به گزارش خبرنگار ایکنا؛ دومین شب از مراسم «عرض ارادت اهالی رسانه و فرهنگ به آستان مقدس حضرت سیدالشهداء(ع)»، چهارشنبه، سوم مهرماه و همزمان با شب شهادت امام سجاد(ع) با حضور محسن اسماعیلی، عضو مجلس خبرگان رهبری و جمعی از شاعران آئینی در محل فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی برگزار شد.
محسن اسماعیلی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در این مراسم به ایراد سخنرانی پرداخت و اظهار کرد: تشکیل جلسات اباعبداللهالحسین(ع) برای مرور کردن درسهایی است که باید از حادثه بزرگ کربلا بگیریم. آنچه میخوانم حدیث نیست، اما جمله درستی است: «کلَّ یومٍ عاشورا و کلَّ ارضٍ کربلا»؛ اتفاقی که آن روز در آن سرزمین اتفاق افتاد، امروز هم ممکن است اتفاق بیفتد. قرآن کریم مکرراً به خواندن تاریخ همراه با عبرتگیری توصیه کرده است، عبرت یعنی عبور کردن، تاریخ بخوانید تا از گذشته به آینده عبور کنید و با کمک گذشته، آینده را بسازید. لذا هر محفلی به نام امام حسین(ع) تشکیل شود باید یک درس از انبوه درسهای عاشورا در آن مرور و عبرت گرفته شود.
وی در ادامه گفت: امشب یکی از این درسها را در قالب یک سؤال مطرح میکنم و از شما درخواست میکنم که روی آن تأمل کنید، سؤال این است: چرا واقعه کربلا اتفاق افتاد؟ پاسخ به این سؤال که «علت واقعه کربلا چه بود؟» باید دلیل اصلی تشکیل جلسات عزاداری حسینی باشد، اگر این پاسخ را پیدا کنیم درِ رحمت خداوند به روی ما گشوده میشود.
مؤلف کتاب «مهر و ماه» افزود: اگر همه کتابهای تاریخ را بگردید، یک نفر نقل نکرده است که در لشکر عبیدالله ابن زیاد، ارمنی یا غیرمسلمان وجود داشته است. همه مسلمان و عمدتاً مقید بودند. بعضی از آنها نماز شب میخواندند و قرآن تلاوت میکردند. شاید بگویید درست است که مسلمان بودهاند، اما احتمالاً حسین(ع) را نمیشناختند. این طور نیست. اتفاقاً امام حسین(ع) را هم میشناختند. خیلی از آنها سنشان میرسید و سفارشهای پیامبر(ص) در مورد امام حسین(ع) را از خود ایشان شنیده بودند، اگر هم کسی نمیشناخت امام حسین(ع) چند بار خود را پیش از جنگ معرفی کرد تا حجت تمام شود.
اسماعیلی یادآوری کرد: وقتی عبیدالله ابن زیاد، عمر ابن سعد را خواست و گفت تو را برای جنگ با حسین انتخاب کردهام، عمر ابن سعد پاسخ داد و گفت کسی که دستش به خون حسین آلوده شود، تا ابد از آتش دوزخ در امان نیست. این نشان میدهد که ابن سعد، امام حسین(ع) را به خوبی میشناخت و حتی میدانست حق و باطل کدام است. ممکن است انسان فکر کند دین دارد، اما دست به جنایت بزند؛ جنایتی که تا قیامت دلها را بسوزاند.
عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: اینکه آنها مسلمان بودهاند و حسین(ع) را میشناختند به کنار، تعجببرانگیزتر از همه این است که جنایت خود را به نام دین انجام دادند. تکاندهنده است که ۳۰ هزار مسلمان به یک لشکر هفتاد و چند نفره حمله کردند، در حالی که عمر ابن سعد به آنان میگفت: حمله کنید ای لشکریان خدا که بهشت در انتظار اختیار و انتظار شماست! عجیب است که یک نفر از آن 30 هزار نفر نپرسید چرا از خدا مایه میگذاری؟ برایشان این طور جا انداخته بودند که رضایت خدا در قتل امام حسین(ع) است.
این پژوهشگر دینی بیان کرد: زمانی که اسرای کربلا را به مجلس ابن زیاد بردند به حضرت زینب(س) گفت: «کیفَ رأیتِ صنعالله باخیک و اهل بیتک؛ کار خدا را درباره برادر و خانوادهات چطور دیدی؟» یعنی کار را به اسم خدا تمام کرد! این ملعون همچنین وقتی امام سجاد(ع) را در بین اسراء دید، تعجب کرد و گفت مگر خدا علی ابن حسین را در کربلا نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمود: آن علی ابن حسین که «شما» کشتید، برادرم بود. این گونه بود که لشکر تزویر همه چیز را به نام خدا جا زده بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: دینداری حرارتآفرین و شورآفرین است، چون از اعتقاد قلبی ناشی میشود. اگر آدم قلباً چیزی را بخواهد، شور و تحرک پیدا میکند که این، نقطه قوت هم هست. به همین دلیل است که متدینان حاضر به فداکاری میشوند و ره صد ساله را یکشبه میپیمایند. دین مولد شور و هیجان و احساسات است، اما هر نقطه قوتی اگر درست و عالمانه استفاده نشود، به نقطه ضعف تبدیل می شود. غرور یکی از چیزهایی است که نقطه قوت را به نقطه ضعف تبدیل میکند.
اسماعیلی تصریح کرد: دینداری باید عالمانه باشد وگرنه همین دینداری، نقطه ضعف میشود. برای آدم نادان، دینداری نقطه ضعف است. ابن ابیالحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه نقل کرده است: از ابن ملجم پرسیدند چرا شب قدر به امام علی(ع) ضربت زدی؟ گفت: «لیلةالقدر خیرٌ مِن الفِ شهر؛ شب قدر برتر از هزار ماه است!» ابن ملجم یک مسلمان نادان بود. امام حسین(ع) هم گرفتار گروهی مسلمان اما نادان بود.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: دین منهای دانش، دین نیست. دینداری یعنی به اندازه خودمان دانش کسب کرده باشیم. شهیدمطهری میگفت: دین منهای تعقل میشود خوارج، روح خارجیگری حاصل انفکاک تدین و تعقل است. شورِ بیشعور جنایت به بار میآورد. سوختِ دینداری، علم است. شور فقط آغازگر دینداری است. متأسفانه آن حدیث پیامبر(ص) را که در مسجد، گروه علمی را بر گروه عبادتکننده ترجیح دادند، جدی نمیگیریم و توجه نمیکنیم که مسجد و حسینیه باید مدرسه و محل علمآموزی باشد.
وی در پایان اظهار کرد: برای افزایش معرفت دینی در کنار شور و هیجان، باید بیشتر قرآن بخوانیم، باید نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه بخوانیم و از خود بپرسیم که در این محرم چند قدم به مرز شعور نزدیکتر شدیم. بیایید همه با صحیفه سجادیه آشتی کنیم و روزی یک صفحه از آن را بخوانیم که دریایی از دانش، شعور و معرفت است.
انتهای پیام