تقارن فرخنده دو عید الهی قربان و غدیر
کد خبر: 1459145
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۶
یادداشت وارده/

تقارن فرخنده دو عید الهی قربان و غدیر

کانون خبرنگاران نبأ: محمدرضا پاکروان، کارشناس ارشد روابط بین الملل و کارشناس فلسفه و هنر در یادداشتی حکمت‌های تقارن دو عید فرخنده قربان و غدیر را مورد ارزیابی قرار داده است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، «عید قربان» جلوگاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است. فصل قرب یافتن مسلمانان به خداوند، در سایه «عبودیت» است. اگر ابراهیم خلیل، در اجرای فرمان پروردگارش، خنجر در حنجر اسماعیل می‌نهد، اگر اسماعیل ذبیح، پدر را در اجرای امر خدایی، تشویق و ترغیب می‌کند، اگر «‌شیخ الانبیاء» در نهادن کارد بر حلقوم فرزندش، لحظه‌ای تردید و توقف نمی‌کند، همه و همه، نشانه مسلمانی آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقیده و عشق، و وفاداری در قلمرو بندگی است.
عید قربان، فصل فدا کردن «عزیز»ها در آستان «عزیزترین » است؛ یعنی «خدا» عید قربان، مجرای فیض الهی و بهانه عنایت رحمانی به بندگان «مومن» و «مسلم» و «مطیع» است. در راه «خدا» چه چیز را «فدا» می‌کنی؟ با چه «وسیله»، به آستان پروردگار «تقرب» می‌جویی؟ و کدام «فدیه» را به قربانگاه صدق و عشق و اخلاص و وفا می‌آوری؟
برای اولیاء الله عید قربان «مجمع الشواهد» صدق در گفتار و کردار و ادعا و عمل است.تونیز، اگر بتوانی رضای خویش را فدای رضای حق کنی، اگر بتوانی از خواسته« دل » در راه خواسته «دین» چشم بپوشی، اگر بتوانی از« داشته ها » و «خواسته ها » بگذری، آنگاه، به مرز عبودیت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده ای، مگر «خلیل الرحمان» چه کرد؟ تو نیز اگر پیرو مشی و مرام ابراهیمی، باید هیچ چیز از آنچه داری و به آن دلبسته ای، همچون زن و فرزند مال و منال، پول و پس انداز خانه و خادم ،ماشین و مسکن، و ... حجاب چهره جانت و مانع بندگی و فرمانبرداریت نشود و آنگاه که پای دین و خدا میان آید، به سادگی و به صراحت ابراهیمی وبه صداقتی اسماعیل درگذری و" امر مولا " را مقدم بداری.
بگذراز فرزند و مال وجان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
سربنه درکف، برودر کوی دوست
تا چو اسماعیل ، قربانت کنند
اینجاست که «قربانی » وسیله «قرب » می شود و« عیدقربان » روز تقرب به خداوندگار.آن هم نه قرب مادی و جسمی-که خدا از محدوده حس و جسم بیرون است- بلکه قرب معنوی و تقرب ارزشی که در سایه« ایمان » و« عمل » است. آنچه انسان را به خدا نزدیک می کند «طاعت » است. و آنچه از ساحت قرب ربوبی دور می سازد «معصیت » است.علی(ع)می فرمایند:«کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم عید »عید روزی است که در آن خدا نافرمانی نشود.
جلوه دیگر این روز «ذبح » است.قربانی کردن گوسفند، چه از سوی حاجی در «منا » و چه از سوی ما، در شهرهامان، تکریم آن حماسه معنوی و ایثار عظیم است که ابراهیم و اسماعیل از خود نشان دادند و به «مسلخ » رفتند. آن فداکاری همواره باید در خاطره ها زنده بماند،تا درسی باشد فرا روی ابراهیمیان همیشه و همه جا.« ذبح قربانی » در دید عرفانی اهل نظر رمزی از ترک هواهای نفسانی و روی آوردن به «رضای الهی» است.ثمرات این ذبح نیز، باید چنان قربانی گوسفند به دیگران برسد.و... چنین است که آن مالک هوای نفس شود و «دیو هوا » را به بند کشدهم خویشتن از وسوسه ها و زیانهای آن آسوده خاطر است، هم جامعه از صدمه هوا پرستیهای او مصون!آری... امروز عید است.عید« قربان » و تقرب به خدا آن هم در سایه عبودیت و بندگی ما، بنده آنیم که در بند آنیم.حال که چنین است چرا در بند نفس و در بند زر و سیم و بند خواسته ها وداشته ها؟!دل به خدا بدهیم و در بند عبودیت او باشیم، تا از هر قید و بندی آزاد شویم. بندگی خدا، آزادی بخش است. و «روزعید قربان» می تواند برای ما اوج این «آزادی برین» باشد. خجسته باد «عید قربان» عید صالحان وارسته ،وعید اهل طاعت و تسلیم!
ما خانه زغیر دوست پیراسته‌ایم
از یمن غدیر، محفل آراسته‌ایم
این معنی عشق است که هنگام قیام
یک عمرعلی گفته و بر خواسته‌ایم
اما «غدیر» روز اکمال دین و اتمام نعمت بود. «غدیر» برنامه‌ای الهی برای حیرت زدایی از اذهان و اعمال امت، در افق‌های آینده تاریخ بود. «غدیر»، تداوم خط رسالت، در آیینه «امامت» بود. غدیر، نه یک برکة کوچک، که دریایی جوشان و خوروشان بود. «دریای غدیر» از ریزش آبشارگون وحی برجان محمد(ص) لبریز است و قامت دین در زلال« غدیرخم » انعکاس می یابد. غدیر برای تشنگان، چشمة زلال هدایت است. غدیر، عید ولایت است. و ولای علی،کیمیایی دگرگون ساز دلهاست و «غدیرعلی » هنوز هم چشمه‌ای لبریز از «آب حیات» و دریایی مواج از فضایل است.
درخت آسمان سای و بلند بالای «ولایت»، در جویبار «من کنت مولاه ...» روییده است و «علی مولاه»، شکوفة معطر آن «بهار رهبری» است. «غدیر»، چشمه‏اى زلال بود که در طول چهارده قرن، هزاران هزار کام تشنه را از کوثر معارف ناب، سیراب ساخت. و این چشمه، هنوز هم سارى و جارى است.
«غدیر»، چراغى بر اوج بود، که در قرن‌هاى متمادى تاریخ بشرى، گم‌گشتگان‏ بسیارى را از وادی‌هاى خوف و خطر و بیراهه‏هاى تاریکى و ضلالت، به «مقصد» راهنمایى کرد. و این چراغ، همچنان فروزان و نورافشان و راهنماست.
«غدیر»، تکیه‏گاهى بود که شیعه را در عصر محکومیت و مظلومیت دیرپاى خویش، پناه بود و حجت و برهان. و این تکیه‏گاه، هنوز هم به استوارى گذشته، پا برجاست و محکم‌ترین حجت‏‌ها را دارد.
«غدیر»، متنى بود، روشن و بى‏ابهام، گویا و صریح، که خیلى‏ها کوشیدند حواشى ‏تاویل و تفسیرهاى دور از واقعیت‏ براى آن ترسیم کنند. و این متن، هنوز هم براى ‏آنان که بى‏حواشى به آن بنگرند، صریح و گویاست. «غدیر»، میوه‏‌اى شیرین در بوستان رسالت‏ بود، که تداوم «خط نبوت ‏» را در شکل ‏« امامت ‏»، به شیرین‏ترین صورت ترسیم مى‏کرد. و هنوز هم این میوه شیرین، زینت‏بخش ‏بوستان محمدى است و بدون آن، «باغ رسالت ‏» بی‌ثمر است «و ان لم تفعل فما بلغت ‏رسالته ... ».
«غدیر»، میثاقى بود میان صاحبان باور و عقیده به خدا و رسول، که وفادارى به ‏آن، شاهد صدق ایمان بوده است. و این عهد و پیمان، هنوز هم «وفا » می‌طلبد و دستان بیعت‌گر را به «صدق» فرا می‌خواند، و همه‌ساله، این عید فرخنده موعدى‏ براى تجدید آن عهد و تحکیم آن میثاق با خدا و رسول است.
«غدیر»، اگر چه برکه‏اى در بیابان بود، ولى هفت دریا به وسعت تاریخ و زمان‏ بود که موجش «ازل» تا «ابد» را فرا گرفت و اگر خاکیان، برخى چشم دیدن آن ‏موج ابدى را نداشتند، افلاکیان به تکریم آن به یکدیگر تهنیت می‌گفتند.
«غدیر»، سفینه نجاتى بود که گرفتاران موج جهالت و حیرت ضلالت را به ساحل امن‏ ایمان مى‏رساند. این سفینه، هنوز هم سرنشین می‌طلبد و امواج فتنه و فریب، هنوز هم ‏در پى دور ساختن اندیشه‏‌ها از این ساحل‏‌ا‌ند.
«غدیر»، روشن‏‌ترین چراغ بود، بر بالاترین بام خانه‏‌هاى تاریخ، تا... مردم‏ «اهل بیت(ع)» را بشناسند و به «خانه‏»اى رهنمون شوند که افراد آن در دامان ‏«وحى» بزرگ شدند و «آیات خدا» در آن خانه فرود آمد و جبرئیل امین، مانوس‏ آن بیت و اهل بیت(ع) ‏بود.
اگر انسانیت امروز، می‌خواهد به آن «خانه ‏» راه یابد، خانه‏‌اى که همه چیز در آنجاست، و همه کلیدهاى گشاینده همه قفل‌ها و درهاى بسته در دست صاحبان و ساکنان ‏آن خانه است. باید به این چراغ نگاه کند، تا راه را بشناسد. آرى ... «چراغ غدیر، بر بام بلند تاریخ».

captcha