در پنجمین روز ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در ادامه گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن طی سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه با موضوع «حیات قرآن از ازل تا ابد»، مرحله پنجم شامل وضعیت قرآن در دوران خلافت خلفای راشدین را بررسی میکند. در ادامه، متن شماره پنجم این گفتوگو تقدیم مخاطبان میشود.
ایکنا ـ بعد از پرداختن به چرایی سکوت امیرالمؤمنین(ع) در برابر پذیرفته نشدن مصحف خود، درباره اینکه کار کتابت مصحف ایشان چه مدت طول کشید و استقبال خلیفه یا مردم جامعه از آن چگونه بود، توضیح دهید.
بنابر بعضی از شواهد روایی و تاریخی، نخستین اقدام امیرالمؤمنین امام علی(ع) بعد از حیات دنیوی ظاهری پیامبر(ص)، تنظیم قرآن براساس ترتیب نزول، نگارش شأن نزول، تعیین مصادیق، نکات تفسیری و تأویلی و بعضی از ویژگیهای دیگر بود. نوشتهاند که حضرت فرمود: «من قسم خوردهام که عبایم را بر دوش نیفکنم، مگر آنکه تنظیم قرآن را تمام و تفسیر و تأویل آن را مرتب کنم. من حسب سوگند خود در خانه محبوس هستم.»
بیشتر بخوانید:
شش ماه طول کشید تا حضرت این کار را به اتمام رساند. اولین سوره این مصحف، علق و آخرین آن، مائده است. سورههای کوتاه قرآن که در پایان قرآنهای رایج آمده، چون در مکه نازل شدهاند، طبعاََ در اول این مصحف قرار گرفتهاند. همانگونه که پیش از این هم اشاره کردیم، حضرت این مصحف را بر شتری بار کرد (چون آن زمان کاغذ در سرزمین عربستان رایج نبود، مصاحف روی چرم نوشته میشد و از نظر وزن و حجم، بزرگ بود) و به مسجد آورد و به مردم ارائه کرد.
مردم البته با اشاره بزرگان، مصحف را نپذیرفتند و گفتند ما را به قرآن شما احتیاجی نیست. حضرت هم اصراری نکرد، سر شتر را برگرداند، به منزل برگشت و فرمود: «تا قیامت دیگر این قرآن را نخواهید دید.» در روایات مهدویت آمده است که امام عصر(عج) به وقت ظهور این مصحف را همراه خواهد داشت. روایاتی هم میگوید این مصحف از امامی به امام بعد، دست به دست میشده است، بنابراین اکنون در دستان مبارک ولیعصر(عج) قرار دارد. البته این واقعیت تاریخی نیاز به فرصت دیگری دارد تا به همه جوانبش بپردازیم و به پرسشها، ابهامات و شبهاتی که دربارهاش مطرح میشود، پاسخ دهیم.
ایکنا ـ وضعیت قرآن در دوران خلافت خلفای راشدین را شرح دهید.
در مقطعی تاریخی که مقارن با خلافت خلیفه اول بود، دو اتفاق تأسفبار دیگر قرآنی قابل توجه است؛ منزوی کردن حقیقت قرآن برخلاف توصیههای گوناگون پیامبر(ص) و بیتوجهی به احادیث متواتر ثقلین، غدیر و منزلت و همچنین بیاعتنایی به صاحب قرآن. به هر حال جاهطلبیها و هواهای نفسانی، دردناکترین مقطع تاریخ را رقم زد و در کنار این ماجرای تلخ، آزار و اذیت، حقکشی، غصب و شهادت بضعه نبوی دردها را مضاعف کرد.
ما در این گفتوگو به دنبال تحلیل تاریخی نیستیم، چون هم فرصت نداریم و هم از اصل بحثمان فاصله میگیریم. فقط در حد اشارهای کوتاه، عبور میکنیم. درست در زمان اتمام نزول قرآن، کتابت، جمع و تدوین آن و پدید آمدن بهترین فرصت برای اجرای مفادش و جایی که باید میوه شجره طیبه اسلام چیده و بهرهبرداری شود، انحراف بسیار بدی پیش آمد و همه خون دل خوردنها و مجاهدتها را بر باد فنا داد.
حق ذیحقان به ناحق ضایع و حقیقت قرآن کنار زده شد و قرآن مدون او که در اوج دقت، صحت و کمال بوده است، رد شد. امت از مسیر حق انحراف یافت و به شرایطی بدتر از دوران قبل از بعثت رسید. دلخوش به ظواهر و کشورگشایی از درون تهی شد، از نور قرآن بیبهره ماند و به مصیبت ظلمت نفاق که بدتر از کفر است، گرفتار شد. صدای حقگویان و حقجویان شنیده نشد، مصلحت اسلام در سکوت وحدتبخش تعریف و روشن شدن حقیقت به گذشت زمان سپرده شد و اقلیت اصحاب حق، مأمور به صبر شدند.
در این میانه، برخی به دنبال فضیلتتراشی بودند و چه فضیلتی برتر و عامپسندتر از خدمت به قرآن محسوب میشود؟ صحنهسازی شروع شد و طی سناریویی حسابشده، غمخوار و غصهدار پراکندگی قرآن شدند. همانها که قرآن مدون امام علی(ع) را نپذیرفتند و خودش را که حقیقت قرآن بود (علی مع القرآن والقرآن مع علی)، از حق مسلم خلافت محروم و جایگاه خداییاش را غصب کردند، نگران تفرق قرآن و تفرقه امت شدند و تصمیم به جمع و تدوین قرآن گرفتند تا نام خود را در ردیف جمعکنندگان قرآن و نجاتدهندگان از تحریف آن جعل کنند.
باید تأسف خورد که مردم آن زمان باور کردند و تأسفبارتر اینکه بسیاری از مردم در طول تاریخ تا به امروز این صحنهسازی زیرکانه را واقعی پنداشتند و از آن دو عجیبتر، برخی از علمای خوشباور اسلام هم این حرکت را لازم و در راستای بقای اسلام و قرآن دانستند، در کتب دینی آوردند و در کلاسهای حوزه و دانشگاه تدریس کردند.
درست مطابق دلایلی که در خصوص توقیفی بودن آیات و سورههای قرآن مجید عرض کردیم، جمع و تدوین قرآن در زمان حیات مبارک پیامبر اکرم(ص) و پس از آن جمع و تدوین مصحف امام علی(ع) با آن ویژگیهای استثنایی که گفتیم، به تمامه انجام شده است. هرگونه سخن دیگری در طول تاریخ اسلام در خصوص جمع و تدوین این کتاب آسمانی، ادعایی بیش نیست و در ورای این ادعای نادرست، اهداف دیگری نهفته است.
ایکنا ـ در آثار محققان شیعه یا اهل سنت چقدر به این موضوعات و حقایق تاریخی پرداخته شده است؟
مدعیان این افسانه، پیروان و تأییدکنندگانشان متوجه این اسائه ادب خود به ساحت قدسی پیامبر(ص) نیستند که با طرح این ادعا میخواهند بگویند مأموریت رسالت خاتم انبیا در جمع و تدوین کتاب جاودان و معجزه ابدیاش از سوی این انسان کامل ناتمام گذاشته شده است و این اشخاص بدون ابلاغ مأموریتی از خدا و رسولش اقدام به تکمیل پروژه رسالت کردهاند. ما هم معتقدیم در شرایط کنونی جهان، حفظ وحدت از نان شب واجبتر است، ولی حفظ حقیقت هم بهمثابه آب گوارا، حیاتبخش و طرح آن در مجامع علمی، ضروری و وحدتآفرین به نظر میرسد. در آثار بزرگان شیعه بیان این حقایق دیده میشود، ولی در برابر عظمت موضوع و روشن بودن حقیقت، کم نوشته و کمتر گفته شده است.
گاهی هم سوسویی از حقیقت در آثار برخی از محققان اهل تسنن دیده میشود. برای مثال محقق و نویسنده مصری، شیخ محمود ابوریّه (متوفی ۱۹۷۰ م) در کتاب «الاضواء علی السنة المحمدیه» پس از بحث مفصل در کیفیت جمع و تدوین مصحف شریف در زمان ابوبکر و عثمان در صفحه ۲۵۲ مینویسد: «وقفه قصیره، درنگ کوتاه... من ناچارم در اینجا وقفه کوتاهی بکنم و در آن از حیرتی که مرا فراگرفته، استفهام و استعلان نمایم. از خبرهایی که از این جمع (جمع قرآن) رسیده و از تناقضات کثیری که موجود است. خبری میگوید که عمر درباره این جمع به ابوبکر متوسل شد و خبر دیگری میگوید که این جمع در زمان ابوبکر نبوده و عمر خودش متصدی این امر شد. خبر دیگری میگوید عمر پیش از آنکه قرآن را تکمیل کند، کشته شد و عثمان است که آن را تمام کرده است.»
در اینجا روایات دیگری هم هست که مانند این تناقضات را تحمل میکند و ما بحث خود را به آنها گشایش نمیدهیم. انسان به یاد ضربالمثلی میافتد که میگوید: «دروغگو کمحافظه است». ابوریّه در ادامه نوشتارش به دلایل علمی و عقلی که مؤید جمع قرآن در زمان حیات پیامبر(ص) است، استناد میکند و با ذکر آیاتی از قرآن نظیر آیه ٩ سوره حجر که میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» و آیه ١٧ سوره قیامت، «إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ» بر ماندگاری نسخه مکتوب زمان پیامبر(ص) بهمثابه تنها نسخه فریده و وحیدهای که تا ابد باقی است و صورت صحیحه قرآن را متحمل است، تأکید میکند.
موضوع دیگری که در تاریخ به آن عنوان «توحید مصاحف» دادهاند، در دوران خلافت عثمان مطرح است که به بررسی مختصر آن میپردازیم. گزارشهایی از بلاد گوناگون به عثمان میرسید که حاکی از اختلاف قرائات زیاد در قرآن بود. خلیفه دستور داد که همه مصاحف موجود را جمع کنند و از میان ببرند. برخی نوشتهاند آنها را در سرکه جوشاندند، حل و مخترق کردند و برخی هم نوشتهاند که آنها را آتش زدند. سپس هیئتی با عضویت زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام همراه دستورالعملی با مدیریت زید بن ثابت تشکیل داد و مأمور به نگارش مجدد مصحف کرد.
بعد دستور داد چند نسخه از روی آن نوشتند و به بلاد گوناگون مانند مکه، شام، کوفه، بصره، بحرین و یمن فرستادند و مصحفی را هم در مدینه نگه داشتند. این مصحفها به مصحف امام معروفند، اصل محسوب میشدند و سایر مصاحف از روی آنها استنساخ میشد. در این اقدام عثمان، گرچه از امام علی(ع) برای کتابت مصحف دعوت نشد، ولی حضرت با این مصحف مخالفتی نکرد و حتی در زمان خلافت خودشان هم حرفی از مخالفت با این مصحف به زبان نیاورد. همچنین ائمه معصوم(ع) در دوران امامتشان درباره اعتبار این مصحف، حتی به خواص شیعیان خود حرفی نزدهاند، بلکه همواره در بیاناتشان به آن استناد کردهاند.
ایکنا ـ چرا خلیفه از امام علی(ع) در هیئت جمع و کتابت دعوت نکرد؟
در اینباره نیز از کتاب محقق اهل تسنن، شیخ محمود ابوریّه استفاده میکنیم. او در کتاب اضواء، ص ۲۴۹ مینویسد: «از غریبترین امور و از چیزهایی که انسان را متحیر میکند، آن است که نام علی رضی الله عنه را در میان آنانکه جمع و کتابت قرآن به عهدهشان سپرده شد، نیاوردهاند. نه در عهد ابوبکر و نه در عهد عثمان، اما نام غیر او را که از سوی علم و فقه پایینتر از علی بودهاند، ذکر کردهاند. آیا علی در این امور، علم و اطلاعی نداشت؟ یا اینکه مورد وثوقشان نبود؟ یا از کسانی بود که استشاره با او و شرکت دادن وی در این امر صحیح نبود؟
عقل و منطق حکم میکنند که علی باید اولین کسی باشد که متعهد این امر شود و عظیمترین کسی باشد که در این امر شرکت کند، چرا که به قدری از صفات عالیه و مزایا به او داده شده بود که به غیر او در میان جمیع صحابه داده نشده بود. رسول خدا(ص) او را بر روی چشم خود تربیت کرد و دوران طویلی در تحت کنف او زیست و از اولین مرتبه وحی تا آخرین مرحله آن را شاهد و ناظر بود، بهطوری که آیهای از آیات قرآن از دست او بیرون نرفت.
اگر بنا شود علی را در این امر خطیر دعوت نکنند، پس در چه امری باید از او دعوت کرد؟ اگر در امر خلافت، عذرهایی تراشیدند تا از وی تخطی کنند، از او نپرسند و مشورت نکنند، در دعوت نکردن او برای امر کتابت و تدوین قرآن به کدام چیز اعتذار میجویند؟ چه دلیلی برای آن بیاوریم؟ قاضی عادل در این مسئله چگونه حکم میکند؟
حقاً این مسئله عجیب است و چیزی در توان ما نیست، مگر آنکه کلمهای بگوییم و آن کلمه این است: «لک الله یا علیّ، ما انصفوک فی شیء؛ خدا برای تو باشد و به درد دلت برسد ای علی. این زمامداران خلافت و مدعیان جمع و تدوین قرآن در هیچ چیز با تو از در انصاف درنیامدند.» انشاءالله در بخش بعدی مصاحبه، بحث در این مرحله را با سخنان امیرالمؤمنین امام علی(ع) درباره قرآن پی خواهیم گرفت تا از زبان قرآن ناطق که حقیقت قرآن است، این کتاب آسمانی را بشناسیم.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام