خنثی کردن توطئه انگلیسی با ذکاوت مرجع شیعه
کد خبر: 3966692
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۸
گزارش ایکنا از «ضیافت» / آیت‌الله طباطبایی‌یزدی

خنثی کردن توطئه انگلیسی با ذکاوت مرجع شیعه

نتیجه آیت‌الله طباطبایی‌یزدی گفت: حاکم انگلیسی به بهانه اینکه کشتی‌های ما در خلیج فارس مورد تعرض ایران است، از ایشان خواست تا دستخطی بدهد تا کشتی‌های آنها در امان باشند، اما ایشان امتناع می‌کند و وقتی اطرافیان دلیل آن را می‌پرسند، می‌گوید که اینها با این دستخط می‌خواهند بگویند سید یزدی هوادار ماست و از ما حمایت می‌کند!

به گزارش ایکنا، برنامه «ضیافت» جمعه شب؛ سوم اردیبهشت، به مرور سیره علمی و مبارزاتی آیت‌الله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی با حضور حجت‌الاسلام سید محمدرضا طباطبایی یزدی از نوادگان این علامه مجاهد، پرداخت.

وی در بخش اول سخنان خود درخصوص وجهه علمی آیت‌الله یزدی و فعالیت ایشان در جبهه مبارزه با جهل اظهار کرد: آیت‌الله یزدی در سال ۱۲۴۸ قمری در روستای کسنویه یزد به دنیا آمد. برخلاف بسیاری دیگر از علمای بزرگ، ایشان از یک خانواده روحانی نبود؛ بلکه پدرش کشاورزی روشن ضمیر و با تقوا بود که دوست داشت پسرش عالم شود. البته مرحوم یزدی پدر را در دوسالگی از دست می‌دهد، اما آرزوی پدر را محقق می‌کند.

پای پیاده در مسیر روستا تا یزد، به امید کسب علم

یزدی افزود: آقاسید کاظم، تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود شروع کرد. نقل است که برای رفتن به مدرسه از محل زادگاهش که دو فرسخ بیرون یزد بوده است با پای پیاده و حتی نقل‌هایی هست که بدون کفش به مدرسه دو منار در یزد می‌رفته است تا در نزد اساتیدی همچون زین‌العابدین عقدایی کسب معرفت کند. ایشان بعد از مدتی به مشهد می‌رود و در حوزه مشهد درس ریاضیات و فلک را فرا می‌گیرد و سپس به اصفهان می‌رود. آیت‌الله یزدی به محض ورود به اصفهان در محضر مرحوم آشیخ محمدباقر نجفی اصفهانی از علمای بزرگ اصفهان، حاضر شد و از فروغ علمی وی بهره می‌برد. سید در اصفهان به مرحله عالیه اجتهاد و استنباط احکام شرعی نائل آمد و از مرحوم نجفی اجازه اجتهاد گرفت.

این مدرس حوزه اظهار کرد: یکی از نوادگان ایشان نقل می‌کند که وقتی سید محمد کاظم طباطبایی به کلاس آقا نجفی اصفهانی می‌آید، به دلیل اینکه از نظر ظاهری ساده بود، وقتی به قصد اشکال به درس استاد، دست خود را بلند می‌کند، شاگرد بغل‌دستی اجازه صحبت به وی را نمی‌دهد و به او می‌گوید که در میان کلام استاد وارد نشود. این موضوع دوبار اتفاق می‌افتد تا در نهایت خود آقا نجفی اصفهانی متوجه می‌شود و به وی می‌گوید که مطلبت چیست؛ پس از آن آقا شروع می‌کند به صحبت و در نهایت به آقا نجفی اصفهانی می‌گویند طبق مطالب گفته شده نظر شما اشکال دارد.

وی افزود: آقا نجفی بیان می‌کند که من فردا پاسخ شما را می‌دهم. بعد از کلاس ایشان را صدا می‌زند و نام ایشان را می‌پرسد و می‌گوید که در کجا زندگی می‌کنی؟ آقا می‌گوید که در کاروانسرایی زندگی می‌کنم و اهل روستایی در یزد هستم. آقا نجفی اصفهانی می‌گوید دیگر نیازی نیست در کاروانسرا زندگی کنی وسایلت را جمع کن و به مدرسه بیا و به سید در مدرسه مشهور صدر اصفهان حجره‌ای می‌دهد و پس از آن ایشان در همانجا زندگی می‌کند.

تمام زندگی خود را مدیون استادش می‌دانست

یزدی گفت: به این ترتیب رابطه ایشان با آقانجفی خیلی بیشتر از استاد و شاگردی می شود تا جایی که وقتی ایشان متوجه می‌شود که سید خیلی تمایل دارد به نجف و به درس شیخ انصاری برود، او را در سال ۱۲۸۱ به همراه چند تن دیگر راهی نجف می‌کند، اما از بد حادثه در اطراف کرمانشاه بوده‌اند که شیخ انصاری از دنیا می‌رود و مرجعیت به میرزای شیرازی انتقال می‌یابد. لذا در کتابی نقل شده است که سید بارها گفته است «من بسیار مدیون آقانجفی هستم».

نتیجه سیدیزدی اظهار کرد: با این حال ایشان در نجف محضر اساتید بزرگی مانند میرزای شیرازی، شیخ مهدی کاشف الغطا و آشیخ رازی نجفی را درک می‌کند و سپس خود مشغول به تدریس می‌شود. در این مسیر موفق به تربیت شاگردان بزرگی همچون علامه محمدحسین کاشف‌الغطا، شیخ احمد کاشف‌الغطا، عبدالحریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم، آقاضیاء عراقی، شهید مدرس، آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری و آقا محمدتقی خوانساری می‌شود.

عروه الوثقی و حاشیه مکاسب؛ ارزنده ترین آثار سید یزدی

وی درخصوص آثار سیدیزدی نیز تصریح کرد: یکی از آثار مشهور ایشان کتاب «عروه الوثقی» است که نگارش آن شش سال طول کشید و شامل ۳۲۶۰ مسئله از احکام فقهی است. حتی کسانی که با رویه سیاسی ایشان خیلی موافق نبودند، اما معتقد بودند که کتاب ایشان در فقیه بسیار سرآمد است. نقل است که وقتی این کتاب را نوشتند آن قدر به جامعیت آن مطمئند بودند که اعلام کرده بودند اگر کسی مسئله‌ای را بیان کند که من در کتاب عروة الوثقی نیاورده‌ام، یک سکه طلا به او جایزه خواهم داد. همچنین کتاب دیگری که نشانه قدرت فقهی ایشان است، «حاشیه مکاسب» ایشان است. نقل است از رهبر معظم انقلاب که می‌فرمایند «حاشیه مکاسب آیت‌الله یزدی بی‌نظیر است».


بیشتر بخوانید:

آیت‌الله نجفی اصفهانی؛ مبدأ اقتصاد مقاومتی در ایران

مرجعی که در حال قرائت زیارت جامعه رحلت کرد


این محقق تاریخ تشیع درباره نفوذ معنوی و قدرت مردمی سیدیزدی اظهار کرد: آقاشیخ مجتبی لنکرانی برای پدر بنده روایت کرده است که روزی داشتم در اطراف کوفه راه می‌رفتم که دیدم در کنار چادری یک سبد پر از گل خشک شده است. تعجب کردم و پرسیدم این گل خشک چیست. بادیه‌نشینی توضیح داد که ما همیشه به قبر حضرت مسلم یا حضرت عباس (ع) برای قسم دادن می‌رویم (این رویه مردم نجف است)؛ یک روز دیدیم سید از کنار شط رد می‌شود و پایش در گل است؛ ما به حرمت سید، خاک پای او را جمع کردیم و دیگر تا حرم مسلم نمی‌رویم! که این نشانه از جایگاه مرحوم سید در میان مردم است.

ماجرای آن قابلمه سیاه رنگ که بر طاقچه بود!

وی با اشاره به روایتی از آیت‌الله مرعشی نجفی گفت: ایشان می‌گوید من کودک بودم که با پدرم به نزد سید محمد کاظم یزدی رفتیم. رو به روی من روی طاقچه قابلمه سیاهی بود. من دائم از پدر می‌پرسیدم که این قابلمه چیست و پدرم اعتنایی نمی‌کرد. تا اینکه سید کاظم خودش متوجه شد و گفت خودم برایت می‌گویم. سید تعریف کرد که در زمان طلبگی در اصفهان پولی نداشته است که گوشت تهیه کند به همین دلیل هیچ وقت غذای با گوشت نمی‌خورده است. تا این که تاجری نذر می‌کند که هفته‌ای ۱۵۰ گرم گوشت به من بدهد؛ بعد از تصمیم آن تاجر هر هفته سیدمحمد کاظم با همین ۱۵۰ گرم غذایی با گوشت تهیه می‌کرده و می‌خورده است. سید گفت که من این قابلمه را بالای سرم گذاشته‌ام تا هرگز گذشته خود را در این زمان که مرجع شده‌ام از یاد نبرم.

دلیل مخالفت سیدیزدی با مشروطیت

نتیجه مرحوم سید یزدی درباره حضور ایشان در جبهه مبارزه با کفر و استعمار بیان کرد: روحانیت شیعه در تاریخ مبارزات خود همواره نسبت به شیوه‌ها و دسیسه‌های استعمار و شیوه‌های مرموز نفوذ و رخنه آنها در جوامع اسلامی که گاهی با چهره‌ای دلسوزانه مجال ظهور و بروز می‌یابد، سخت حساس بوده و هست.

وی افزود: آیت‌الله سید محمدکاظم یزدی نیز چنین رویه‌ای داشت. ضدیت این روحانی تیزبین با مشروطیت نیز به این علت بود که دست دشمن را در آستین این حرکت هویدا می‌دید. این دقت نظر ویژه سید در عرصه سیاست خارجی به غایت عمق و اوج خویش می‌رسید. از این رو بود که ایشان از قبول پول موقوفه ابد که انگلیسی‌ها در پی سلطه بر هند بر آن چنگ انداخته و از توزیع آن در بین طلاب شیعی خالی از اغراض سیاسی نبودند، سر باز زد و با این عمل پا جای پای شیخ انصاری نهاد که پیش از این از پذیرش آن پول امتناع کرده بود.

ذکاوتی که توطئه انگلیسی علیه مرجعیت را خنثی می‌کند

وی با اشاره به ذکاوت عجیب سیدیزدی بیان کرد: پدرم نقل کرده است روزی حاکم انگلیسی به نزد پدر ما آمد و گفت یک یادداشت بدهید تا کشتی‌های ما که از خلیج فارس رد می‌شود، مورد تعرض دولت ایران قرار نگیرد. ولی سید اعتنایی نمی‌کند. حاکم متوجه بی‌اعتنایی سید می‌شود و می‌رود. اطرافیان که دلیل امتناع سید را می‌پرسند در پاسخ می‌گوید که اینها دنبال حکم من نیستند، چون کشتیرانی در خلیج فارس تابع مقررات بین‌المللی است و حکم من چیزی را عوض نمی‌کند. اینها می‌خواهند با این نوشته اعلام کنند که سید یزدی هوادار ماست و از ما حمایت می‌کند. درضمن ایشان در دوره‌ای فتوای جهاد علیه انگلیس داد و بر اساس آن، اردوگاهی تشکیل شد که علمای بزرگ روزگار در آن اردوگاه حضور داشتند. وقتی نجف به دست انگلیس می‌افتد، یک درجه‌دار کشته می‌شود و دولت انگلیس برای انتقام اقدام می‌کند.

وی در پایان تصریح کرد: انگلیسی‌ها شهر نجف را محاصره می‌کنند و به قدری مردم نجف در تنگی قرار می‌گیرند که در خانه‌ها را می‌کندند تا آتش درست کنند. خبر این اتفاق به گوش شیعیان هند و ایران می‌رسد و آنها به جان سید یزدی نگران می‌شوند. انگلیسی‌ها به دست و پا می‌افتند و به سید می‌گویند از نجف به کوفه بروید چون می‌خواهیم شهر را به توپ ببندیم. ایشان می‌گوید تنها بروم یا با خانواده‌ام؟ آنها می گویند با خانواده. سید می‌گوید همه اهل نجف خانواده من هستند و بدین ترتیب انگلیسی‌ها از اقدام خود منصرف می‌شوند.

«ضیافت» عنوان ویژه‌برنامه‌ای است که در ماه مبارک رمضان، نود دقیقه پیش از افطار با اجرای سیدعلی قوامی از شبکه قرآن و معارف سیما پخش می‌شود.

انتهای پیام
captcha