رضا شریفی، استاد دانشگاه و زوجدرمانگر در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه نهاد خانواده و ازدواج نه تنها در ایران بلکه در جهان، آسیبپذیر، ناپایدار و بسیار شکننده است، اظهار کرد: حتی در جوامع پیشرفته و غربی، بیش از ۵۰ درصد ازدواجها به طلاق منجر میشود و آمار ازدواجهای دوم و سوم در این جوامع بهطور چشمگیری شایع است. بنابراین، موضوع ناپایداری ازدواج و خانواده، یک بحران جدی هم در جهان و هم در ایران محسوب میشود.
وی افزود: در ایران با توجه به ارزشهایی که در حوزه خانواده وجود دارد، مسئله ناپایداری خانواده و ازدواج بیشتر نگرانکننده است و متأسفانه پدیده طلاق آسیبهای بسیاری در زمینه جمعیت، سلامت اجتماعی، آرامش روانی و سلامت اخلاقی در خانواده، بهویژه وفاداری ایجاد میکند. طبق آمارهای موجود، در ایران از دهه ۸۰ به این سو، افزایش طلاق و کاهش ازدواج روند رو به رشد و نگرانکنندهای داشته است، بهطوری که تقریباً از هر سه ازدواج، یک مورد به طلاق منجر میشود و من آن را یک بحران ملی و فرهنگی میدانم.
این استاد دانشگاه و زوجدرمانگر اضافه کرد: هر چند این آمار بهدلیل ثبت رسمی ازدواج و طلاق قابل استناد است، ولی درباره عدم رضایت زناشویی آمار قابل استنادی در دست نیست، در حالی که زوجین زیادی هستند که با وجود تعارضهای شدید با همسر، طلاق عاطفی، مشکلات جنسی و مسائل دیگر، چارهای جز ادامه زندگی مشترک ندارند و ادامه این وضعیت بدون رضایت زناشویی میتواند آسیبهای روانی و اجتماعی بسیاری بهدنبال داشته باشد.
وی ادامه داد: به نظر من با تحلیل کارشناسی از آمارها و شواهد موجود میتوان ادعا کرد که شانس ازدواج خوب در جامعه ما کمتر از ۴۰ درصد است و این میزان، شایسته نهاد خانواده در کشور ما نیست.
شریفی با بیان اینکه ازدواج باید اطمینانبخش باشد، تصریح کرد: بهدلیل درصد پایین اطمینان از ازدواج در جامعه ما، بسیاری از مردان تن به ازدواج نمیدهند که همین مسئله باعث تجرد قطعی بسیاری از دختران و برخی از آقایان شده است. بانوان هم با توجه به عدم اطمینان از صلاحیت خواستگاران و یا بهدلیل انتظارات و معیارهای سختگیرانه، فرصتهای ازدواج را از دست میدهند. از طرف دیگر، در بسیاری از موارد، دختران بهدلیل ترس و اضطرابهای ناشی از عدم ازدواج، تن به ازدواجهای مشکلدار میدهند. در نتیجه با وجود این شرایط و بعضی از مسائل دیگر، نهاد خانواده در جامعه ما با آسیبهای جدی مواجه است که میتواند پیامدهای گرانبار و گاهی جبرانناپذیر بهواسطه طلاق و یا خیانت، برای جامعه، زوجین و فرزندان آنها در بر داشته باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا ازدواجها به شکست منجر میشوند و چرا ازدواج خوب صورت نمیگیرد، گفت: اولین مورد، به همین استاندارهای انجام یک ازدواج خوب برمیگردد. در واقع، ازدواج خوب محصول بینش و آگاهی زوجین و بهره بردن از مشاوره تخصصی در این زمینه است که متأسفانه در کشور ما بهخوبی انجام نمیشود. برخی از افراد به دلایل مختلف از جمله اینکه فکر میکنند مشاوران سخت میگیرند و مانع ازدواج میشوند، از مشاوره استقبال نمیکنند و با وجود بعضی از نشانههای نگرانکننده، ترجیح میدهند بدون مشاوره ازدواج کنند و خودشان به حل مسائل بپردازند، یا اینکه به سراغ مشاوری میروند که ازدواج آنها را تأیید کند. متأسفانه مشاور متخصص در زمینه ازدواج هم به قدر کافی وجود ندارد یا شناخته شده نیستند. لذا، بسیاری از کسانی که در امر خطیر مشاوره ازدواج فعالیت میکنند، کسانی هستند که مدرک تحصیلی و تخصص کافی در این زمینه ندارند.
مسئول مرکز مشاوره راز زندگی تأکید کرد: در کشور ما استانداردهای لازم در زمینه مشاوره ازدواج بهخوبی رعایت نمیشود، در حالی که از نظر من با تجربه حدود ۳۰ سال فعالیت در این زمینه، سختترین کار در مشاوره به مشاوره ازدواج برمیگردد، زیرا سرنوشت دو انسان و فرزندان آنها با این تصمیم رقم میخورد. بنابراین، اگر فردی صلاحیت تخصصی در این زمینه نداشته باشد، میتواند یک ازدواج بد را شکل دهد، یا در صورت عدم توانایی برای مدیریت شرایط، یک ازدواج خوب را خراب کند، به همین دلیل مشاوره قبل از ازدواج از اهمیت بسیاری برخوردار است.
وی با بیان اینکه خوشبختانه امروز بسیاری از مردم حتی از طبقات پایین جامعه، ضرورت مراجعه به مشاور قبل از ازدواج را باور کردهاند، گفت: با این حال، تفکر غلطی در میان مردم وجود دارد که فکر میکنند مشاور حتماً باید ازدواج را تأیید کند و به امید تأیید، به مشاور مراجعه میکنند، در حالی که در مشاوره قبل از ازدواج باید واقعیتهای ازدواج و نقاط قوت و ضعف زوجین بررسی و حتیالمقدور به آنها کمک شود تا برای کاهش نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت، اقدامات لازم را زیر نظر متخصص انجام دهند.
شریفی اظهار کرد: عدهای با وجود اینکه میدانند ازدواجشان مشکل دارد، حل کردن آن را به بعد از ازدواج موکول میکنند، در حالی که شاید آن مشکل یا تضاد کلاً حل نشدنی باشد و بعد از ازدواج، این تضاد مشکلات دیگری برای زوجین ایجاد کند. متأسفانه افراد درباره این مسئله دقت کافی نمیکنند و این بیدقتی باعث میشود بدون نظارت مشاور پیش بروند و ازدواجی همراه با مشکل و آسیب شکل بگیرد.
به گفته وی دیگر عامل تأثیرگذار بر ازدواج خوب، وجود سلامت روان و شخصیت سالم هر دو زوج است، ولی طبق شواهد موجود در جامعه ما، حدود ۳۰ درصد اختلالات و مشکلات روانشناختی به اشکال مختلف وجود دارد. لذا، بهطور طبیعی بسیاری از افرادی که در مسیر ازدواج قرار میگیرند، ممکن است مبتلا به انواعی از این مشکلات باشند، در حالی که یا خودشان از این موضوع اطلاع ندارند و یا اینکه آن را کتمان میکنند و به طرف مقابل نمیگویند تا ازدواج انجام شود، در حالی که این مسئله میتواند ازدواج را خراب کند.
این روانشناس و زوجدرمانگر افزود: افرادی که درگیر مشکلات روانشناختی و آسیبرسانی روانی هستند، حتماً باید درمان شوند. لذا، اگر این مشکلات قبل از ازدواج تشخیص داده و درمان یا کنترل شوند، افراد میتوانند ازدواج و رابطه بهتری را تجربه کنند.
وی ظرفیت پایین بعضی از افراد برای صمیمیت را مانعی دیگر در شکلگیری ازدواج خوب دانست و گفت: صمیمیت یکی از فاکتورهای بسیار مهم در ازدواج بهشمار میرود. در دوره جوانی، افراد درگیر چالش صمیمیت در مقابل فردیت قرار میگیرند. این چالش رشدی در مرحله جوانی باید به غلبه صمیمیت ختم شود تا افراد ظرفیت شخصیتی برای ورود به رابطه سالم و عمیق را پیدا کنند. متأسفانه بسیاری از افراد بهدلیل اینکه ظرفیت صمیمی شدن و رابطه بسیار نزدیک را ندارند، تن به ازدواج نمیدهند. ظرفیت صمیمیت نشانه بسیار ارزشمندی برای ازدواج خوب محسوب میشود، ولی برای آن لازم است فرد بتواند از خودخواهیها بگذرد، در رابطه احساس امنیت داشته باشد و برای شکل دادن به رابطهای صمیمانه تلاش کند.
شریفی داشتن یک سری ویژگیهای شخصیتی دیگر را برای یک ازدواج خوب مهم دانست و بیان کرد: خودکنترلی، مسئولیتپذیری و تعهد بالا برای ازدواج لازم است. یکی از چالشهای ازدواج خوب، میزان مسئولیت و تعهد زوجین بهشمار میرود. بهطور طبیعی، در ازدواج نقشهایی برای هر یک از زوجین تعریف میشود که باید آن را ایفا کنند. خودکنترلی یا مسئولیتپذیری ضعیف میتواند زمینهساز و یا تشدیدکننده تعارضات زناشویی یا خطر خیانت باشد.
وی تمایزیافتگی را عامل مؤثر دیگری برای ازدواج خوب برشمرد و تصریح کرد: افرادی که به سن ازدواج میرسند، باید بهگونهای رشد کرده باشند که از خانواده اصلی خود تمایز پیدا کنند. منظور از تمایز، قطع کلی رابطه نیست، بلکه فرد باید بتواند در عین پیوستگی و تعلق به خانواده اصلی، مستقل و بر اساس درک شخصی و تفاهم با همسر خود تصمیمگیری و عمل کند. بعضی از افراد این تمایزیافتگی را ندارند و درک نمیکنند که یک خانواده جدا از خانواده اصلی تشکیل دادهاند. بعضی از مسائل و مشکلات یا حتی اطلاعات به خانوادههای دو طرف ربطی ندارد و نباید به آنها منتقل شود، ولی افرادی که وابسته هستند، این حدود را رعایت نکرده و زمینه دخالت خانوادهها را فراهم میکنند، یا بهدلیل وابستگی زیاد، اجازه تصمیمگیری به خانوادهها میدهند که در نتیجه رابطه زوج اصلی آسیب میبیند.
این استاد دانشگاه یکی از مسائل مهم در ازدواج خوب را درک صحیح از مفهوم آزادی دانست و گفت: به نظر من افراد برای یک ازدواج خوب باید درک کنند که نیازهایشان در مرحله تأهل با دوران تجرد تفاوت دارد. یک واقعیت زیبا درباره ازدواج خوب این است که ازدواج بهطور طبیعی و منطقی، نیاز به آزادی ما را محدود میکند. در واقع، بهای عشق، ازدواج و روابط زناشویی، گذشتن از میزانی از آزادی است؛ با ازدواج افراد برای انجام هر کاری، آزاد نیستند و باید همه مسائلی را که به نوعی بر رابطه تأثیر دارد، با همسر خود هماهنگ کنند. برخی از افراد بعد از ازدواج همچنان در دنیای تجرد به سر میبرند و درک درستی از محدودیتهای طبیعی که ازدواج برای آنها ایجاد میکند، ندارند، در نتیجه به رابطه لطمه میزنند و حس یگانگی و همبستگی با همسر را تخریب میکنند.
وی با اشاره به نقش بسیار تعیینکننده ثبات هیجانی، آرامش داشتن و عصبی نبودن را عامل مهم و مؤثر دیگر در ازدواج خوب بیان کرد و ادامه داد: متأسفانه افراد بهدلیل مشکلات روانشناختی یا ضعفهای مهارتی، توان کنترل هیجانهای خود را ندارند، به همین دلیل با واکنشهای عصبی و بهویژه پرخاشگری، به رابطه و ازدواج آسیب میزنند. در همین زمینه، یکی از مشکلات اصلی زوجین در ازدواج، ضعف در برقراری ارتباط و گفتوگوی سالم است، این افراد نمیتوانند درک متقابل خوبی از یکدیگر داشته باشند. علاوه بر این، ضعف در مهارت حل مسئله نیز یکی از مشکلات زوجین است و برخی از آنها بلد نیستند مشکلات زندگی را با روشهای سازنده حل کنند و بیشتر با واکنشهای هیجانی، مشکلات ساده را به بحران تبدیل میکنند.
به گفته شریفی یکی دیگر از نشانههای ازدواج خوب، وجود معیارها و استانداردهای منطقی و سازنده در رابطه و ازدواج است و متأسفانه استانداردهای سختگیرانه به دو شکل به ازدواج لطمه میزند. اولین مورد آن، معیارها و استانداردهای سختگیرانه برای انتخاب همسر است که فرصتهای یک ازدواج خوب را از بین میبرد و دومین مورد، وجود استانداردهای سختگیرانه در رابطه با همسر بعد از ازدواج و تخریب رابطه است. بسیاری از زوجین نیز قبل از ازدواج بسیار سهلگیر بودهاند، ولی بعد از ازدواج شروع به سختگیری و اعمال استانداردهای غیرمنطقی خود میکنند.
این استاد دانشگاه یکی از موانع اساسی برای ازدواج خوب را وجود استرسهای ناشی از فشارهای اقتصادی و اجتماعی برشمرد که به شدت به ازدواج و رابطه زوجین آسیب میزند و اضافه کرد: امروزه خانوادهها با فشارهای اقتصادی زیادی مواجهند؛ از جمله بیکاری، فشارهای مالی و بعضاً سبک زندگی غلط که فشار اقتصادی زیادی به آنها تحمیل میکند. همه این موارد، عصبیت و شرایط سخت برای زوجین بهوجود میآورد که کاهش آستانه تحمل را به همراه دارد و آنها را به طرف رفتارهای آسیبزا سوق میدهد. جمع این موارد، برقراری ارتباط را دشوار میکند و در ادامه، باعث عدم رضایت افراد از ازدواج میشود.
وی رضایت جنسی را یکی از نشانههای مهم ازدواج خوب دانست و تأکید کرد: متأسفانه وجود مشکلات و یا اختلالات جنسی، عامل بسیاری از تعارضهای زناشویی، طلاقها و خیانتهاست.
انتهای پیام