توجه به عقلانیت عملی لازمه توفیق در تمدن‌سازی است
کد خبر: 4081304
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۵
حجت‌الاسلام رضا غلامی:

توجه به عقلانیت عملی لازمه توفیق در تمدن‌سازی است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اگر قرار است تمدنی ایجاد شود که وجه مادی و معنوی را توأم داشته باشد، باید به عقلانیت عملی توجه ویژه‌ای کند و در این عرصه به نواندیشی دست بزنیم.

رضا غلامی

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «رویکردی تازه به عقلانیت سیاسی در اسلام» امروز یکشنبه 6 شهریور با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین رضا غلامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را می‌خوانید:
 
مهم‌ترین نقطه تمایز مذهب شیعه از سایر مذاهب اسلامی، بها دادن به عقل و مواجهه عقلانی با دین و دینداری است. چه‌بسا دلیل اصلی گسترش حکمت و فلسفه در متن تشیع همین عنایت منحصر به فرد شیعه به عقل‌ورزی محسوب می‌‌شود. مواجهه اسلام با عقل مواجهه‌ای بنیادی و تداومی است. به بیان دیگر نه تنها اصل گرایش به دین و ایمان الهی مستلزم تحقیق عقلی است؛ یعنی باب دین را عقل فطری به روی انسان باز می‌کند، بلکه پس از پذیرش دین هم عقل، شانه به شانه وحی به بسط و عمق دینداری و ساخت جامعه دینی مطلوب می‌پردازد. لذا با آمدن عقل، وحی به حاشیه نمی‌رود، بلکه شکوفاتر می‌شود.

رابطه عقل و وحی

عقل در دو عرصه مشخص در کنار وحی کاربرد دارد که یکی فهم و تفسیر دین است، چون بدون عقل قادر به تفسیر متون دینی نخواهیم بود و دیگری در حوزه تولید انواع قواعد و احکامی است که در قلمروی مشخص، دین اجازه می‌دهد که عقل در آن ساحت صاحب قلمرو شود و برای ما تعیین تکلیف کند. در واقع منطقه عقل هم در حوزه نظر و هم عمل و کاربردی‌سازی است. سرگذشت عقل در تاریخ اسلام نشان می‌دهد که میزان توجه اسلام به عقل در طول تاریخ نه تنها با تفاسیر متنوع و متکثر مواجه شده، بلکه حضور عقل در متن دینی نیز به تبع تفاسیر با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده است.
 
عقل عملی در مقایسه با عقل نظری که فربه‌تر شده و به دلیل محصور شدن در دایره حکمت عملی و کم‌توجهی به عقل ابزاری و محاسباتی، با رشد قابل قبولی روبه‌رو نبوده است. به نظر می‌رسد یکی از دلایل اصلی ناتوانی جهان اسلام در احیای تمدن شکوهمند اسلامی در قرون چهارم و پنجم هجری به جایگاه عقل عملی و طرز سامان یافتن آن در جامعه اسلامی برمی‌گردد. مسلما اگر این طرز نگاه به عقل عملی تغییر نکند، همچنان در احیای تمدن اسلامی ناکام خواهیم بود. البته بستگی دارد که ما تمدن را چگونه ببینیم، چراکه عده‌ای تمدن‌سازی را وظیفه دین نمی‌دانند، بلکه معتقدند دین برای آبادسازی آخرت است، اما ما دو وجه مادی و معنوی برای تمدن قائل هستیم که همانند دو روی یک سکه هستند.

توجه به ابعاد مادی و معنوی تمدن‌سازی

اگر قرار است تمدنی ایجاد شود که وجه مادی و معنوی را توأم داشته باشد، باید به عقلانیت عملی توجه ویژه‌ای کنیم و دست به نواندیشی بزنیم. شاید مهمترین دلیل توجه عالمان اسلامی به عقل ابزاری و دانش تجربی، افتادن در میدان این جهانی و عرفی‌گرایی است. بسیاری از متفکران و علما و دلسوزان تاریخ اسلام نگران این بودند که ما مرزهایمان را از دست بدهیم و عملاً در ورطه عرفی‌گرایی بیفتیم، اما ما می‌توانیم در عین حال که عقلانیت عملی را بسط می‌دهیم، در وادی جهانی‌گری و عرفی‌گرایی هم نیفتیم. 
 
نگاه بنده، در حوزه تئوریک نگاه صدرایی است، اما نگاه وی را هم در برخی موارد ناکافی دیدم و به همین دلیل به سمت نگاه نوصدرایی رفتم، هرچند این نگاه هنوز ابهاماتی دارد و معنای روشنی پیدا نکرده است، اما چارچوب نظری تحقیقم در زمینه عقلانیت سیاسی در اسلام را از این طریق سامان دادم. روش بنده روش فلسفی با جزئیات آن از نوع قیاسی، برهانی و مبتنی بر منطق صوری و نیز اجتهادی است، زیرا برای رسیدن به این جمع‌بندی، سیر نسبتاً قابل توجهی را در آیات قرآن و روایات داشتم و آنها را بررسی کردم و کوشیدم که کلیت آن مغایرتی با آیات و روایات نداشته باشد.
 
بنده عقلانیت را هم تکوینی –ساختاری و هم کارکردی – سنجه‌ای می‌دانم. البته این دو عقلانیت همانند دو روی سکه‌اند و از هم جدا نیستند. لذا اگر به عقلانیت تکوینی رسیدیم، به طور طبیعی به عقلانیت سنجه‌ای هم می‌رسیم. بسیاری از این دیدگاه‌ها ناشی از استنباط شخصی بنده بوده است؛ هرچند الهاماتی هم از بزرگان گرفته‌ام. یکی از نقاط مزیت نظریه بنده انسجامی است که از ابتدا تا انتهای بحث داشته‌ام. ما باید مرز خودمان را با عقلانیت مدرن مشخص کنیم. لذا بنده تلاش کردم این مرز را به درستی توضیح دهم، چون یکی از نگرانی‌هایم این است که بعضی‌ ما را به غرب‌گرایی متهم کنند. بنابراین تلاش کردم هم تفاوت‌ها با دیدگاه غربی را توضیح دهم و هم نحوه صیانت از عقلانیت سیاسی در اسلام را بیان کنم. 

تبیین تفاوت تمدن اسلامی و تاریخی

در زمینه تمدن اسلامی تاکنون عمدتاً بحث‌ها ترویجی و تبلیغی بوده و دیدگاه آکادمیک وجود نداشته است. بنابراین سعی کردم تعریف روشنی را از آن ارائه دهم و تفاوت آن با تمدن تاریخی را بیان کنم و تبیین تمدن نوین اسلامی نشان داده است که اگر عقلانیت عملی را با نواندیشی همراه کنیم، چگونه می‌توانیم در تمدن‌سازی توفیقات بزرگی را کسب کنیم. همچنین بنده تلاش کردم که نگاه فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، ابن رشد، خواجه نصیر و ملاصدرا را پررنگ‌تر در نظر بگیرم تا دیدگاه تراث اسلامی را مورد توجه قرار دهم. البته اشاره کرده‌ام که در حوزه عمل آن هم در رقابت با تمدن غرب نمی‌توانیم صرفاً با تکیه بر این اندیشه‌ها، توفیق بزرگی را به دست بیاوریم.
 
اگر نظام عقلانیت سیاسی اسلام بتواند قوام پیدا کند، در حوزه نظارت همگانی، شفافیت، امر به معروف و نهی از منکر، رصد اجتماعی و تولید هزاران قواعد سیاسی دیگر می‌تواند به ما کمک کند و همه این موارد می‌تواند وضعیت جامعه را کاملاً تغییر دهد و حتی در حوزه اقتصاد و فرهنگ نیز تأثیرات عمیقی را بر جای بگذارد، چراکه لازمه بسط فرهنگ، سامان دادن به سیاست است. 
انتهای پیام
captcha