به گزارش ایکنا، جلسه نقد کتاب «قلمرو اجرای شریعت در حکومت دینی» صبح امروز چهاردهم شهریورماه با ارائه حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدعلی ایازی، استاد حوزه علمیه قم و با حضور حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و حجتالاسلام و المسلمین سیدموسی صدر، استاد حوزه علمیه به عنوان ناقد در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در ابتدای نشست ایازی به توضیح درباره محتوای کتاب پرداخت و گفت: این کتاب براساس مسئلهای که در دهه 60 مسئله مهمی بود مطرح شد و آن اینکه همه ما که تعلق دینی و مسئولیت دینی داریم، بحث اجرای شریعت و دینی کردن جامعه برایمان مطرح است. وقتی دیندار هستیم دوست داریم جامعه یک جامعه دینی باشد: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم نماز برپا مىدارند و زكات مىدهند و به كارهاى پسنديده وامىدارند و از كارهاى ناپسند باز مىدارند و فرجام همه كارها از آن خداست».
وقتی انسان میخواهد یک جامعه ارزشی و اخلاقی را شاهد باشد دوست دارد به دستورات دینی عمل شود ولی این سؤال همیشه مطرح است که دینی و معنوی شدن جامعه چگونه و در چه قلمرو و چارچوبی است؟ چگونه میشود این کار را کرد؟ از یاد نبریم دینی شدن باید به گونهای باشد که تابع سنتها و قوانین الهی باشد. خداوند در آیات فراوانی وقتی صحبت از مشیت الهی کرده است، فرموده است: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ و اگر پروردگار تو مىخواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مىآوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مىكنى كه بگروند».
وقتی میگوییم اجرای شریعت در جامعه باید تابع سنتها و قوانین باشد باید تعیین کرد قلمروش در چه محدودهای است. این کتاب با بیان یک دسته از مجموعه مسائل خواسته این مسئله را تبیین کند که قلمرو اجرای شریعت در چه محدودهای است. یک وقت بحث تبلیغ و ارشاد کردن است، یک وقت بحث اجرا کردن است. خلاصه حرف کتاب این است که اجرا کردن شریعت در حوزه حقوق اجتماعی مردم است و نه احکام فردی و خصوصی. این لب حرف من است. مقولههایی مثل نماز و روزه و ... جزء قلمرو اجرای شریعت در نظام دینی و جامعه دینی نیست. ما در این زمینهها باید تبلیغ و فرهنگسازی کنیم یا ابزاری را به کار ببریم که مردم به این کارها تشویق شوند ولی اینکه بخواهیم الزام کنیم، برخورد کنیم، مجازات تعیین کنیم درست نیست.
ایازی تصریح کرد: مقاله آخر کتاب ناظر به بحث تفسیر آیه 59 سوره احزاب است: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا؛ اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است». من در آن مقاله درباره این آیه بحث کردم. نکتهای که در مورد این آیه محل بحث است این است؛ آیا فقیهی گفته امر به حجاب از باب عفت عمومی است؟ چیزی که امروز در بحث حجاب مطرح است این است؛ اگر حجاب نباشد مخل عفت عمومی است. آیا فقیهی و مفسری این حرف را گفته یا خیر؟
وی ادامه داد: آنجا گفتم نه تنها فقها مسئله حکم حجاب را در باب عفت عمومی نمیدانند بلکه چیزهایی مطرح کردهاند که ضد حکم مبنای عفت عمومی است مثلا همه فقها گفتند شان نزول این آیه مربوط به این است که زنان مومنین شبها بیرون میرفتند و افرادی به گمان اینکه آنها کنیز هستند متعرض آنها میشدند. از سوی دیگر قرآن در این آیه از ادات تعلیل استفاده میکند و فلسفهاش را این میداند که این شناخته شدن موجب آزار و اذیت انسانهاست. من خواستم در مقاله آخر این مسئله را به لحاظ تفسیری و فقهی بررسی کنیم. حرف من عمدتا در این خلاصه میشود اگر میخواهد شریعت در جامعه اجرا شود، با الزام کردن اتفاق نمیافتد و الزام کردن منتهی به دینداری نمیشود.
در ادامه نشست حجتالاسلام و المسلمین سیدموسی صدر در سخنانی گفت: وقتی انسان کتاب را میخواند دغدغه مقدس ایشان را درباره دینداری جامعه احساس میکند. در مجموع کتاب بسیار باارزش است و مطالب مفیدی مطرح شده است ولی من به عنوان مخاطب هنگام مطالعه با شبهاتی مواجه شدم که امیدوارم در این جلسه پاسخش را بیابم. قبل از هر چیز این نکته را عرض کنم وقتی کتاب را شروع کردم فکر کردم نویسنده میخواهد بگوید در اجرای شریعت نباید الزامی باشد چون نه تنها مفید نیست بلکه مفاسدی دارد ولی وقتی جلوتر رفتم ایشان نفی الزام را به کل اجرای شریعت تسری نداده است بلکه میخواهد بگوید در امور فردی و شخصی و عبادی شریعت، الزامی در اجرا وجود ندارد یعنی نباید کسی را مجبور کرد نماز بخواند.
وی افزود: حتی ایشان در مورد حجاب میگویند اگر برهنگی به فحشا و ناامنی اجتماعی منجر شود الزام جایز است. پس موضوع بحثشان محدود است. این در حالی است کسی نمیگوید مردم را به نماز و روزه الزام کنید و مشهور قائل به الزام نیست. شما دارید چیزی را نفی میکنید که کسی اثبات نمیکند. بیشتر دغدغه در الزام به انجام معروفات نیست بلکه الزام در جلوگیری از منکرات است؛ یعنی اگر کسی منکری انجام داد بر ترک منکر باید الزام کرد نه در اجرای معروف.
وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه ایشان در بخش اول کتاب، دین را تعریف میکند و اصطلاح دین را به مجموعه باورهایی که جهانبینی را ایجاد میکند تعبیر میکند. یعنی در تعبیر دین بخش عمل را حذف میکند و به باورها و اعتقادات منحصر میکند که این تعریف صحیح نیست.
در ادامه نشست، حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی گفت: در بحثهای محتوایی کتاب دو سه نکته مهم عرض میکنم. یکی اینکه ساختار کتاب منطق تقسیم ندارد و ای کاش منطق تقسیم داشت. مثلا اگر فهرست کتاب را مرور کنیم در فهرست تکلیف خواننده روشن نیست که کدام بخش است، کدام فصل است، همچنین نسبت مباحث با هم چیست.
وی در پایان افزود: نکته بعدی با توجه به اینکه فقه موجود مسئلهمحور و فردمحور است، اینکه از این فقه فردمحور یک چیز جدید به نام الزام به اجرای شریعت درآوریم یک کار نه تنها مشکل بلکه غیرعلمی است. روح و مذاق حاکم بر فقه فردمحور است چون تا دوران معاصر، فقه هیچ وقت اجازه مدیریت اجتماعی را پیدا نکرده است. حال اگر کسی سراغ این فقه برود و بخواهد الزام یا عدم الزام را در بیاورد روش مواجهاش غیرعلمی است. نکته سوم اینکه ای کاش عنوان پژوهش قلمرو اجرای فقه یا احکام فقهی بود.
انتهای پیام