روز دانشجو، روزی است که باید از دانشجو گفت و از دانشجو شنید. به همین منظور، خبرنگار ایکنا در اصفهان برای شنیدن خواستهها، مطالبات و دغدغههای دانشجویان، گفتوگویی با سه دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان از سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا انجام داده و پای صحبتشان نشسته است تا از آنها بگوید و بشنود.
سعیده جاننثاری، دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث و مادر دو فرزند، ضمن اشاره به مسئولیتها و مشکلات متعددی که یک مادر دانشجو در حین تحصیل خود با آنها مواجه است، گفت: در زمانهای که از یک طرف، افزایش تعداد بانوان تحصیلکرده و فعال در عرصههای علمی و اجتماعی، باعث افتخار در شاخص دستیابی به عدالت جنسیتی برای کشورمان شده و از سوی دیگر، لزوم اجرای سیاستهای جمعیتی و تشویق به فرزندآوری بیش از پیش احساس میشود، انتظار رسیدگی بیشتر به مشکلات دانشجویان مادر یا دانشجویان مستعد مادر شدن، امری منطقی است. سن تحصیل و فرزندآوری، هر دو بازهای محدود، یعنی در اوان جوانی است که از اتفاق با همدیگر تداخل نیز دارند. هم تحصیل و تکمیل آن در مقاطع بالاتر برای دستیابی به مشاغل متعارف، محدودیت سنی دارد و هم فرزندآوری و بهخصوص چندفرزندی. مادران همواره مسئولیت نگهداری و تربیت فرزندان خود را بهطور تماموقت بر عهده دارند و ترجیح میدهند برای جلوگیری از بروز آسیبهای روحی و روانی به فرزندانشان که در سنین بالاتر ظاهر میشود، آنها را حداقل تا سن سه سالگی از آغوش خود محروم نکنند.
وی ادامه داد: مادر دانشجو هم از نظر نگهداری فرزند خود در ساعات حضور در کلاس و هم از نظر قوانین دانشگاه و محدود بودن تعداد ترمهای مرخصی بدون احتساب سنوات، تحت فشار است. از طرفی، طولانی شدن مدت تحصیل و مرخصیهای متعدد، باعث بالا رفتن سن این مادران میشود و در نهایت با شرایط محدودکننده سن استخدام مواجه میشوند. همچنین مشغله تماموقت مادری، اجازه پربار کردن رزومه علمی را به اندازه کافی در اختیار آنها قرار نمیدهد و لذا، قطعا در عرصه رقابت علمی با دیگر دانشجویان، اعم از زن یا مرد، جایگاه مناسبی بهدست نمیآورند. نتیجه چنین نگرشی، مادران دانشجو را مجبور به ترک فرزندآوری یا محول کردن فرزندپروری به شخص دیگر میکند و در نتیجه باعث محروم شدن جامعه از داشتن فرزندانی با تربیت اصولی در دامان مادر میشود.
این دانشجوی دکترا ضمن درخواست از مسئولان مرتبط با امر فرزندپروری برای تأمین امکانات مادران دانشجو و تصحیح و بروزرسانی مقررات تحصیلی دانشگاهها در این زمینه، به بیان چند نمونه از این مطالبات پرداخت و گفت: اولین خواسته مادران دانشجو، اختصاص مکانی بهعنوان مهد یا خانه بازی در دانشگاهها یا صدور مجوز استفاده از مهدکودکهای موجود در دانشگاه برای نگهداری فرزندان دانشجویان و اساتید حقالتدریس بهصورت ساعتی است. بعضی از قوانین مهدکودکها همچون پذیرش کودکان بالای دو سال، پذیرش کودکان صرفاً بهصورت تماموقت و در تمام روزهای هفته با دریافت هزینه کامل و تعطیلی مهدکودکها در ساعات بعدازظهر که زمان برگزاری کلاسها و جلسات دانشگاه است، مانع بهرهگیری مادران از این مهدکودکها میشود.
وی درخواست دیگر خود را افزایش تعداد ترمهای مرخصی بدون احتساب برای زایمان و فرزندآوری بیان کرد و افزود: دانشگاه بهطور معمول دو ترم مرخصی برای بارداری و زایمان در نظر گرفته است. در صورت درخواست مادر برای تمدید مرخصی، به ارائه مدارک پزشکی از بیماری مادر یا فرزند و تصویب در کمیسیون موارد خاص نیاز است که اغلب با آن موافقت نمیشود.
تخفیف در شروط دفاع از پایاننامه و رساله دکترا برای دانشجویان مادر، از دیگر درخواستهای این دانشجو بود. وی اظهار کرد: محدودیت سنوات و اجبار به پرداخت جریمه در صورت افزایش سنوات معمول و نیز قرار دادن شروطی مانند نشر یک یا چند مقاله مستخرج از رساله در مجلات علمی شاخص، برای غالب دانشجویان امری دشوار است، اما برای مادر دانشجو، بیش از دیگران اسباب زحمت میشود.
تقاضای دیگر این مادر دانشجو، اعطای وام برای استفاده از مهدکودک یا پرستار کودک بود. اصلاح قوانین استخدام و جذب هیئت علمی با درک شرایط مادران داوطلب نیز از دغدغههای دیگری بود که وی بهعنوان مطالبات دانشجویان مادر بیان کرد.
سعید چراغی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث با گویش و لحنی ادیبانه به شرح رسالت دانشجو در جامعه پرداخت و چنین گفت: دانشجو، صنف و جامعهای از جنس آگاهی و دانایی و روز دانشجو، روز پاسداشت علم و معرفت است. دانشجو، چشم و گوش جامعه و صاحب بصیرت و تحلیل است؛ میگوید تا شنیده شود و جامه عمل بپوشد و میبیند تا نقد کند. جنس دانشجو، مطالبهگری است و پرسش در هر عرصهای و در هر دورهای با توجه به مقتضیات زمان و مکان، از ویژگیهای اوست. خواستهها دارد و سؤالها. دانشجو بیتاب است، بیتاب عدالت؛ مباحث پیرامونی را مینگرد، میسنجد و نکات ضعف و قوت را بیان میکند و اگر شنیده نشد، زبان به اعتراض میگشاید که حقی طبیعی است و اگر باز هم شنیده نشد، اقدام به اعتراض میکند که آن هم طبیعی است، اما هدف او فقط اعتراض است؛ اعتراض به آنچه باید باشد و نیست و آنچه نباید باشد و هست. اعتراض به کسی یا کسانی که گوش شنوا ندارند یا اصلا بنای شنیدن ندارند. دانشجویی که سرشار از شور و انرژی است و نیاز خود و جامعه را میبیند، آمده است که بسازد. ندای سربلندی سر میدهد. قدرت و توان جسمی و فکری خود را به میدان میآورد تا جامعه و خود را بالا ببرد.
وی ضمن درخواست و دعوت از متولیان امور دانشجویان برای رسیدن به یک زبان مشترک با دانشجو، اظهار کرد: این زبان باید بر مبنای گفتمان شکل بگیرد، باب گفتوگو را باز کند و تنشها را بزداید؛ هر گفتاری را سوءنیت تصور نکند و انرژیها را همگرا و همسو در جهت پیشرفت هدایت کند. چه عیب دارد که مسئولان دانشگاه و بهویژه مسئولان امنیتی و حراستی در هر دانشگاهی، علماندوزی کرده و در دورههای مختلف جامعهشناسی و مشاوره شرکت کنند و از محضر اساتید توانمند دانشگاهها بهره ببرند؟ اینگونه، در کنار دانشجو قرار میگیرند و نه در مقابل او. چه اشکالی دارد که بزرگان مذهبی، همچون ائمه جمعه و علمای اعلام در دانشگاهها حضور یابند، بگویند و بشنوند، نماز جماعت بخوانند، درس خارج برگزار کنند و در کنار هم و از وجود هم لذت برده، تبادل معرفت کرده و حس کنند که از همدیگرند و در مواردی دغدغههای مشترک دارند، ولی ادبیاتشان متفاوت است؟ چه اشکالی دارد که طلاب در دانشگاه حضور یابند و دانشجویان به حوزه بروند و تبادل افکار کنند، پروژههای علمی و تحقیقاتی مشترک تعریف کنند، بسازند و آباد کنند و ساختارهای فرهنگی و علمی استاندارد و بومی تعریف کنند؟ چه اشکالی دارد که مسئولان جامعه، گرههای فرهنگی و اجتماعی را با نظریهپردازی عملی دانشجویی، حلوفصل کنند؟ چه اشکال دارد که مدیران و مسئولانی که با گذشت سالیان دراز، حاضر به ترک وظیفه نیستند، لااقل در کنار خود دانشجویانی را بهعنوان مشاور، معاون و یا حتی کارآموز بپذیرند تا آینده مملکت بیتدبیر نماند؟ کاش مسئولان، دانشگاه را عرصه فرهنگ تصور میکردند، نه عرصه سیاست و با دانشجو و دانشگاه، بهگونهای فرهنگی رفتار میکردند، چراکه همه چیز فرهنگ است؛ فرهنگ، گفتوگو میسازد، علم تولید میکند، به محیطزیست کمک میرساند، اقتصاد را پویا میکند؛ حملونقل را سامان میبخشد، معضلات اجتماعی را کاهش میدهد، ثروت تولید میکند، سلامت را مورد حمایت قرار میدهد و مانع فساد و رانت و ریا میشود.
این دانشجو با بیان اینکه مطالبات وی از مسئولان، ایدهآلطلبی و آرمانخواهی نیست، افزود: خواستههای دانشجو با تعالیم دین و معصومین(ع) نیز منطبق است و تجربه نشان میدهد که برخورد قهری در حیطه فعالیت دانشجو نمیگنجد. پس رسیدن به زبان مشترک با دانشجو، نیاز گمشده جامعه ماست.
وی در پایان ضمن آرزوی درک توان بالقوه دانشجو از سوی مسئولان و به فعلیت درآوردن آن، اضافه کرد: آینده این مرزوبوم کهن به دست دانشجو و نسل جوان است و پرورش نسل پویا، فعال و کارآمد، ضامن بقای این سرزمین است؛ وگرنه، نسل خمود، ایستا و بیتدبیر، دودمان حیات انسانی را به باد میدهد. انشاءالله مسئولان باقیاتالصالحات خود را در جستوجوگری دانشجو، مطالبه کنند و نه در فرمانبرداری بیچونوچرا که مسلک بهائم است.
دانشجوی دیگری در مقطع کارشناسی که تمایل به معرفی خود نداشت، اشراف نداشتن خانوادهها به رشته الهیات و مغفول ماندن بعد علمی این رشته از دید آنها را، اولین دغدغه خود بیان کرد و گفت: خانوادهها صرفا به علت فضای سالم فرهنگی حاکم بر دانشکده الهیات، تمایل به جذب فرزندانشان به این رشته دارند، چراکه بعد مذهبی این رشته را غالب بر بعد علمی آن میپندارند.
مطالبه دیگر این دانشجو، برنامهریزی مسئولان امر برای رسیدن دانشجوی الهیات به توانایی لازم بهمنظور رفع معضلات و شبهات مطرح در جامعه بود. وی افزود: متأسفانه ارتباط رشته علوم قرآن و حدیث با جامعه، بهگونهای که مورد انتظار است، برقرار نشده و این در حالی است که یکی از رسالتهای اصلی این دانشجویان، رفع معضلات فرهنگی، اجتماعی و دینی بهشمار میرود. در جامعه دینی ما که از یکسو فرهنگسازی بر اساس موازین دین صورت میگیرد و از سوی دیگر، هجمه دشمنان در قالبها و شکلهای مختلف، فرهنگ دینی را نشانه گرفته، لازم است نظام فرهنگی کشور ذیل معارف قرآن و حدیث ساماندهی شود.
این دانشجو خواستار تغییر بعضی از سرفصلهای دروس ارائه شده در دانشکده الهیات شد و ادامه داد: در دنیای امروز که دنیای تسلط رسانه و عصر ارتباطات است، یکی از وظایف دانشکده الهیات، تربیت و توانمندسازی دانشجو برای برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب است و این نیاز مبرم در سرفصلهای تدریس شده این دانشکده، هیچ جایگاهی ندارد. دانشجوی الهیات باید نزد اساتید علوم تربیتی، جامعهشناسی و روانشناسی، دورههای فن بیان، نحوه ارتباطگیری مؤثر با مخاطب، روشهای مدیریت کلاس و... را بگذراند و آماده حضور فعال در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی شود.
وی به نامشخص بودن آینده شغلی این دانشجویان و عدم تعریف دقیق رسالت آنها در جامعه اشاره کرد و ضمن درخواست از مسئولان برای برنامهریزی بهمنظور استفاده از مهارتهای این دانشجویان در پر کردن خلأهای فرهنگی، گفت: در جامعه، از یک سو با کمبود نیروهای آموزشی و فرهنگی مواجهیم و از سوی دیگر، فرصت شغلی مشخصی برای دانشجویان الهیات تعریف نشده است.
این دانشجو برای نمونه به مدارس و مهدکودکهای قرآنی اشاره کرد که با وجود نام و رسالتی که برای خود متصور هستند، بهدلیل عدم بهرهمندی از نیروهای متخصص در این زمینه، کارآمدی مناسبی در جذب کودکان به مفاهیم و تعالیم قرآن ندارند و در مقاطعی حتی سبب دلزدگی آنها میشوند.
وی ضمن اشاره به عدم بهکارگیری مشاوران قرآنی از سوی مسئولان و درخواست حضور جدیتر فارغالتحصیلان الهیات در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، حضور اساتید با میانگین سنی بالا در دانشکده الهیات را یکی از عوامل عدم جذب دانشجویان برتر و موفق مقطع دکترا در کرسیهای تدریس دانشگاه دانست و اظهار کرد: در عین حال که از تجربه وافر این اساتید بهره میبریم و از این بابت خرسندیم، اما دانشجویان نیز برای تحمل سختیها و مرارتهای تحصیل در مقاطع بالاتر، باید امید و انگیزهای در بهرهمندی از فرصتهای شغلی متناسب با شأن اجتماعی خود داشته باشند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام