به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین داود فیرحی، استاد دانشگاه تهران، عصر امروز، چهارم اردیبهشتماه، در نشست علمی «انسان عصر انتظار» که به صورت لایو آپارات برگزار شد، با طرح این سؤال که انسان عصر انتظار چه انسانی است و چه ترسیم و نقاشی میتوانیم از او داشته باشیم، گفت: وقتی از انسان عصر انتظار سخن میگوییم از انسانی صحبت میشود که خودش به تنهایی قادر به رسیدن به کمال معنوی و مادی نیست.
وی افزود: این نظریهِ عمومی اسلامی است و در نظریه علامه طباطبایی هم آمده است؛ ایشان فرموده که سرشت انسان و فطرت او به گونهای است که مکملی را برای تنظیم روابط قوای درونی و هم برای تنظیم روابط خود با خانواده، جامعه و دیگران نیاز دارد.
فیرحی افزود: تفاوت شیعه با دیگر مسلمین این است که معتقد است این انسان ناتمام تنها با آمدن وحی کامل نمیشود و باید معصومی حاضر و ناظر در زندگی او باشد؛ در شیعه فرض بر این است که تدبیر انسانها بار کجی است که بدون انسان نجاتبخش به مقصد نمیرسد.
این محقق با بیان اینکه از لحاظ ایجابی انسان عصر انتظار، پیشفرضهایی دارد، اظهار کرد: اول اینکه این انسان، ابرانسانی معصوم و خطاناپذیر از باب لطف لازم دارد تا فطرت او را کامل کند. این لطف، جهانی است و مربوط به فرقه و قوم خاصی هم نیست. انسان عصر انتظار، نظم را میسازد و عاقل است و از تجربه دیگران هم استفاده میکند، ولی عصر انتظار، عصر نظمهای شکننده و موقت است.
فیرحی به چند نظریه در مورد انتظار اشاره و اظهار کرد: نظریه اول، تقیه و انتظار کامل است، چون امام، محور مؤمنان است و چون محور غایب است، بنابراین جامعه مؤمنان تا ظهور شکل نمیگیرد؛ بنابراین هر کسی در زندگی فردی باید کار لازم را بدون همکاری با قدرتهای سیاسی در این مسافرخانه به تعبیر مسیحیان انجام دهد.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: دومین نظریه، منع مشارکت اصلاحی است که برخی به حجتیه نسبت دادهاند؛ اینها معتقدند که لزومی به مشارکت در نظامات موجود حتی برای حداقل اصلاحات هم نیست تا جامعه به منتهای فساد برسد تا ظهور رخ دهد. نظریه دیگر معتقد است که قیامهایی به عنوان مقدمات ظهور لازم است؛ برخی روایات مانند روایتی که میگوید کسانی هستند که قیام میکنند حقوق آنان را نمیدهند، لذا شمشیر به دست میگیرند و دوباره حقطلبی میکنند، ولی به حق حداقل آنان هم راضی نمیشوند، مؤید این مطلب است.
وی افزود: البته در مقابل هم روایاتی وجود دارد که قیامها را به عنوان حرکتهای زودرس تلقی کرده که شکست میخورند؛ یعنی این قیامها، قدرت به دست میگیرند، ولی چون انسان ناقص است، تلاشهای تخریبی زیادی میکند تا اینکه نتیجه آن دوری افکار عمومی از نقطه اصلی تشیع و از دست دادن حمایت افکار عمومی است.
استاد دانشگاه تهران افزود: نظریه دیگر نظریه تعطیل است که مرحوم انصاری جلودار آن است؛ این گروه معتقدند که تعطیلی حکومت دینی به معنای تعطیل کردن اسلام نیست، بلکه برای کاهش جرم و پیاده شدن دین حداقلی به واسطه حکومت موجود است؛ یعنی تشیع بدون حکومت میتواند در کاهش جرم نقش داشته باشد.
فیرحی تصریح کرد: برداشت بنده این است که انسان عصر انتظار انسان رادیکال، دنبال تحقق حداکثری احکام و احکام حداکثری، نومید و منزوی نیست، بلکه انسانی فروتن با امکان سامان حداقلی است؛ اهل تساهل و مدارا است؛ زیرا دوره، دوره تقیه و نقص است؛ لذا برخی تبلیغهای خاص هم تعطیل میشود.
وی تاکید کرد: انسان عصر انتظار دنبال تبلیغ گسترده دین خود و محاجه با دیگران نیست و اگر دیگران هم محاجه کردند، بر اساس تقیه به حداقل اکتفا میکند؛ همچنین تا جایی که میتواند جامعه را میسازد؛ معتقد است این جامعه نباید مخالف شرع باشد، ولی لزوماً شرعی هم نیست؛ زیرا انسان این عصر خردی ناتمام دارد و دین او هم به خاطر غیبت معصوم ناتمام است.
فیرحی با بیان اینکه انسان عصر انتظار، نقدپذیر است، لذا پیشنهاد تجربی دیگران را هم تجربه میکند، تصریح کرد: چون امام غایب است و غیبتش به معنای فقدان نیست، بلکه شبیه خورشید در پشت ابر است که آثار وجودی دارد؛ لذا انسان این دوره انتظار دارد که با درک خود و دیگران از زندگی در پناه لطف پنهان امام بخش بزرگی از زندگی را اصلاح کند، ولی حق ندارد آن را به دین نسبت دهد، چراکه ممکن است خطا باشد؛ یعنی درک او تا اطلاع ثانوی درست است، همچنین چنین انسانی امید بزرگی دارد که جز با حضور معصوم محقق نمیشود.
فیرحی بیان کرد: انسان عصر انتظار، انسان محتاطی است؛ یعنی دو گام پیش و یکی به عقب برمیدارد و مدعی نیست که این حرکت او کاملاً اسلامی و درست است؛ یعنی نه خیلی ناتوان و نه خیلی توانمند است؛ لذا از برخی مدعاهای خود کوتاه میآید که یکی از آن اسلامیسازی و تبلیغ گسترده دین است.
انتهای پیام