به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمود ملکیراد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه 30 شهریور در کرسی ترویجی «مبانی معرفتشناختی مهدویت و انتظار از منظر حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، گفت: آیتالله صافی گلپایگانی از پرکارترین مهدویپژوهان عصر حاضر بودند و آثار متعددی دارند و به خصوص کتاب منتخبالاثر ایشان درخشش خاصی داشته است.
وی افزود: بحث معرفتشناسی بحث جدیدی است لذا استنباط مبانی معرفتشناسی مهدویت از آثار آیتالله صافی کار دشواری بود و بنده در ایامی که درصدد نگارش مقاله بودم تلاش زیادی کردم تا بیشتر آثار ایشان را مورد توجه قرار دهم. همچنین بحث از امکان معرفت از مباحث مهم در طول تاریخ اندیشه بشر بوده است و برخی افراد به عنوان سوفیستها معتقدند بودند که معرفت دستیافتنی نیست ولی قاطبه اندیشمندان معتقدند که امکان معرفت وجود دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: برای شناخت معرفتشناسی باید به واژه معرفت توجه کنیم که به معنای علم و آگاهی و اطلاع است و معرفتشناسی علمی است که درباره معرفتهای انسان و انواع آن و تعیین معیار صدق و کذب آن بحث میکند. براین اساس باید توجه کنیم اصولا یک حوزه دانشی به عنوان یک حقیقت وجودی از دو حیث مورد مطالعه است یکی از بعد هستیشناسی علم و دوم از حیث واقعنمایی آن علم.
وی اضافه کرد: آیتالله العظمی صافی گلپایگانی بر این نکته تاکید دارند که آموزه مهدویت آموزهای معقول و خردپسند است که در واقع اشاره به واقعنمایی و هستیشناسی این آموزه و علم دارد. ایشان میگوید: ابتدا لازم است عقل چیزی را بپذیرد و احتمال واقعیت داشتن یا واقعیتیافتنش در نظر عقل مقبول باشد و وقتی عقل چیزی را پذیرفت و آن را رد نکرد اثبات آن اگر چه از راه اخبار اشخاص موثق باشد امری عقلایی و صحیح است.
این پژوهشگر با اشاره به مبانی فطری، عقلی و معرفتشناسی اجتماعی آموزه مهدویت از منظر آیتالله صافی گلپایگانی، تصریح کرد: در مورد مبانی فطری هم باید به مبانی فطری و هم جنبه معرفتی و واقعنمایی آن اشاره شود از این رو بنده در مقاله خود به معنای فطری پرداختهام و بر این تاکید شده که فطرت امری عمومی ریشه در ذات و نهاد انسان است که خدا برای شناخت جان هستی در اختیار بشر قرار داده است. در این بحث به هفت معنای فطری براساس مبانی معرفتشناسی مورد اشاره قرار گرفته است؛ اول فطرت نجاتخواهی و باور به منجی.
وی افزود: مباحث فطری اصولا روی مصداق برای مهدویت تمرکز ندارند بلکه صرفا به اثبات نجاتخواهی و انتظار بشر به موعود منجی میپردازند و نه شخص مهدی یا اسامی دیگری که در ادیان و یا مکاتب دیگر وجود دارد. اینکه بشریت به نجات واقعی گرایش دارد لازمه این امر فطری آن است که فردی بیاید و این نجات را فراهم کند که در منظر اسلام، آن شخص امام مهدی(عج) است.
ملکیراد اضافه کرد: آیتالله العظمی صافی گلپایگانی معتقد هستند که مهدویت با سنن عالم خلقت سازگار است، این محتوا و هدف و پایان مطلوب هر فطرت و خواست وجدان هر انسانی است. همچنین بحث عدالتخواهی و ظلمستیزی هم ریشه در فطرت انسان دارد و باید در آینده تاریخ ریشهکنی ظلم رخ دهد. ایشان فرموده است: فطرت بشر نظامی را که بخواهد ظلم را ریشهکن کند تایید میکند.
وی با بیان اینکه انسان کمالخواه است و این کمالخواهی در هیچ مقطعی از زندگی بشر رخ نداده است، افزود: همین کمالخواهی نشاندهنده آن است که امکان تحقق آرمانشهر ایدهآل با وجود یک شخصیتی چون امام مهدی(عج) ممکن و لازم است. همچنین فطرت حقطلبی هم مؤید ضرورت مهدویت است.
ملکیراد تصریح کرد: مبنای دیگر در این زمینه، فطرت امیدوار انسان به نجات در آینده است و بشر باید در آینده تاریخ به این امید برسد به همین دلیل مرحوم آیتالله صافی در موارد متعدد به این مسئله اشاره کرده و فرمودهاند اگر امید نباشد بشریت هیچ رنج و زحمتی را تحمل نمیکند و تلاشی نخواهد کرد.
وی افزود: مبنای دیگر برای استناد به موعودخواهی، آزادیخواهی به عنوان یک امر فطری است؛ ایشان فرموده مردم با اعتماد تمام منتظر کسی هستند که ابرهای تیره ظلم و ستم را از افق عالم برطرف و در عالم برابری برقرار کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: مساواتخواهی نژادی در باور به موعود از دیگر دلایل آیتالله صافی در اثبات مهدویت است یعنی انسانها دوست دارند با هم مساوی باشند و فرقی میان سیاه و سفید و ... نباشد و این وضع در دنیای امروز وجود ندارد لذا در جامعه عصر ظهور چنین چیزی تحقق مییابد و نظام مساوات عمومی در زمان حکومت حضرت ولیعصر(عج) در بین تمام ملل و اقوام و نژادها ایجاد خواهد شد.
وی با اشاره به مبانی عقلی مهدویت، افزود: عقل از منابع استنباط و اجتهاد در منظومه فقهی امامیه است و آیتالله صافی هم آموزه مهدویت را معقول و عقلانی میداند یعنی از طریق مبانی عقلی هم میتوان این آموزه را ثابت کرد. مثلا علامه طباطبایی معتقد است طبیعت آتش، سوزندگی است و حالا اگر چیزی سبب شود که آتش در بیشتر موارد و یا همیشه سوزنده نباشد محال عقلی است.
ملکیراد گفت: لذا دو اصل عقلی برای اثبات مهدویت وجود دارد؛ اول اینکه جهان محکوم به ظلم ستمگران و اهریمنان نیست و طوری نیست که دائما ظالمان جولان بدهند و سرانجام مفسدان ریشهکن خواهند شد و همه منتظر چنین شرایطی هستند بنابراین از جهت فلسفی و عقلی این مسئله محال است که نجات بشر از ظلم محقق نشود.
وی افزود: اصل دوم هم این است که عقل به عنوان ودیعه الهی به بشر داده شده است و اگر قرار باشد در تمامی تاریخ زندگی بشر منکوب و اسیر شهوات باشد عقلا محال است و زمانی خواهد رسید که عقل به کمال خود خواهد رسید و شهوات را به بند خواهد کشید.
این پژوهشگر اظهار کرد: موضوع دیگر بحث فلسفه تاریخ به عنوان یک موضوع عقلی و تاریخی است؛ تاریخ با همه سرگذشتی که داشته در نهایت باید به نقطهای برسد که نقطه کمال و سعادت انسان است و آن مقطع، مقطع ظهور است.
وی همچنین با اشاره به مبانی اجتماعی آموزه معرفت بیان کرد: یک مبنا در این زمینه، سیر تکاملی جوامع به لحاظ اجتماعی است و اینکه خواست فطری اجتماعی بشر، رسیدن به سعادت و تکامل مطلوب است و آیتالله صافی معتقد است که جهان با استناد به ایات و روایات به سوی نقطه تکاملی خود در حال حرکت است همچنین بحث سرخوردگی بشر و شکست مکاتب بشری که مدعی سعادت انسان هستند خود گواهی برای ضرورت تشکیل حکومت امام مهدی(عج) در آینده است.
در ادامه این کرسی حجتالاسلام والمسلمین حسین الهینژاد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، گفت: انصافا آیتالله صافی گلپایگانی از مراجع و عالمان بزرگی است که برای ترویج اندیشه مهدویت در جامعه زحمات زیادی کشیدند و پیشتاز بودند. ایشان در حوزه مهدویت بیشترین آثار را دارند.
وی افزود: در بین اهل سنت بیشترین کتاب درباره مهدویت متعلق به ابونعیم اصفهانی یعنی 5 جلد است، همچنین شیخ مفید هشت کتاب در مورد مهدویت دارد و بعد از او هفت جلد کتاب در زمینه مهدویت از سوی شیخ صدوق نوشته شده است و در بین عالمان شیعه و سنی مابعد صدوق بیشترین تعداد کتاب درباره مهدویت متعلق به آیتالله صافی یعنی 20 جلد است.
الهینژاد ادامه داد: با توجه به این تعداد اثر از سوی ایشان تبیین و بررسی آراء آن مرحوم در زمینه مهدویت در نشستهای متعدد ضروری است و در این راستا نشستهای دیگری هم تا روز همایش برگزار خواهد شد. ضمن اینکه 60 مقاله از سوی نخبگان حوزه و دانشگاه به همایش نامبرده ارسال شده است.
وی در نقد سخنان ارائهدهنده با بیان اینکه معرفتشناسی یک حوزه علمی است لذا به جای آن از تعبیر معرفتشناحتی نباید استفاده شود، گفت: امکان معرفت، ملاکهای آن و ... از جمله موضوعاتی است که باید مورد بحث قرار بگیرد و از این جهت بین معرفتشناسی و روش کشف معرفت تفاوت وجود دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: نویسنده محترم قدری در ارائه بحث به بیراهه رفته و چند مورد خلط در بحث داشتند. یکی خلط بین قاعده عقلی و عقلایی است در حالی که با هم فرق دارند؛ دوم خلط گرایشی و بینشی. سومین خلط بین عقل نظری و عملی است در صورتی که معرفتشناسی در حیطه عقل نظری و اندیشه است.
وی افزود: چهارمین خلط میان عقلی بودن و معقول بودن صورت گرفته است مثلا خاتمیت عقلی نیست ولی معقول است؛ عقل میگوید در هر دورهای باید پیامبر باشد و انقطاعی صورت نگیرد لذا خاتمیت، معقول هست ولی عقلی نیست و قرآن کریم هم بر بحث خاتمیت صحه گذارده است. همچنین بین مهدویت و منجی خلط صورت گرفته است در صورتی که عقل، اصل وجود منجی را ثابت میکند نه مهدویت را که رنگ و بوی شیعی دارد. درست مانند اینکه عقل بهشت و جهنم را ثابت میتواند بکند ولی اینکه بهشت چند در دارد کار عقل نیست.
الهینژاد بیان کرد: خلط دیگر بین دلایل و مبانی است زیرا مبانی پایه و اساس دلایل است. همچنین بین گرایش و کنش هم خلط بحث صورت گرفته است. خلط دیگر هم بین شناخت منجی و اثبات منجی است در صورتی که بحث ما شناخت منجی است. مثلا قاعده قصر بیان شده در صورتی که این قاعده برای اثبات منجی است نه شناخت منجی.
انتهای پیام