غنای آخرت وابستگی سرسختانه‌ای به جهان خاکی دارد / به اسم آخرت‌گرایی دنیا تحقیر نشود
کد خبر: 3894877
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۸
ناصر مهدوی بیان کرد؛

غنای آخرت وابستگی سرسختانه‌ای به جهان خاکی دارد / به اسم آخرت‌گرایی دنیا تحقیر نشود

همه ما راهمان به آخرت است، اما غنای آخرت، سرسختانه به این زندگی دنیوی وابسته است. بله، وقتی گفته می‌شود آخرت باقی و خیر است، ما نیز به این ایمان داریم که قیامتی داریم و تا ابد زندگی می‌کنیم و این تفکر به زندگی ما معنا و جهت می‌دهد، اما چیزی که مهم است اینکه محتوای آنجا در همین جهان خاکی و سپهر آسمانی و زمینی تعیین می‌شود و آخرت از خودش چیزی به ما اضافه نمی‌کند.

به گزارش ایکنا، نشست مجازی «قرآن و اهمیت زندگی این جهانی» با سخنرانی ناصر مهدوی، پژوهشگر و دین‌پژوه، شب گذشته، 8 اردیبهشت‌ماه، از طریق صفحه اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم برگزار شد. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح سخنان وی است؛

وقتی آدم‌ها در ماه رمضان به خودشان می‌پردازند و در مقابل امیال غلط می‌ایستند، احساس آرامش بیشتری می‌کنند و خدا می‌گوید که وقتی انسان‌ها احوال خود را خوش می‌کنند و از اندیشه‌های نادرست، خود را آزاد می‌کنند، به اندازه یک عمر ارج و مقام پیدا خواهند کرد. بنابراین یکی از بهترین اعمال در این ماه، آن طور که از بزرگان رسیده است، گفت‌وگو، فکر و مطالعه است. بهترین شیوه عبادت خدا نیز این است که انسان جریان فکری خود را زلال کند.

قرائت غلط از آموزه‌های دینی موجب عقب‌افتادگی می‌شود

اما یکی از بحث‌های مهم این است که یک مقدار باید فکر کنیم که چرا از مسیر این تمدن رشد بشری عقب ماندیم و چه بر سرمان آمد که بیشتر مسلمانان در عقب‌ماندگی و فقر قرار گرفتند. صدالبته که دلایل بسیار متعددی دارد و بخشی از این‌ها به آموزه‌های دینی ما برمی‌گردد. تاریخ نشان داده حتی پیش از اسلام، باورهای دینی در وجود ما رخنه کرده و بر اندیشه ما تأثیرگذار بوده است و بر اساس آنها، زندگی‌مان را سامان می‌دهیم.

بخشی از این آموزه‌ها ممکن است تأثیرات مثبتی ایجاد کرده باشد، اما بخشی از آنها به دلیل فهم‌های غلطی که از متون دینی صورت گرفته، در روح و نوع نگاه ما آثار منفی ایجاد کرده است. نگاه ما را تعلیم و تربیت، خانواده و باورهای دینی می‌سازد و بر اساس این نوع نگاه، زندگی می‌کنیم. تصویر ذهنی می‌گوید که چه چیزهایی خوب یا بد هستند و ساختن این ذهن، خیلی مهم است؛ لذا دینداری ما و نشستن پای موعظه‌ها یکی از اسباب مهم ساخته شدن ذهن ماست.

در حقیقت، جهان به صورت عریان در اختیار ما نیست و نمی‌توانیم به این صورت وارد این جهان شویم و از پشت تعلقات و آموزه‌های ذهنی و میزان تعصبات خود با جهان در ارتباط هستیم. وقتی ذهن غنی نباشد، از جهان بهره زیادی نمی‌بریم.

خداوند در سوره اعلی می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقَى»، این آیات بسیار مهم، زیستن در آخرت را برای ما بسیار اساسی می‌دانند، اما متفکران ما به دلایلی به گونه‌ای رفتار کرده‌اند که گویی این دنیا هیچ ارزشی ندارد؛ یعنی می‌توانیم نسبت به این دنیا بی‌میل باشیم. از قضا برخی از صوفیان و بزرگان و معلمان اخلاق ما این نگرش را تبلیغ کردند.

آثار کلاسیک اخلاقی را که ببینید، دو چیز باهم خلط شده است؛ اولاً به اسم آخرت‌گرایی دنیا را تحقیر کرده‌اند و ثانیاً واژه دنیا را به غلط استفاده کردند و فکر کردند دنیا به معنای نفی خوشی‌های زندگی است. خیلی از بزرگان و در رأس آن‌ها امام محمد غزالی، با اینکه فرهیخته و فرزانه است، اما وقتی به کتب او نگاه می‌کنید، در نقل قول‌هایی که آورده می‌گوید بختیاری، یعنی نفی خوشی در این عالم.

این تصور در میان خیلی از بزرگان ما بوده است. حسن بصری که لباس چرکین می‌پوشید و آن را نمی‌شست و در پاسخ می‌گفت کارهای بزرگ‌تر از این وجود دارد. این تفکر بعداً جا افتاد و در وجود ما رخنه کرد و لذا عرفای ما حداکثر کاری که در مورد ملوک می‌کنند، این است که آنها را نصیحت می‌کنند و وقتی حکمرانان نصیحت را گوش نمی‌کنند، اقدامی نخواهند کرد، چون زندگی دنیایی برایشان مهم نیست.

کسی که رغبتی به دنیا ندارد در مسائل معنوی هم لنگ می‌زند

نفی این زندگی در ادبیات صوفیان زیاد است. چرا؟ چون آخرت خیر و ابقی است و بسیار اهمیت دارد. این تفکر ما را از جدی گرفتن زندگی دنیوی و ساختن این زندگی و اینکه با حاکمان ناهموار درافتیم و از عدالت سخن بگوییم و تحقیق علمی کنیم، بازداشت. هنر، موسیقی، ادبیات و ...، مورد تکفیر و حمله قرار گرفت و وقتی کسی رغبتی برای آبادی این دنیا نداشته باشد و بگوید همه دنیا قفس است و باید یک روز این را بشکنم و اصل قضیه در جهان دیگری است، نه‌تنها دنیایش خراب می‌شود و عقلش منجمد، بلکه مسائل دینی و معنوی او نیز تخریب می‌شود.

هنوز هم در تلویزیون ما، بیشتر مبلغین، نماز و روزه را طوری معرفی می‌کنند که قرار است در آن جهان به درد ما بخورد. این تصور نیست که نماز باید امروز از من یک موجود چالاک و غنی بسازد و این تفکر هنوز هم ضعیف است. به همین دلیل، یکی از دلایلی که مسلمانان عقب ماندند و خلاقیت و هنر فکری‌شان در درونشان سرکوب شد، همین آخرت‌گرایی به این نحو بود.

درست است که غایتی که در قرآن برای انسان ذکر شده آخرت است و آخرت باقی و خیر و سازنده و ماندگار خواهد بود، اما یک نکته را فراموش کردند. خداوند در قرآن می‌خواهد که هشدار دهد که این زندگی بسیار مهم است. وقت و زمان مهم است و در این عرصه باید خود را پرورش دهید و تا حدی مهم است که حتی ممکن است حسرت ثانیه‌ها را بخورید و این تفکر که اصلاً دنیا را جدی نگیرید وجود ندارد.

شاید در میان دین‌شناسان و یا نواندیشان دینی در طول هشتاد یا نود سال اخیر این تفکرات باشد، اما هرچه به عقب برمی‌گردیم، به غیر از جنبش‌های اصلاح‌طلبانه اهل سنت، نوع نگاه طوری است که اینجا آمده‌ایم و در یک تنگنا هستیم و آمدن ما از سر جبر است و باید به آن دنیا برویم و هرچه اینجا از لذت، نشاط، تفریح و ساختن دور باشیم، خدا بیشتر ما را دوست دارد، اما این نگرش، مخالف با قرآن است.

همه ما راهمان به آخرت است، اما غنای آخرت، سرسختانه به این زندگی دنیوی وابسته است. بله، وقتی گفته می‌شود آخرت باقی و خیر است، ما نیز به این ایمان داریم که قیامتی داریم و تا ابد زندگی می‌کنیم و این تفکر به زندگی ما معنا و جهت می‌دهد، اما چیزی که مهم است اینکه محتوای آنجا در همین جهان خاکی و سپهر آسمانی و زمینی تعیین می‌شود و آخرت از خودش چیزی به ما اضافه نمی‌کند.

آخرت مانند آینه می‌ماند و گویی به آنجا می‌رویم و فقط منعکس می‌شویم و ما را نشان می‌دهد که در دنیا چه کردیم. این یعنی زندگی دنیوی بسیار مهم و گرامی است؛ یعنی وقتی می‌خواهید یک انسان دینی را بشناسید، باید ببینید زمانی که استفاده می‌کند چطور است. یک آدم بی‌عار، تنبل و بیکار که ساعات و دقایق اصلاً برایش مهم نیست، معلوم است که گوهر دین را نچشیده است.

همچنین یک راه شناخت جامعه دینی همین است. وقتی در جامعه هزار مسجد باشد، دینی نیست، بلکه باید دید مدیران جامعه برای مردم، چقدر وقت و زمان را جدی می‌گیرند و چقدر برای عمر مردم اهمیت قائل هستند. چون تنها فرصتی که برای سرفرازی در آخرت داریم این است که زندگی دنیوی را مغتنم بدانیم و به عالی‌ترین صورتی استفاده کنیم.

مثلاً در سوره کهف آمده است: «وَ وُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَ لَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا»، روزی که میزان برپا می‌شود و قرار است درون آدمی منعکس شود، می‌گوید که مجرمین را می‌بینید که چقدر از آنچه قرار است برایشان آشکار شود، در هراس هستند و آنها که راه طبیعی زندگی را طی نکردند، عالم را به بیهودگی سپری کردند، عمر سطحی را برگزیدند، زندگی بی‌ریشه‌ای داشتند و با بازی و ... سر کردند، فریاد می‌زنند که خدایا چرا همه‌چیز فاش شده است. هر چه در دنیا انجام می‌دهیم حاضر و برملا می‌شود و گویا داریم با جهانی رو‌به‌رو می‌شویم که بسیار حیرت‌انگیز و آشناست یا در آیه دیگری فرمود چه آنها که عمل خیر داشتند یا گرفتار بدی بودند، همه را حاضر می‌بینند و عمل ما گویا پیشاپیش رفته و خودش را نشان می‌دهد. چه آنها که خیر و نیکی کردند و آنها که بدی مرتکب شدند، همه در فضایی می‌روند که آشناست و آن فضای آشنا، کردارشان در این دنیای خاکی است.

انتهای پیام
captcha