عملکرد صدا و سیما طی چهار دهه گذشته از نگاه بسیاری از اهالی هنر هفتم آن کیفیت و تاثیرگذاری لازم را نداشته، هرچند ممکن است عده معدودی نیز خلاف این نظر را داشته باشند، اما وقتی یک ارزیابی دقیق آماری انجام میدهیم متوجه میشویم که ادعای مطرح شده، بیربط نیست. دلیلی دیگری که از آن میتوان به عنوان علل افول صداوسیما نام برد، فراگیر شدن تماشای ماهوارهها نزد خانوادههای ایرانی است، زیرا اگر غیر از این بود هیچگاه این شبکهها با توجه به برنامههای نامانوسی که پخش میکنند قادر نبودند مخاطب کافی جذب کنند.
البته ممکن است برخیها مدعی شوند که حس کنجکاوی باعث شده تا استفاده از ماهواره در خانوادههای ایرانی فراگیر شود. این گفته تا حدی درست است، اما شاید تنها بخش کوچکی از جامعه، پیرو این کنجکاوی باشند، اما عده کثیری مطمئناً به دلیل سیراب نشدن نیازهای نمایشی خود به سمت ماهوارهها سوق پیدا میکنند. وضعیت نابسامان موجود در شرایطی است که مدیران سیما از پایه افول سیما را منکر میشوند و دائما شعار رونق رسانه ملی را سر میدهند و آمارهای شگفتانگیزی هم در این زمینه ارائه میدهند و به هیچ عنوان حاضر به تغییر رویکرد و رویه خود نیستند.
برای مثال مرتضی میرباقری معاون سیما چندی پیش در نشستی که با خبرنگاران داشت مدعی شد که روند کیفی تولیدات سیما به شدت رشد داشته است. این درحالی است که با هر یک از فیلمسازان یا بازیگران تلویزیون سخن میگوییم از وضعیت وخیم مادی خود حرف میزنند. برای مثال «حبیب دهقان نسب» بازیگر پیشکسوت سینما در گفتوگویی که با خبرنگار ایکنا داشت اظهارکرد؛ تلویزیون دستمزدهای آنان را پرداخت نمیکنند! این هنرمند همانند بسیار دیگری از بازیگران از شرایط موجود به شدت ناراضی بود، به نحویکه گفت برای گذران زندگی خود با مشکلات عدیده مواجه شده است.
برای بررسی موضوع ایکنا با هنرمندان سینما و تلویزیونی گفتوگوییهایی انجام داده که بخشی از آن در این گزارش آمده است، اما مطلب اصلی که انگیزه نوشتن این گزارش شده، برخی ادعاهایی است که گاه بیگاه از سوی مسئولان سیما شاهد آن هستیم. برای مثال این گفته که ما نقدها را میپذیریم و جوابگوی آن هستیم ازجمله این شعارهاست که بارها شنیدهایم، اما در واقعیت چیز دیگری را شاهدیم. گواه بارز این ادعا را در پاسخ علی دارابی معاون امور استانهای سازمان صدا و سیما میتوان مشاهده کرد.
این مدیر رسانهای که پیشتر در مقام معاون سیما هم فعالیت داشته در پاسخ به این پرسش که چرا بسیاری از هنرمندان معتقدند که سیما دوره افول خود را طی میکند؟ جواب قابل تاملی داد و اظهار کرد: این پرسش نباید از وی پرسیده شود، بلکه باید رئیس سازمان(رئیسی که هنوز بعد از دو سال یک نشست خبری با اهالی رسانه انجام نداده است) یا معاون وی پاسخگوی این مطلب باشند؛ این نوع جواب دادن تنها یک نکته را به اثبات میرساند آن هم اینکه هیچ فردی در صدا و سیما نمیخواهد پاسخگوی وضعیت موجود باشد! اگر معاون اسبق سیما و معاون کنونی امور استانهای سیما نتواند نسبت به عملکرد سیما پاسخگو باشد دیگر از چه فرد یا گروهی در رسانه ملی میتوان انتظار داشت؟
به هر حال اینگونه که از شواهد پیداست داد نقدپذیری مدیران سیما تنها در سخنرانیها خلاصه شده، زیرا عموماً شنوندگان این قبیل سخنرانیها مدیران زیر مجموعههای سیما هستند که برای خوشایند روسای خود با تمام وجود آنها را تشویق میکنند و در مقابل آنها لبخند رضایت بر لب مینشانند. همانگونه که ذکر شد بخشی از گفتوگوهای انجام شده با اهالی سینما و تلویزیون در ادامه میخوانید.
امیرحسین شریفی، تهیهکننده سینما و تلویزیون درباره نقش اسپانسر در برنامههای نمایشی و سرگرمی تلویزیون اظهار کرد: چندین سال است به دلیل مشکلاتی که سیما در حوزه امور مالی دارد، ساختار تولید فیلمها و سریالهای تلویزیونی دستخوش تغییر شده است. منظور اینکه در برنامههایی که اسپانسر آن خارج از سیماست ما اهداف و سیاستهای سرمایهگذار را بهخوبی در کارها مشاهده میکنیم، البته این امر به خودی خود امری مذموم نیست، چون در همه جای دنیا اسپانسرها در امر تولید آثار نمایشی حضور فعال دارند، اما اینکه این حضور چگونه باید باشد، بحثی است که باید به صورت ویژه درباره آن حرف زد. برای مثال در یکی از سریالهای نمایشی پرطرفدار، یک برند شوینده حامی مالی مجموعه میشود. برای همین در جای جای سریال ما تبلیغ محصولات آن کارخانه را شاهد بودیم. یا در برنامه دیگر یک اپلیکیشن حامی برنامه میشود و کل برنامه به نوعی تحت تاثیر تبلیغ آن برنامه قرار میگیرد!
این تهیه کننده ادامه داد: اگر قرار است تبلیغی صورت گیرد باید به صورت مستتر باشد، البته تبلیغ مستقیم نیز میتواند صورت گیرد به شرطی که در جای مورد نیاز، آن اتفاق رخ دهد. با توجه به توضیحات ارائه شده در سری جدید «پایتخت» سازمان فرهنگی رسانهای اوج حامی کار بود. این سازمان چند سالی است که حامی کارهای ارزشی در سینما و تلویزیون شده و انصافاً کارهایی که حمایت کرده، حداقل به لحاظ ساختار و ظاهر جز کارهای خوب محسوب میشود. در این سری از پایتخت نیز به واسطه حمایتهای اوج، موضوع داعش محور قصه قرار گرفته است.
شریفی در پاسخ به این سوال که معیار برای خطوط قرمز در تلویزیون چیست؟ اظهار کرد: من هم به روشنی نتوانستم این موضوع را درک کنم، چون در برخی قسمتها ما تصویری را سانسور میکنیم که هیچ مشکلی ندارد، اما در جایی دیگر تصاویری را نشان میدهیم که حیرت تماشاگران را در پی دارد، این مسئله نشان میدهد ما در این حوزه، وحدت رویه و یک قانون منسجم نداریم، والا هر مدیری به خود اجازه نمیداد نظرات شخصی خود را بهعنوان خطوط قرمز لحاظ کند. در چنین شرایطی پیشنهاد من این است، موضوعاتی که به عنوان خطوط قرمز مطرح هستند در قالب یک برنامه منسجم معرفی و رسانهای شوند تا دیگر اظهار نظرهای شخصی ملاک سانسورها نباشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود پاکیزگی کلام را یکی دیگر از شروط برنامهسازی در تلویزیون توصیف کرد و گفت: در بسیاری از مواقع به ویژه در برنامههایی که با حضور تماشاچی برگزار میشود نوعی عریانگویی کلامی وجود دارد که باعث میشود دیدن و شنیدن برخی بخشها، برای خانواده در حضور کودکان دشوار باشد. من این ضعف را آفتی میدانم که حتماً باید اصلاح شود، چون اگر قرار است خطوط قرمز مسیری برای بهتر شدن برنامهها باشد به همین جهت باید در این حوزه توجه کافی صورت گیرد.
تهیهکننده فیلم دفاع مقدسی «اشک و سرما» تاکید کرد: بحثی دیگری که درباره برنامههای تلویزیون میتوانم مطرح کنم به شکل تبلیغات در رسانه ملی مربوط است. در این حوزه ما یک از هم گسیختگی را شاهد هستیم، زیرا نمیدانیم بر چه مبنای تصمیمات پیرامون تیزر فیلمهای سینمایی اجرا میشود. چون برخی فیلمها ۲۴ ساعته تبلیغ میشوند، حتی در یک نوبت دو بار تبلیغ روی آنتن میرود، اما فیلمی دیگر حتی یک بار هم فرصت تبلیغ پیدا نمیکند. این دو گانگی اصلاً قابل درک نیست. دلیل این مسئله بیشتر به همان سیاستهای سلیقهای مربوط میشود، چون تمام فیلمهای سینمای ایران از وزارت ارشاد این کشور، مجوز ساخت و اکران دریافت میکنند، پس ما کار غریبه و غیر خودی نداریم، هرچند قبول دارم در برخی فیلمهای ارزش انقلاب و اسلام مد نظر قرار میگیرد برای همین هم باید آن را به صورت ویژه مد نظر قرار داد، اما این توجه نباید به شکلی باشد که در حق دیگر فیلم های اجحافی صورت گیرد.
حجتالاسلام والمسلین علی آتشزر کارشناس رسانه درباره شرایط رکود در سیما اظهار کرد: رکودی که امروز در سیما حاکم است ربط چندانی به مخاطبان ندارد، بلکه به نظر میآید وضعیت موجود، بیشتر به نوعی تعامل مدیران سیما با دولت بر میگردد. از طرف دیگر نظام مالی صدا و سیما با مشکلاتی روبهرو شده که بخشی از این رکورد را سبب شده است، همچنین باید اضافه کنم با توجه به گرایشات سیاسی که در مجلس و دولت وجود دارد، برنامههای سیما تحتالشعاع قرار گرفته است. گواه بارز این کمبود را در تولیدات فاخر سیما میتوان مشاهده کرد. برای نمونه سریالی که ساخت آن شاید چند سال زمان برد مطمئناً در شرایط موجود به راحتی امکان فعالیت را نخواهد داشت، البته همیشه این مشکلات مالی به نوعی وجود داشته است، اما در دوره فعلی به دلیل وادادگی مدیران سیما در مواجهه با مشکلات مالی برنامههای خود را به نوعی پایهریزی میکنند که با فرد یا گروهی به مشکل برنخورند، برای همین یک خودسانسوری مضر بر سیما حاکم شده که رکورد را در سیما به وجود آورده است.
وی افزود: من رکود سیما را تنها تولید برنامههای فاخر نمیدانم، بلکه در حوزه سرگرمسازی نیز ما با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم، در صورتیکه در ظاهر آثار طنز چندان ارتباطی با مسائل سیاسی ندارد، ولیکن خودسانسوری که از آن حرف زدیم به تدریج در مدیریت برنامهسازی دخیل شده است، بنابراین همین چینش مدیران و برنامهسازان به سمت همان خنثی بودن سوق پیدا کرده است. این اتفاق در شرایطی است که در دورههای پیشین مدیران سیما، نگاه آرمانی که در آن همدلی با ارزشهای نظام حاکم بود را در سیاستهای خود داشتند. نکته دیگر اینکه در شرایط فعلی آنچه اهمیت دارد پر شدن آنتن است، اما اینکه آنتن چگونه قرار است پُر شود اهمیتی ندارد.
نصرالله پژمانفر، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز در تشریح عملکرد صدا و سیما اظهار کرد: درباره عملکرد صدا و سیما نمیتوان نظر قطعی داد، چون دائماً نظرات موافق و مخالف پیرامون این رسانه در حال تغییر است، اما به هر حال باید بگویم که بخشی از نارضایتی که پیرامون رسانه ملی به وجود آمده نشئت گرفته از محدودیتهای رسانه ملی است که از طرف دولت برای این رسانه به وجود آمده است. همین مسئله هم سبب شده که تلویزیون نتواند آن کیفیت لازم را در تولیدات خود داشته باشد. منظور از کیفیت تولیدات رسانه ملی بیشتر به آثار فاخر مربوط میشود، زیرا عدهای از مردم به حق انتظار دارند که سریالهای تلویزیونی جملگی کیفیت «الف» داشته باشند و البته مردم از رسانه ملی انتظار دارند که همواره تولیدات جدید و به روزی داشته باشد تا بتواند مخاطبان را سرگرم کند نه اینکه به صورت تکراری برنامههایی را پخش کند. با توجه به این توضیح وقتی نتوانیم این شرایط را فراهم کنیم نتیجه این میشود که به هر قیمت و با هر کیفیت درصدد پر کردن آنتن برآییم.
پژمانفر ادامه داد: بخش دیگر از نارضایتی که از رسانه ملی وجود دارد شاید به مباحث مفهومی آثار سیما مربوط شود، البته اینکه در این حوزه ما موفق عمل کردهایم یا خیر نشئت گرفته از سیاستهای کلانی است که در سیما وجود دارد، برای همین ارزیابی دقیق این موضوع نیاز به کارشناسی دقیق دارد. اینکه ورود اسپانسرها به سیما به نفع این رسانه نبوده، امری غیر قابل کتمان است، اما به هر حال سیما نیز معذوراتی دارد، چراکه این رسانه نمیتواند آنتن را خالی بگذارد، پس مجبور است به هر نحو ممکن وسیله سرگرمی مردم را فراهم کند، در همین راستا از وجود اسپانسرها استفاده میشود تا به نوعی به این نیاز پاسخ داده شود. با این توضیح باید بگویم کوتاهیهایی که امروز در سازمان برنامه بودجه برای تخصیص بودجه به صدا سیما انجام میشود این رسانه را به سمتی هدایت میکند که به نوعی رویه آنتن فروشی را پیش بگیرد.
رئیس فراکسیون قرآن و عترت مجلس شورای اسلامی متذکر شد: آنتن فروشی صدا و سیما به نفع هیچکس نیست، چون همانگونه که در قانون اساسی آمده صدا و سیما یکی از وظایف حاکمیتی است. منظور اینکه ما قادر نیستیم وظیفه رسانه ملی را در اختیار دیگران قرار دهیم. با این توضیح وقتی ما اعتبارات لازم را در اختیار این سازمان قرار نمیدهیم در نتیجه افت کیفی برنامههای صدا و سیما را شاهد خواهیم بود.
وی در پاسخ به این پرسش که برخی محدودیتهای غیر ضروری در رسانه ملی باعث کاهش کیفیت تولیدات سیما نشده است؟ گفت: همانگونه که گفتم رسانه ملی بخش حاکمیتی است. برای همین انتظار میرود بخش حاکمیتی چارچوبهای خودش را رعایت کند. این اتفاق نیز در همه جای دنیا وجود دارد برای همین تعجب میکنم از افرادی که انتظار دارند جمهوری اسلامی از چارچوب خود عدول کند.
عضو کمیسیون فرهنگ مجلس تاکید کرد: نکته دیگری که حتما میخواهم به آن اشاره کنم این است که هر رویش در کنار خود ریزش نیز دارد. منظور اینکه اگر تعدادی مخاطب جذب صدا و سیما میشود طبیعتا عدهای نیز از آن فاصله می گیرند؛ اما به هر صورت آنچه باید جدی گرفته شود چارچوبهایی است که باید در هر شرایطی حفظ شود. به ویژه اینکه ۸۰ میلیون ایرانی به این چارچوبها باور دارند، پس رعایت آن برای سیما ضروری است.
پژمانفر در جواب به پرسش پایانی مبنی بر اینکه آیا بحث نظارتی سیما معطوف به شبکههای اینترنتی و خصوصی نیز میشود؟ گفت: باید بگویم بحثی در رسانه ملی وجود دارد که ما از آن بهعنوان وظایف رسانه ملی نام میبریم. این وظایف نیز باید انجام شود، همانگونه که نیروی انتظامی برای خود رسالتی دارد که به آن عمل میکند، وظایف صداو سیما هم دقیقا به همانگونه است. البته در حوزه نظارت بر شبکههای اینترنتی یا خصوصی مسائلی وجود دارد اما رسانه ملی باید تلاش کند که در مسیر خودش حرکت کند، اتفاقی که اگر رخ دهد نتیجه لازم دریافت خواهد شد.
وی در انتهای این گزارش تاکید کرد: نکته دیگر اینکه نظارت رسانه ملی هر کشوری به روی شبکههای خصوصی امری طبیعی است. آیا در کشورهای دیگر حاکمیت بر بخش خصوصی نظارت ندارد؟ پس باید نظارت رسانه ملی را حق طبیعی حاکمیت بدانیم، هرچند معتقدم برخی چارچوبهای مشخص شده از سوی شبکههای خصوصی در برخی برنامهها رعایت نمیشود ولی سختگیری و محدودیت لازم هم بر روی آنها اعمال نمیشود.
مخلص کلام، اینکه رسانه ملی دیگر همانند دهه 60 یا 70 یک تاز برنامه سازی نیست، چون علاوه بر ماهواره، فضای مجازی نیز رقیبی جدی برای این رسانه شده است، اما تا وقتی که نگرش قیم مابانه سیما بر تولیدات حاکم باشد نمیتوان انتظار روزهای خوبی را برای سیما داشت، البته پر واضح است که در راه رسیدن به روزهای بهتر صدا و سیما پاسخگویی مدیران این رسانه می تواند قدم خوبی در این زمینه باشد.
گزارش از داود کنشلو
انتهای پیام