در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قرآن به نحو چشمگیری مورد اقبال طیفهای مختلف جامعه واقع شده است. توضیح اینکه، نهتنها در سطوح آکادمیک مطالعات قرآنی توسعه یافته، بلکه از حیث هنری هم فعالیتهای قرآنی با توسعه محسوسی مواجه شده است. این توسعه به حدی است که اکنون به اذعان پارهای از کارشناسان، قاریان ایرانی تلاوتهایی در حد و اندازه تلاوت قاریان کنونی کشور مصر که خاستگاه تلاوت قرآن است، ارائه میکنند. بر همین اساس، در این سالها رویدادهای قرآنی مختلفی در کشور برگزار شده و میشود، اما در یک نگاه، مهمترین رویداد قرآنی کشور عبارت است از دیدار جامعه قرآنی با رهبر انقلاب اسلامی در نخستین روز از ماه مبارک رمضان؛ دیداری که هر سال در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار میشود.
اهمیت این دیدار را میتوان از وجوه مختلفی بررسی کرد، اما بیشک یکی از وجوه مهم، خطدهی یا به بیان دیگر ریلگذاری فعالیتهای قرآنی توسط رهبر انقلاب اسلامی است. به نحوی که ایشان هم نسبت به شرایط موجود تحلیل و آسیبشناسی خود را ارائه میکنند و هم نسبت به آینده پیشنهادهایی ارائه میدهند. سوم فروردین، مصادف با نخستین روز ماه مبارک رمضان، بار دیگر این دیدار در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد و باز هم رهبر انقلاب اسلامی با رویکردی تحلیلی و آسیبشناختی به نکات مهمی اشاره کردند.
در بخش آسیبشناسی، یکی از مهمترین مسائلی که توسط رهبر انقلاب اسلامی تبیین شد، عدم آشنایی درست مردم با زبان قرآن بود. ایشان سپس پیشنهاد دادند که برای حل این آسیب تلاوت قرآن با ترجمه تفسیری آمیخته شود. در ادامه نیز به جلسات تفسیری که خودشان در سالهای پیش از انقلاب اسلامی داشتند گریزی زدند و در بیاناتی الهامبخش و درسآموز فرمودند: قبل از انقلاب بنده در جلساتی که درباره مسائل قرآنی صحبت میکردم، اینطور بود که شرح مفصلی را به قدر شاید یک ساعت درباره موضوعی بحث میکردم. یعنی آیات آن موضوع را انتخاب کرده بودم و بعد از صحبت من، یک نفر از قراء میآمدند و مینشستند و میگفتم: قرآن را در مجالس مقدمه سخنرانی قرار میدهند، اما من سخنرانیام را مقدمه قرآن قرار میدهم. من ایستاده سخنرانی میکردم و بعد قاری میآمد و روی منبر مینشست و تلاوت قرآن میکرد.
از این تحلیل رهبر انقلاب اسلامی میتوان چند نکته را استنباط کرد. در ادامه به هفت نکته اشاره میشود؛ نکاتی که در آنها نقد وضعیت وجود، اهمیت سیرۀ رهبر انقلاب اسلامی در اصلاح وضع موجود و ظرفیتهای مغفول واقعشده برای اصلاحگری بازتاب یافته است؛
1- در این سالها، تقریباً هر مجموعهای که رویداد قرآنیای را برپا کرده، در فلسفه اجرای آن رویداد، هدف را ترویج فرهنگ قرآنی و انس مردم با قرآن عنوان کرده است. شاید کمتر مسئول قرآنی را بتوان پیدا کرد که فلسفه کارش را چیزی جز این عنوان کرده باشد. اکنون و با آسیبشناسی که رهبر انقلاب اسلامی داشتند پرسش این است که فرهنگ قرآنی به طور مشخص چگونه رواج یافته که پس از چهار دهه، همچنان مردم با زبان قرآن آشنایی درستی ندارند و تازه باید به حال این آسیب فکری شود؟ بیشک پیشرفتهای چشمگیری در زمینه تلاوت قرآن وجود داشته اما نباید با تکیه بر پیشرفتها، آسیبهای بنیادین را نادیده گرفت. پس نخستین بحث، پاسخگویی نسبت به وضعیت موجود است.
2- برخی معتقدند، عدم اقبال وسیع مردم ایران به قرآن ریشه فرهنگی دارد. به بیان دیگر، چون مردم مصر عربزبان هستند به سادگی با قرآن درمیآمیزند اما در ایران، ظرفیت برای توسعه مداحی وجود دارد و نه تلاوت قرآن. این نکته درست است اما سیره رهبر انقلاب اسلامی که از آن سخن رفت، نشان میدهد نمیتوان با پیش کشیدن اختلافهای فرهنگی، قید انس مردم ایران با قرآن زد. یعنی نباید اینگونه باشد که بگوییم چون این اختلاف فرهنگی وجود دارد، پس توقعی هم از مردم نیست و نمیتوان کار بیشتری را از پیش برد. جلسات قرآنی رهبر انقلاب اسلامی به وضوح نشان میدهد که نهتنها میتوان فرهنگسازی کرد بلکه باید به جای دامن زدن صرف به اختلافهای فرهنگی و عدم برنامهریزی و اجرا، به سمت فرهنگسازی حرکت کرد. از اینرو به استقبال فرهنگسازی برویم و باور کنیم که چنین کاری شدنی است.
3- هنر چیزی است که باید عرضه شود و به یک معنا، در صورتی هنر یک هنرمند ارزشمند است که مخاطبی وجود داشته باشد. هنر برای مخاطب آفریده میشود و حال اگر مخاطبی نباشد چه هنری؟ سیره رهبر انقلاب اسلامی در تقدم منبر بر تلاوت قرآن امری است که به خوبی فضا را برای نمایش هنر قاری هنرمند فراهم میکند. این در حالی است که به اذعان بسیاری از فعالان قرآنی، در حال حاضر، تلاوت قرآن در مجالس کارکردهای عجیبی یافته است؛ از جمله اینکه یا از تلاوت قاری برای تنظیم سیستم صوت سخنران و مداح استفاده میشود یا قاری به مثابه فردی انگاشته میشود که قرار است کاری انجام دهد تا مردم جمع شوند. از همه بدتر اینکه گاهی از قاری میخواهند بخواند تا سخنران از راه برسد. این شرایط را مقایسه کنید با همان جلسات تفسیر رهبر انقلاب اسلامی و ببینید که تفاوت رَه از کجا است تا به کجا. بیشک چون همان روش پیگیری نشد امروز این شرایط به وجود آمده است اما اکنون هم دیر نیست و باید با کاربست همان سیره شرایط را اصلاح کرد و مجالی را فراهم آورد که هنر مقدس تلاوت قرآن به درستی عرضه شود نه اینکه تقلیل یابد.
4- به دلایل مختلفی که پرداختن به آنها مجالی فراخ و مستقل میطلبد، مسابقات قرآن در ایران به صورت بسیار جدی برگزار میشود و برخی فعالان و اساتید قرآنی بر این باورند که مسابقهزده شدهایم. نکته جالب توجه اینکه، یکی از اهداف اصلی برگزاری مسابقات به مانند برگزاری دیگر رویدادها نیز انس با قرآن و ترویج فرهنگ قرآنی عنوان میشود، اما به نظر میرسد در این بخش نمیتوان عملکردها را قابل قبول توصیف کرد. بیشک آنچه رویه فعلی را اصلاح میکند و موجب میشود محافل قرآنی رواج یابند، تقدم برخی منبرها بر تلاوت قرآن است. در این صورت قاریان قرآن هم سعی میکنند تلاوت خود را به لحاظ کمی و کیفی بهبود ببخشند و شاهد تلاوتهایی با مدت زمان طولانی در مجالس باشیم. پس هم محافل قرآنی رونق میشود و هم بر کیفیت تلاوتها افزوده خواهد شد.
5- از جمله مهمترین ظرفیتها در راستای تحقق مطالبه رهبر انقلاب اسلامی در راستای آشنایی مردم با زبان قرآن، توجه به مدارس است. همه کسانی که وارد مدرسه میشوند، درسی به نام قرآن دارند و همین بزرگترین فرصت است تا بخش قابل توجهی از جامعه با زبان قرآن آشنا شوند. البته در حال حاضر یکی دیگر از پرسشهای اساسی این است که چرا پس از چهار دهه، همچنان خروجی مدارس در این زمینه قابل قبول نیست اما در هر صورت مدارس یک ظرفیت بزرگ برای آشنایی درست با زبان قرآن محسوب میشوند و باید از این به بعد این ظرفیت مغتنم شمرده شود.
6- یکی دیگر از ظرفیتهای بسیار مهم در راستای آشنایی مردم با زبان قرآن، جلسات قرآن است. توضیح اینکه، در کشور ما جلسات قرآن از دیرباز در خانهها، حسینیهها و مساجد برگزار میشود. اکنون هم جلسات قرآن پرشماری در شهرهای مختلف کشور برپا میشود اما آنچه مورد غفلت واقع شده، جلسات سنتی و خانگی قرآن است؛ جلساتی که در آنها مجموعهای از آموزهها نظیر ترجمه و تفسیر آیات قرآن، نکات تجویدی، صوتی، لحنی و وقف و ابتدایی و مسائلی از این دست به مخاطب ارائه میشده است.
بنا به دلایل مختلفی که سخن گفتن از آنها مجالی دیگر میطلبد، جلسات سنتی و خانگی را تا حدود زیادی از دست دادهایم و اکنون برای آشنایی مردم با زبان قرآن، چارهای نیست جز اینکه این جلسات احیا شوند. در حال حاضر تمرکز اصلی بر جلسات قرآنی است که در مساجد برگزار میشود و تمرکز اصلی این جلسات نیز بر نکات فنی و هنری است. به بیان دیگر، حاضران در این جلسات عموماً قاریان حرفهای هستند و این جلسات کمتر کارکردی عمومی دارند. از اینرو لازم است تا هم جلسات خانگی و سنتی احیا شوند و هم اساتیدی که در مساجد به هنر تلاوت قرآن میپردازند، رویکرد خود را اصلاح کنند و در کنار این مباحث گامهایی را برای حضور هرچه بیشتر مردم و آشنایی آنها با زبان قرآن بردارند.
7- از جمله دیگر ظرفیتهایی که میتواند موجب آشنایی مردم با زبان قرآن شود، بهرهگیری از ظرفیت صدا و سیما به خصوص سیمای ملی است. توضیح اینکه، اکنون پیش از پخش اذان، تلاوت قرآن پخش میشود اما این تلاوتها نوعاً کوتاه و بریده شده از یک تلاوت طولانیتر هستند. دستاندرکاران امر میتوانند دستکم در دو یا سه شبکه پرمخاطب برنامههای اذانگاهی را با فرمی متفاوت ارائه کنند؛ یعنی نخست یک سخنران ترجمه تفسیری آیاتی از قرآن را برای مردم مطرح کند و سپس قاری به تلاوت همان آیات بپردازد. در اینصورت هم مردم با قرآن آشنا شدهاند و هم یک تلاوت کامل و تأثیرگذار میشنوند.
در این نوشتار سعی شد به اجمال، آسیبی که رهبر انقلاب اسلامی از آن سخن به میان آوردند، یعنی عدم آشنایی درست مردم با زبان قرآن، محل تأمل قرار گیرد؛ مسئلهای که هم بازتابدهندۀ برخی نابسامانیها است و هم نهیبی است برای اصلاح وضع موجود. از طرفی سیرۀ رهبر انقلاب اسلامی در جلسات تفسیرشان نیز خود راهکاری عینی در راستای آشنایی مردم با زبان قرآن محسوب میشود. اکنون نوبت فعالان قرآنی است که از یکسو نسبت به اجرای همین سیره اهتمام ورزند و از سوی دیگر به ارائه سایر راهکارها بپردازند.
یادداشت از مرتضی اوحدی
دانشآموختۀ دکتری علوم قرآن و حدیث و فعال قرآنی
انتهای پیام