به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام و المسلمین حسین ملکزاده، استاد سطح عالی حوزه علمیه امروز چهارم شهریور ماه در دوره آموزشی پژوهشی علوم انسانی اسلامی با عنوان مفتاح که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد با اشاره به علم مفید و سودمند گفت: در روایات علم به سه دسته و گاهی چهار دسته تقسیمبندی شده است از جمله فرمودهاند: انما العلم آیة محکمه، فریضة عادله و سنة قائمه که فریضه عادله و سنت قائمه نیز به احکام و اخلاق باز می گردد و آیه محکمه به عقاید تعبیر میشود. ملکزاده با بیان اینکه تعالیم به عقاید، احکام و اخلاق تقسیم شده و همه از فقه برداشت میشود بیان کرد: فقه به معنای فهم و درک عمیق است و فقیه کسی است که فهم و درک خوبی نسبت به این مسایل داشته باشد البته این معنای لغوی است ولی وقتی آیات قرآن از جمله آیه «نفر» را ببینیم خداوند با آوردن این تعابیر، بر لزوم کوچ کردن عده ای برای تفقه و تبلیغ در دین تاکید کرده است از این رو این آیه مبنای قرآنی حوزه علمیه را تشکیل میدهد.
این استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در نصوص دینی فراوانی نیز بر کلمه تفقه تاکید شده است که از این واژه فقه به معنای عام و اسلامشناسی برداشت میشود و شامل عقاید، احکام شریعت و اخلاق است.
ملکزاده با بیان اینکه عقاید را فقه اکبر و اخلاق و احکام را فقه اوسط و اصغر مینامند به اصطلاح خاص فقه اشاره و بیان کرد: در دورهای که این اصطلاح شکل گرفت مراد از آن، نوع تلاش خاص برای فهم و اجتهاد احکام شریعت بود که شاید اولین کسی که با این رویکرد فقه را تعریف کرده است شافعی باشد.
بازخوانی مفهوم فقه
این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه خوب است که فقه را دوباره به مفهوم اولیه مورد نظر قرآن بر گردانیم یعنی فقیه را کسی بدانیم که هم در حیطه عقاید و هم اخلاق و احکام صاحب نظر است اظهار کرد: گاهی برای این مسئله سخنرانیهای هیجانی تشکیل داده و بر آن پر و بال میدهند در حالی که این موضوع، مستدرک است و نیازی به چنین کاری نیست.
این استاد سطح عالی حوزه علمیه با اشاره به مبادی فقاهت و استنباط عنوان کرد: صیانت قرآن از تحریف از مبادی نزدیک کلامی و اعتقادی به فقاهت است و یا موضوع عصمت ائمه(ع) نیز در این مسئله کمک کننده است بنابراین اگر تاکید بر این است که فقها باید بر مباحث کلامی تاکید بیشتری داشته باشند موضوع قابل توجهی است.
ملکزاده ادامه داد: ما شخصیتهایی داریم که به فقاهت میپردازند ولی به شکل پیشینی مبادی کلامی فقاهت خود را تنقیح نکردهاند لذا در دروس فقه و اصول به مباحث کلامی نیز میپردازند در حالی که ابتدا باید این مباحث را به صورت روشن تنقیح کرده باشند.
وی افزود: فقه به معنای اخص کلمه، دانش کشف احکام شریعت به میزانی است که بتواند لذا فقیه مخترع و مبدع نیست و در بهترین حالت، کاشف است و هر مقدار موفق شود مصیب است و البته گاهی نیز به حقیقت نمی رسد.
این استاد و محقق حوزه علمیه با بیان اینکه اگر مبنای کلامی متفاوت شود رویکرد فقهی نیز تغییر می کند به مدیریت تولید علم اشاره و بیان کرد: برخی معتقدند تولید علم پروسهای است که به صورت طبیعی طی می شود و پروژهای نیست که بخواهیم دور هم جمع شویم و علم تولید کنیم بنابراین گاهی وقتی سخن از مدیریت تولید علم است مدیریت مراکز علمی است و این مرز میان این دو باید روشن شود.
ملکزاده با اشاره به برخی روایات در تقسیمبندی دامنه علم و اعتبار و عدم اعتبار آنان اظهار کرد: فایده اقل داشتن نقشهای برای علم، این است که ترتیب و تربت علوم مشخص شود و اگر نظریهپردازی صورت گرفت جایگاه این نظریهپردازی نیز روشن خواهد شد.
این استاد حوزه با اشاره به علم ابدان و ادیان تصریح کرد: گروه اول به ماده و گروه دوم به مطالعه باطن عالم ماده میپردازند؛ علم ادیان نیز به دو جنبه نظری و عملی باز می گردد که در بحث نظری، از آن به عقلانیت دینی تعبیر می شود که در این مسئله این بحث نیز مطرح است که آیا کشف و شهود نیز در این دامنه می گنجد یا خیر.
معنای زندگی؛ خروجی عقلانیت دینی
وی افزود: یکی از خروجیهای عقلانیت دینی، معنای زندگی است و وقتی از معنای زندگی سخن می گوییم مراد همان هدف زندگی است و مکاتب گوناگون فلسفی نیز بر همین مبنا از یکدیگر جدا میشوند لذا اگر مکتبی خدا را محور هستی نداند امکان تعریف معنایی برای زندگی ممکن نیست از این رو نیهیلیسم محصول طبیعی مورد غفلت قرار گرفتن هدف زندگی است.
ملکزاده با اشاره به نوع زندگی که با هدف رابطه مستقیم دارد عنوان کرد: هدف زندگی، نوع زندگی را شکل میدهد و در اینجاست که ما به سراغ سبک زندگی میرویم و این تقدم و تاخر باید طی شود.
وی با اشاره به جنبه عملی فقه دینی یا علم الادیان با بیان اینکه به دو دسته فقه اوسط و اصغر تقسیم می شود و با بیان اینکه من فقه شریعت را با استدلال مربوطه، فقه اوسط در نظر گرفته ام اظهار کرد: همین شاخه از دید من به دو دسته فقه با رویکرد فردی و فقه با رویکرد اجتماعی قابل تقسیم است؛ اصطلاح فقه اجتماعی چند دهه ای است که مطرح شده و از جمله کسانی که این رویکرد را در تالیفات خود به کار بردند شهید صدر بود.
وی با اشاره به چیستی فقه اجتماعی عنوان کرد: فقه اجتماعی یک نوع نگاه و جهتگیری و رویکرد خاص در تقابل با رویکرد فردمحور در فقه است؛ این رویکرد متوجه به اجتماع و گریزان از فقه فردی است البته نباید فقهالاجتماع را با فقه اجتماعی اشتباه و یا این دو را یکی گرفت زیرا فقهالاجتماع، یک فقه مضاف است ولی فقه اجتماعی یک رویکرد در فقه است.
ملکزاده تصریح کرد: در فقه اجتماعی لازم نیست فقیه سراغ باب یا کتاب خاصی برود و به موضوعات ویژهای بپردازد بلکه باید از طهارت تا دیات در مقام فهم کتاب و سنت به فهم مدالیل اجتماعی توجه ویژه داشته باشد همچنین فقیه اجتماعی مانند امام و شهید صدر، علاوه بر فهم اجتماعی نصوص دینی در مقام صدور حکم بر پیامدهای اجتماعی فتاوای خود نیز توجه ویژه دارد.
این استاد حوزه علمیه با اشاره به تعابیر «ولایة الافتاء» و «الولایة علی الافتاء» ادامه داد: گاهی میان این دو خلط صورت می گیرد و بر این اساس برخی اساسا فقه اجتماعی را زیر سؤال می برند و آن را ناممکن میدانند.
ملکزاده با اشاره به قصد محمدرضا پهلوی برای ازدواج با یک دختر مسیحی و فتوای آیتالله العظمی بروجردی در این باره عنوان کرد: مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در پاسخ به استفتایی در این زمینه با اینکه ایشان معتقد به جواز ازدواج دائم با دختر مسیحی است در پاسخ این استفتاء میفرماید:«براساس فتوای مشهور فقهای شیعه، ازدواج دائم با دختر مسیحی جایز نمی باشد»؛ یعنی فقیهی که رویکرد اجتماعی دارد حتی در نشر فتوا نیز توجه دارد با اینکه خود ایشان جواز این ازدواج را حکم کرده است.
وی ادامه داد: اگر دلالتپژوهی اجتماعی روی قرآن و روایات صورت گیرد نتایج متفاوتی نسبت به رویکرد فردی ایجاد خواهد شد؛ در این فضا، اصلاح یعنی نظامسازی اسلامی و افساد، مخالفت با نظامسازی است.
ملکزاده با اشاره به فقه حکومتی و فقه غیرحکومتی تصریح کرد: پس از پیگیری رویکرد اجتماعی در فقه، نوبت به رویکرد حکومتی در فقه می رسد چرا که این رویکرد اعم از حکومتی و غیر آن است، آحاد مسلمین که با هم زندگی می کنند به وضوح دارای تعاملات اجتماعی و داد و ستد در این عرصه هستند لذا ما می توانیم جامعه مسلمین را درنظر بگیریم بدون اینکه حکومت اسلامی وجود داشته باشد؛ فقه با رویکرد اجتماعی به احکام اجتماعی در دایره چنین جامعه ای می پردازد که حکومت بر مسلمین، اسلامی نیست.
وی اظهار کرد: فقه حکومتی همین مسایل فقهی اجتماعی را با رویکرد حکومتی دنبال میکند لذا هم دنبال حل مسایل و چالشهای حکومت اسلامی و هم مشکلات فردی و اجتماعی است.
لزوم تفاوت میان فقه حکومتی و فقه حکومت
ملکزاده با اشاره به فقه الحکومة و فقه حکومتی و تفاوت میان این دو و با بیان اینکه فقه الحکومة شاخهای از دانش ولی دومی یک رویکرد است عنوان کرد: حاکمان حداقل سه دسته رابطه دارند؛ رابطه میان اجزای حکومت، رابطه با مردم و رابطه با اجانب و بیگانگان؛ فقه الحکومة به رابطه میان اجزای حاکمیت، رابطه با محکوم و رابطه با دیگران میپردازد اما فقه حکومتی رویکرد است که مکن است در صلات و طهارت و ... هم مطرح باشد.
ملکزاده با بیان اینکه به فقه مضاف میتوان فقه تخصصی، خاص و موضوعی هم گفت و نباید آن را با فلسفه مضاف اشتباه گرفت ادامه داد: به فقهی که متکلف احکام شرعی در موضوعات گوناگون علوم مختلف است فقه مضاف گفته میشود که شعبهای از فقه در مباحث خاص مدیریت و اقتصاد و ... است که مباحثی نوپدید است.
استاد سطح عالی حوزه علمیه افزود: اگر مجموعه ابواب فقهی که قابلیت قرار گرفتن حول محور مشخص را دارند گردآوری و مرتب شوند و مورد بررسی اجتهادی قرار گیرند فقهی ناظر به آن موضوع کلان سامان مییابد که به آن فقه مضاف آن موضوع گفته میشود.