به گزارش ایکنا، تحولات افغانستان از زمان به قدرت رسیدن طالبان تبدیل به موضوع اول در مناسبات منطقه خاورمیانه شده است. وضعیت حکومت در افغانستان که با وجود اعلام کابینه طالبان همچنان نامعلوم و مبهم است باعث شده نگرانیهای زیادی در مورد بروز دوباره جنگ داخلی در این کشور به وجود بیاید.
از سوی دیگر، انتشار اخبار و گزارشهایی در مورد نوع برخورد طالبان با مردم که برخلاف وعدههای این گروه بوده، نشان داده است که طالبان تغییری از نظر فکری و نوع دیدگاه خود به مقوله کشورداری و قوانین حقوق بشری نداشته است.
«ماروین جی واینبام»(Marvin G Weinbaum)، استاد برجسته علوم سیاسی، در دانشگاه ایلینویز، عقیده دارد که برتری نظامی طالبان باعث شد که این گروه تمایلی به راهحلهای سیاسی نداشته باشد و این باعث سقوط دولت افغانستان شد.
واینبام از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ به عنوان تحلیلگر مسائل پاکستان و افغانستان در دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه ایالات متحده کار کرده است. تحقیقات، تدریس و مشاورههای وی بر موضوعات مربوط به امنیت ملی، دولت، دموکراتیکسازی و اقتصاد سیاسی در افغانستان و پاکستان متمرکز بوده است.
وی تاکنون شش کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله مختلف در موضوعات مرتبط به این دو کشور نوشته و در حال حاضر مدیر مرکز مطالعات افغانستان و پاکستان مؤسسه خاورمیانه واشنگتن در آمریکا است. واینبام در گفتگویی با ایکنا در مورد آینده و وضعیت افغانستان صحبت کرد که مشروح آن از نظر میگذرد.
ایکنا ـ تقریباً دو ماه از روی کار آمدن طالبان در افغانستان میگذرد. به نظر شما دلیل اصلی موفقیت طالبان در افغانستان چه بود؟
باید بیشتر به توافقنامه آمریکا با طالبان در فوریه 2020 توجه کرد. این واقعاً ایدهای بود که آمریکا و متحدانش در درگیری، تصمیم به ترک افغانستان گرفتند. با این وجود، فکر میکنم که بسیاری افراد نیروهای دفاعی افغانستان و سیاستمداران این کشور باور نمیکردند که چه در حال رخ دادن است. آنها فکر میکردند ایالات متحده آنقدر سرمایهگذاری در افغانستان داشته تا به طور کامل از این کشور خارج نشود.
همانطور که لازم بود، توافق (آمریکا) با طالبان انجام شد. اما وقتی رئیس جمهور، جو بایدن در آوریل امسال آمد، اعلام کرد که قصد خروج از افغانستان را دارد. اگرچه وی گفته بود که در اول ماه مِی آمریکا افغانستان را ترک نمیکند و 3 یا 4 ماه بعد این کار انجام میشود.
خوب، فکر میکنم در آن زمان جدایی نیروهای دفاعی واقعاً آغاز شد و به روحیه جمعی (نیروهای افغان) ضربه زد. روحیه جمعی (افغانها) چند هفته بعد هم با توقف حملات نیروی هوایی ایالات متحده که برای تثبیت موفقیت در مقابل طالبان بود، از بین رفت.
ایکنا ـ چرا ارتش آمریکا با وجود آگاهی از ضعف دولت و ارتش افغانستان تصمیم به خروج از افغانستان گرفت؟
تصمیم نهایی در واقع نظامی نبود. نظامیان نمیخواستند این عقبنشینی کامل باشد. استدلال میشد که نیرویی کوچک و قدرت هوایی حفظ شود. پیمانکاران (ارتش) هم میتوانند باقی بمانند. به عبارت دیگر آنها (ارتش آمریکا) به نوعی در آن نقطه خواهند ماند با تقریباً 500 سرباز و پیشنهاد نظامیان حضور 4000-4500 سرباز بود. با این تعداد آنها میتوانند وضعیت را تثبیت کنند و در نتیجه روحیه جمعی (افغانها) درهم نمیشکست.
هنگامی که مشخص شد که ایالات متحده قصد خروج کامل را دارد، نیروهای امنیتی (افغان) اراده جنگیدن را از دست دادند و بعد فقط موضوع زمان بود و هیچ کس انتظار نداشت که آنقدر سریع پیش برود (قدرت گرفتن مجدد طالبان).
ایکنا ـ برخی معتقدند که طالبان به توافق خود با آمریکا وفادار نخواهند ماند. نظر شما چیست؟
براساس توافق فوریه، نه، آنها این کار را نکردند. زیرا آنها هرگز روابط خود را با القاعده قطع نکردهاند. اگرچه آنها توافق خود را مبنی بر عدم حمله به نیروهای متحد آمریکا در هنگام خروج حفظ کردند.
آنها این کار (حمله به آمریکاییها) را نکردند اما مهم این است که آنها در فوریه 2020 توافق کرده بودند که وارد مذاکره جدی با دیگر افغانها شوند. آنها (طالبان) نگفته بودند دولت افغانستان. 6 ماه طول کشید تا دولت افغانستان عملاً کنار گذاشته شود. به این دلیل دولت کابل به خاطر فشار ایالات متحده آمریکا 5000 نفر از افرادی که طالبان خواستار آزادی آنها بودند، آزاد کرد.
بنابراین در 5 ماه بعدی، هیچ پیشرفتی در مذاکرات وجود نداشت و بهترین کاری که انجام دادند بحث این بود که چگونه باید مذاکرات را انجام دهیم؟ آنها (طالبان) هرگز (برای مذاکره واقعی) ننشستند و به چیزی توجه نکردند. سپس در اوایل امسال و بعد از انتخابات (افغانستان) کاملاً واضح بود که آنها (طالبان) قصد مذاکره ندارند حتی با اینکه به طور رسمی مذاکرات را ترک نکردند. آنها به وضوح پیروزی نظامی را یک احتمال قوی دانستند.
طالبان نیازی به پیروزی سیاسی نداشت، زیرا راه دیگری برای گرفتن قدرت از طریق نظامی که به آن باور داشتند، وجود داشت. دوباره توافق کردند و در نهایت گفتند مجبور نیستیم چیزی را که اکنون هستیم (برتری نظامی) مصالحه کنیم.
ایکنا ـ پس این نوعی شکست و باخت بزرگ برای آمریکا، منظورم دولت بایدن بود. چه فکری در این باره میکنید؟
بله یک شکست بود. اگر آن را با این واقعیت بسنجید که دولت ایالات متحده واقعاً دوباره به 20 سال پیش بازگشته است، طبقهبندی این مسئله به عنوان چیزی غیر از این (شکست) دشوار است. این بدان معنا نیست که در آن 20 سال شکستهای دیگری وجود نداشت. افغانستان به طور اساسی تغییر کرده و این کشور کاملاً متفاوت از جامعهای شده که طالبان در دهه نود بر آن حکومت کرده بود که شهرها متروکه بودند و جمعیت کمی داشتند.
من 1997 در کابل بودم و آنجا شهر ارواح بود. امروز طالبان با شهری متفاوت مواجه است. کابل شهری در جنب و جوش است و در طول 20 سال مؤسسات مختلفی در حوزههای آموزش و بهداشت به وجود آمد. این شهر به نوعی تبدیل به پایتختی انسانی شده و به جایی رسیده که کشور(افغانستان) تاکنون ندیده است.
پیشتر در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی، کارهای توسعهای در بخشهای خاصی صورت گرفت. اما حالا عقبگردی در حال رخ دادن است که این کشور فقیر را نگران کرده است.
ایکنا ـ فکر میکنید مقاومت مدنی توسط زنان و دیگر گروههای اجتماعی میتواند روشهای طالبان را تغییر دهد؟
چیزی را عوض نمیکند. تنها سؤال این است که چطور با آن کنار میآیند. تنها میتوانیم آنها را از نظر بینالمللی مورد انتقاد قرار دهیم. آیا طالبان تغییر کردهاند؟ من فکر نمیکنم. از نظر قدرت داخلی آنها را چندان عملگرا نمیبینم. در سیاست بینالملل فکر میکنم آنها میتوانند عملگرا باشند.
ایکنا ـ منظور این است که حتی با معرفی کابینه هم نمیتوانند توسط دیگر کشورها به رسمیت شناخته شوند؟
نه، کشورهای دیگر مجبورند آنچه را که (طالبان) انجام دادهاند بپذیرند، اما این ناامیدی بسیار بزرگی است. همه قدرتهای منطقهای از جمله پاکستان به آنها توصیه کرده بودند که حداقل یک دولت داشته باشند، کابینهای که فقط شامل پشتونهای طالبان و کهنه سربازان دهه 1990 نباشند. اما آنها واقعاً این را نادیده میگیرند: این پیروزی ما است و ما رهبری مورد نظر خود را خواهیم داشت.
در حال حاضر آنها نیاز به چانهزنی زیادی در میان خود طالبان دارند، زیرا آنها دارای گروههایی درون گروه خود هستند.
در مسائل بینالملل، آنها میتوانند بسیار عملگرا باشند، میتوانند با کشورهایی معامله کنند که از نظر ایدئولوژیکی هیچ اشتراکی با آنها ندارند و دو بارزترین مثال آنها چین و هند است.
آنها روابط سیاسی و اقتصادی با این کشورها برقرار خواهند کرد زیرا این امر به نفع خودشان است. در حال حاضر، اگر این کشورها از آنها بخواهند در زمینه سیاست داخلی خود تغییراتی ایجاد کنند، فکر میکنم که آنها (کشورهای خارجی) نادیده گرفته میشوند.
ایکنا ـ به نظر شما کشورهای منطقه در قبال وقایع افغانستان چه واکنشی میتوانند نشان دهند؟
به اعتقاد من تنها نقش آنها میتواند جلوگیری از بحران انسانی باشد که در حال حاضر آغاز شده است. آنها میتوانند تا آنجا که ممکن است انواع خدمات مورد نیاز خود را برای جلوگیری از گرسنگی مردم تسهیل و همینطور در حوزه بهداشت به مردم کمک کنند.
بنابراین فکر میکنم قدرتهای منطقهای نقش مهمی ایفا میکنند. بگذارید این واقعیت را بگویم، افغانستان بدون همکاری همسایگان خود نمیتواند مدیریت شود. این کشور محصور در خشکی بدون همسایگان خود از نظر اقتصادی و سایر مراودات هیچ آیندهای ندارد.
گفتوگو از محمدحسن گودرزی
انتهای پیام