«حج»، سیر و سلوک فرد مسلمان در ثبت زدودن زنگارهای زندگی شخصی، فردی و آلوده به مادیات در مسیر تحقق زیارت خداوندی است که او را اشرف مخلوقات بر زمین قرار داد تا با سیر آفاق و انفس در نهایت مسیر سعادت را پیموده و خلد برین و بهشت الهی را در پس پشت زیست خود در این جهان اثیری برای او به ارمغان آورد.
مناسکی که نه تنها یکی از بزرگترین گردهمایی مسلمانان در جهان به شمار میرود که برای پیروان دیگر ادیان نیز فصلی بارز از اتحاد مسلمانان جهان است. مسلمانانی که در لباسی واحد و در مکانی واحد برای اثبات قُرب خود به پروردگار عالم، رهایی و دست کشیدن از سبک زندگی و زیست مادی در مسیر عبودیتشان برمیگزینند.
پشت سر گذاشتن روز عرفه و قرار گرفتن آن میان دو عید بزرگ مسلمانان عید قربان تا غدیر، که با موسم حج همزمان شده است، فصلی متمایز را دست داد تا نقب و نظری بر روند تولیدات آثار مستند در حوزه این فریضه بزرگ داشته باشیم و تمرکز خود را بر مستندی به نام «درباره خانه خدا» قرار دادیم که خود روایت سه مستند کهن و قدیمی از نخستین آثار ثبتشده تصویری درباره این فریضه بزرگ است.
در همین راستا با میزبانی از احمد ابراهیمی کارگردان و یکی از مدیران گروه جهادی و مردمی «بهشت بقیع» که علاوه بر تولید این مستند آثار مختلف و متعددی را نیز درباره قبرستان بقیع در کارنامه خود دارند، به گفتوگو نشستیم که بخش نخست آن در ادامه تقدیم شما میشود.
ایکنا- جناب ابراهیمی در ثبت، ضبط و مکتوب کردن و یا به تصویر کشیدن فریضه حج که فریضهای شناختهشده چه برای دامنه مسلمانان و چه برای غیرمسلمانان به شمار میرود، فعالیتهای مختلفی را در حوزه پژوهش و ثبت آثار مکتوب شاهد بودهایم. در همراهی این فرایند ثبتی و آرشیوی در حوزههایی مثل تولید آثار سینمایی، آثار مستند و یا عکاسی تاریخچهای همان شکوهی را که در آثار مکتوب شاهدیم نمیبینیم، درحالیکه دامنه تأثیرگذاری این دست از آثار میتواند برای عموم مردم بسیار گستردهتر از آثار مکتوب باشد. این را در دو بُعد ملی و بینالمللی میگویم. یکی از این اتفاقات در حوزه ثبت تصویری از سوی شما و گروه جهادی «بهشت بقیع» صورتگرفته که اتفاقاً در دو بُعد ملی و بینالمللی تأثیر بیشتری گذاشته است، ولی پیشاز آنکه بخواهیم وارد فعالیت شما و گروهتان شویم، درباره تاریخچه مستندهایی که درباره خانه خدا به ویژه با محوریت سفر حج تولید شدهاند توضیح دهید.
سالها قبل مستندی را به نام «درباره خانه خدا» تولید کردیم؛ هدف این مستند آن بود که درباره مستندهای تاریخی حج صحبت کنیم. طی تحقیقاتی که انجام دادیم، متوجه شدیم که فیلمهای تاریخی جذابی از حج ساختهشده و همیشه حج برای همه مسلمانان مقولهای جذاب بوده است.
پیش از این سفرنامههای بسیاری در ثبت تجربه مسلمانان از فریضه حج برای انسانهایی که دست به قلم بودند امری رایج بود و هر گاه به سفر حج میرفتند سفرنامه مینوشتند. این سفرنامهها امروز هم منبع بسیار مناسب، قابل خواندن و جذابی در برابر تجربه انسانِ مسلمان در زیارت خانه خدا به شمار میرود.
طی یک قرن اخیر، زمانیکه صنعت فیلم و عکس پای خود را میان زندگی مردمان در جامعه مدرن باز کرد، تصاویری دیده و در تاریخ ثبت شد که وقتی درباره آن دسته از تصاویر منتشرشده با نگاه اسنادی صحبت به میان میآید، اتفاقاً میتواند اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار عموم مردم در همه زمینهها از جمله سفر حج قرار دهد.
اولین فیلمی که در این حوزه شناسایی کردهایم به سال 1301 خورشیدی بازمیگردد. جاییکه آقای «ارنست بی. شودزاک» که فیلم مستند «علف» را در ایران ساخت، فیلمی را درمورد کوچ و جستوجوی عشایر کوچنده برای علف، که فیلمی بسیار جذاب است، رصد کردیم و متوجه شدیم که همان گروه، در سفری که به جده و مکه داشتهاند، فیلمی ساختهاند که در آن برای نخستین بار میخواستند فریضه حج مسلمانان را به اروپاییان نشان دهند. اینکه بگویند مکه کجاست و مدینه کجاست. متأسفانه این فیلم در حین کار و در مراحل فنی به دلیل آنکه نزدیک منبع آتشی بود آتش گرفت و تمام نگاتیو آن سوخت و امروز از آن فیلم در آرشیو جهانی هیچچیزی نداریم. در خاطرات کارگردان این اثر به سبب کتابها و مقالاتی که ایشان نوشتهاند و دراینباره توضیح دادهاند بارها بر آن تأکید شده است.
اولین فیلمی که در این حوزه شناسایی کردیم در سال 1313 خورشیدی از سوی گروه مصری در مورد حج ساخته شده بود. فیلمی صامت که برای نخستین بار شاهدیم که تعدادی از هنرمندان مسلمان مصری به خانه خدا میروند و از مدینه و مکه تصویربرداری میکنند. تا مدتها فکر میکردیم که این فیلم قدیمیترین فیلم بعد از تجربه ساخت در حوزه آثار مرتبط با مقوله حج است تا اینکه در سال 1342 یک گروه ایرانی برای اولینبار به مکه سفر میکنند. برادران امیدوار (عیسی و عبدالله امیدوار) در آن مستند نخستین فیلم رنگی از خانه خدا را تصویربرداری میکنند. متأسفانه به هر دلیلی برادران امیدوار به مدینه نمیروند و اگر میرفتند تصاویر رنگی حتی برای اولینبار از مدینه به نام ما ایرانیها در تاریخ ثبت میشد. با اینحال در همان نگاه تاریخی و ثبتشده اینگونه آمده که نخستین فیلم رنگی تاریخ را ما ایرانیها از خانه خدا تصویربرداری کردهایم که اتفاقاً در روایت سفر برادران امیدوار به این نکته میرسیم که آنها سفری بسیار سخت را پشت سر گذاشتهاند.
من با آقای امیدوار درباره آن مستند تولید شده صحبت کردم و گفتند که جایی در طول این مسیر نبود که تجربه سختی را نگذرانده باشند. حتی در مواردی نزدیک بود که جان خود را از دست بدهند. در فرازی از سفرشان در صحراهای عربستان ماشین آنها در شنزارها گیر میکند و گروهی از کاروان شترها وقتیکه از آنجا میگذشتند و آنها را گرفتار در شن زارها میبینند، نجات میدهند و با شیر شتر آنها را زنده نگه میدارند تا اینکه به مکه میرسند.
مستند «خانه خدا» یکی از جذابترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است
ایکنا- گویا روند ساخت این اثر مستند دراماتیک است؟
بله دقیقاً، بسیار جذاب است. البته در مواردی حتی غیر قابل تصور وقتی برادران امیدوار به مکه و به خانه خدا میرسند، بعد از شکر خداوند که در این سفر زنده ماندهاند و سعادت دیدار خانه خدا نصیبشان شده است، این فیلم را تهیه میکنند و برای اکران به تهران میآورند. جالب است بدانید این فیلم زمانی که برای اولینبار در پرده سینماها برای مردم اکران میشود، در وجود آنها شور و شعف به پا میکند، چراکه نخستین تصاویر متحرک از کعبه را بدون آنکه سفری کرده باشند در شهر و زادگاه خودشان میبینند.
حدود سه سال بعد آقای ابوالقاسم رضایی تجربه سفر حجی دارند که این سفر را طبق تحقیقاتی که ما به دست آوردیم برای اولین و آخرین بار در طول تاریخ سفر ایرانیان به خانه خداست که با مجوز از دولت عربستان این گروه حضور مییابند و تصویربرداری میکنند. تمام فیلمهایی که قبل و بعد از سفر آقای رضایی و گروهشان درباره مسئله حج و سفر به خانه خدا در تمامی این سالها تولید شده بهصورت مخفی ضبط شده است. بدون آنکه مجوزی از دولت عربستان گرفته شده باشد. حال چرا این اتفاق افتاده بحث دیگری است.
اینکه چرا هیچوقت نرفتیم و تقاضای مجوز نکردهایم، درحالیکه دولت عربستان بهراحتی به تمامی دولتهای مسلمان این مجوز را میدهد و این روزها شاهدیم که کشور ترکیه و هنرمندان آن بارها و بارها با کسب مجوز در سفر به خانه خدا مستندهای متعددی را تولید کردهاند. حتی چند سال قبل یک گروه ژاپنی تجربه سفر به مکه، فیلمبرداری و تولید مستند درباره سفر حج مسلمانان را داشتند که اتفاقاً اثری بسیار درخور و درخشان برای معرفی این فریضه و گردهمایی مسلمانان در خانه خداست که میتواند در معرفی فرهنگ اسلام به جهانیان دستی بالایی داشته باشد، اما ما هیچگاه برای کسب مجوز اقدام نکردهایم و تمام تولیدات ما مخفیانه بوده است. در نهایت دوستانی که در مکه حضور پیدا میکنند و کار تصویربرداری و مستندسازی را انجام میدهند همواره نگران هستند که خداینکرده دستگیر نشوند یا فیلمشان توقیف نشود.
آقای رضایی در سال 1343 برای سفر به خانه خدا مجوز داشتند، زیرا ملک فیصل، پادشاه عربستان، حدود یک سال قبل به تهران سفر و با دولتمردان ایران صحبت کرده بود. مسئولان آن زمان در تلویزیون ملی حضور داشتند و با ملک فیصل ارتباط برقرار میکنند و گروه همراه پادشاه عربستان و دولتمردان آن کشور در تهران به گروه ایرانی مجوز میدهد. به آنها قول میدهد هر زمانیکه به مکه سفر کنند یاریگر آنها خواهند بود و همه امکانات لازم را در اختیار آنها قرار میدهند. حاصل این سفر، همراهی و همکاری دولت عربستان و در نهایت ساخت فیلم «خانه خدا» است.
فیلم «خانه خدا» یکی از جذابترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است، چراکه اولین فیلمی است که از سوی ایران به کشورهای دیگر فروخته شد و کسب درآمد مالی و رویدادی تجاری را به همراه داشت. یعنی یک فیلم دینی با محوریت فریضه حج با نام «خانه خدا» اولین روند تجارت بینالمللی در سینمای ایران را به همراه داشته است. همچنین قبل از آن نتوانسته بودیم هیچ فیلمی را به کشورهای دیگر بفروشیم و عایدی داشته باشیم.
از سوی دیگر این فیلم تقریباً به تمام زبانهای زنده ترجمه شده است؛ از زبان عربی، انگلیسی، فرانسه گرفته تا زبانهای آسیای شرقی که تمامی اسناد آن موجود است. این فیلم در فیلمخانه ملی ایران نگهداری میشود. فکر میکنم حدوداً پنج یا شش سال پیش فیلمخانه ملی زحمت کشید و فیلم را به شکل کامل اصلاح کرد و هماکنون با کیفیتی بسیار عالی در اختیار پژوهشگران قرار دارد. حتی برای نخستین بار در یکی از جشنوارههای بینالمللی فیلم فجر نمایش داده شد. ما نیز بسیار سخت توانستیم این نسخه را به دست بیاوریم و در مستند «درباره خانه خدا» مفصل درباره آن صحبت کردیم.
حال بازگردیم به سفر آقای رضایی و همانطور که گفتم این فیلم را با سختی بسیار تولید کردند و هنرمندان حرفهای در تولید آن نقش داشتند. برای مثال آقای نعمت حقیقی، فیلمبردار صاحبنام سینمای ایران، آن را تصویربرداری کرد. آقای ابراهیم گلستان متن نریشن این اثر را نوشت. اتفاق دیگری که برای این فیلم و آقای رضایی بعد از اکران فیلم در سینماهای تهران، اصفهان، تبریز و مشهد رخ داد، اتفاقی شنیدنی و تلخ و بد است.
ماجرای سوءقصد به کارگردان مستند «درباره خانه خدا» و حلال کردن ضارب
ایکنا - منظورتان مسئله سوءقصد است؟
بله، ماجرا از این قرار است که آقای رضایی و گروهش میدانستند که افراد مذهبی آن زمان سینما را تحریم کرده بودند. مثلاً پدرم به من میگفت که هیچوقت به سینما نمیرفتیم. اگر موضوع یا نام فیلمی برایمان مهم بود، از افرادی که آن فیلم را دیده بودند میخواستیم که برای ما داستان آن را تعریف کنند. اینگونه نبود که آنها مستقیماً تجربه رفتن به سینما و دیدن فیلم را داشته باشند. ترجیح میدادند که به شکل صوتی و یا روایت یکی از دوستان و یا افرادی که آن فیلم را دیدهاند، تعریف آن فیلم و داستان آن را بشنوند. آنها جرئت نمیکردند که به سینما بروند، چراکه براساس اعتقادات، عقاید و عقبه مذهبیشان میگفتند ممکن است که اگر برویم و فیلم را ببینیم، ممکن است دارای صحنههایی باشد که با اعتقاداتشان مخالف باشد و حاضر بودند که صوت آن فیلم را از زبان یکی دیگر و با تعریف روایت آن بشنوند. حتی تلویزیون در خانه نداشتند. امکان خرید تلویزیون را داشتند، اما به سبب اعتقادات مذهبی تمایلی به خرید آن نداشتند.
آقای رضایی و گروهشان متوجه میشوند که با این رویکرد و عقبه ذهنی جامعه، بهترین زمان برای اکران فیلم ماه رمضان است. فیلم را در ماه رمضان اکران میکنند و در هشتم ماه رمضان مصادف با 30 آذر 1345 برای نخستین بار به نمایش درآمد. شرط نمایش آن بود که تمامی پیشپردههای سینماها قبل از اکران این فیلم حذف شوند. خب قبلاً اینگونه بود. البته تا همین چند سال پیش در کشور ما این رویه ادامه داشت که پیش از اکران فیلم اصلی، پیشپردههای مختلفی از تبلیغ آثار دیگر سینمایی در سینمای مبدأ پخش میشد و دقایقی قبل از اکران اصلی فیلم به پخش این پیشپردهها اختصاص داشت، اما برای اکران فیلم آقای رضایی صحبت میشود و تمام پیشپردهها حذف میشوند، چرا که ممکن بود در هنگام پخش پیشپردهها، تصاویری از همان فیلمفارسیهایی پخش شود که در آن زمان عادی بود که در سینماها اکران شود و به سبب نوع پوشش و داستان آن آثار آدمهایی که برای دیدن فیلم مذهبی، آنهم با محوریت موسم حج و خانه خدا در سینما حضور پیدا میکردند، از سینما بیرون میرفتند، چراکه آدمها فقط برای دیدن یک فیلم دینی و مذهبی آمده بودند.
نکته جالب بعدی این بود که این فیلم زمانی که در سینما اکران شد مردم برای آن بلیت میخریدند و وارد سینما میشدند. در مستندمان به تکتک آن سینماها رفتیم و تعدادی که باقیمانده بودند و تجربه اکران مستند آقای رضایی را داشتند نشان دادهایم. در تمامی سینماهای آن زمان و هنگام پخش مستند خانه خدا کتیبههای مذهبی دورتادور سالن سینما نصب شده بود. مثلاً هفده بند محتشم بهعنوان بخش مهمی از آن کتیبهها در سالن انتظار سینما نصب شده بود. همچنین عکسهای مختلفی از خانه خدا و عکسهایی از مدینه از دیگر تصاویری بودند که سالن سینما مزین به آنها شده بود.
تیمم پرده نمایش و برکت پرده سینمایی که تصاویر خانه خدا را نمایش داده بود
ایکنا- روایتی دیگر که من از یکی از مخاطبانی شنیدهام که در آن سالها تجربه حضور در سالن سینما و دیدن این مستند را داشتند این است که وقتی مردم به سالن سینما میرفتند به آنها «حاجی» میگفتند و اگر این فریضه را پیش از آن انجام داده بودند، بعد از دیدن این مستند به آنها دوباره «قبول باشه» میگفتند؟
بله، با چند نفر که تجربه دیدن آن مستند را داشتند صحبت کردیم و دقیقاً زمانیکه فیلم تمام میشد، مخاطبانی که در سالن سینما حضور داشتند به سبب اعتقاداتشان به سمت پرده سینما میرفتند و به نشانه تیمم به آن پرده دست میکشیدند. همچنین خبر اکران این اثر در تمامی جراید و روزنامههای آن زمان منتشر شد، چراکه مردم برای اولینبار تصاویر متحرکی را از خانه خدا میدیدند و این امر بر جامعه مذهبی اثری بسیار درخشان میگذاشت.
با تمام این اوصاف، عدهای در تهران در عقاید مذهبی تندرو بودندو در حدود سال 1343 زمانیکه زمزمههای تولید این اثر مستند آغاز شده بود، ناراحتی خود را ابراز کرده بودند و چندبار به آقای رضایی و گروهش پیام داده بودند که در صورت اکران این اثر تو را خواهیم کُشت! حالا تو میخواهی این فیلم را در سینماها اکران کنی، آن هم در سینماهایی که قبلاز آن آثاری در گونه فیلمفارسی، که از زاویه دید آنها آثاری مستهجن به شمار میرفت، اکران شده بودند. حتی به «ایران فیلم» دفتر آقای رضایی، که خانه سینمای امروزی است، رفتند و پیغام خود را به او رساندند. در نهایت جوانی که ظاهراً معلم و از اهالی اصفهان بود در حوالی آن دفتر کمین میکند و زمانیکه آقای رضایی با راننده خود میخواستند که از دفتر «ایران فیلم» بیرون بیایند، با چاقو به او حمله میکند و خراشهایی را به گردن و دست آقای رضایی وارد میکند.
حال آقای رضایی بد میشود. داخل جوی آب میافتد. به کمک رانندهشان که او را سوار ماشین میکند به بیمارستان منتقل میشود. آن جوان نیز همان لحظه دستگیر میشود و او را به داخل «ایران فیلم» میبرند. دوستان آقای رضایی با او درباره اینکه چرا این کار را انجام داد صحبت میکنند. همچنین درباره هدف آقای رضایی از تولید این مستند با او صحبت میکنند و میگویند که اعتقاد آقای رضایی بهعنوان یک فرد مذهبی این بود که مردمی را که امکان حضور و شرکت در مناسک حج نداشتند با این فریضه آشنا کند. آن جوان نیز در ادامه این صحبتها متوجه اشتباه خود میشود. وقتی میفهمد که آقای رضایی چه هدفی داشت به اشتباه خود پی میبرد. بعد دوستان و همکاران آقای رضایی و آن جوان عذرخواهی میکنند. زمانیکه آقای رضایی روایت را میشنود، در بیمارستان و در حالی که بستری بود آن جوان را میبخشد و خلال میکند. برای اطمینان از این روایت، تمامی پروندههای قضایی و جنایی آن زمان را بررسی کردیم. به هیچ به پروندهای برنخوردیم! حتی موضوع شکایت در کلانتری هم ثبت نشده و هیچ گزارشی از آن وجود ندارد. گویا ماجرا سر صحنه تمام شده بود.
این مسئله باعث میشود که آقای رضایی دلخور و بسیار ناراحت شود و پس از این ماجرا، تلاش و فعالیت او برای تولید آثار مستند در ایران ادامه نمییابد و با حالتی از ناامیدی و دلشکستگی ایران را ترک میکند و به آمریکا میرود. گزارشها حاکی از آن است که چند سال بعد از این سفر او سکته میکند، مریض میشود و در نهایت دار فانی را وداع میگوید. زمانیکه آقای رضایی در آمریکا زندگی میکرد، این فیلم را چندین بار دیگر تدوین کرد و آن را با اسامی متعددی چون «زائرین مکه» و نامهای دیگر در قالب دیویدی روانه بازار کرد. در ادامه اتفاقات دیگری رخ داد که بسیار مفصل است و روایت آنها در این گفتوگو نمیگنجد. اگر کسی علاقهمند باشد، با یک جستوجوی ساده میتواند در فضای مجازی به این فیلم دست یابد و آن را مشاهده کند.
تولد مستند «درباره خانه»
ایکنا- مستند «درباره خانه خدا» به عنوان اثر شما و گروه مردمی «بهشت بقیع» چه سالی تهیه شد و دارای چه عقبه پژوهشی است؟
کار پژوهشی این مستند دو سه سالی طول کشید. گروه مردمی «بهشت بقیع» با هدف جمعآوری آرشیو تصاویری که از قبرستان بقیع وجود دارد شکل گرفته است. در مسیر ساخت این مستند به تصاویری دست پیدا کردیم، تصاویری درباره خانه خدا بسیار جذاب هستند و قابلیت بیان و توضیح درباره موسم حج را دارند. تصاویری که میتواند برای مخاطب ملی و بینالمللی بسیار جذاب باشد. این مستند حدود هفت هشت سال پیش ساخته شد و پژوهش آن سه سال طول کشید.
3000 سند اختصاصی درباره بقیع شریف
ایکنا- گروه مردمی «بهشت بقیع» که به آن اشاره کردید و مستندی را که به واسطه کار پژوهشی، اسناد مکتوب و تصویری به تولید «درباره خانه خدا» منتج شده است در برابر آغاز تولد گروه مردمی «بهشت بقیع» بگذاریم که هجده سال از زمان آن میگذرد. در این میان اگر به سال 1401 بازگردیم و نگاهی به سال قمری آن داشته باشیم، پیش از یک قرن از تاریخ تخریب و تدمیر «قبرستان بقیع» میگذرد. درباره این سازمان مردمنهاد و فعالیتهایتان که مستقیماً با مسئله حج ابراهیمی ارتباط دارند توضیح دهید.
آنچنانکه شما اشاره کردید، گروه مردمی بهشت بقیع نزدیک هجده سال پیش با رویکرد فعالیت درمورد بقیع شریف فعالیت خود را آغاز کرد. با مجموعههایی که در داخل و خارج از کشور در این حوزه فعالیت میکردند ارتباط برقرار میکرد و به شکل مستقل رویکرد و هدفی را درباره ثبت و ضبط آثار درباره بقیع شریف داشت.
تفاوت این گروه با دیگر گروههای جهادی این است که آن گروهها ممکن است بخشی از فعالیتشان درباره بقیع باشد و درباره دیگر موارد و مناسک حوزه دین به تولید مستند دست بزنند، اما همه فعالیت گروه «بهشت بقیع» درباره بقیع است و طی این بازه زمانی اسناد تصویری، متنی، رسانهای، دیجیتال و فیلم فراوانی را تولید کرده و یا به دستمان رسیده است که از آنها یک مجموعه آرشیوی جمعآوری شده است. مثلاً در مورد اسناد تاریخی این موضوع حدود 3000 سند جمعآوری شده که مجموعهای از تصاویر دیدهنشده در میان آنها وجود دارد. روند و نگاه تاریخی از اولین ثبت اسناد تصویری تا به امروز حتی فیلمهای مرتبط با این موضوع و تحقیقات پژوهشی میدانی و کتابخانهای به دستمان رسیده است. تاکنون در این باره هشت مستند از سوی گروه مردمی «بهشت بقیع» تولید شده که طی سالهای اخیر از تلویزیون و شبکههای مختلف آن پخش شده است و میتوانم به «بهشت ماندنی است»؛ «پنجره فولاد بهشت»؛ «پنجرههای بهشت»؛ «پایان یک سکوت»؛ «داستان یک تخریب» و... اشاره کنم.
تمرکزمان بر بقیع به سبب مظلومیت امام حسن(ع) بود
ایکنا- بسیار برای من حتی در مقام شنونده جالب است که در فصلی از سخنان خود به آن اشاره کردید. چه شد که به سمت موضوع قبرستان بقیع رفتید؟
بقیع همواره برای من بسیار مظلوم بوده است. هم خودش و هم چهار امامی که در آنجا مدفون هستند، به ویژه امام حسن(ع). اکثر ما شیعیان، حسینی هستیم و حسنیها کمترند. نمیدانم دلیل آن چیست؟ بههرحال همه ما شیفته ائمه اطهار(ع) هستیم و زمانی که از اباعبدالله الحسین ارواحنافدا صحبت به میان میآید، تمام عشق، علاقه و روحیه ما جذب امام سوم شیعیان میشود. همه یاد کربلا میافتیم و بغضِ تلخی روح و روان ما را میگیرد. در این میان احساس میکنم آنچنانکه زیست و زندگی امام حسن(ع) مظلوم بود، فعالیت در حوزه اسنادی، نگاه تاریخی و هنرمندانه نیز در مورد امام حسن(ع) مورد مظلومیت قرار گرفته است. احساس کردیم ممکن است انگار کاری به روی زمین مانده که کسی آن را برنمیدارد. به همین سبب به سراغ این سوژه رفتیم و خدا را شکر این کار به نام ما انجام شد.
از ابتدا هدفمان این بود که به خانواده بزرگوار ائمه اطهار(ع) خدمت کنیم. دوستانی در قالب فعالیت رسانهای گرد هم آمدهاند، دوستان دانشگاهی و گروههای تخصصی تا این فعالیت را انجام دهیم. اگر بخواهم بگویم که اولین گامها چگونه برداشته شد، به سفر حج معجزهواری بازمیگردد که آن را تجربه کردم.
ماجرای سفر معجزهوار حج
ایکنا- سفر حج معجزهوار! گویا تمام فعالیتهای شما حتی در زیست و زندگی شخصی شما هم دراماتیک است!
یکبار سفر حج را تجربه کردهام و آن عمره مفرده بود، اما نوع سفر و رفتن من به این سفر بسیار عجیب و معجزهوار بود. البته بعدها با افراد بسیاری که تجربه این سفر را داشتند صحبت کردم. به نظرم رفتن مردم به سفر حج موضوع نابی است که چرا آنها این سفر را انتخاب میکنند و احتمالاً مستند بعدی که بخواهم تولید کنم درباره همین سوژه باشد. از دوستان و مردم خواهم پرسید که چه شد سفر حج را انتخاب کردهاند؟ چراکه عموماً از آنها شنیدهام که تجربه آنها در سفر حج بسیار جذاب و در موارد متعددی معجزهوار بودهاست. اگر بخواهم از سفر حج خودم بگویم، زمانی که عازم سفر شدم و به مدینه رسیدم، مسئول کاروان به من گفت که نام شما در لیست نیست! از کجا آمدهاید؟! چگونه بلیت تهیه کردهاید؟! احساس کردم با وجود آنکه نامم در لیست کاروان نبود، گویا به این سفر دعوت شده بودم.
حال به عقب بازگردیم؛ زمانیکه به سازمان حج از طرف ادارهای معرفی شدم تا بتوانم بدون نوبت به این سفر بروم، دوستانی که در سازمان حج حضور داشتند به من گفتند که آنقدر دیر آمدی که نمیتوان کاری کرد. البته تعهد کرده بودم که خودم تمام هزینههای آن را پرداخت کنم و فقط برای تسریع گرفتن نوبت توسط آن سازمان معرفی شده بودم، من به آنها گفتم پس این نامه چه میشود؟ آنها گفتند بهتر است به عنوان یادگاری آن را نگهداری کنی و دیگر به کار شما نمیآید!
موقعی که داشتم از سازمان حج بیرون میآمدم به طبقه همکف که رسیدم با صفی مواجه شدم. وقتی درباره دلیل آن صف پرسیدم، به من گفتند که «این صف کنسلیهاست. اگر در این صف بایستی و ثبتنام کنی، ممکن است افرادی که از رفتن به سفر حج به هر دلیلی پشیمان شدند و سفر خود را کنسل کردهاند، نوبت به شما برسد. در نهایت در آن صف طولانی ایستادم و وقتی نام من نوشته شد، عدد 642 برابر نامم ثبت شد. احساس کردم شاید این یک کد است. وقتی درباره آن عدد پرسیدم، به من گفتند که این تعداد افرادی است که پیش از شما منتظر هستند و اگر 642 نفر سفر خود را کنسل کنند، نوبت به شما میرسد.
چهارشنبه بود و بعد از گذشت دو روز یعنی پنجشنبه و جمعه، شنبه صبح حدود ساعت هشت با من تماس گرفتند و گفتند که شما برای سفر حج ثبتنام کردهاید؟ گفتم بله! گفتند بیایید و به فلان کاروان بروید و هزینههای خود را پرداخت کنید. پرواز شما چند روز دیگر خواهد بود. معجزه بود که 48 ساعت بعد با من تماس گرفتند و فارغ از 642 نفری که پیش از من منتظر بودند، قرعه به نام من افتاده بود. گفتم آنقدر زمان دیر شده بود که نه به کلاسهای آموزشی رسیدم و نه حتی به تزریق واکسنها. تمام مراحل را خیلی سریع برای تهیه بلیت و ثبتنام در کاروان انجام دادم و دو روز بعد پرواز کردم. تنها پول را پرداخت کردم و رفتم.
وقتی وارد مدینه شدم، مدیر کاروان که نامش آقای سعیدی بود، همه اسامی را خواندند و بعد از آمار اولیه، به آنها گفتم که نام من نبود! آنها نگران شدند و پرسیدند شما که هستید؟ چگونه در کاروان ما هستید؟ اسم شما در این لیست وجود ندارد. مگر چنین چیزی میشود؟ بعد از تماسهای مختلف و متعدد با تهران و رفتوآمدهای متعدد متوجه شدند که من چون تنها فرد مجرد در لیست انتظار بودم که ثبتنام کرده بودم و تمامی آن 642 نفر افرادی بودند که میخواستند با خانواده به این سفر مشرف شوند، قرعه به نام من افتاده بود، چراکه در میان افرادی که سفرشان را لغو کرده بودند تنها خانم بارداری حضور داشت که به توصیه پزشک نباید به این سفر میرفت و من جایگزین آن خانم شده بودم.
اتفاقات عجیبوغریب دیگری هم در آن سفر افتاد و سفری معجزهوار بود که من را برای تولید آثاری درباره بقیع مصممتر کرد. امروز وقتی جملاتی را میشنوم که چرا انسان باید به سفر حج برود؟ هم تعجب میکنم و هم هر زمانی خودم در مقام شنونده این سخنان قرار میگیرم، میگویم اشتباه میکند! حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه فرموده که شیعیان باید در این سفر حضور یابند، چراکه بزرگترین گردهمایی برای مسلمانان است و مقام معظم رهبری هم در فرمایش اخیرشان تأکید کردند که ما ایرانیان باید هم به عنوان مسلمان و هم به عنوان ایرانی خود را در این سفر نشان دهیم و اهمیت این موضوع برای ما از اوجب واجبات است. تا زمانی که این تجربه را نداشته باشیم نمیتوانیم عظمت، بزرگی، جذابیت و حتی اعجاز آن را تجربه کنیم. اگر خیلی امروزی بخواهم بگویم کسی که این تجربه را نداشته باشد قطعاً کلاهی بر سرش رفته است!
ادامه دارد
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام