آیا درخواست نوح برای نجات فرزندش اشتباه بود؟ + صوت
کد خبر: 4107955
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۰
آیت‌الله سیفی مازندرانی پاسخ داد:

آیا درخواست نوح برای نجات فرزندش اشتباه بود؟ + صوت

آیت‌الله سیفی مازندرانی ضمن بیان دیدگاه صاحب مجمع البیان درباره درخواست نوح نسبت به پسرش، روایات مرتبط را بررسی کرد.

به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم، توسط آیت‌الله علی‌اکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز گذشته 26 آذر‌ماه با موضوع آیات متشابه پیرامون عصمت انبیا در مدرسه فیضیه برگزار شد.

در ادامه گزیده مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

آیه‌ای که امروز محل بحث است این آیه است: «وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ؛ و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترين داورانى». بعد خداوند می‌فرماید: «قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ؛ فرمود اى نوح او در حقيقت از كسان تو نيست او [داراى] كردارى ناشايسته است پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مى‏ دهم كه مبادا از نادانان باشى».

ظاهر خود آیه اول این است که حضرت نوح از خدا درخواست می‌کند که پسرم غرق نشود و نجات پیدا کند. مخصوصا اینکه خداوند فرمود «فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ». این نشان می‌دهد حضرت نوح چیزی را از خداوند درخواست کرده که به مصلحت آن آگاه نبوده است. این آیه منشا شبهه شده است و گفته شده این کار در شأن انبیا نیست.

توجیه طبرسی؛ نوح درخواست نکرد

مرحوم طبرسی در توجیه این آیه می‌گوید: «وكيف قال نوح «رب إني أعوذ بك أن أسألك ما ليس لي به علم» قال: لايمتنع أن يكون نهي عن سؤال ما ليس لك به علم، وإن لم يقع منه»، مرحوم طبرسی می‌گوید با توجه به عبارت «قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ» معلوم می‌شود که مقصود ایشان درخواست نبوده است. تا اینجای حرف ایشان قابل تصدیق نیست چون صدر و ذیل آیه عباراتی دارد که حرف ایشان را رد می‌کند. ایشان در ادامه می‌گوید: «وأن يكون تعوذ من ذلك، وإن لم يوقعه، كما نهى الله سبحانه نبيه عن الشرك في قوله «لئن أشركت ليحبطن عملك» وإن لم يجز وقوع ذلك منه»، یعنی گرچه تعوذی که حضرت نوح داشته به خاطر انقطاع الی الله است.

در آخر ایشان جمله‌ای دارد که حرف درستی است. ایشان می‌نویسد: «وإنما سأل نوح نجاة ابنه بشرط المصلحة، لا على سبيل القطع. فلما بين الله تعالى أن المصلحة في غير نجاته، لم يكن ذلك خارجا عما تضمنه السؤال» یعنی حضرت طلب نجات فرزندش را به شرط مصلحت کرد کما اینکه در دعای استخاره آمده است خدایا، اگر در قضا و قدر تو است که فرج اهل بیت(ع) را با ظهور حضرت حجت(عج) برسانی در زمان ظهور تعجیل بفرما. مگر خدای متعال خودش دستور به دعا برای فرج نمی‌دهد پس چرا گفته می‌شود اگر مصلحت می‌دانی در فرج تعجیل کن؟ این نوعی دعا است که نشان می‌دهد دعاکننده خلاف مصلحت چیزی از خداوند درخواست نمی‌کند.

دعای انبیا هم بر اساس مصلحت است و آنها مثل عوام نیستند که بگویند حتما باید دعای من مستجاب شود بلکه در فرض مصحلت و حکمت پروردگار دعا می‌کنند. بر این اساس عبارت «فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» به این معنا است که از این به بعد دیگر در این مسئله سوال نکن چون مصلحت نیست.

روایات چه می‌گویند؟

حال به بررسی روایات بپردازیم. روایت اول این است: «عن الرّضا(ع): إن اللّه قال لنوح إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ لأنّه كان مخالفاً له و جعل من اتّبعه من أهلِهِ». این روایت اهل را به موافق دین و نااهل را به مخالف دین تفسیر می‌کند.

در روایت دیگری می‌خوانیم: «عن الرضا(ع): كيف يقرؤن هذه الآية قيل من النّاس من يقرأ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ و منهم من يقرأ إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صالِحٍ فمن قرأ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ نفاه عن أبيه فقال كلاّ لقد كان ابنه و لكن لمّا عصى اللّه نفاه عن أبيه كذا من كان منّا لم يطع اللّه فليس منّا و في رواية أخرى نفاه عنه حين خالفه في دينِه». حضرت می‌فرمایند مردم چگونه این آیه را می‌خوانند، راوی می‌گوید به دو صورت «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» و «إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صالِحٍ» و هر دو وجه به معنای زنا زاده بودن پسر نوح است. حضرت در پاسخ می‌فرمایند اینطور نیست و او پسر نوح بود، بلکه با دین نوح مخالفت کرده بود. این روایت ظهور صریح دارد معنای آیه این است که عمل غیر صالح دانستن پسر نوح به جهت مخالفت با دین است.

در روایت دیگر آمده است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ(ع): فِي قَوْلِ اَللَّهِ وَ نادى نُوحٌ اِبْنَهُ فَقَالَ لَيْسَ بِابْنِهِ، إِنَّمَا هُوَ اِبْنُهُ مِنْ زَوْجَتِهِ عَلَى لُغَةِ طَيٍّ يَقُولُونَ لاِبْنِ اَلْمَرْأَةِ اِبْنُهُ» یعنی پسر نوح در واقع فرزند همسر او بود که به خانه او آمده بود و در عرف به فرزند همسر نیز اطلاق «ابن» می‌شود. آنچه باید نتیجه بگیریم این است که اولا زنازاده بودن پسر نوح منتفی است چون روایت صحیحه این اتهام را نفی کرده است و دیگر اینکه روایت اول با روایت دوم سازگار است و مخالفتی ندارد.

کد
انتهای پیام
captcha