ته هستند؛ یعنی چیزی وارد آنها نمیشود و راهی برای تغییر و تطهیر ندارند.
سوم: «وَ قَلبٌ مَطبوعُ»؛ یک دسته از قلبها هم هستند که آنقدر ظلمانیاند که درهایشان بستهشده و مهرخورده است. اینها راه ورودی ندارند و راهی برای هدایتشان باقی نمانده است.
چهارم: «وَ قَلْبٌ أَزْهَرُ أَجْرَدُ»؛ برخی از دلها هم نورانی و صاف هستند و با انجام اعمال صالحه و کسب ملکات حسنه، روزبهروز بر نورانیت و اقتضای اولیهشان افزوده میشود.
راوی گوید گفتم که «ازهر (قلب نورانی) چیست؟» و در پاسخ شنید یعنی قلبِ ازهر قلب مؤمن است که درونش مثل چراغ نور میدهد و تلألؤ دارد. قلب مؤمن، اگر بر او نعمتی عطا شود، شکر گوید و اگر مبتلا گردد، صبر میکند؛ اما قلب مطبوعه و ظلمانی، قلب منافق است.
و اما قلب منکوسه یعنی «واژگون»، قلب مشرک است. بعد حضرت این آیۀ شریفه را قرائت کردند که آیا کسی که راه میرود درحالیکه به رو افتاده، راه هدایت را بهتر یافته است یا آنکسی که استوار ایستاده، بر راه راست قدم برمیدارد؟! اما قلبی که در آن، هم ایمان و هم نفاق وجود دارد، متعلق به طایفهای است که در طائف ساکنند و اگر مرگ هریک از آنها را در حال نفاق دریابد، هلاک شوند و اگر در حال ایمان دریابد، نجات مییابند، در روایتی دیگر امام باقر(ع) قلبها را به سه دسته تقسیم کردند:
۱. قلبی وارونه که هیچ نیکى و خیرى در آن جاى نگیرد و آن قلب کافر است.
۲. قلبی که در آن نقطه سیاهى است و نیکى و بدى در آن با یکدیگر در پیکار و کشمکش مىباشند، دل با هر کدام از آن دو همراه باشد، بر دیگرى چیره میشود.
۳. قلبی که باز و گشاده است، در آن چراغهایی نورافشان است و تا روز قیامت خاموش نگردد و آن قلب مؤمن میباشد.
اگر غبارروبی گِل لازمه زندگی مادی است، قطعاً غبارروبی دل لازمه زندگی الهی است، اگر لازمه عید زدودن گردوغبار از خانه و درودیوار و پنجره است، قطعاً زدودن زنگار دل، مواظبت از چشم و گوش و زبان و ترک معاصی و توجه و جبران گذشتهها نیز است. همخانه گِل را بتکانیم و همخانه دل را، دلهایمان هم نیاز به خانهتکانی دارد.»
انتهای پیام