حقوق بشر امریکایی؛ بزرگترين فريب دنياي امروز
کد خبر: 3614956
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۶

حقوق بشر امریکایی؛ بزرگترين فريب دنياي امروز

گروه سیاست و اقتصاد: از فرداي جنگ جهاني دوم، مردم و دولت‌ها که همگي از جنگ و پيامدهاي آن خسته بودند سعي در تدوين حقوق و تأسيس نهادي براي پاسداري از آن داشتند تا اینکه سازمان ملل با رسالت تأمين حقوق بشر در دنيا تأسيس شد، اصطلاح «حقوق بشر» نسبتاً جديد است و فقط پس از جنگ جهاني دوم و تأسيس سازمان ملل متحد در سال 1945 وارد محاورات روزمره شده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در بحث از حقوق بشر، اولين نکته‌اي که بايد تذکر داد، اين است که افراد در جوامع مختلفي که زندگي مي‌کنند تابع صلاحيت نظام‌هاي حقوقي گوناگوني هستند که بر روابط اجتماعي آنان حکومت کرده و حقوق و تکاليف آنان را معين مي‌نمايد. به عبارت ديگر افراد انساني از حقوق متنوعي در زمينه‌هاي گوناگون برخوردارند: از حقوق شخصي گرفته تا حقوق خانوادگي، حقوق مدني و غيره، حقوق بشر آن دسته از حقوقي است که انسان به دليل انسان بودن و فارغ از اوضاع و احوال متغير اجتماعي يا ميزان قابليت و صلاحيت فردي او، از آن برخوردار است. 
به‌عبارت ديگر يک سلسله هنجارها، اصول و حقوقي وجود دارد که جنبه جهان شمول دارد و براي تمام افراد انساني در جوامع مختلف قابل اعمال است چرا که همه افراد به جهت انسان بودن داراي حقوقي هستند که هيچ جامعه يا دولتي نمي‌تواند آنها را انکار کند. به‌همين دليل در تعريف حقوق بشر گفته‌اند: «حقوق بشر به معناي امتيازاتي کلي است که هر فرد انساني طبعا داراي آن است.»
در حقيقت حقوق بشر هرگز يک جريان دولتي يا رسمي نبوده، بلکه جرياني انساني است که هدايت و رهبري آن را نهادها و جمعيت‌هاي خودجوش مردمي به عهده داشته‌اند که در بيشتر موارد در برابر نظام‌هاي حکومتي و دولت‌هاي ستمگر ايستادگي کرده‌اند .اما دولت‌ها با گذر زمان سعي کردند با جلب آراي عمومي به سود خود و دوستدار نشان دادن خود نسبت به حقوق بشر به اين وسيله اعتباري براي خود کسب نمايند و پيشگامي خود در برابر دولت‌هاي ديگر را نشان دهند، دولت امريکا در راس همه دولت‌ها بود و حقوق بشر ابزار سياسي مهمي شد, تا در سطح پيوند و بستگي با ديگر دولت‌ها از آن استفاده کرده و اهداف سياسي خود را به انجام برساند.
اصطلاح حقوق بشر امريکايي، اصطلاحي است که اين روزها زياد به زبان مي‌آيد، حقوق بشري که دولت امريکا براساس آن دولت‌ها و ملت‌ها را به بهانه نقض حقوق بشر مورد ظلم و تجاوز قرار داده و خود را بزرگ‌ترين منادي حقوق بشر در جهان معرفي مي‌نمايد.
حقوق بشر آمريکايي يعني دادن حقوقي که هيئت حاکمه‌ آمريکا براي افرادي که به عنوان بشر به رسميت مي‌شناسند قائل مي‌گردند. يعني آمريکايي‌ها فقط بخشي از انسان‌‎ها را به‌عنوان بشر مي‌شناسند و براي آن‌ها حقوقي را که خود به رسميت مي‌شناسند، قائل مي‌گردند. حقوق بشر آمريکايي يعني حق با آنچه رضايت آمريکا را به همراه داشته باشد؛ به بياني ديگر آمريکا هر عملي در دنيا انجام دهد درست و هر کاري که ديگر کشورها خلاف منافع آمريکا انجام دهند غلط و اشتباه است. آمريکا تنها از ديد خود به تمام وقايع دنيا نگاه مي‌کند و قصد دارد براي تمامي مردم جهان نيز از همين ديدگاه تصميم بگيرد. اين تفکر آمريکايي، خلاف انسانيت و حقوق بشر واقعي است .امريکا حقوق بشر را دستمايه سلطه غيرقانوني خود بر سرنوشت ملت‌هاي جهان قرار مي‌دهد و اين يعني سوء استفاده بي‌رحمانه از نام و عنوان حقوق بشر در جهت اميال و آمال غيرقانوني و فريبکارانه سياسي، نظامي و اقتصادي قدرت‌هاي جهان‌خوار. 
امريکا خود را بزرگ‌ترين حامي حقوق بشر مي‌داند و همواره ايران را به‌عنوان يکي از بزرگ‌ترين ناقضان حقوق بشر به جهان معرفي مي‌کند. اما حقيقت آن است که کارنامه سياه امريکا در طول تاريخ بهترين گواه براي نقض حقوق بشر توسط اين دولت است، تا جايي که در سينماي امريکا موارد نقض حقوق بشر توسط اين دولت در قالب فيلم به نمايش در مي‌آيد. کارنامه‌اي که شايد ملت ما به دليل اطلاع رساني نادرست، بسيار کم با آن آشنايي داشته باشند.
فاجعه هيروشيما و ناکازاکي، جنايت‌هاي جنگ دوم جهاني، کشتار داخائو، کشتار بيسکاري، کشتار شينونه، مداخله در جنگ دو کره، جنايت و قتل عام درجنگ ويتنام، حمله به سکوهاي نفتي ايران، اشغال پاناما، عمليات طوفان صحرا، تجاوز واشغال افغانستان و عراق تنها نمونه‌هايي از نقض حقوق بشر امريکا در جهان است. 
کودتاي 28 مردادماه 1328، واقعه طبس در ارديبهشت‌ماه سال 1359، طراحي و سازماندهي کودتاي نوژه تيرماه سال 1359، تحريک نظام حزب بعث عراق براي آغاز جنگ تحميلي برضد جمهوري اسلامي ايران در شهريور سال 1359، حمايت سياسي، حقوقي و تبليغاتي از نظام بني صدر درخردادماه سال 1360، سکوت در برابر موج عظيم اعمال تروريستي منافقين و گروه‌هاي مارکسيستي عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران30خرداد سال 1360به بعد،  دخالت مستقيم در جنگ وحمايت از عراق براي باز پس گيري جزيره فاو در فروردين‌ماه سال 1367، سرنگون کردن هواپيماي مسافربري ايرباس ايران بر فراز خليج فارس توسط ناو وينسنس درتيرماه سال1367، اعمال سياست موسوم به سياست مهاردوگانه برضد نظام جمهوري اسلامي  ايران در سال 1372در خليج فارس، طراحي قانون موسوم به قانون داماتو برضد نظام جمهوري اسلامي ايران درسال1372، مخالفت شديد با قرارداد تکميل پروژه نيروگاه اتمي بوشهر توسط روسيه درسال 1373، تصويب طرح بنجامين گيلمن ولغو قرارداد کونگو با ايران در اسفندماه سال 1373، صدور فرمان اجرايي به وسيله بيل کلينتون رئيس جمهوري دمکرات وقت آمريکا برضد نظام جمهوري اسلامي ايران با هدف افزايش دامنه تحريم‌ها در ارديبهشت‌ماه سال 1374، اعمال تحريم شرکت‌هاي خارجي سرمايه گذاري در منابع انرژي در داخل ايران در تيرماه سال 1375، فشار مستمر بر اتحاديه اروپا و کشور ژاپن براي قطع روابط اقتصادي با جمهوري اسلامي ايران در سال1375، معرفي جمهوري اسلامي ايران به عنوان بزرگ‌ترين مانع روند صلح در خاورميانه پس از کنفرانس‌هاي مادريد واسلو به ويژه درسال 1375، تصويب بودجه درکنگره آمريکا براي تلاش به منظور سرنگون کردن نظام جمهوري اسلامي ايران در ارديبهشت‌ماه سال 1377، تصويب قانون مجازات صادر کنندگان فن آوري‌هاي موشکي و هسته‌اي به جمهوري اسلامي ايران درکنگره آمريکا  درخردادماه سال 1377، مخالفت شديد با آزمايش‌هاي موشکي ايران به ويژه پس از پرتاب موشک شهاب 3 در تيرماه سال 1377، پشتيباني مالي، اطلاعاتي و رسانه‌اي گسترده از اغتشاشات سال 88 از نمونه‌هاي نقض حقوق بشر توسط امريکا در رابطه با ايران است.
آمريکا در حالي ايران را ناقض حقوق بشر و دموکراسي معرفي مي‌نمايد که اسلام به‌عنوان کامل‌ترين دين، بنيادي ترين مسائل حقوق بشر را مورد توجه قرار داده است و اين اصول در قانون اساسي ايران به ويژه در فصل سوم مورد توجه قرار گرفته است. 
تکريم فرزند آدم در قران توسط خداوند و بخشيدن عقل و حکمت به او، به انسان چنان شايستگي بخشيده که جانشين خداوند بر زمين باشد. دادن قدرت اراده و اختيار به انسان‌ها براساس اصل توحيد (آزادي)، احترام به حيثيت ذاتي انسان‍‌ها فارغ از رنگ و نژاد(برابري) و از بين بردن امتيازات طبقاتي و ايجاد عدل بين همه افراد بشر(عدالت) نمونه‌هايي از مصاديق حقوق بشر در اسلام است؛ سه اصل آزادي، عدالت و برابري تمام زير بناي فلسفي حقوق بشر غرب از قرن 18 به بعد مي‌باشد، سه اصلي که قرن‌ها پيش اسلام آنها را مورد نوجه قرار داده است. به جرات مي‌توان گفت تمام آنچه در اعلاميه جهاني حقوق بشر آمده است به گونه‌اي کامل در نظام اسلامي مورد توجه قرار گرفته و حتي به اجرا درآمده است. در واقع آنچه تحت عنوان حقوق بشر توسط امريکا مطرح مي‌گردد تنها وسيله‌اي براي اعمال زور بر کشورهاي جهان به منظور دستيابي به اهداف خود است، در حالي که ادعاي حقوق بشر امريکايي فريبي بيش نيست، چرا که امريکا خود بزرگ‌ترين ناقض حقوق بشر در جهان است.
منابع:
شبان نيا قاسم و سيدمهدي سيديان، حقوق بشر از ديدگاه اسلام و غرب؛ فصلنامه معرفت، شماره93 .
باقرزاده محمدرضا،1383، جهان شمولي حقوق بشر در اسلام،معرفت فلسفي، ش7، قم، موسسه امام خميني.
فلسفي هدايت‌الله، تدوين و اعتلاي حقوق بشر در جامعه بين المللي، مجله تحقيقات حقوقي، دانشگاه شهيد بهشتي، شماره 17-16.
گفت‌وگوي اختصاصي با دکتر محمد صادق کوشکي با دبيرخانه دومين جشنواره بين‌المللي حقوق بشر آمريکايي، برگرفته از سايت http://www.us-humanrights.com

یادداشت از اعظم شجاعی

captcha