باید محاکم شرع را بومی‌سازی کنیم/ مهمترین مشکلات دستگاه قضایی چیست؟
کد خبر: 4155437
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۶
آیت‌الله علیدوست بیان کرد:

باید محاکم شرع را بومی‌سازی کنیم/ مهمترین مشکلات دستگاه قضایی چیست؟

استاد حوزه علمیه ضمن اشاره به مهمترین ویژگی‌های محاکم شرع تصریح کرد: باید محاکم شرع را بومی‌سازی کنیم و در دوران معاصر ما پیاده شود چون تا قوه قضائیه اصلاح نشود شعار دادن فایده‌ای نخواهد داشت.

به گزارش ایکنا، آیین رونمایی از کتاب «میراث محاکم شرع» اثر حجت‌الاسلام و المسلمین علی ابوالحسنی منذر، امروز 25 تیر در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد.

در این نشست آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

ما با چهار نهاد در این بحث مواجهیم: محاکم شرع، محکمه عرف، محکمه عالی شاهنشاهی و سیستم قضایی امروزی. من محکمه عالی و محکمه عرف را حذف می‌کنم و یک مقایسه‌ای بین محاکم شرع و سیستم قضایی خواهم داشت و اینکه محاکم شرع در گذشته چه ویژگی‌هایی داشته است. اگر به من بگویید ویژگی‌های محاکم شرع را با نگاه فقهی بیان کن من پنج ویژگی می‌شمارم؛ اولا در راس محاکم مجتهدان قرار دارند چون معتقد بودند غیر مجتهد حتی به اضطرار نمی‌تواند قضاوت کند و اگر احیانا موردی بوده غیر رسمی بوده است. مجتهد یعنی کسی که بتواند احکام را تفصیلا از ادله به دست بیاورد. دوم اینکه سه هدف برای خودشان تعریف کرده بودند؛ یک فصل خصومت، دو حکم به عدل حتی الامکان، سه در اسرع وقت. ما امروز چقدر در اینها موفق هستیم؟

تقدس و زیرکی قضات محاکم شرع

ویژگی سوم این است که در قضای محاکم شرع بیشتر ادله معنوی حاکمیت داشته تا امارات قانونی. ما در قضا دو سیستم کلان داریم یکبار گفته می‌شود قاضی باید بر حسب ادله قانونی قضاوت کند، یکبار می‌گویند بر اساس امارات معنوی قضاوت کند یعنی بر اساس اطمینان قاضی قضاوت شود. در محاکم شرع معمولا قضات به اقناع وجدان می‌رسیدند و به محض قیام اماره قضاوت نمی‌کردند. نمی‌گویم به امارات اعتنا نمی‌کردند و الزاما مقید بودند به اقناع برسند ولی آنچه مطالعه کردم این است که سعی می‌کردند به اقناع برسند. ویژگی دیگر این است که محاکم شرع تقدس داشتند. نقل است مردم کرمان به گلیم یک کسی که قضاوت شرعی می‌کرد قسم می‌خوردند. ویژگی دیگری که برای من جالب بود زیرکی عجیبی است که داشتند. وقتی دو نفر سر یک گله گوسفند دعوا داشتند و هیچ کدام سند نداشتند و شواهد علیه صاحب حق بوده است، قاضی می‌آید گله را همراه سگ نگهبان آنها در آغل قرار می‌دهد و به یک نفر می‌گوید این دو نفر را پیش گله ببر ببین سگ گله چکار می‌کند و به من گزارش بده. از آشنایی سگ گله متوجه می‌شود صاحب گله کیست.

فرض کنید بخواهیم با وضعیت الآن مقایسه کنیم، عمده قضات ما ماذون هستند و مجتهد به معنای خاص نیستند. دوم اینکه بسیاری از اینها زیرکی خاص را ندارند لذا در چنبره وکلا هستند و خیلی وقت‌ها تسلط وکلا از قضات بیشتر است. من اجتهاد را در قاضی شرط نمی‌دانم ولی اجتهاد در قانون را شرط می‌دانم یعنی مسلط بر قانون باشند. بسیاری از وکلا مجتهد در قانون هستند ولی قضات ما اینطور نیستند. نه مجتهد در فقه داریم نه مجتهد در قانون داریم در مقابل وکلایی داریم که مجتهد در قانون هستند.

نکته دیگر عجله ناموجه است. من نمی‌گویم وقت ضایع شود ولی باید در اولین وقت ممکن و مطلوب رسیدگی انجام بگیرد. متاسفانه گاهی عجله می‌شود و خیلی اوقات نکاتی که باید رعایت شود نمی‌شود. اعمال نفوذ و رشوه و امثال ذلک از دیگر مشکلاتی است که در این سیستم قضایی وجود دارد. بحث تقدس هم مطرح نیست. این وضعیتی است که ما داریم و وضعیت روشنی نیست.

در محاکم شرع پشت پرده‌ای وجود نداشت

بحث دیگر شفافیت است. در محاکم شرع هیچ پشت پرده‌ای وجود نداشت. در قیامت مجرم آثار جرم از سر و پایش معلوم است و نیاز نیست دنبال شاهد بگردند ولی باز هم خداوند آنها را محاکمه می‌کند. در روایت داریم که متهم به خدا عرض می‌کند من این شاهدها را قبول ندارم زمین شهادت داد مامور تو است، فرشتگان شهادت دادند مامور تو هستند، امام صادق(ع) می‌فرمایند اینجا است که تمام بدن به سخن درمی‌آید. این وضعیت خدای متعال را کنار بعضی نهادها و محاکم ما بگذارید که می‌گویند ما موظف نیستیم جواب دهیم اگر هم جواب بدهیم تفضل است. لذا اقناع خود به خود در آن محاکم حاصل می‌شد.

الآن چه سیستمی بر نظام قضایی ما حاکم است امارات یا ادله معنوی؟ بعضی قوانین ما به طرف امارات قانونی می‌رود یعنی در محاکم جمهوری اسلامی اگر بینه شهادت دهد سند رسمی باشد، اقرار باشد ولو برای مقام قضایی اطمینان نیاورد باید حکم کند ولی مواردی داریم که امارات معنوی حاکم است مثلا اگر علم به خلاف داشته باشد ولو همه امارات یک طور باشد می‌تواند از سر خودش رفع کند و به دادگاه هم‌عرض ارجاع دهد.

آخرین نکته بحث فقه ما است. در فقه ما وقتی شرایط قاضی را می‌شمارند مخصوصا در دهه‌های اخیر آنچه به عنوان شرایط قاضی شمرده می‌شود شرایط شکلی است مثل بلوغ، عقل، شرایط جسمی مثل حفظ، عدم غلبه نسیان، قدرت بر نطق، قدرت بر شنیدن، ایمان، طهارت مولد، عدالت فقهی نه عدالت ساحتی، مذکر بودن، اجتهاد و اعلم فی البلد بودن. وقتی این را با کلمات حضرت امیر(ع) مقایسه می‌کردم دیدم نسبتش عام و خاص من وجه است. در کلمات حضرت امیر(ع) به مالک چنین آمده است: افضل رعایا و کسانی که شهروند حکومت هستند انتخاب کن از کسی که امور او را تحت فشار قرار ندهد و خسته‌اش نکند و محکم بایستد، حق را شناخت بایستد، طمع نداشته باشد، عجله نکند، حجج را بشناسد، وقتی خصم مراجعه می‌کند زود خسته نشود، حکم به عدالت برایش مهم باشد. تازه بعد از قضاوت او تو هم پیگیر باش. من تعجب می‌کنم برخی می‌گویند تجدید نظر معنا ندارد در حالی که حضرت توصیه می‌کند خودت هم پیگیر باش.

ما باید به محاکم شرع برسیم البته آنجا مجتهد در راس بود ولی باید اجتهاد در قانون هم اضافه کرد چون شما می‌خواهید بر اساس قانون مدون قضاوت کنید. باید محاکم شرع را بومی‌سازی کنیم و در دوران معاصر ما پیاده شود چون تا قوه قضائیه اصلاح نشود شعار دادن فایده‌ای نخواهد داشت.

انتهای پیام
captcha