به گزارش ایکنا، سیده رقیه میرابوالقاسمی، عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، شامگاه 30 فروردین در نشست معرفی کتاب «تحول گفتمان در گزارش واقعه کربلا» با بیان اینکه نگاه گفتمانی به واقعه عاشورا کمتر مورد توجه بوده است، گفت: چند گفتمان محوری در این کتاب بحث شده است؛ گفتمان تاریخی به عنوان گفتمان معیار، گفتمان عاطفی، عرفانی و گفتمان ماورایی.
وی افزود: روش کار هم تحلیل محتوا بوده است؛ زیرا ابزار مؤثری در پژوهشهای تاریخی به خاطر حجم زیادی از محتوا که با آن سروکار داریم هست. مبنای کار هم آثار فارسی بوده است و علت انتخاب آن این است که این آثار عمدتاً بر روی مقاتل کار کردهاند و یا در مقاطع بعد از دوره صفویه بوده است. قبل از صفویه کار جدیای به زبان فارسی ندیدم؛ بنابراین میطلبید کاری برای مقطع بعد از صفویه انجام شود.
عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی تصریح کرد: گفتمان عرفانی و ماورایی را نمیتوان به یک نحله خاص یا مذهبی نسبت بدهیم؛ گرچه این دو رویکرد هم در شیعیان و هم در اهل تسنن همانند دو گفتمان دیگر دیده میشود؛ البته تفاوت در فراوانی این رویکردها در هر کدام از این مذاهب است.
میرابوالقاسمی اظهار کرد: آثار مناقبی، کلامی و حتی فقهی به مسئله کربلا پرداختهاند و اشارات کوتاه هم مورد توجه قرار گرفته است؛ در جریان کار بنا بر این بود که همه آثار در دسترس مشاهده و مطالعه شود. بیش از 400 اثر را سطر به سطر بررسی کردم، نه اینکه صرفاً از فهرست و اعلام استفاده کنم؛ آنچه در نهایت قابل عرضه بود 180 متن فارسی بود.
وی با بیان اینکه نهایت تلاش بنده بر این بوده که نتایج آماری با دقت تمام انجام شود گرچه بی عیب و نقص نیست، اضافه کرد: از جمله نتایج آماری بعد از دوره صفویه این است که گفتمان تاریخی به عنوان گفتمان معیار رو به افول رفته و گفتمان عاطفی سیر صعودی داشته است؛ رشد و گسترش تصوف در سرزمینهای فارسیزبان، جایگاه قدسی اهل بیت(ع) و تودهگرایی تشیع امامی هم دلایل چنین تغییری بوده است؛ البته منظور بنده از قلمرو فارسیزبانان محدود به ایران امروز نیست بلکه همه مناطق تا ماوراءالنهر و آناتولی و ... را شامل میشود.
این پژوهشگر بیان کرد: آنچه در این آمارها برای من غیرمنتظره بود این بود که چقدر بین شیعیان و اهل تسنن در نحوه توجه به گفتمانها تفاوت وجود دارد؛ گفتمان تاریخی بسیار مورد توجه شیعیان بوده و عمدتاً تکیه بر گفتمان غیرتاریخی در اهل تسنن صورت گرفته است و این مسئله برای بنده جالب توجه بود که چرا این مسئله رخ داده است؟ و یکی از مهمترین نتایج این کتاب همین مسئله است. در میان مؤلفان قرون اولیه اهل تسنن، گفتمان غیرتاریخی به شدت پررنگ است نه اینکه در شیعه نبوده است بلکه رگههایی از آن دیده میشود.
وی همچنین در پاسخ به این سؤال افزود: در ادوار گذشته نمیتوانیم بگوییم مکتوباتی در زمینه تبیین واقعه کربلا بوده که به فرهنگ عامه تبدیل شده یا اول فرهنگ غالبی بوده و بعد به مکتوبات راه یافته است؛ به نظر من تقدم و تأخری نمیتوان برای این دو مقوله قائل شد؛ اولین آثار فارسی در گزارش واقعه کربلا ابتدا یک زمینه فرهنگی داشته است در عین حال همین آثار موجب رویکردهای فرهنگی در بین فارسی زبانان شده است.
میرابوالقاسمی بیان کرد: امروز هم اگر بخواهیم کار فرهنگی در تبیین ابعاد مختلف کربلا داشته باشیم نه میتوان گفت اول باید کار مکتوب بکنیم نه اینکه لزوماً اول فرهنگسازی شود و بعد آن را مکتوب کنیم؛ هر دو باید مکمل هم باشند و با هم انجام شوند. فارسیزبانانی که مؤلفان این آثار بودند نخبگان جامعه و نماینده تفکر غالب بر آن روزگار بودهاند؛ اینها در گزارش واقعه کربلا به تدریج از توجه تاریخی دور شده و به گفتمانهای دیگر به خصوص عاطفی و عرفانی روی آوردند.
وی افزود: در اینکه حکومتها در انعکاس این واقعه نقش داشتهاند تردیدی نیست و حکومتهای ایدئولوژیک نقش مستقیمی ایفا کردهاند و حکومتهای غیرایدئولوژیک دخالت مستقیم کمتری داشتهاند. پیش از قرن دهم تا دوره جدید عمده آثار تاریخی حکومتی بودهاند؛ یعنی یا مستقیماً به سفارش آنها بوده یا تحت حمایت و نظارت آنها بوده است و اگر آثار همسو با حکومت نبود محدودیت برای نویسنده ایجاد میشد. خیلی از شعرایی که در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است درباری بودهاند، گرچه لزوماً تمام نگاه آنها حکومتی نبوده است.
این پژوهشگر تاریخ اسلام با بیان اینکه حکومتهای اهل تسنن نقش مهمی در رویکردهای غیر تاریخی داشتهاند، اضافه کرد: نتیجهگیری نادرستی که برخی خوانندگان کتاب دارند این است که گمان میکنند اصلاً گفتمانهای غیر تاریخی در بین شیعه وجود نداشته است؛ در حالی که بنده به صراحت این مسئله را انکار میکنم، در سیره ائمه(ع) داریم که گریه بر عاشورا و امام حسین(ع) را توصیه کردهاند و خود این شاهد مهمی بر رویکرد عاطفی است، ولی نتیجهگیری بنده در کتاب این است که در کنار ابعاد غیرتاریخی، بعد سیاسی و تاریخی هم پررنگ بوده و به تدریج کمرنگ شده است.
میرابوالقاسمی با بیان اینکه بحث مداحی، بحث جدیدی است گرچه ذاکر اهل بیت(ع) همیشه وجود داشتهاند، گفت: مداحی با مقولهای که میشناسیم کاملاً جدید است و نباید با گذشته خلط شود؛ مجالس روضهخوانی به قرن دهم به بعد باز میگردد و البته هیچ ربطی هم به صفویه ندارد، برخلاف تصوراتی که در عموم وجود دارد.
وی افزود: برخی تصور میکنند صفویه این مجالس را برپا کرده است، در حالی که کتاب روضه که در مجالس خوانده میشد، اصلاً ربطی به صفویه نداشته است و برای قبل از صفویه است؛ ملاحسین کاشفی که شیعه یا سنی بودن او روشن نیست، در دربار تیموریان زندگی میکرد و به سفارش یکی از شاهزادگان تیموری که گرایشات شیعه داشته، روضه را نوشته است که به ترکی عثمانی هم ترجمه شد. وی هنرمندانه رمان تاریخی را به وجود آورده و به لحاظ تاریخی کتاب معتبری هم هست، اما اسناد آن با خدشه مواجه شده است.
وی تاکید کرد: سوگواری برای امام حسین(ع) در سیره اهل بیت(ع) و به خصوص امام صادق(ع) وجود داشته است، ولی اصلاً این طور نیست که قشری به عنوان مداح و روضهخوان به وجود آمده و رثای امام حسین(ع) را گفتهاند؛ بدیهیات تاریخی نشان میدهد که این تلقی کاملاً غلط است؛ البته در قرن ششم مناقبخوانان حتی در مناطق اهل تسنن کاملاً فعال بودند و حتی حاضر بودند با خطر خریدن برای جان خود به مناطق اهل تسنن بروند و روضه بخوانند.
میرابوالقاسمی تصریح کرد: وجه مشترک مناقبخوانی گذشته و مداحی امروز پررنگی رویکرد غیرتاریخی و به خصوص عاطفی است و دلیل آن هم روشن است؛ زیرا مخاطب عام این رویکرد را بیشتر میپسندیده است.
انتهای پیام