مرگ ملکه؛ فرصتی برای یادآوری خاطرات تلخ استعمار در چهار گوشه جهان
کد خبر: 4085231
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۴

مرگ ملکه؛ فرصتی برای یادآوری خاطرات تلخ استعمار در چهار گوشه جهان

مرگ ملکه الیزابت دوم، بار دیگر توجهات را به میراث استعماری انگلیس در دوران سلطنت وی جلب کرده است. بسیاری از مردم در گوشه و کنار جهان با یادآوری خاطرات تلخی که از ظلم دوران استعمار انگلیس در کشورهای خود دارند عدم مسئولیت‌پذیری و عذرخواهی ملکه از جنایات کشورش را مایه شرم وی می‌دانند.

ملکه در جمع خاندان سلطنتیبه گزارش ایکنا، با مرگ الیزابت دوم ملکه بریتانیا وپایان دوره طولانی سلطنت 70 ساله او که از 1952 آغاز و در 2022 به پایان رسید، میراث استعماری بریتانیا به‌ویژه در دوران او بار دیگر مورد توجه مردم جهان قرار گرفته است. مرگ او در سراسر جهان احساسات متفاوتی را در مورد زندگی، میراث و سلطنت او به وجود آورده است.

روند استعمارگری بریتانیا با توسعه نیروی دریایی این کشور در قرن شانزدهم آغاز شد و به تدریج به سراسر جهان از آسیا تا اقیانوسیه، آفریقا و قاره آمریکا توسعه پیدا کرد.  تأسیس کمپانی هند شرقی در سال 1599 را می‌توان آغاز استعمارگری بریتانیا دانست. این کمپانی پایه‌‌های سلطه استعماری بریتانیا بر مناطق ثروتمند جنوب آسیا به‌ویژه هندوستان را تحکیم کرد و از آن پس، تمام عملیات استعماری و روابط سلطه‌گرانه بریتانیا با ملل جنوب آسیا، از طریق کمپانی هند شرقی انجام می‌شد.

بریتانیا امروز با ۳ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی جزء 10 اقتصاد برتر دنیا قرار دارد. با این حال مورخان می‌گویند که بخشی از این سرمایه عظیم نتیجه دهه‌ها استعمارگری این کشور در آفریقا، آسیا و قاره آمریکاست. 

الیزابت دوم؛ میراث‌دار نژادپرستی و برده‌داری 

 از جمله میراث‌های حکومت بریتانیا، نژادپرستی و برده‌داری است که همچنان در دوران جدید در قالب استعمارگری نوین غرب تجلی می‌یابد. درگیری‌های بزرگ ایجاد شده توسط قدرت‌های استعماری در جنوب آسیا و خاورمیانه همچنان صلح جهانی را تهدید می‌کند. برخی از مستعمرات سابق همچنان توسط نخبگان فاسد با افکار استعماری اداره می‌شوند که با مردم خود با تحقیر کامل رفتار می‌کنند و مبارزات مردمی برای استقلال واقعی ادامه دارد.

زمانی که الیزابت دوم در سال 1952 به سلطنت رسید، بیش از یک چهارم جمعیت جهان یعنی بیش از 700 میلیون نفر  از جمله در بخش‌هایی از آفریقا، آسیا، خاورمیانه و جزایر اقیانوس آرام تحت سلطه امپراتوری بریتانیا بودند.

هر چند که در دوران سلطنت 70 ساله او جهان شاهد تجزیه امپراتوری بریتانیا به کشورهای مشترک‌المنافع و کاهش نفوذ جهانی بریتانیا بود اما زخم‌های استعمارگری این کشور همچنان تازه باقی مانده است. بسیاری به بردگی، خشونت و غارت اموال کشورها که ویژگی حاکمیت امپراتوری بریتانیا بود اشاره می‌کنند و جدا دانستن ملکه از این تاریخچه غیرممکن است.

موزس اوچونو، استاد مطالعات آفریقایی در دانشگاه واندربیلت در تنسی آمریکا می‌گوید: با مرگ ملکه این حس وجود دارد که بریتانیا هرگز به طور کامل پاسخگوی جنایات خود نبوده است.

اوچونو که در نیجریه متولد شد، دوران کودکی خود را به یاد می‌آورد که کمی بیش از یک دهه پس از پایان دوران استعماری انگلیس بود. وی می‌گوید: الیزابت، نمادی از انکار جنایات استعمار بریتانیا بود.

مو بانرجی، استاد تاریخ جنوب آسیا در دانشگاه ویسکانسین هم می‌گوید: به عنوان پادشاه، نمی‌توان ملکه را از دوران استعمار در جنوب آسیا جدا دانست. بانرجی که هندی‌تبار است افزود که بسیاری از هندی‌ها امیدوار بودند ملکه از جنایات دوران استعمار انگلیس در هند ابراز پشیمانی کند اما او هرگز این کار را نکرد.

وی افزود: جواهر کوه نور در تاج ملکه برای مردم هند نماد تاریخچه‌ای از ظلم، غارت، آدمکشی و غم و اندوه است. مرگ ملکه همچنین بسیاری از مردم را به یاد عدم پرداخت غرامت به مستعمرات سابق این کشور انداخته است.

بانرجی از سنین جوانی، زمانی که حکایات پدربزرگ و مادربزرگش درباره قحطی بنگال در سال 1943 را می‌شنید، که در آن حداقل 3 میلیون نفر در نتیجه سیاست‌های اقتصادی استعمار بریتانیا از گرسنگی جان خود را از دست دادند، نسبت به امپراتوری انگلیس بدبین بود.

کارنامه سیاه ملکه در خاورمیانه

کارنامه استعمار انگلیس در غرب آسیا و خاورمیانه نیز سرشار از ظلم و تباهی است.  الیزابت در 6 فوریه 1952 بر تاج و تخت بریتانیا نشست. در آن زمان، بریتانیا مستقیماً اکثر کشورهای عربی کنونی خلیج فارس را تحت کنترل داشت و تنها عربستان سعودی و یمن شمالی مستقل محسوب می‌شدند که البته روابط نزدیکی با امپراتوری انگلیس داشتند. کویت در 1963 به طور رسمی مستقل شد، در حالی که امارات متحده عربی، قطر و عمان تا دهه 1970 تحت الحمایه باقی ماندند.

عراق، ایران، مصر و اردن همگی پادشاهی‌های همسو با بریتانیا بودند، در حالی که جمهوری ترکیه در آن سال به ناتو پیوست و وارد حوزه نفوذ غرب شد.

محمدرضا پهلوی و استمعار انگلیس در ایران

از سوی دیگر حکومت بریتانیا همواره از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی بوده و در تثبیت این غده سرطانی و پایمال کردن حقوق مردم فلسطین نقش مهمی داشته است. 

با مرگ الیزابت دوم، ملکه بریتانیا، بسیاری از سیاستمداران بریتانیا و جهان بیانیه‌هایی در غم از دست دادن او منتشر کردند. لیز تراس، نخست‌وزیر بریتانیا در سخنرانی خود دقایقی پس از اعلام مرگ ملکه، الیزابت دوم را «صخره محکمی» خواند که «بریتانیا با تکیه بر آن به جایگاه امروز رسیده است». وی گفت: بریتانیا امروز به «یک کشور بزرگ تبدیل شده که مهم‌ترین دلیل آن ملکه الیزابت دوم است. 

ملکه الیزابت دوم در جمع خانواده سلطنتی بریتانیا

فارغ از همدردی بخشی از سیاستمداران جهان با مردم بریتانیا و خانواده سلطنتی، مردمی که در کشورهای مستعمره بریتانیا زندگی کرده و یا زاده شده‌اند، احساسات پیچیده و غالباً نگاه انتقادی به نقش ملکه الیزابت در دوران پسااستعماری دارند. 

 اوجو آنیا، استاد دانشگاه کارنگی ملون یکی از آنهاست. او پس از مرگ ملکه الیزابت در توییتی نوشت:‌ اگر کسی از من انتظار دارد که چیزی جز تحقیر پادشاهی که از نسل‌‌کشی حمایت و نیمی از خانواده‌ام را قتل عام و آواره کرد، بنویسم سخت در اشتباه است. 

این استاد ۴۶ ساله در مصاحبه‌ای در روز پنجشنبه با شبکه «ان بی سی» گفت که او زاده دوران استعمار بریتانیاست. مادرش در ترینیداد و پدرش در نیجریه به دنیا آمدند. آنها در دهه ۵۰ میلادی در انگلستان به عنوان شهروندانی که از مستعمره‌ها می‌آمدند در لندن با هم آشنا شدند. این استاد دانشگاه می‌گوید نه تنها در زمان ملکه الیزابت بسیاری از شهروندان مستعمره‌های سابق همچنان تحقیر می‌شدند بلکه همچنان برخی در جزایر دریای کارائیب و آفریقا تحت برده‌داری مستقیم بریتانیایی‌ها بودند. اوجو آنیا می‌گوید: هر چند تمام تقصیرها را نمی‌توان به گردن ملکه انداخت، اما او هیچ گاه از دولتمردان بریتانیایی نخواست که به سرکوب و کشتار پایان دهند.

او می‌گوید که به‌دلیل سرکوب‌هایی که خانواده‌اش در آفریقا در دوران ملکه بریتانیا متحمل شده‌اند، خواهران و برادرانش سال‌هاست که با درد و غم زیادی زندگی می‌کنند. این استاد دانشگاه می‌گوید: از تصور این امر که مظلومان و بازماندگان خشونت باید به یکی از عوامل اصلی آن احترام بگذارند به شدت آزرده می‌شوم.

مردم استرالیا، زخم‌خورده استعمار پیر

مردم استرالیا نیز پس از مرگ ملکه تلخی‌های دوران استعمار انگلیس را به یاد می‌آورند. این کشور برای بیش از ۱۰۰ سال مستعمره بریتانیا بود، دوره‌ای که در طی آن هزاران بومی استرالیا کشته و بیشتر آنها آواره شدند. این کشور در سال ۱۹۰۱ به طور واقعی استقلال یافت، اما هرگز به یک جمهوری کامل تبدیل نشده است. استرالیا یکی از اعضای کشورهای مشترک‌المنافع است. در سال ۱۹۹۹، استرالیایی‌ها در رأی‌گیری شرکت کردند و با اختلاف رأی اندک بین موافقان و مخالفان سلطنت، همچنان ملکه را به عنوان رئیس حکومت برسمیت شناختند. 

در ماه اوت گذشته، پیش از مرگ ملکه الیزابت دوم، یک نماینده بومی پارلمان استرالیا بار دیگر دوران استعمار و نقش ملکه بریتانیا را یادآور شد. سناتور پارلمان استرالیا، لیدیا تورپ از حزب چپگرای سبزها، در زمان سوگند خوردن، ملکه الیزابت را «استعمارگر» خواند.

پس از آن سخنگوی پارلمان از او خواست بر طبق قوانین دقیقاً متن سوگندنامه را بخواند و او هم با کمی تمسخر این کار را کرد اما کاری که این وکیل پارلمان کرد، بسیار خبرساز شد. این عضو حزب سبزهای استرالیا بعدها در مصاحبه با تلویزیون این کشور تاکید کرد که او در سوگندی که خورده تنها و تنها حقیقت را گفته است. به گفته او الیزابت دوم میراث دار بریتانیایی است که بیش از یک قرن استرالیا را استعمار و بومیان را سرکوب کرد. 

درخواست فزاینده برای پاسخگویی بریتانیا به استعمارگری‌ها

در حالی که بیشتر دوران حاکمیت الیزابت دوم در دوران پسااستعماری بریتانیا گذشت، با این حال رفتار دولت این کشور با مستعمره‌های پیشین، تغییر چندانی نکرد و همچنان بریتانیا شیوه گذشته استعماری خود را به اشکال جدید دنبال کرد و میراثی که ریشه در نژادپرستی و خشونت علیه مستعمره‌های آسیایی و آفریقایی بریتانیا داشت همچنان زنده ماند. 

در سال‌های اخیر درخواست‌های فزاینده‌ای برای پاسخگویی سلطنت درباره گذشته استعماری خود از سوی روشنفکران و مورخان بریتانیایی مطرح شده است. با این حال در دوران حاکمیت ملکه الیزابت شاهد عذرخواهی و یا اعلامیه رسمی در این زمینه نبودیم. باید دید که چارلز سوم، آیا در هفته‌ها و ماه های آینده سخنانی در این رابطه بیان خواهد کرد و چه شیوه‌ای را در پیش خواهد گرفت.

گزارش از محسن حدادی

انتهای پیام
captcha