چرا مجتهدی «هولدرلین» را شاعری در میان فیلسوفان می‌داند؟
کد خبر: 4147613
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۵
محمد اکوان پاسخ می‌دهد:

چرا مجتهدی «هولدرلین» را شاعری در میان فیلسوفان می‌داند؟

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: هولدرلین معقتد است ما به جای خدایی که خود را از ما پنهان کرده نخواهیم نشست بلکه در انتظار او خواهیم بود تا روزی خود را بر ما آشکار سازد. به همین دلیل است که دکتر مجتهدی اعتقاد دارد هولدرلین، شاعری در میان فیلسوفان است نه یک فیلسوف.

محمد اکوان

به گزارش خبرنگار ایکنا، همایش «کریم مجتهدی؛ فیلسوف ایرانی» امروز سه‌شنبه 23 خردادماه از سوی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد. محمد اکوان، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:

بنده از استاد بزرگمان دکتر مجتهدی تشکر می‌کنم که چیزهای زیادی را به ما آموختند. ما از ایشان، علاوه بر فلسفه و فکر کردن، معلمی، اخلاق، رفتار و تواضع به معنای واقعی کلمه را یاد گرفتیم. یکبار از بنده پرسید شغلت چیست؟ گفتم معلم هستم. گفت چه تدریس می‌کنی؟ گفتم عربی. گفت لازم است یک روز نزد من بیایی و به من عربی یاد بدهید. بنده خندیدم اما گفت اصلا شوخی نکردم بلکه جدی گفتم؛ لذا تواضع ایشان واقعی بود و حد و حدود را هم  در معنویات و مادیات رعایت می‌کرد.

توجه دکتر مجتهدی به نقادی

موضوع بحث بنده به تعبیر خود دکتر مجتهدی «هولدرلین؛ شاعری در میان فیلسوفان» است. دکتر مجتهدی در همه آثار خودش که درباره غرب و فلسفه غرب نوشته است به گونه‌ای به فریدریش هولدرلین اشاره می‌کند اما در کتاب «فلسفه در آلمان» حدود پنجاه صفحه درباره هولدرلین نوشته است و این بسیار شگفت‌آور است چون بنده هیچ کتابی ندیده‌ام که پنجاه صفحه در این زمینه نوشته شده باشد اما سؤال این است که چرا دکتر مجتهدی به این میزان به هولدرلین پرداخته است و چه ضرورتی احساس می‌کرده است و چرا در پرداختن به هولدرلین بیشتر به یونان باستان توجه دارد در حالی‌که بقیه فیلسوفان ما به میزان زیادی به فیلسوفان یونان پیش از سقراط نپرداخته‌اند؟

دکتر مجتهدی به مسئله نقد و نقادی و فلسفه تطبیقی و سنت تاریخی گذشته و دقت به آینده که برای هولدرلین مهم است توجه زیادی دارد. حال باید ببینیم هولدرلین چه می‌‌گفته که برای دکتر مجتهدی مهم بوده است. هولدرلین در سال 1770 در آلمان به دنیا می‌آید و در مدرسه الهیاتی پروتستان توبینگن با هگل و شلینگ همکلاس، هم درس و هم اتاق بوده است. وی در بیست و سه سالگی مدرسه توبینگن را ترک می‌کند. در این ایام، وی در آلمان به عنوان یک شاعر شهرت داشته است. از سال 1794 تا 1798 رمان «هیپریون» یا به تعبیر دکتر مجتهدی، «صومعه نشین یونان» را خلق می‌کند و یکی از مهمترین آثار وی همین رمان در دو جلد است که به فارسی هم با عنوان «گوشه نشین یونان» ترجمعه شده است.

از سال 1798 تا 1800 نمایشنامه بسیار معروف «فاجعه مرگ امپیدوکلس»، فیلسوف یونان باستان را می‌نویسند. وی کسی است که خودش را در آتشفشان می‌اندازد و به نوعی خودکشی می‌کند. دکتر مجتهدی می‌‌گوید امپدوکلس از دست مردم زمانه‌اش خودکشی می‌‌کند. هولدرلین این نمایشنامه را با سه روایت نوشته است که یکبار در فرانکفورت و دو بار در هامبورگ بود است اما هر سه بار آن ناتمام است. در واقع هولدرلین هنوز درباره امپدوکلس به نتیجه نرسیده است چون امپدولکس دو کتاب دارد که کاملا در مقابل هم هستند. یکی از کتاب‌های هولدرلین با عنوان «سکونت شاعرانه» که شامل بیست و چهار شعر و همراه با روایت سوم نمایشنامه امپدوکلس است به فارسی ترجمه شده است.

تلاش هولدرلین برای رهایی جوانان از ناامیدی

مهمترین اشعار وی از سال 1800 تا 1806 سروده شده و حتی بعدها هایدگر به این اشعار پرداخته است. وی از 1807 تا سال 1843 به مدت سی و شش سال در یک اتاق کوچک قدیمی که دوستانش برای وی فراهم کرده بودند با حداقل امکانات رفاهی، بدون هیچ‌گونه فعالیت و با وضعیت فکری بسیار وخیم یعنی جنون مطلق به سر برد. یعنی نیمی از زندگی وی در جنون مطلق بوده است. در سال 1841 مرگِ دوست، همکلاس و همدرس او یعنی هگل را به او اطلاع می‌دهند اما در حالت بهت‌زده او تغییری ایجاد نمی‌شود. هولدرلین شاعر و متفکر بزرگ آلمان در هفتم ژوئن 1843 از دنیا می‌رود.

وی را می‌‌توان از شاعران پر آوازه دوره رمانتیک آلمان و شخصی بسیار تأثیرگذار دانست. هیچ کس به اندازه وی بر هگل و شلینگ تأثیرگذار نبوده است. مخصوصا در مواجهه با فرهنگ و تمدن یونانی این امری آشکار است و دکتر مجتهدی تأکید دارد که از ابتدای حضور آنها در شهر توبینگن، هگل و شلینک به محاورات افلاطون توجه داشته‌اند و هولدرلین بیش از پیش، این علاقه را در میان آنها تقویت کرده است. پیداست که توجه وی به فرهنگ یونان با هگل و شلینگ متفاوت است چون نگاه آن دو بیشتر بر فلسفه یوتانی و نگاه هولدرلین، توجه به زیبایی شناسی و امیدی است که یونانیان در مواجهه خود با طبیعت کشف کرده بودند. این امید یکی از عواملی است که دکتر مجتهدی هم به آن توجه خاص می‌کند. توجه به فرهنگ یونان برای آلمان دوران رمانتیسم که یوهان گوتفرید فون هردر، در بر انگیختن این توجه بی‌تأثیر نبوده، بیشتر برای بر انگیختن روح ملی بوده است.

اگرچه به گفته دکتر مجتهدی، هولدرلین، بیش از همه هگل و شلینگ را به خواندن محاورات افلاطون تشویق می‌‌کرده اما بدون اینکه کوچکترین توهمی درباره ارزش موقعیت خاص آلمان آن زمان داشته باشد به نحو تخیلی و بسیار شاعرانه در فرهنگ یونانی در جست و جوی نوعی آرمان والا بود تا از طریق آن بتواند جوانان آلمان را از یأس و ناامیدی رهایی بخشد؛ یأسی که بر اثر انقلاب فرانسه، در آلمان ایجاد شده بود و زمانی‌که زندان باستیل در فرانسه فتح شد همان روز هولدرلین، هگل و شلینک را مجبور کرد که در حیات مدرسه، درختی به نام درخت آزادی بکارند. بنابراین وی دنبال این بود جوانان آلمانی را از یأس و ناامیدی رهایی بخشد.

دیدگاه دکتر مجتهدی در مورد هولدرلین

هولدرلین در توجه به طبیعت، تنها به مفاهیم انتزاعی بسنده نمی‌‌کند بلکه نگرش وی دربردارنده تصاویری ملموس و انضمامی به زندگی است چنانچه می‌نویسد اگر کسی از سازگاری با عناصری که زندگی او را ممکن می‌سازد غفلت کند و نوعی تطابق عاشقانه با طبیعت نداشته باشد، با خود نیز سازگاری نخواهد داشت یعنی اگر سازگاری بیرونی نباشد سازگاری درونی نیز حاصل نخواهد شد در حالی‌که هگل در مورد فرهنگ یونان چنین شوق باطنی از خود نشان نمی‌‌دهد بلکه به گفته دکتر مجتهدی او بیشتر به شناخت و ارزیابی فرهنگ یونانی می‌پرداخته است و شاید به همین علت بود که هولدرلین، هگل را به نام مردی با روحیه آرام می‌نامد.

دکتر مجتهدی مطالبی بسیار عالی در مورد هولدرلین نوشته و مخصوصا به دو کتابی که عنوان شد به میزان زیادی پرداخته است و خواندن اینها بسیار مفید است. از نظر دکارت، انسان، جوهری به ذات متمایز از جهان است چون جهان مجموعه‌ای از اشیاء است. هایدگر این تمایز معرفتی میان انسان و جهان را بر نمی‌تابد و به نقد ریشه‌ای آن مبادرت می‌کند و در مواجهه با این رویکرد، شعر معروف هولدرلین به نام «بازگشت به خانه» را مورد استفاده قرار می‌دهد. هولدرلین معقتد است ما به جای خدایی که خود را از ما پنهان کرده نخواهیم نشست بلکه در انتظار او خواهیم بود تا روزی خود را بر ما آشکار سازد. به همین دلیل است که دکتر مجتهدی اعتقاد دارد وی شاعری در میان فیلسوفان است نه یک فیلسوف.

 

انتهای پیام
captcha