خوشنویس قرآنی، مرتبه‌ای فراتر از محسوسات را تجربه می‌کند
کد خبر: 3482785
تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۹
اکرم هادی:

خوشنویس قرآنی، مرتبه‌ای فراتر از محسوسات را تجربه می‌کند

گروه هنر: خوشنویس قرآنی اثری را می‌نویسد که دارای معنای باطنی و قدسی است و به دلیل تعمق و تأمل و تمرین در عباراتی معنوی و در کلام حق، مرتبه‌ای فراتر از محسوسات را تجربه می‌کند که البته این امر در بین خوشنویسان بسته به درجاتی از اعتقاد و التزام به معنویت متفاوت است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) اکرم هادی، هنرمند طراح خط و خوشنویسی است که سال‌هاست فعالیت خود را به خوشنویسی قرآنی و اسماء الهی متمرکز کرده است. با او گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

ـ پیوند هنرخوشنویسی با قرآن را چگونه توصیف می‌کنید؟ هنرخوشنویسی به عنوان هنری که در خدمت کتابت قرآن است در شرایط کنونی دارای چه جایگاهی است؟

هنر خوشنویسی از زمانی که در خدمت کتابت قرآن قرار گرفت، معنا یافت و توجه به این هنر، به دلیل اهمیت زیبانویسی آیات قرآنی و شأن و تقدس آیات است و خوشنویس در تمنای نیل به حقیقت، تعالی‌جو و مشتاق وصل بوده است. از این نظر، مرارت‌های  آموزش این هنر را برخود هموار کرده تا در سایه آن بتواند به توفیق کتابت آیات قرآن و احادیث و ادعیه بپردازد و آنرا راهی برای رسیدن به رستگاری و امکان رسیدن به بصیرتی باطنی بداند.

هنرمند خوشنویس اثری را می‌نویسد که دارای معنای باطنی و قدسی است و به دلیل تعمق و تأمل و تمرین در عباراتی معنوی و در کلام حق، مرتبه‌ای فراتر از محسوسات را تجربه می‌کند که در بین خوشنویسان بسته به درجاتی از اعتقاد و التزام به معنویت  متفاوت بوده و هر آنچه که در تجربه معنوی هنرمند خوشنویس به وجود می‌آید، مطمئناً برگرفته از همان اعتقاد باطنی و توسل و توجه وی بوده است.

در گذشته کتابت، به ویژه کتابت قرآن کریم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است، قرآن‌هایی که در موزه‌های دنیا وجود دارند، نشانی از اهمیت و شکوه خوشنویسی در کتابت قرآن هستند. خوشنویسی، هنری بسیار نزدیک به بطن جامعه و گره‌گشای نیازهای علمی دینی و فرهنگی است؛ هنری ملموس و در زندگی جاری و به تفسیر نیازی نداشته و آموزش و فراگیری و نوشتار آن به دلیل فحوای کلامش و معنویت نهفته، مطمئناً توفیق کسب درجات و مراتبی از عالم معنا را داشته است.

استاد علی اصغر مقتدایی در کتاب تاریخ خط و خوشنویسی در مورد اولین قرآن‌هایی که کتابت شده، این گونه آورده‌ است که علاوه بر اینکه حضرت علی(ع) کاتب وحی بودند و کتابت قرآن می‌کردند برخی از ائمه نیز به کتابت قرآن مشغول بودند، ابن‌الندیم در «الفهرست» نیز امام حسن(ع) را به خوش‌خطی نام برده است. ائمه دیگراز جمله امام سجاد(ع)، امام کاظم(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) کتابت قرآن داشتند که نمونه‌های آنها در موزه‌های جهان و همچنین در موزه آستان قدس رضوی موجود است.

اما در وضعیت کنونی و در زمانی که هنر رختی مدرن پوشیده و اتفاقات جدیدی روی داده است همچون صنعت چاپ که امکان دسترسی ارزان‌تر و راحتتر به کتب را میسر کرد و تأثیرات هنر مدرن غربی بر اندیشه هنرمند و بر نقش هنر و ارزش نهادن به هنرهایی که فرم‌گرایانه‌تر هستند و به محاق رفتن هنر و اندیشه سنتی، بر نقش کاربردی این هنر به عنوان هنری که مهمترین نقش آن کتابت بوده است نیز بسیار مؤثر افتاد چنانچه بیشتر خوشنویسان برای این هنر نقش دیگری قائل شدند.

در این روند تغییر و تحول، قطعات زیبایی خلق شد که متفاوت از نقش کاربردی کتابت بود و بیننده از آن حظ بصری برده و همچون اثری نقاشی، می‌توانست زینت‌بخش محیط باشد. متون دینی در دسترس‌تر و ویژگی زیباشناسانه آن از اهمیت بیشتری برخوردار شدند و متفاوت از تأثیرات گذشته و به نوع دیگری در جامعه جاری و به خدمت گرفته شد. این تغییر در نوع کاربرد خوشنویسی لاجرم به تغییر در شیوه‌ها نیز انجامید و نیاز به اتفاقات جدید را ناگزیر کرد؛ به طور مثال سیاه‌مشق‌های زیبایی که توسط میرزاغلامرضا، خلق شد و یاخطوط جدید و مهندسی شده‌ای که بعضی بسیار شناخته شده و مورد کاربرد واقع شدند و یا تغییرات گسترده‌ای که در ساختار خط انجام شد و یا رؤیارویی تحولات عظیمی که در هنر و دیدگاه هنرمند ایجادشد و به خلق آثار نقاشی‌خط انجامید و اینها بخشی از رویدادهای مهمی که محصول دوران جدید است و هنر خوشنویسی همانند هر هنر دیگری که برای بقا و ماندن در جامعه، دچار دگردیسی و یا بحران می‌شوند، مستثنی نبوده است.

ـ تحول در هنر خوشنویسی که ناگزیر و به دلیل ورود به دنیای مدرن به وجود آمده، چرا و چه کاربردهای دیگری یافته است؟

در این دوران به دلیل گستردگی تعاملات، به افزایش نیازها و درخواست‌ها دامن زده و لزوم ایجاد تغییر و ایجاد تنوع بصری را موجب شده است، چنانچه هنرمند ناگزیر به جوابگویی ذوق‌های متنوع و تقاضاهایی است که هنرمندان کمتر با آن روبرو بوده‌اند و آنها را در چالشی قرار داده‌اند که به روز شدن آثار و دیدگاه‌هایشان را ناگزیر کرده است و این تفکر که دوران کنونی تقلید را برنمی‌تابد، ضرورت و نیاز به تغییر و ایجاد تنوع را هر هنرمند سنتی احساس کرده است اما چگونه و با چه دستمایه و تفکری؟ هنرمندانی که سال‌ها با شیوه‌ای خاص کار کرده‌اند و هنرشان مورد اقبال بسیاری از هنردوستان است، این تغییر در هنری که قرن‌ها پابرجابوده با  طوفانی، ریشه‌هایی عمیق آن را از جا کند، این نیز گاهی موردسؤال است و به راحتی نمی‌توان قضاوتی صریح انجام داد.

طی دوران‌‌ها برای به ثمر رسیدن و بالیدن تجربیاتی که حاصل توجه نظر و پشتکار و اندوخته پیشینیان بوده به منظور دستیابی به فضاهایی جدیدتر مورد توجه قرار نگیرند، حاصل آن کوشش‌های مجدد و تلاش‌هایی مضاعف برای احیا و استفاده از تجربیات گذشتگان خواهد بود و هر تغییر در سایه تحقیق و پژوهش و استفاده بهینه از این دستاوردها میسر می‌شود، بدون این دوراندیشی و دقت نظر به آثاری فاخر و مورد تأمل و معاصر دست نخواهیم یافت و چنانچه اثری فقط بر پایه احساس هنرمند متکی باشد مطمئناً عمیق و ماندنی نبوده و به جریانی زودگذر از اتقاقات هنری روز می‌انجامد و اگر هنرهایی را در غرب شاهدیم همانند اثری از «جان کیج» در چهار دقیقه و سی وسه ثانیه که به جای نواختن موسیقی به سکوت و آگاهی دادن حاضران که به صدای محیط گوش فرادهند در طول یک فرهنگ و با سیر مشخصی رشد یافته و در آن فرهنگ هنری امکان ارائه و توجیه بوده است هر چند آن نیز به تولید آثار دیرپایی ختم نشده است و نظر وی ارائه تفکری از آیینی خاص که اینها همه دلالت‌گری و بیانی فلسفی دارد و می‌تواند در عالم هنر مطرح باشد و یا نمونه‌های دیگری که در هنر غرب به آن توجه شده و جزیی از تاریخ هنری غرب شده است و این همه جستجو در تاریخ و فرهنگ و هنر ملتی از امکانی که در اختیار دارد می‌تواند بیشترین بهره را در رسیدن به آثاری ناب‌تر ببرد.

ـ معمولاً  قرآن با خطوطی مثل نسخ و ثلث کتابت می‌شود آیا کتابت قرآن را با سایر خطوط خوشنویسی مناسب می‌دانید؟ مثلاً وقتی صحبت از خوشنویسی قرآن با نستعلیق می‌شود این ذهنیت به وجود می‌آید که نوع خوشنویسی هنری است و به درد خلق تابلوی خوشنویسی می‌خورد تا کتابت کل قرآن.

ویژگی‌هایی در آثار قرآنی موجود است که آنرا از هر کتاب دیگری متمایز می‌سازد، نویسنده اثر قرآنی به دلیل اهمیت فهم و خوانایی کلام، امکان تغییر ساختار، همچون یک اثر هنری را ندارد، تغییر در نوشتار‌های مفهومی و کاربردی با دقت و با حفظ ارزش‌های آن امکان‌پذیر است.

در این مورد خانم فریبا مقصودی به کتابت قرآن با خط نستعلیق پرداخته است اما این به سلیقه مخاطب و استقبال وی از اثری متفاوت برمی‌گردد، هر خطی با کاربردهایش در طی زمان تثبیت و حتی نمادین می‌شود شاید این نوع نگاه، برگرفته از همان تفکر باشد که زیبایی نستعلیق را با مضمونی ادبی، بیشتر نزدیک بدانیم و فرم‌ها و پیچش‌های آن با موسیقی شعر، هماهنگی بیشتری داشته باشد. طبق تجربه‌ای که در طراحی خط دارم کلمات و اشکال بیرونی آن که فرمی انتزاعی و دارای ساختار و قالبی مشخص هستند در کنار مفهوم آن که درونی و ایجاد تصویر ذهنی می‌کنند، قرار دارد. هرگاه کلمه را با مفهومش پیوند دهیم و بر آن، فرمی زیبایی‌شناسانه قائل شویم فرم بی‌توجه به معنا امکان  تغییر ندارد زیرا به هماهنگی شکلی و مفهومی نمی‌رسند چنانچه کلمه‌ای با بار منفی در تغییر فرمی با کلمه‌ای با بار مثبت و آهنگین شبیه نخواهد بود و حتی دوکلمه با بار مثبت نیز در این تغییر دارای ساختار متفاوت خواهند بود و این موضوعی که در هنر گرافیک مطرح است و در ارتباط با کلمات و اثری نوشتاری، برخورداری از دانشی که بتواند تأثیر روانی و تغییرات متفاوت، در ساختار کلمات را بر ما مشخص کند تا بتوانیم از نتایجی مفهومی که از آن ساختار به دست می‌آوریم موفق باشیم، به مطالعه و تمرین نیازمند است.

تجربیات خاص هنری در نگارش قرآن با هر مکتوب مستند دیگری متفاوت است زیرا زیبانویسی توأم با درک معانی بوده و هر نوشته و مکتوب زیبایی اگر از ارائه دقیق موضوع و مطلب که مورد نیاز فهم خواننده است، دور شود ممکن است فقط به عنوان اثری هنری مورد توجه قرار گیرد چنانچه قطعاتی خلق می‌شوند کاملاً فرم‌گرایانه و ارائه مفهوم در آن از اهمیت کمتری برخوردار است بنابر این در کتابت کاربرد و درک موضوع به اندازه زیبایی بصری و حتی بیش از آن، مورد اهمیت است.

تغییرات در نسخ خطی علمی و فرهنگی بسیار انجام شده است ولی این تغییرات مانع از اطلاع‌رسانی موضوع به خواننده نبوده است و نیز کاربرد هنری آیات قرانی، ادعیه و مناجات‌ها را در معماری مساجد و مقابر به لحاظ زیبایی بصری و اهمیت آن به لحاظ سمبلیک، دارای ویژگی‌های منحصربفردی است که گاهی خطوط به صورت فشرده یا عمودی، افقی ومورب به منظور تعادل و توازن بصری مورد توجه قرار گرفته و بر زیبایی بنا افزوده‌اند. 

 ـ در زمینه خوشنویسی و به ویژه خوشنویسی قرآنی به نظرمی‌رسد که دچار تکرار شده‌ایم به شکلی که هنرمندان اغلب شیوه و اسلوب متقدمان را سرمشق خود قرار می‌دهند و ممکن است خودشان کمتر دست به نوآوری و بدعت بزنند، به نظر شما این مسئله تا چه حد صحت دارد و آیا هنرمند خوشنویس قادر نیست از خود سبک و شیوه نگارشی ابداع کند؟

گاهی شیوه‌هایی در نهانگاه روح افراد دارای جایگاهی می‌شوند که تغییر در آن از عمق و اصالتش کاسته و آسیبی بر ساختار مأنوس و ملموس آن وارد می‌کند مگر آنکه تغییر به همان قدرت و پختگی گذشته انجام شود و نوآوری تأثیرگذار و موفق باشد که در طی زمان  بتواند جایی همچون خطوط گذشته و با فکر و روح مخاطب مآنست و وابستگی بصری و دیداری ایجاد نماید.

تغییر در خطوط قرآنی متفاوت از نسخ خطی دیگر، با دقت نظر و درایت و هوشمندی هنری همراه است چنانچه کاتبان تلاشهایی را در تغییر نسخ خطی داشته‌اند و گاهی به فراخور حس هنری و تجربیاتشان به این آزمون دست زده‌اند که بسیاری از آنها در کتابخانه‌ها مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته‌اند و حتی شناسایی و کشف و پردازش آنها به منظور استفاده کاربردی و هنری در شاخه‌های هنری همچون گرافیک به تلاش و زمان نیاز دارد و می‌تواند در کتابت قرآن کریم نیز مورد استفاده قرار گیرند و به منظور ایجاد فضایی متنوع‌تر در کتابت از این اندوخته‌ها استفاده شود و بر آنها نیز شگردهای نویی افزوده شود.

اما در مورد کتابت قرآن، باید گفت که با هر اثر دیگری متفاوت است و شاید به راحتی امکان‌پذیر نباشد و به دلیل توجهی که همگان بر فرا‌زمینی بودن این کلام دارند آزمون در آن ساده نخواهد بود و فعالیت‌های پژوهشی را می‌طلبد ضمن آنکه کلمات خدا حتی بدون زیبانویسی شدن از اهمیت و قدرت آنها کاسته نخواهد شد و بر همان سیاق اتصال به معنا باقی خواهند ماند ولی تاکنون چون با ساختاری شناخته شده و مأنوس کتابت شده‌اند، ویژگی نمادین یافته و با خطوط نسخ و ثلث، احساسی از معنویت و روح اتصال به کلام وحی را بیشتر حس می‌کنیم اما این موضوع موجب نخواهد شد که از تغییراتی که باعث لذت بصری بیشتری  در کتابت قرآنی شود استقبال نکنیم بلکه زنده نگه داشتن این فرایند تولید و ایجاد تنوع در کتابت، می‌تواند بخشی از تلاش هنری باشد که در هنر معاصر رخ دهد و آیندگان، همچون ما که از دستاورد گذشتگان لذت می‌بریم از تلاش‌های هنری این دوره بهره‌مند شوند.

ـ برای کتابت قرآن و خوشنویسی سایر ادعیه چقدر انس با قرآن و معانی آن، شأن نزول آیات و مسائلی از این دست مؤثر است و آیا می‌توان همان ابتدا به ساکن به خوشنویسی قرآن پرداخت و توقع این را داشت که اثر خلق شده جذابیت‌های خاص خود را دارا باشد؟

کتابت قرآن و خوشنویسی آن دو مقوله جداگانه هستند، کلمات قرآن و فحوای کلام خدا را با خط ساده هم می‌توان نوشت و از قدرت تأثیر و اتصال آن بهره‌مند شد زیرا معنای درونی و ملکوتی آن با چگونگی نوشتن بیشتر و یا کمتر نخواهدشد، دقت در خوش نوشتن را می‌توان ویژگی بیرونی آن و التزام به ارادت دانست؛ خوشنویس برای رسیدن به این‌گونه از ساختار در نوشتار و زیباسازی به تأمل  و مداومت پرداخته و خود را از آن سیراب می‌گرداند و بیننده را از این خوش نوشتن بهره‌مند می‌کند اما جوهر کلام تغییری نیافته است و برای کتابت قرآن و ادعیه و هر متن ادبی دیگری نیاز به ممارست و تمرین است و این ذکر درونی است که لاجرم بر روح و جان می‌نشیند و در لایه‌ای عمیق‌تر  از ادراکات حسی ما قرار می‌گیرد زیرا دارای پیامی است که از مرتبت والاتری برخوردار است و از این مداومت و تدقیق در فحوای کلام، اگر معتقد به دنیایی ورای ادراکات حسی باشیم این مداومت بر روح و اندیشه تأثیر گذاشته و آن را دارای جذبه‌ای خواهد کرد که از همان عالم وجودی و شهودی تأثیر پذیرفته است.

ـ در طول روز چقدر وقت به خوشنویسی اختصاص می‌دهید؟ آیا تاکنون چند بار قرآن و عبارات دینی را خوشنویسی کرده‌اید؟ تغییر فصول و به ویژه مشاهده بهار به عنوان رستاخیز طبیعت چقدر در خلق آثار خوشنویسی می‌تواند مؤثر باشد؟

خوشنویسی هنری سنتی، دارای ویژگی‌هایی است مبتنی بر اصولی خاص و تعیین‌یافته و هندسه کلمات بسیار قاعده‌مندهستند، بخشی از این هنر، بعد از قرن‌ها، دچار تغییرشده و نیز بر تنوع خطوط افزوده شده است اما خط به خوشنویسی محدود نمی‌شود. خط معنایی ورای خوشنویسی دارد که همان فحوا و مضمونی است که آنرا حمل می‌کند؛ کلام خوشنویسی شده به عبارتی زیبایی بیرونی یافته و برای این زیبایی تحمل و مرارت طلبیده تا آثاری با این کیفیت هنری خلق شوند ولی کلام و خط به دلیل همان اصالت معنایی، می‌توانند با شیوه‌های دیگری نیز به انتقال معنا بپردازند و مسیری حسی و درونی را طی کنند بدون آنکه از تأثیر آن کاسته شده و گاهی نیز، استفاده از تمهیداتی که لازمه دنیای معاصر بوده و تنوعات و توجهاتی که تغییر را براساس نیاز این دوران ناگزیر کرده است تا انگیزه‌ای برای توجه بیشتر مخاطبین و علاقه‌مندان باشد.

مطمئناً هر اثری که واجد اهمیت هنری شود و دارای اصالت و مؤثر در جامعه و مخاطبان باشد مسیر گذشته را با مداومت و دقت طی کرده و هیچ اثری نمی‌تواند از راه و اندیشه گذشتگان خاموش باشد؛ تغییر، باشناخت گذشته همراه است حتی اگر میزان آن تغییر، جهتی کاملاً خلاف با مسیر گذشته  را طی کند وسعی در شالوده‌شکنی و بدعت داشته باشد و زمانی این تغییر، هویت می‌یابد که در دایره تنگ شخصی گرفتار نشده و بنابر ضرورت تاریخی و اجتماعی انجام شده باشد چنانچه ضرورت تغییر در هنر مدرن در نقش فرم‌گرایانه هنر و در دوره پسامدرن بر نقش بازنمایانه بوده است که سیری تاریخی و بر ضرورت زمانی و بخشی از آن اشباع روش‌ها و دیدگاه‌های هنری در جامعه بوده است؛ چالشی در میان هنر سنتی و هنری که ضرورت زمان خودش باشد از طریق اندیشمندان هنری نقد و تحلیل می‌شود اینکه اندیشه‌های هنری را نقبی در سنت بزنیم و کامل از گذشته نگسلیم و هنر روند رو به جلو و تاریخی دارد که ما با تاریخ آن بیگانه نباشیم.

اما اینکه چه زمانی را در طول روز به خوشنویسی اختصاص می‌دهم بر پایه همین ضرورت است که از تمرین و تکرار و کسب تجربه از آثار گذشتگان باشد، دانش و آگاهی، احساس و تجربه و تفکری شالوده‌شکن که بتوانم بداهه‌سازی کنم و اندیشه هنری و راه پیوستن به حسی که بتواند به شیوایی و رسایی هنری کمک برساند. درک هنری را بر پایه همین احساس برگرفته از تفکری روشمند می‌دانم.

در این شیوه فعالیت‌هایی که انجام دادم، می‌تواند در حوزه‌های مختلف هنری به کار گرفته شود و به ویژه  بر کلمات تمرکز داشته‌ام و آنها را بسیار غنی از مفهوم و به لحاظ درونی  واجد ایده‌پردازی  دیده‌ام و همچنین دارای ویژگی‌های انتزاعی، به لحاظ بیرونی که می‌تواند فرم‌گرایانه باشد؛ فرم‌هایی که به درکی جدید از این عبارات و یا کلمات منتهی شود و تمرکز بیشتری که در این شیوه داشته‌ام بر اسماء متبرکه و کلماتی که به لحاظ معنایی بتوانم به گسترش فرم‌ها و به خلق فضاهای جدید بپردازم.

برای اینگونه نوشتن که آنرا طراحی خط نام‌گذاری کردم شناخت خط سنتی و تمرین عبارت‌های قرآنی ضروری است تا بتوان بر گردش‌ها، فرم‌ها و سطح و دور آنها آشنا شد و در فضاهای جدیدی به کار گرفته شوند و این فضا نیز دارای آن توانمندی باشد که بتواند از عهده روح و معنویت سرشاری که در جان کلام نهفته است برآید.

همانطور که قبلاً عرض شد، آیات و کلام متبرکه خود دارای جلای درونی هستند و هنرمند نمی‌تواند بر آن چیزی بیافزاید و یا از این جوهره چیزی کم نماید اما خلق هر اثری ابتدا جان خالق اثر را از لذت معنای درونی سیراب می‌کند  و در مرحله دیگر اگر توفیق درک وارائه درست معانی را کرده باشد و به ویژگی‌هایی خاص که اثری بصری را متمایز می‌گرداند، رسیده باشد، بیننده را در این احساس معنوی و درونی شریک خواهد کرد.

این مسئله می‌تواند گواه صدق مسیر تولید یک اثر هنری باشد همچون بهار و رستاخیز طبیعت که جوششی درونی است برای تولد دوباره و ارتباط آن با هنر خوشنویسی، هنری که پیام خدا را دمادم تکرار می‌کند و این رستاخیز اگر بر جوهر پویایی و نوگرایی همراه باشد همچون رستاخیز طبیعت، رسالت خود را تکمیل کرده است و به شکوفا شدن جوانه‌های جدید می‌انجامد و خط مظهر شکفتن معناهایی می‌شود که به گونه‌ای نمادین به اسطوره خلقت وارد شده و همانند بهار به نوزایی می‌پردازد و تکرار و خلق معناهای جدید را در پی دارد و چه ارتباط پیوسته و یگانه‌ای دارند بهار، هنر، خط و خوشنویسی که فضای هنری ما را از عطر آکنده است.

captcha