اصالت روح مبنای روانشناسی اسلامی است
کد خبر: 3954672
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۳
محمدباقر کجباف:

اصالت روح مبنای روانشناسی اسلامی است

عضو هیئت‌علمی دانشگاه اصفهان گفت: روانشناسی علمی است که بر مبنای دیدگاه‌های فلسفی بنا شده و چون اسلام در ارتباط با انسان و شناخت ویژگی‌ها و خصوصیات او صاحب دیدگاه است، روانشناسی می‌تواند مبنای اسلامی داشته باشد که این مبنا همان اصالت روح است.

روانشناسی می‌تواند مبنای اسلامی داشته باشد

محمدباقر کجباف، عضو هیئت‌علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه اصفهان، در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه فطرت و عقل دو مفهوم مرتبط با ساخت روانی انسان است که در قرآن به آنها پرداخته شده، اظهار کرد: منظور از فطرت، ساخت و بنیادی است که همه انسان‌ها براساس آن خلق شده‌اند. در واقع آفرینش انسان به‌گونه‌ای است که با خدا اتصال و ارتباط دارد، بنابراین فطرت می‌تواند بنیان روانشناسی اسلامی و عامل اصلی در شکل‌گیری شخصیت انسان باشد. فطرت حامل اراده و خواسته‌های انسان و نیز پرستش و حقیقت‌جویی است. آنچه از روانشناسی قرآنی به دست می‌آید، این است که ساخت روانی انسان اصیل است، نه عارضی و جانبی و انسان با وجود استعدادهای درونی‌اش می‌تواند به کمال برسد.

وی افزود: قرآن در کنار فطرت، از عقل نیز به‌عنوان یک ویژگی مثبت در ساخت روانی انسان یاد کرده است. واژه (wisdom) در روانشناسی به‌معنای عقل و خردورزی بوده و به‌عنوان یکی از فضایل انسان از آن یاد می‌شود. البته در قرآن کریم، عقل به‌معنای هدایت انسان به‌سوی خداست و تمایز میان روانشناسی کلاسیک و روانشناسی اسلامی نیز بر این اساس است که در روانشناسی اسلامی، انسان به‌سوی خدا و در روانشناسی کلاسیک، به‌سوی خودش هدایت می‌شود. البته اگر هدایت به‌سوی خود و خودشناسی به‌صورت کامل انجام شود، انسان را به خدا می‌رساند، ولی این ضعف در روانشناسی کلاسیک وجود دارد که به هدایت انسان به‌سوی خدا نمی‌پردازد.

قرآن حاوی دیدگاه‌های روانشناختی است

عضو هیئت‌علمی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: مؤلفه سومی که می‌توان به فطرت و عقل اضافه کرد، وحی است. انسان می‌تواند با خدا ارتباط داشته باشد که این ارتباط از طریق پیامبران برقرار شده است، ضمن اینکه انسان‌های عادی مانند مادر حضرت موسی(ع) و حتی حیوانات نیز بعضاً الهاماتی را دریافت می‌کنند که وحی به زنبورعسل که در قرآن آمده است.

کجباف با بیان اینکه می‌توان از آیات قرآن به یک‌سری دیدگاه‌های روانشناختی دست یافت، ادامه داد: آیه 84 سوره اسراء می‌فرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَی شَاكِلَتِهِ...؛ بگو: هر كس برحسب ساختار [روانى و بدنى‌] خود عمل مى‌كند». منظور از شاکله همان شخصیت است و طبق این آیه، هر کس مطابق شخصیت خود عمل می‌کند. برای شخصیت، چند معنا ذکر شده که این معانی در واژه شاکله نیز مستتر است. امام صادق(ع) در حدیثی، شاکله را نیت تعریف کرده‌اند. منظور از نیت، قصد انجام کاری است، به‌گونه‌ای که به عمل ختم شود. بنابراین شخصیت یک فرد می‌تواند مجموعه نیت‌های وی باشد.

وی تصریح کرد: معنای دیگر شاکله و شخصیت، خلق‌وخوست، یعنی ویژگی‌ها و خصوصیات جسمی و روانی افراد که ناشی از وراثت یا محیط است. معنای سوم شاکله می‌تواند سبک زندگی باشد که همه اعمال انسان براساس آن شکل می‌گیرد و جنبه فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. معنای دیگر شاکله، هیئت و طریق به معنای ساخت روانی انسان است، یعنی سازمان روانی انسان چه محرک‌هایی را جذب و دفع می‌کند. این مفهوم که معنای گشتالتی روانشناختی نامیده می‌شود، ساختی کلی دربر دارد که بر مبنای فطرت، محیط و وراثت است و این سه عامل در ساخت شخصیت انسان نقش دارند.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: در قرآن، آیاتی در زمینه روانشناسی اجتماعی نیز وجود دارد، مثل آیه 13 سوره حجرات که می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ هان اى مردم همانا ما شما را از يك مرد و يك زن آفريده‌‏ايم و شما را به هيئت اقوام و قبايلى در آورده‌‏ايم تا با يكديگر انس و آشنايى يابيد، بى‏‌گمان گرامى‏‌ترين شما در نزد خداوند پرهيزگارترين شماست، كه خداوند داناى آگاه است». در واقع شناخت و به‌خصوص شناخت اجتماعی که یکی از مؤلفه‌های مهم روانشناسی اجتماعی محسوب می‌شود، در قرآن خطاب به همه انسان‌ها مورد تأکید قرار گرفته است. از طرف دیگر، آیات بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که خصوصیات روانی انسان را اعم از مثبت و منفی بیان می‌کند.

وی به واژه نفس در قرآن اشاره کرد و گفت: معادل این واژه در روانشناسی، (self) یا خود است و نقطه ثقل شخصیت انسان محسوب می‌شود که در دیدگاه یونگ نیز به آن اشاره شده است. در قرآن کریم، نفس واجد جنبه‌های اخلاقی نیز است و اماره، مطمئنه و لوامه، مراحل و مراتبی است که در نفس وجود دارد. یعنی انسان به‌سوی خوبی‌ها و بدی‌ها کشیده شده و در صورت سوق یافتن به‌سمت بدی‌ها، پشیمان می‌شود. مرکز شخصیت انسان همین خود انسانی است که می‌تواند جنبه مثبت یا منفی به خودش بگیرد و گرایش‌های روانی خود را به‌سمت مثبت یا منفی سوق دهد.

روانشناسی می‌تواند مبنای اسلامی داشته باشد

کجباف با بیان اینکه روانشناسی بر مبنای دیدگاه‌های فلسفی استوار است، افزود: رفتارگرایی به‌عنوان دیدگاه مسلط بر روانشناسی، بر مبنای ماتریالیسم، دیالکتیک و اصالت ماده بنا شده است. ما معتقدیم روانشناسی اسلامی می‌تواند مبتنی بر اصالت روح باشد و اصالت روح نیز به این معناست که انسان وجود دارد، به معنای وجود نفس و روح و موجود عقلانی بودن. اینکه برخی تصور می‌کنند روانشناسی یک علم تجربی و اسلام یک دین است و نمی‌توان این‌ها را به هم ارتباط داد، از این نظر اشتباه است که علم و دین دو واژه متضاد نیستند. اسلام، انسان را به‌سوی علم هدایت و بر این نکته تأکید کرده که آنهایی که علم دارند، با کسانی که علم ندارند، مساوی نیستند. علم با جهل برابری نمی‌کند و بر آن برتری دارد. علم است که انسان را جهت می‌دهد و به‌سوی عقل هدایت می‌کند. بنابراین علم روانشناسی نیز می‌تواند به‌عنوان یکی از مبانی شناخت انسان محسوب شود، همان‌طور که جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و فلسفه این‌گونه‌اند.

وی اضافه کرد: اینکه ما جهت را به‌سمت اسلام می‌بریم، به این دلیل است که اسلام نیز در خصوص شناخت انسان صاحب دیدگاه بوده و معتقد است انسان استعدادهایی دارد و می‌تواند موجودی کمال‌یافته شود. با نکاتی که از قرآن و روایات استخراج می‌کنیم، می‌توانیم روانشناسی را بر این پایه استوار سازیم و مدعی شویم که روانشناسی هم می‌تواند مبنای اسلامی داشته باشد. روش‌ها در روانشناسی اسلامی همان روش‌هایی است که در روانشناسی کلاسیک وجود دارد، یعنی از روش‌های تجربی و میدان عمل استفاده شده و دیدگاه‌های قرآن درباره انسان تفسیر می‌شود، تفسیرها به بوته اجرا گذاشته شده و نتیجه‌گیری می‌شود که آیا این فرضیه‌ها و نظریات می‌تواند در یک جامعه عملی شود یا خیر.

این استاد دانشگاه ادامه داد: این ما هستیم که فرضیه می‌سازیم و آن را از قرآن استنباط می‌کنیم، چه بسا این استنباط‌ها درست نباشد. برخی تصور می‌کنند چون قرآن کلام وحی است، نمی‌توان فرضیه‌ای از آن استنباط کرد، در صورتی که این‌طور نیست و امکان ساخت فرضیه از قرآن وجود دارد. فرضیه، استنباط شخصی من نوعی است و اگر آن را رد کردیم، معنایش این نیست که کلام خداوند را رد کرده‌ایم، بلکه استنباط شخصی ما رد شده است و می‌توان آن را تغییر داد.

انتهای پیام
captcha