چرا حضرت موسی (ع) کلیم‌الله است
کد خبر: 4147645
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۴
حجت‌الاسلام رهنمایی تشریح کرد:

چرا حضرت موسی (ع) کلیم‌الله است

دانشیار علوم تربیتی موسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه ویژگی انبیاء الهی سبب شده است تا القاب خاصی مانند کلیم‌الله و روح‌الله و خلیل‌الله و حبیب‌الله داشته باشند، علت کلیم‌الله بودن حضرت موسی (ع) را بیان کرد.

چرا موسی، کلیم‌الله است/ منشا شخصیت انسانبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد رهنمایی، دانشیار علوم تربیتی موسسه امام خمینی (ره)، 23 خردادماه در نشست علمی «تلازم اخلاق و رفتار انسان با شخصیت او بر مبنای رابطه هست و باید؛ مروری بر آیه‌ قل کل یعمل علی شاکلته» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی و آکادمی اخلاق‌پژوهی روشمند برگزار شد، با بیان اینکه ما  در این بحث درصدد سنجش رابطه بین اخلاق و رفتار با شخصیت انسان و تأثیر آن بر یکدیگر هستیم، گفت: این دو مقوله در ذیل هست‌ها و بایدها قابل تحلیل است و وقتی سخن از رابطه و باید است، در حقیقت سخن از رابطه تنگاتنگ ارزش‌ها و باورها است؛ حتی یک کودک برای انجام یک رفتار به چنین باوری رسیده است ولو آنکه رابطه معنایی این دو را فهم نکند، یعنی یکسری واقعیاتی را فهمیده است و مبتنی بر آن عمل می‌کند.

وی افزود: در نظر بگیرید افرادی را که اساساً اعتقادی به عالم ملکوت ندارند و باورهای دینی مدنظر آنان نیست، ولی رفتارهای مثبتی از آنان سر می‌زند؛ آیا در اینجا هم رابطه هست و باید قطعی است؟ جواب ما مثبت است؛ این فرد یکسری باورهایی را جایگزین باورهای دینی خود کرده است؛ به عنوان مثال انسانی که لائیک است ولی باور دارد که راه درست در صداقت و راستگویی است و باور دارد خیانت در امانت، جرم و ضدارزش است.

رهنمایی بیان کرد: براساس آنچه بشر در ذهنیت خود یا از منبع الهام‌بخش الهی می‌پذیرد، به یک سلسله ارزش‌هایی پایبند می‌شود، یعنی هست‌ها منشأ باورهای ما هست و هر نوع باور در وجود ما هست، با آن محشور هستیم.

رهنمایی با اشاره به مفهوم شخصیت، گفت: انسان از دو عنصر خدادادی برخوردار است؛ یکی فطرت و دیگری طبیعت؛ فطرت انسان رو به کمال الهی و انسانی دارد؛ اینکه انسان میل به حقیقت و درستی و امانتداری و دانایی و توانایی دارد، ناشی از این گرایش فطری است و همه انسان‌ها از این عامل برخوردارند.

استاد مؤسسه امام خمینی بیان کرد: در آیه فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ با صراحت بر این مسئله تأکید شده است. این فطرت مخصوص همه انسان‌ها است و اختصاص به مؤمن و غیرمؤمن و مسلمان و غیرمسلمان ندارد.

شرط فرشته‌خو و حیوان‌شدن انسان

استاد مؤسسه امام خمینی(ره) با اشاره به بعد دوم انسان، اظهار کرد: انسان اگر به سمت کمال و ملکوت برود، از فرشته‌ بالاتر است و اگر به سمت غرایز و طبیعت(از جهت منفی) برود، از حیوان هم پست‌تر خواهد شد. شخصیت انسان هم برگرفته از تعامل درست یا نادرست فطرت انسان با طبیعت او است. فطرت رو به کمال است و طبیعت دوسوگراست و یک سوی آن به سمت طبیعت و سوی دیگر به سمت کمال، مثلاً انسان می‌تواند غرایزی چون خوردن و خوابیدن و مسائل جنسی را طوری تنظیم کند که انسان را به کمال برساند و برعکس.

رهنمایی بیان کرد: اگر رویکرد مثبت به طبیعت وجود داشته باشد، انسان تلاش می‌کند خیانت نکند و کارها را از مجرای درست خود انجام دهد، دنبال کارهای ناروا نرود و از هر راهی اعم از حلال و حرام خود را سیر نمی‌کند.

شخصیت تعامل فطرت با طبیعت انسان است

وی افزود: اگر طبیعت دوسوگرا به سخن فطرت گوش کرد، شخصیت انسان هنجارگرا خواهد بود(البته بنده رویکرد اخلاق اسلامی را بیان می‌کنم) و اگر این شخصیت به امیال مادی توجه و خود را به عالم ماده وابسته کرد و از عالم ملکوت دور شد و تابعیتی از فطرت نیافت، شخصیت نابهنجار خواهد شد. بنابراین شخصیت تعامل درست یا نادرست طبیعت انسان با فطرت است که قرآن از آن به شاکله تعبیر کرده است. در آیه  84 سوره مبارکه اسراء به لفظ شاکله اشاره شده است و همین یک مورد هم در قرآن بیشتر نیست.

وی با بیان اینکه شخصیت را طبیعت دوم انسان گویند، تصریح کرد: شخصیت یا طبیعت دوم، چیزی است که انسان خودش آن را می‌سازد؛ شخصیت به اصاله از سوی خدا به ما داده نشده بلکه عوامل و بستر آن را خدا داده است ولی این ما هستیم که شخصیت خودمان را می‌سازیم. در معنای لغوی، شاکله از شکال یعنی پایبند شتر گرفته شده است . شاکله یعنی چیزی که انسان به آن پای‌بست و زندگی او وابسته به آن است و خود ما آن را تولید کرده و شکل می‌دهیم.

استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(رع) با بیان اینکه به تعبیر قرآن کریم هر انسانی بر مبنای شاکله خودش رفتار می‌کند، اظهار کرد: در آیه فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا آمده مه ما به روان انسان فجور و نادرستی و فسق و فجور و از آن طرف تقوا را الهام کردیم؛ این الهام همان چیزی است که در فطرت ما نهادینه شده است، یعنی کودک وقتی به تشخیص خوبی و بدی رسید، از این الهام برخوردار شده و با کارهایش در ایجاد شاکله خودش سهیم است. البته در کودکی دوره دوم، کودک خوبی و بدی را براساس پسند و ناپسند خود تشخیص می‌دهد، مثلاً اگر یک خوراکی را خوب بداند، حتماً به دنبال خوردن آن است ولو اینکه پدر و مادر بگویند به ضرر او است، در دوره سوم کودکی یعنی 7 سالگی تا 11 سالگی، هنجارهای او براساس فطرت است، راستگویی و امانتداری را خوب می‌داند و بخشی را هم از بزرگ‌ترها و والدین آموخته است.

الهام، تحمیل و جبر نیست

وی در پاسخ به این پرسش که آیا الهام فجور مستلزم جبر نیست؟ اضافه کرد:  الهام به معنای شناساندن است نه تحمیل‌کردن، مانند اینکه پلیس در یک مسیر اخطار می‌دهد که جاده، نقاط کور و دست‌انداز و پیچ و خم دارد، یعنی با سرعت مطمئن حرکت کن، بنابراین او ما را مجبور نمی‌کند ولی اگر تخلف کردیم، جریمه خواهد کرد؛ پیامبران الهی، نقش خود را در مقام الهام خوبی و بدی به درستی ایفا می‌کنند و مسیر را به ما یاد داده‌اند و راه غلط و درست را بیان کرده‌اند که اینها الهام و آگاهی‌دادن است ولی جبر نیست. الهام، لطف و احسان است نه جبر و بدی. اتفاقاً اگر جاده، تابلو نداشته باشد و پلیس هم به ما اخطار ندهد در وقت حادثه، او را مقصر خواهیم دانست که چرا مسیر را به ما نشناسانده است. اگر تنبهات الهی و انذاز و بشارت نباشد، ما طلبکار خدا و انبیاء الهی خواهیم بود.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه خانواده نقش مهمی در تعیین شخصیت فرد دارد، اضافه کرد: والدین و خواهر و برادر و کسانی که انسان با آن‌ها حشر و نشر دارد، در تکامل شخصیتی او نقش‌آفرین هستند. هم ما می‌توانیم در دیگران اثر بگذاریم و هم دیگران در ما و این بستگی به این دارد که چه کسی توانمندتر است و متأسفانه افراد ضعیف زود تأثیر می‌گیرند.

تفاوت وحی و الهام

استاد مؤسسه امام خمینی(ره) همچنین درباره تفاوت بین وحی  و الهام، گفت: الهام لزوماً از جانب خداوند  و مستقیماً بر آنان وارد نمی‌شود و اختصاص به ایشان هم ندارد و امام هم می‌تواند از الهام الهی برخوردار باشد و انسان‌های عادی هم می‌توانند؛ در برابر الهام، وساوس شیطانی وجود دارد و انسان می‌تواند از این وسوسه‌ها، الهام بگیرد و ما حتی از افتادن یک شیء روی زمین و پرواز پرنده می‌توانیم الهام بگیریم؛ پس الهام لزوماً ساحت ملکوتی و الهی ندارد و ما می‌توانیم چیزهایی را به هم الهام کنیم.

وی افزود: وحی به معنای خاص کلمه چیزی است که از جانب خدا بر پیامبران وارد می‌شود و مبدأ و مقصد آن الهی و مختص پیامبران است و مستقیم از جانب خداوند است؛ ما به واسطه پیشوایان دین و از طریق دانشمندانی که مفسر قرآن هستند با وحی آشنا می‌شویم. البته قرآن کریم الهام به زنبور عسل را هم با لفظ وحی ذکر کرده است ولی قطعاً مراد از این وحی شعور غریزی است که با آن وحی اصطلاحی تفاوت دارد.

چرا موسی، کلیم‌الله است

رهنمایی ادامه داد: ویژگی انبیاء الهی سبب شده است تا القاب خاصی مانند کلیم‌الله و روح‌الله و خلیل‌الله و حبیب‌الله داشته باشند و این به معنای آن نیست که دیگر پیامبران واجد این ویژگی‌ها نیستند. اینکه چرا به موسی(ع)، کلیم‌الله گفته شده است پاسخ این است که وقتی در کوه طور خداوند به موسی فرمود که این چیزی که در دست تو قرار دارد، چیست؟ او گفت: این عصای من است که بر آن تکیه می‌کنم و با آن گوسفندان را به چرا می‌برم؛ موسی می‌توانست در یک کلمه بگوید عصای من است ولی سخن‌گفتن با خدا را ادامه می‌دهد؛ او از بس تحت تأثیر کلام الهی است، به راحتی دلش نمی‌آید که با خدا سخن نگوید و به همین دلیل کلیم‌الله نام گرفته است.

وی افزود:  مقدس اردبیلی یک شب در عالم رؤیا خواب پیامبر(ص)، حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) را دید که با هم قدم می‌زنند، در این اثنا، موسی(ع) از پیامبر(ص) سؤال می‌کند که ایشان(مقدس) کیست و پیامبر فرمود از خودش سؤال کن، موسی(ع) از مقدس سؤال کرد و او جواب داد من احمد فرزند ... هستم و کلامش را مستمرا ادامه داد؛ موسی به او فرمود مقدس بس است من متوجه شدم و مقدس جواب داد جناب موسی(ع) خدا از تو پرسید آن چه در دست تو است، چیست و تو می‌توانستی در یک کلمه بگویی عصا ولی سخن را ادامه دادی.

فرق فرشته و انسان

رهنمایی همچنین در مورد سؤالی مبنی بر وظیفه فرشتگان، تصریح کرد: اسرافیل مسئول دمیدن صور در محشر است. ما 4 فرشته مقرب داریم؛ جبرائیل، مأمور ارسال وحی، میکائیل مأمور تأمین مایحتاج بندگان خدا بر روی زمین، عزرائیل مأمور قبض روح و اسرافیل مأمور دمیدن در صور است و این فرشتگان فقط فرمانبر خداوند هستند و مانند ما نیستند که فرمانبر خدا، عقل و هوای نفس هستیم.

انتهای پیام
captcha