به گزارش ایکنا، مراسم بازگشایی حوزههای علمیه تهران، صبح امروز هفتم شهریورماه در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد.
آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران در این مراسم سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را میخوانید؛
از رحلت فیلسوف برجسته مشایی روزگارمان، مدرس حکمت مشا در حوزه تهران و قم، آیتالله سیدحسن سعادت مصطفوی اظهار تأسف میکنیم. آیتالله مصطفوی تمام دوران طلبگیاش در تهران درس خوانده است. والدش که جامع معقول و منقول بوده در سن یازده سالگی ایشان را به تهران کوچ میدهند و همه دوران تحصیل را عمدتا در شهر تهران و مدرسه رضاییه میگذرانند. ایشان انسان بسیار عمیقی بود، خیلی متواضع بود، بین مردم بود، در مسجدی امامت میکرد، غم حوزه را میخورد، غم حکمت اسلامی را میخورد. تهران امروز آخرین فیلسوف خودش را از دست داد. شهری که به شهر هزار حکیم شناخته میشد آخرین حکیمش را از دست داد. این یک خطر برای حوزه تهران است.
در دهه اخیر بسیاری از اعاظم حوزه تهران را از دست دادیم، مثل آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی که شاگرد مستقیم علامه بود، آیتالله خوشوقت که شاگرد علامه بود، مرحوم آیتالله پهلوانی که در عرفان و معنویت فوقالعاده بود، آیتالله مهدوی که استوانهای برای نظام و انقلاب بود، آقامجتبی تهرانی که اهل معنا بود و ذوب در آرای امام(ره) بود، به همین ترتیب بزرگان زیادی را از دست دادیم که متاسفانه امکان پر کردن خلا وجود چنین شخصیتهایی را نداریم. وقتی آیتالله مصطفوی از دنیا میرود معلوم نیست کی دوباره یک آیتالله سعادت مصطفوی در تهران به منصه ظهور برسد.
نکتهای که دغدغه چندین سالهام است و اخیرا بیشتر به آن میپردازم مسئله فرهنگ مقاومتی است. ما در کشور دو معضل اساسی داریم یکی معضل معیشت مردم که بخش عمده آن ناشی از تحریم ظالمانهای است که در حق مردم اعمال میشود، بخش مهم دیگرش ناشی از سوء مدیریت و ناتوانی در مدیریت است. مشکل دوم مشکل فرهنگ و معنویت و شناخت و معرفت است.
در موضوع معیشت، رهبر انقلاب نظریهای بدیع مطرح کردند و آن نظریه اقتصاد مقاومتی است که اهل فن خوب میفهمند این نظریه چه گوهر ارزشمندی است. در عمل این نظریه در این سالها بر زمین مانده است. اهتمامی که مسئولین باید بر پاکیزه کردن فضای اقتصاد داشته باشند بخش مهمی از اقتصاد مقاومتی است تا هر چند صباحی خبر ناگوار اختلاس در گوشه و کنار کشور نشنویم. وقتی خبر اختلاس میشنویم دلمان به درد میآید، روحمان آزرده میشود، میخواهیم فریاد بزنیم چرا این نظام پاک باید دست افراد ناپاک افتاده باشد؟ چرا رهنمودهای رهبری در حوزه اقتصاد جدی گرفته نمیشود؟ وقتی کسی در مقیاس چند هزار میلیارد اختلاس میکند آیا مصداق فساد فی الارض نیست؟ آیا نباید به اشد مجازات، مجازات شود؟ اختلاس بالذات جرم است ولی آنگاه که رقم درشت است، آنگاه که در نهاد رسمی اتفاق میافتد، آنگاه که به تضعیف نظام منتهی میشود، جرمش شدیدتر میشود.
خبر اختلاس و تخلف در بوق و کرنا میشود ولی وقتی طرف مجازات میشود اعدام نمیشود. از آیتالله اژهای، رئیس فسادستیز و مفسدستیز تقاضا میکنم جدیتر برخورد کنید. مفسدین را وسط میدان آزادی اعدام کنید. بگذارید مردم یک هفته تماشایشان کنند دلشان خنک شود. اینها را سرچهارراه، سرتقاطعهای مهم اعدام کنید. کسی که با حربه وسط خیابان و اتوبان میان جمعیت مردم را تهدید میکند و اموالشان را میگیرد فعلش محاربه است و حکمش معلوم است. تا زمانی که قاطع برخورد نشود این معضل حل نخواهد شد، این بخشی از مشکل است.
مشکل دوم مشکل فرهنگ است و این مشکل پیچیدهتر از مشکل اول است. مسئله فساد مشکل بشر معاصر است. مسئله فرهنگ و تهاجم فرهنگی هم همینطور. مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری خودشان تعبیر تهاجم فرهنگی را طرح کردند، در دوران رهبری هم در جلساتی مسئله تهاجم فرهنگی را تبیین کردند. یکبار در دیداری با ایشان عرض کردم برای مقابله با تهاجم فرهنگی باید مثل جنگ نظامی همه به میدان بیایند، ایشان فرمودند جنگ نظامی را همه درک میکردند اما تهاجم فرهنگی را مسئولhن خوب هم نفهمیدند. به نظرم هنوز هم نفهمیدند ایشان چه گفته است.
راهکار قضیه همان راهکار بر زمین مانده حوزه اقتصاد است. ایشان چطور میگفتند اقتصاد را چنان سامان دهیم که مقاوم باشد. مقاوم بودن هم حیث ایجابی و سلبی دارد. فرهنگ هم برای مقابله با تهاجم فرهنگی نیازمند مقاوم بودن است. باید فرهنگی مقاومتی پدید بیاوریم و در صف اول آن حوزههای علمیه است.
انتهای پیام