به گزارش ایکنا، دوازدهمین نشست درسگفتارهای شاهنامه شب گذشته ۲۲ شهریور با حضور یوسفعلی میرشکاک منتقد، شاعر و پژوهشگر ادبی در حوزه هنری برگزار شد.
میرشکاک با خواندن و بررسی اشعار داستان فریدون از شاهنامه فردوسی گفت: فردوسی زبان را وادار به اطاعت از خود میکند و این هنر نویسنده و شاعر است. وی زبان را در اختیار میگیرد و در عوض تن دادن به روال معمول آن، آفرینشی غیرمعمول میکند.
وی افزود: از آنجایی که فردوسی تصمیم دارد تا روی پهلوانیهای رستم تلاش بیشتری کند از ادامه پرداخت به ویژگیهای پهلوانی فریدون و ایرج و مابقی آنها در این بخش شاهنامه صرفنظر میکند. فردوسی به نوعی با این کار دست به خودسانسوری میزند و یکی از نمونههای موفق در ادبیات محسوب میشود. فریدون سه فرزند به نامهای سلم، تور و ایرج داشت که مقرر شد زمین را بین سه فرزندش تقسیم کند. در این بین پادشاهی بر سرزمین مرکزی بسیار رشک برانگیزتر است. فریدون بین فرزندانش ایران را به ایرج میدهد و توران را به تور میدهد که نماد شرق است و روم را به سلم که نماد غرب است، تقدیم میکند. یکی از ویژگیهای هر سه قوم تور، سلم و ایرج که همچنان میان مردم دیده میشود این بوده که هرگاه مشکلی پیش میآمد آن را به گردن خداوند میانداختند در حالی که باید به نتایج رفتارها و کردار خود توجه و برای اصلاح آن اقدام میکردند. همچنین شیطان را به میان میآوردند و او را مقصر رویدادهای ناگوار جلوه میدادند اما هیچکس از کوتاهی خود حرفی نمیزد.
این شاعر و ادیب در انتها درباره شیوه سوگواریهای ایرانی در شاهنامه چنین توضیح داد: سوگواریهای به تصویر کشیده شده در شاهنامه همچنان در برخی اقوام ایرانی مانند بختیاریها رواج دارد. ایرانیها از گذشتههای دور هنگام عزاداری با تمام وجود عزاداری میکردند و زخم و صدمه بر سر و صورت میزدند. نمونه اینگونه عزاداریهای تمام و کمال را در سوگوارههای حسینی شاهد هستیم که مردم داغدار شهادت امام حسین(ع) چگونه اشک میریزند و مویه میکنند.
انتهای پیام