کمالالدین غراب، پژوهشگر و مترجم قرآن کریم، در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار کرد: هرچه تعداد انسانهای آگاه و به شهود رسیده، انسانهایی که توانستهاند حجابهای دنیوی را از وجود خود دور کنند و به عبارتی با ذات هستی ارتباط داشته باشند و فیضان رحمت او را بچشند و آنها را وارد این جهان کنند، در جهان و جامعه بیشتر باشد، طبیعی است که مطلوبتر و آن جامعه، جامعه سالمتری خواهد بود و الگوهای بیشتری نیز خواهد داشت.
وی ادامه داد: اما این نکتهای که شمس گفته است که «دعوی پیروی محمد کنید او به معراج رفت در پی او» آیا در اینجا تمام انسانها را مخاطب خود قرار داده است؟ در حقیقت اگر بنا باشد که همه انسانها این مسیر را طی کنند و بخواهند به آن مرتبه پیامبری برسند، در این صورت با توجه به اینکه اساس دنیا بر پایه غفلت بنا است، از بین خواهد رفت و همه چیز نابود خواهد شد.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم عنوان کرد: اما در این میان نکتهای وجود دارد و این است که آیا میتوان اینگونه داوری کرد و گفت که فقط تعدادی از افراد از این غفلت خارج شوند و همین تعداد از افراد کافی هستند، به آگاهی برسند، در این مسیر قرار گیرند و آن را طی کنند و دیگر نیازی نیست که افراد دیگری هم این مسیر را طی کنند و با همان غفلت خود دنیا را بچرخانند؟ در این صورت و با چنین نگاهی به این موضوع، میان انسانها تمایز ایجاد میشود.
غراب با بیان اینکه از سوی دیگر آیا میتوان اینگونه داوری کرد که همه انسانها باید به آن آگاهی برسند و این مسیر را بپیمایند و وظیفه هر انسان است که در وجود خود شعله پیمودن این راه را پدید آورد؟، بیان کرد: در پاسخ به این داوری باید بگویم که به عقیده من چنین داوری کردن اشتباه است و باید ببینیم که جهان و به تعبیری ذات هستی چگونه انتخاب میکند. ما حق نداریم که بگوییم تنها تعداد خاصی از افراد باید در مسیر آگاهی قرار گیرند و تعداد دیگر این مسیر را انتخاب نکنند و این آگاهی را به گوششان نرسانیم.
وی خاطرنشان کرد: در اینجا باید به رسالت انبیا اشاره کرد و گفت که همواره رسالت انبیا یک رسالت عمومی است، دعوت برای همه است، اما انتخاب اینکه چه تعدادی از افراد به آن درجه برسند، دیگر به انتخاب انسانهای زمینی نیست و این انتخاب توسط خداوند صورت میگیرد.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم اضافه کرد: در این میان نکته قابل توجهی که وجود دارد، این است که ما بر این باور هستیم که زندگی ما به دو بخش دنیوی و اخروی تقسیم میشود که مرگ فاصلهای است میان این دو زندگی، سپس ما اینگونه بگوییم که گروهی از انسانهایی که در دنیا هستند، میتوانند به آن مرحله آگاهی و شهود دست پیدا کنند و گروهی نیز نمیتوانند آن را به دست آورند.
غراب تصریح کرد: اما در اینجا اگر مرگ و این فاصلهای که میان زندگی دنیا و آخرت قرار دارد، برداشته شود در این صورت باید گفت که این دعوت و مسیر، مسیری است که همه طی میکنند و همه به آن آگاهی و شهود لازم میرسند، اما ممکن است گروهی در دنیا و گروهی نیز در آخرت به آن مسیر دست یابند. اما لاجرم این دیوارها از پیش چشم آنها برداشته میشود و در نهایت، در آخرت آن شهود برای انسان حاصل میشود و در اینجاست که گفته میشود: « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».
وی در ادامه تأکید کرد: اما چه بهتر است که در این دنیا ما به آن شهود و آگاهی برسیم، در این صورت میتوانیم با مرگ و زندگی راحتتر مواجه شویم و حتی به عمر این هستی هم میافزاییم، زیرا بقا و ادامه عمر این حیات با فیضان الهی است که تضمین میشود.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم بیان کرد: بنابراین هر اندازه حرکت ما به سمت پیمودن راه شهود و آگاهی بیشتر باشد و افراد بیشتری در این مسیر گام بردارند، حیات هستی سر زندهتر، بالندهتر و شادابتر است، عمر این حیات بیشتر خواهد بود و به نوعی ظرفیت انسانها برای قرار گرفتن در این مسیر بارور میشود. در حقیقت این موارد را میتوان تفاوت میان آگاهی و غفلت دانست که هدف انبیا نیز همواره آگاه کردن مردم بوده است.
غراب اظهار کرد: ما بهعنوان یک انسان هیچگاه دوست نداریم که بگوییم این راه، مختص تعدادی از افراد است که در حقیقت این کار نوعی انحصار طلبی محسوب میشود و از طرفی نیز دوست نداریم، افراد را به راههایی تشویق کنیم که برایشان دشواریهایی را به همراه داشته باشد، چرا که این کار، کار اشتباهی است که ما بخواهیم به اختیار خود انسانها را وادار به نوعی از زندگی کنیم که تمام سازمان حیاتشان را دگرگون کند.
وی عنوان کرد: در این میان باید به این نکته توجه داشت که همواره مخاطبان دین، پیامبران و عرفا نباید فکر کنند که باید برای اینکه به آن درجه از معنویت و آگاهی الهی برسند، زندگی خود را ترک کنند. اتفاقاً این امر در دین ما درست برعکس ادیان دیگر است. ادیان دیگر بر این باور هستند که برای اینکه به آن مرحله از درک فیضان الهی و ارتباط با ماوراءالطبیعی برسند و حجابها از پیش روی انسان برداشته شود، باید جامعه را ترک کنند و در یک گوشهای منزوی شوند.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم اظهار کرد: آیینهایی مانند بودیسم، جائیسم و هندوئیسم از جمله ادیانی هستند که برای رسیدن به درک الهی و ارتباط با خداوند از جامعه فاصله میگرفتند و از جمع میبریدند و یا در برخی از آیینهای مسیحیت نیز میگفتند که باید بر منارههایی بر سر قلهها زندگی کرد. البته این دعوت جدا شدن از جامعه و رفتن در یک تنهایی که در این ادیان وجود داشته است، شاید برای یک زمانی پاسخگو بوده و انسانها را به آن درجه که باید، میرسانده است.
غراب خاطرنشان کرد: همواره در دین اسلام و ادیان ابراهیمی، شرط رسیدن به مرتبه آگاهی جدا شدن از جامعه، بریدن از خانواده، کار، شغل و فعالیتهای اجتماعی نیست و تصوف هم از این زاویه یک نحله انحرافی است که پدید آمده و کسی آن را تأیید نمیکند و اگر اینگونه بوده باشد که پیامبر(ص) از همان ابتدا همه مردم را به این امر دعوت میکرد که شما هم بروید و مانند من چندین سال عمر خود را در غار بگذرانید و همه را از جامعه پراکنده میکرد، اما این در حالی است که ایشان به یک روش و آگاهی دیگری رسیدهاند.
وی بیان کرد: همواره ما از آدابی برخوردار هستیم که اجتماعی هستند و بهنوعی در جمع شکل میگیرند که این آداب بهعنوان گامهایی برای رسیدن به آن مرحله بهشمار میروند و در حقیقت ادیانی مانند اسلام برخی از پلههای حرکت به سوی خدا را در اجتماع میدانند، مانند نماز جماعت که این خود حرکتی به سوی آن مسیر است، جهاد و حج نیز از دیگر این حرکات و اجتماعات محسوب میشوند.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم گفت: در حقیقت اگر ما این امر را درک کنیم، در این صورت برای رسیدن به مسیر آگاهی و شهود و برای اینکه جامعه خود را به یک بالنگی برسانیم همواره تنهایی، بریده شدن از دنیا، جدا کردن فیزیکی خودمان از جمع و جامعه، گسستن از فعالیت اجتماعی و عدم تلاش برای امر معاش خودمان نمیدانیم، بهعبارتی این حرکت، یک حرکت درونی میشود و به نوعی یک رویکرد به درون با حضور کامل و پررنگ در میان جمع و جامعه میشود.
غراب اظهار کرد: در واقع این چیزی است که ساده نیست، چون از یک طرف جامعه، هنجارهای زندگی جمعی، اجتماعی و زندگی در طبیعت ما را به سمت خو کردن و به سمت دنیا دعوت میکند و از سویی نیز میخواهیم که مدام از این حالت جدا شویم و بنا به تکلیفی که داریم نیز در جمع حضور داشته باشیم و هرچه دنیا پیش میرود، حرکت به سمت آگاهی و شهود هم دشوار و روابط اجتماعی نیز پیچیدهتر میشود و هرچه در این دوران معاصر تأمین معاش و تنظیم روابط اجتماعی ما سختتر میشود، آن حرکت در درون هم دشوارتر میشود.
وی تأکید کرد: برخی از افراد هستند که فکر میکنند، تنها باید روزه بگیرند و مدام از اینگونه کارها انجام دهند و بهنوعی حسی را درک کنند، البته که اینگونه کارها لذت دارد و امواجی را درون انسان روشن میکند و البته که انسان برای اینکه خود را با خدا متمرکز کند، باید نماز بخواند و برای اینکه درون خود را صاف کند روزه بگیرد. اما در حقیقت اینها از نظر من باطل و منحرفانه است، زیرا هیچکس تنها با خدا خدا گفتن به جایی نمیرسد و مسیر آگاهی برایش میسر نمیشود.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم تصریح کرد: البته که اینها آگاهیهای لذتبخشی هستند، اما با این آگاهیهای لذتبخش فقط راه رفتن را باید رفت، اما رفتن چیست؟ رفتن آن چیزی است که در کل به آن اخلاق میگوییم که پایه آن ایثار و از خود گذشتگی است و اخلاق هم همین معنا را دربردارد. در حقیقت اسلام، راهی را که برای انسانها گذاشته بسیار عالی است و آن راه چیزی جز اخلاق نیست که برخی از اعمال دینی نیز در این مقوله گنجانده شده است.
غراب با بیان اینکه اخلاق یک عمل الهی و موردپسند خداوند بوده و از جایگاه ویژهای برخوردار است، بیان کرد: البته که نماز خواندن و یا روزه گرفتن نیز بخشی از راه است، اما به عبارتی تنها با ذکر و با این اعمال کار درست نمیشود و نمیتوان به آن آگاهی و شهود لازم دست پیدا کرد. اما اگر هر فردی در این جامعه با کمترین عمل اخلاقی که انجام میدهد، دری از فیضان رحمت الهی را بر روی این جهان و همچنین بر خودش باز میکند و این نشان میدهد که اخلاق آنگونه که بهنظر میرسد، ساده نیست.
وی تصریح کرد: در حقیقت اگر هریک از ما انسانها در هر زمینهای به یکدیگر کمک کنیم، با این حرکت کوچک خود به نوعی دری از لطف الهی را در این عالم باز کردهایم و در این صورت فیضان الهی در این جهان هستی پدیدار میشود.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم گفت: همه مسائلی که در قرآن آمده را ما بهعنوان دستورات فقهی میشناسیم، در حالیکه اینگونه نیست، بهگونهای که تنها بخشی از این دستورات فقهی هستند. ما میبینیم در سوره مبارکه بقره که بیش از 100 آیه دارد و طولانیترین سوره قرآن کریم است، تنها بخشی از این آیات به دستورات فقهی اشاره شده و سایر آیات روابط انسانی، انفاق، تعهد نسبت به یکدیگر، مهربانی، عشق، اعتقادات الهی و غیره را بیان میکند.
غراب اظهار کرد: در حقیقت پیغمبر(ص)، اساسیترین دستورات را برای ما آورد که ما آنها را اجرا کنیم، اما این دستورات تنها دستورات فقهی نیستند و اگر هریک از ما به این دستورات عمل کنیم، یک دریچهای را از فیض الهی و رحمت الهی بر روی این عالم هستی باز میکنیم، زیرا همه ما انسانها بهنوعی کانالهای ورود و سرریز کردن فیضان الهی بر روی حیات هستند.
وی بیان کرد: در کنار ما انسانها نیز که اشرف مخلوقات هستیم و خداوند ما را به این عنوان آفریده و میتوانیم بهنوعی بزرگترین کانال ورود رحمات الهی بر روی این جهان هستی باشیم، درختان، گلها، ابرها، فرشتگان، خورشید، باران و هر آنچه که در اطراف ما و در این عالم هستی وجود دارد، هرکدام کانالهایی هستند که به سهم خود نوعی محبت را به این جهان میافزایند که این رحمتهای الهی این حیات را زنده میکند و آن را تداوم میبخشد.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم عنوان کرد: در واقع ما نباید اعمال خیرخواهانه خود را کوچک و بیارزش بدانیم، زیرا هر یک از این اعمال ما به مثابه باز کردن دریچهای از وجودمان به عالم هستی است که فیض الهی را میرساند و به بقا و سرزندگی این حیات کمک میکند.
غراب با تأکید بر اینکه البته عکس این موضوع نیز وجود دارد و بسیار دردناک و تأسفبار است که بخواهیم عکس این رفتارها را انجام دهیم، اضافه کرد: دقیقا همانجایی که تصمیم داریم از طریق خود رحمت الهی را به سوی این جهان جاری و حیات را زندهتر کنیم، وسوسههای شیطانی ما را از این کارها بازمیدارد و به نوعی ما را وسوسه میکند که این کاری که تو میخواهی انجام دهی کوچک و بیارزش است، پس لازم نیست آن را انجام دهی. در حقیقت این وسوسهها به تدریج ما را سیاه میکند و دیگر قادر نخواهیم بود که چنین کارهایی را انجام دهیم، از اینرو کاری که میتوانیم انجام دهیم، این است که ما نباید به این وسوسهها توجه کنیم، بلکه باید هریک از آنها را بزرگ بشماریم.
وی تصریح کرد: در واقع اگر ما انسانها به هریک از فرامینی که خداوند به ما داده است، عمل کنیم بهنوعی دریچه فیضی به سوی خودمان و به سوی هستی باز میکنیم و از طرفی نیز اگر از هریک از این فرامین فاصله بگیریم و برخلاف آنها عمل کنیم در این صورت هم خودمان و هم جهان را محروم میکنیم و در اینجاست آدمی در سیاهی فرو میرود.
این پژوهشگر و مترجم قرآن بیان کرد: همواره هر حرکت اخلاقی و مثبتی که در حد توان خود در جهت اطاعات از فرمانها و دستورات خداوند انجام میدهیم، بهنوعی بخشی از لایه کدر وجودمان را کنار میزند و موجب روشن شدن وجودمان میشود و نگاهمان را باز تر میکند و در مقابل نیز اگر به هریک از این فرامین عمل نکنیم، بهنوعی خودمان یک لایه کدر را به وجودمان اضافه میکنیم و به تدریج در یک غم و اندوه تاریک و غفلتی فرو میرویم و در این صورت است که غفلت آگاهانه صورت میگیرد.
غراب اظهار کرد: برخی از افراد به فلسفه کار مثبت و منفی که انجام میدهند، آگاهی ندارند و به این نوع کارها اعتنایی نشان نمیدهند که در این صورت غفلت پدیدار میشو، در حقیقت به این بیاعتنایی افراد به نتایج منفی، مثبت و آن آگاهی که در اختیار آنها گذاشته میشود، غفلت گفته میشود.
وی با اشاره به بخشیدن و بخشش که یکی از راههای مهم است و انسان با کمک این عمل میتواند، راه خود را روشنتر سازد، تصریح کرد: بخشش یکی از راههایی است که خداوند در وجود همه ما نهاده و اگر ما از این بخشش استفاده کنیم، بهنوعی سرمایهدارتر میشویم و این راه برای ما روشنتر میشود، هنگامیکه ما تا آنجایی که میتوانیم به دیگران بخشش کنیم، این بخششها یک نوع حس زیبایی، خوشی، آرامش و غیره را در وجود انسان بهوجود میآورد و همان دریچهای است که به سمت خودمان باز میکنیم.
این پژوهشگر و مترجم قرآن کریم بیان کرد: بنابراین با توجه به این مسائل باید گفت که گام اول آگاهی است که خداوند از طریق پیامبران در اختیار ما نهاده است و این آگاهی است که وجود انسان را تصفیه میکند. نخستین گامی که انسان میتواند در این راستا بردارد این است که به این پیامهایی که از طریق پیامبران برای ما آورده است سرکشی کند، آنها را بخواند و ببیند که خداوند چه پیام و چه هدیهای را برای ما آورده است و این خواندنها و توجه کردنها باید در مرحله اول یک نوع تحول را در انسان ایجاد کند.
غراب اظهار کرد: در حقیقت ما باید توجه داشته باشیم که منظور از این پیامهای الهی چیست، آنها را عمیقا درک کنیم و سرمشق عمل خود قرار دهیم که این خود، یک حرکت بزرگی است. جالب است که این مصداق گفته شمس است، او میگوید «پیامبران هرکدام ترجمان یکدیگر هستند و خاتم پیامبران دیگر را در خود دارد.»
انتهای پیام