سینمای ایران تنها در سه فیلم «سفیر»، «روز واقعه» و «رستاخیز» به صورت مستقیم به عاشورا نظر داشته است. این کمکاری دلایلی چند دارد و مهمترین آن حساسیت موضوع است که سبب شده فیلمسازان کمتر به این حوزه ورود کنند. از سویی با اتفاقاتی که برای فیلم «رستاخیز» رخ داد تمایل برای ورود به این حوزه کم شد اما آثاری که به صورت غیرمستقیم به این موضوع نظر داشتند در سینمای ایران کم نبوده است.
در این راستا و در ایام اربعین حسینی میخواهیم چند فیلم معاصر را که به عاشورا نظر داشتهاند را مدنظر قرار دهیم. یکی از بهترین تولیدات در این رابطه نیز «دستهای خالی» ساخته ابوالقاسم طالبی است.
فیلمنامه
در چهارمین قسمت از پرونده عاشورا بر پرده نقرهای، فیلم سینمایی «دستهای خالی» به تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان محصول سال ۱۳۸۵ است. این فیلم مهر سال 86 روی پرده سینماها رفت. فیلمنامه به قلم کارگردان و داستان زندگی دختری جوان به نام حوریه (مریلا زارعی) است که متوجه رفت و آمدهای مشکوک مادرش، مریم (فاطمه گودرزی) میشود. این سوظن با مزاحمتهایی تلفنی دوچندان میشود تا اینکه حوریه پی میبرد مادر به دیدن همسر آزادهاش، امیرحسین (خسرو شکیبایی) میرود که پس از آزادی از اسارت در بیمارستان ویژه معلولین جنگی بستری است.
حوریه به خاطر آرامش پدر که دچار حملههای عصبی ناشی از موج گرفتگی است و نیز تشدید مزاحمتهای تلفنی به همراه پدر و مادر به شمال کشور سفر میکند و در آنجا درگیر قتلی ناخواسته میشود و از اینجاست که داستان در مسیری دیگری میافتد.
این فیلم به لحاظ قصه یکی از بهترین اتفاقات در پرونده کاری طالبی است. وی در این فیلم زبانی عاشقانه برای بیان قصه انتخاب میکند. نحوه عاشقی آزاده فیلم به اباعبدالله به هیچ وجه غلو شده نیست و تماشاگر به راحتی میتواند با قصه همراه شود و در مواقعی تحت تاثیر آن نیز قرار گیرد. این ویژگی یکی از امتیازات «دستهای خالی» است.
ساختار
به لحاظ فرم و شکل بیشک این اثر سینمایی بهترین کار کارگردان است. طالبی دکوپاژ بسیاری خوبی برای کارش انتخاب کرده و میزانسنهای نیز در جای خود است. هدایت بازیها و کارگردانی هم در «دستهای خالی» از دیگر ویژگی های مثبت کار است. در این فیلم عاشقانه که شکلی غزلگونه به خود گرفته، بازیها بسیار زیبا هستند، به ویژه هنرنمایی خیرهکننده خسرو شکیبایی اتفاقی منحصربهفرد برای فیلم شمرده میشود. جدا از بازی استاد شکیبایی، هنرنمایی مسعود رایگان، مریلا زارعی و فاطمه گودرزی هم به ارتقای کیفی کار کمک کرده است.
این فیلم در جشنواره بیستوپنجم فیلم فجر حضور داشت اما نتوانست هیچ سیمرغی به دست بیاورد. این موضوع موجب تعجب بسیاری از منتقدان و مخاطبان جشنواره شد اما «دستهای خالی» توانست در دوازدهمین جشن خانه سینما در چند بخش کاندید و در یک بخش تندیس بهترین عکاسی را به دست آورد. فیلم در گیشه 87 میلیون تومان فروش داشت؛ رقمی که میتوانست در صورت تبلیغات و حمایت مناسب بسیار بالاتر از این میزان باشد.
درباره عدم استقبال تماشاگران از این ابوالقاسم طالبی گفته است: قصه فروش فيلم با كيفيت يك اثر سينمايی تفاوت اساسی دارد چراكه ما در طول سالها در سينمايمان آثاری را به نمايش گذاشتهايم كه باعث شده بسياری از خانوادهها ديگر علاقهای برای رجوع به چنين سينمايی نداشته باشند زيرا رجوع به چنين سينمايی را حداقل در كنار خانواده صحيح نمیدانند.
بیشتر بخوانید:
سخن کارگردان پیرامون گیشه در سینمای ایران درست است زیرا وقتی این فیلم را با کاری چون «کلاغپر» مقایسه میکنیم متوجه میشود «دستهای خالی» با آن امتیازات سینمایی چرا نتوانسته در گیشه فروش لازم را داشته باشد. در حقیقت باید گفت سینمای ایران به نحوی بیمار شده که برای فروش به نازلترین روشها روی آورده، پس طبیعی است کارهایی که میخواهند خارج از این مسیر حرکتکننده چندان مورد توجه قرار نمیگیرند.
مفاهیم محتوایی
همانگونه که در ابتدای بحث اشاره شد این کار نوعی عاشقی با امام حسین(ع) با قصهای امروزی است. این اتفاق هم انصافاً خوب از کار درآمده است. یکی از بهترین لحظات گفتوگوی خسرو شکیبایی با مسعود رایگان است. در این سکانس رایگان از شکیبایی میخواهد تا از امام حسین(ع) شفای بچه بیمارش را بگیرد. در این بخش چالشی میان ایمان و بیباوری شکل میگیرد اما کارگردان هیچگاه دو طرف را قضاوت نمیکند. برای همین وقتی شکیبایی از راز و نیاز شبانه خود که شکلی سماعگونه دارد بازمیگردد متوجه میشود دستانش خالی است ولی امام حسین(ع) به همین دستهای خالی، شفای بیمار را میدهد.
درباره بحث معجزه در فیلم نیز باید گفت عموماً در فیلمهای ایران این موضوع چندان خوب از کار در نمیآید زیرا میخواهند باور را به تماشاگر حقنه کنند ولی «دستهای خالی» چنین اشتباهی نکرده و عاشقی را با زبانی شعرگونه به تصویر میکشد.
در نهایت باید تاکید کرد سینمای ایران بیش از آنکه محمل کمدیهای سخیف باشد باید محلی برای تولیداتی نظیر «دستهای خالی» باشد اما افسوس که این خواسته در وضعیت فعلی یک آرزوی دستنیافتنی است.
نوشته داوود کنشلو
انتهای پیام