به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مصطفی عربپور، پژوهشگر دین و روانشناسی، 31 اردیبهشت، در نشست علمی «روانشناسی کمحجابی با رویکرد اکتشافی» گفت: کمتر تحقیقی وجود دارد که به صورت دقیق و میدانی به عوامل روانشناختی در بحث حجاب و عفاف پرداخته باشد و اگر انجام شده باشد، در حد اشاره است، بنابراین انجام این کار ضرورت داشت و سؤال اصلی ما این بود که عوامل روانشناختی کمحجابی براساس تحلیل اکتشافی چه مدلی دارد؟ منظور از اکتشاف این است که ابتدا عوامل را بررسی کنیم و بعد به یک مدل برسیم. البته اگر مدلی وجود دارد، تحلیل اکتشافی کشف مدل از دادههاست.
وی با بیان اینکه پژوهش بنده به دو صورت کیفی، میدانی و کمی بوده است، افزود: برای جمعآوری دادههای مناسب از مصاحبه استفاده کردیم. در پایان هم مدل به دست آمده مورد رواییسنجی قرار گرفت. بنیان مصاحبه بر مبنای دادههای پژوهشهای روانشناسی بود و دادهها را وارد ساختار مصاحبه شامل متن شروع، پرسش، سرنخ و متن پایان مصاحبه کردیم. دادهها به دو قسمت اصلی یعنی پیشآیندها و یافتهها تقسیم شدند و پیشآیندها هم به سه دسته بینشی، کنشی و گرایشی تقسیم میشوند. تمایل به هویت مردانه، احساس حقارت و اعتماد به نفس، آزادیطلبی، تنوعطلبی، مدگرایی از جمله پیشآیندهای مورد تحقیق بوده است و در بحث کنشی هم بحرانها و سبک زندگی و تأثیر محیط و نیز در بخش بینشی، ضعف معرفتی، تصورات ناسازگارانه و ناآگاهی از فلسفه پوشش مدنظر است که زمینهساز و مقدمه رفتار کمحجابی هستند.
عربپور با بیان اینکه شاید این سؤال مطرح شود که آیا اینها به تنهایی عامل کمحجابی هستند، اظهار کرد: تحقیق ما نشان داد که صرفاً این پیشآیندها شکلدهنده رفتار نیستند، بلکه مکانیزمهای علّی(علتی) ناهشیار عمل میکنند و ذهن افراد را به یک سمت جهت میدهند؛ یعنی فردی که نیازمند جلب توجه و رضایت است، تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار میگیرد و افرادی که دچار مشکلات هویتی هستند، هویتیابی جنسی ناسازگارانه در وجود آنها فعال میشود. کسانی که تحت تأثیر زیبایی، جلوهگری، حس قدرت و آزادیطلبی هستند، مکانیسم نارسایی توانمندی در مهار گرایشهای آنها مؤثر است. افرادی هم به علت برخی شبهات و سؤالات و مشکلات بینشی تحت تأثیر مکانیسم علّی معنایابی ناسازگارانه هستند؛ افرادی که تحت تأثیر ناپایداری هیجانی، حلناشدگی کشمکش معنوی و مقابله ناسازگارانه با هیجانات هستند تحت تأثیر مکانیسم علّی نارسای نظمدهی به هیجانات هستند.
عربپور اظهار کرد: از آنجا که کرونا شیوع یافته بود، بسیاری از مصاحبهها تلفنی انجام شد و افرادی را در محیط و سبک زندگی و خانواده مشابه میدیدیم که یکی کم حجاب و دیگری خوش حجاب است؛ یعنی پیشآیندها برای آنان ثابت بود، ولی به دلیل مکانیسمهای فعال در بیرون سبب برداشت و رفتار متفاوت شده بود. در تعریف کمحجابی باید توجه کنیم که بخشی از آن به پوشش و بخشی به رفتار برمیگردد؛ یعنی ممکن است کسی در ظاهر پوشش مناسبی داشته باشد، ولی رفتار او جلب توجه کند و برعکس کسی پوشش کاملی نداشته باشد، ولی رفتارش باعث جلب توجه نمیشود.
وی ادامه داد: مدل نهایی این است که پیشآیندهای کنشی بینشی و... زمینهساز مکانیسمهایی هستند که از تنوع بالایی برخوردارند و ما در تفصیل آنها 250 صفحه نگاشتیم. وقتی نرمافزار پیشآیندهای کنشی، بینشی و گرایشی درصدبندی شد، 15 درصد از پیشآیندها به گرایشی رسید و بیشتر مختص فلسفه حجاب و بینش بود و بخش کمتری به کنشی اختصاص داشت. یکی از مشکلات کنونی که باید درباره آن تحقیق کنیم این است که از کلیگویی خارج و وارد میدان و کف جامعه شویم تا ببینیم در اذهان و واقعیت زندگی مردم چه میگذرد. الان بیشترین سهم گرایش به کمحجابی به بخش گرایشی داده میشود؛ یعنی آن را در بحث احساس حقارت، آزادیطلبی، مدگرایی خلاصه میکنند، در حالی که تحقیق کنونی نشان میدهد که فقط 15 درصد به این عوامل اختصاص دارد و کلیگویی اولین عامل است که نمیتوانیم درباره بخشی از جامعه که رفتار ناهنجاری دارند قضاوت درستی داشته باشیم و قضاوت نادرست باعث ایجاد هزینههای گزاف و سیاستگذاری نادرست خواهد شد.
عربپور گفت: روی دیواری نوشته شده بود؛ «بدحجابی یعنی احساس حقارت». این کلیگویی کاملاً غلط است که پژوهش ما آن را رد میکند. براساس پژوهش حاضر، بیشترین کسانی که به دنبال کمحجابی هستند نه آزادیطلباند و نه تفکرات ناسازگارانه یا خودنمایی ضد دینی دارند، بلکه بسیاری از آنها در بینش مشکل دارند. بنابراین نباید صرفاً با تلقی نادرست نوع سیاستگذاری و مواجهه نادرست را هم اجرا کنیم تا نتایج معکوسی بگیریم. اغلب اوقات پدیده کشف حجاب به این دلیل است که با قوام حکومت گره و پیوند خورده است و افرادی که منتقد حکومت هستند وقتی میبینند که حکومت روی حجاب پافشاری میکند، آنها هم کمحجابی را عاملی برای اعتراض به حکومت تلقی میکنند.
عربپور به ارائه راهکارهایی پرداخت و تأکید کرد: اولین گام، شناخت و درک درست واقعیات اجتماعی است و باید خطاهای ادراکی را که در گفتار برخی مسئولان وجود دارد کنترل کنیم؛ نکته دیگر سیاستگذاری در باب عوامل و شکلگیری نگرشهای منفی است و علاوه بر اینکه باید در جامعه یکسری محدودیتها را اعمال کنیم، باید در عرصه زمینهها و پیشآیندها هم کار کنیم.
این مشاور با بیان اینکه اگر فقط افراد را مجبور کنیم، ولی بدون مقدمهسازی و کار بینشی ممکن است که در کوتاهمدت نتیجه بگیریم، ولی در بلندمدت این کنترلها میتواند عامل آسیب دیگری شود، تصریح کرد: توجه به شبکه در هم تنیده عوامل و شرایط اجتماعی از مسائل مهم دیگر است. وقتی به پدیدههای اجتماعی اشاره میشود، آن را امری ساده و بسیط تلقی میکنند، در حالی که هر پدیده اجتماعی از جمله کمحجابی، شبکه عظیمی در زیر خود دارد که باید آن را کشف کنیم تا بتوانیم رفتارها را تفسیر و توجیه کنیم. برخی از پیشآیندها بین پدیدهها مشترک هستند و در موضوعات دیگر هم شاهد این پیشآیندها هستیم و اگر در این زمینه خوب کار کنیم، مسائل دیگر اجتماعی را هم حل خواهیم کرد.
این پژوهشگر و محقق حوزوی در خاتمه اظهار کرد: بنده مقالهای با عنوان خاستگاه پوشش از منظر روانشناسی و دین نوشتهام که جالب توجه است؛ یعنی اگر کاری به دین و قانون نداشته باشیم، خاستگاه پوشش کجاست؟ آیا ذاتی است یا به سبب قوانین ایجاد شده که بنده در این مقاله در این زمینه تحقیق کردهام.
همچنین حجتالاسلام و المسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، گفت: در 40 سال گذشته بسیار دیدهایم که دشمنان برای تخریب و براندازی فعالیت کرهاند، ولی در مسائل اجتماعی نمیتوان همه عوامل را به بیرون اسناد داد؛ مانند اینکه فرزندی بگوید چون آب و هوا خوب نبود نتوانستم در درسم موفق شوم یا استادان با من بد بودند و نمره بدی دادند. نباید عوامل بیرونی غیرقابل کنترل را برجسته کنیم، زیرا همیشه وجود دارند. بنابراین باید روی عوامل درونی قابل کنترل کار کنیم. باید ببینیم انگیزه درونی کسانی که به این کارها روی میآورند چیست؟ دغدغه و مشکلات آنها را بشنویم و نیز شبهات و سؤالات آنها را تحلیل و ابعاد عاطفی و شناختی آنان را بررسی کنیم. بدین ترتیب اثرگذاری ما در برنامهها و سیاستگذاریها بیشتر خواهد شد. چرا باید همه انرژی ما برای مسئلهای که 15 درصد عامل اثرگذار است صرف شود؟
آذربایجانی در پایان بیان کرد: باید قوانین اجباری را به نحو دیگری بیان کنیم تا افراد احساس کنند تعیینکننده و نقشآفرین هستند؛ در اروپا در دهه 70 قانون بستن کمربند ایمنی را اجباری کردند، ولی مردم تبعیت نکردند. لذا متوقف کردند و بعد از ده سال که زیرساخت فکری و فرهنگی آن فراهم شد، دوباره اجباری کردند. البته همیشه چند درصد مخالف قانون هستند و باید درباره هویتیابی و زمینهها و عوامل کار کنیم تا افراد احساس کنند که نقش دارند.
انتهای پیام