به گزارش ایکنا، جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم، با محوریت تفسیر سوره بقره، صبح امروز شنبه 20 آبانماه، در فضای مجازی منتشر شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
درباره آیات ابتدایی سوره بقره بحث میکردیم. اشکالی مطرح شد که آیا هدایت قرآن مخصوص متقین است؟ اینکه خلاف خود آیات قرآن است. اگر یادتان باشد قرار شد ما به یکی از این پنج صورت در آیه تصرف کنیم؛ یا در «الکتاب» یا در «هدی» یا در لام یا در الف و لام «المتقین» یا در خود متقین. به نظرم اگر الف و لام المتقین را در اینجا الف و لام کمال بگیریم، جواب نمیدهد لذا این صورت اشتباه است.
حتی من به تصرف در «متقین» راضی نیستم چون ما گفتیم شاید مراد از متقین کسانی نباشند که واجبات را انجام میدهند و محرمات را ترک میکنند بلکه منظور آیه کسانی باشد که کلامپذیر هستند و اگر سخن حقی را بشنوند میپذیرند. این معنا برای متقین با آیه نمیسازد چون آیات بعد، بر اقامه نماز و انفاق اشاره دارد یعنی هم ایمان و هم عمل صالح. پس نمیتوانیم بگوییم مراد از متقین کسانی هستند که حقپذیر هستند چون با آیات بعد نمیسازد مگر اینکه بگوییم افعال آیه افعال مضارع است، نه ماضی. فعل ماضی تلبس به مبدا میخواهد یعنی شخص باید ایمان آورده باشد، اقامه نماز و انفاق کرده باشد ولی فعل مضارع اینگونه نیست.
یک مسئله دیگر این است قرآن با متقین چگونه برخورد کرده است. چند جای قرآن درباره متقین مطالبی گفته شده است که مفسرین باید آنها را هم ببینند. مثلا آیه 177 سوره بقره میفرماید: «نیکوکاری آن نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (چه این چیز بیاثری است) لیکن نیکوکاری آن است که کسی به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و گدایان بدهد و در آزاد کردن بندگان صرف کند، و نماز به پا دارد و زکات مال (به مستحق) بدهد، و نیز نیکوکار آنانند که با هر که عهد بستهاند به موقع خود وفا کنند و در حال تنگدستی و سختی و هنگام کارزار صبور و شکیبا باشند. (کسانی که بدین اوصاف آراستهاند) آنها به حقیقت راستگویان و آنها به حقیقت پرهیزکارانند.»
کلمه متقین یکبار در آیه دوم بقره معنا شده است، یکبار در آیه 177. البته آیه 33 زمر هم متقین را معنا میکند ولی چیز اضافهای نسبت به این آیات ندارد. اگر کسی بخواهد درباره متقین کامل صحبت کند باید آیه 2 و آیه 177 را کنار هم بگذارد. من خواستم راه و روش کار را نشان بدهم. اجمالا معنای متقین معلوم است و میتوانیم آن را حقپذیر و کلامپذیر در نظر آوریم و البته اگر زمینه عمل باشد، شخص باید عمل هم بکند والا نمیشود من حقپذیر باشم ولی عمل نکنم چون این دیگر حقپذیر نیست.
حال سراغ آیه بعدی میرویم: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ؛ آنان كه به غيب ايمان مىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند». من نکاتی از دهها نکتهای که اینجا هست و اهمیت بیشتری دارد مطرح میکنم. اولا باید تامل کنید که بعد از متقین، چرا خداوند به این ترتیب صحبت میکند و این صفات را برجسته میکند. نمیتوانیم بگوییم که خدا همینطوری میخواسته چند تا صفت را ذکر کند بلکه حساب و کتاب دارد. قطعا اگر چیزی بالاتر از ایمان به غیب بود، آن بیان میشد.
میدانید که هر چه قابل مشاهده برای ما نباشد غیب است. البته غیب نسبی است یعنی ممکن است یک چیز برای یک نفر غیب باشد، برای یک نفر شهود باشد. البته برخی چیزها غیب مطلق است مثل کنه ذات باری تعالی که هیچ کس به آن علم ندارد. عالم وقتی به کنه معلوم پی میبرد که در سطح خود معلوم باشد. اگر در سطح معلوم نبود نمیتواند درکی از معلوم داشته باشد. به همین جهت مقام الهی برای انسان ولو پیامبر(ص) غیب مطلق است.
یکی از مصادیق غیب، ذات باری تعالی است. بنابراین اولین معنای ایمان به غیب، ایمان به باری تعالی است. یکی دیگر از مصادیق غیب آخرت است. یکی دیگر از مصادیق غیب وجود امام زمان(عج) است. حتی خود مقام امامت برای خیلیها غیب است. فخررازی میگوید که از نظر شیعه، مراد از غیب حضرت مهدی(عج) است در حالی که غیب منحصر به این مورد نیست. پس فخررازی نمیگوید که باور شیعه اشتباه است ولی میگوید انحصار اشکال دارد، این در حالی است که شیعه نمیگوید مراد از غیب خصوص حضرت مهدی(عج) است.
نکته بعدی من درباره اهمیت نماز در آیه است. گویی پس از ایمان به خدا و نبوت پیامبر(ص)، بالاترین عمل در مناسک دینی نماز است. نماز ناموس خدا است. لذا بلافاصله پس از ایمان به غیب میآید. نکته دیگری که در اینجا حائز اهمیت است تاکید بر «اقامه نماز» است. اقامه نماز صرف خواندن نیست بلکه به پا داشتن نماز است، زنده کردن نماز است. اگر اینطور باشد مقصود آیه این است که متقین هم نماز میخوانند و هم نماز را احیا میکنند.
قسمت آخر آیه بحث انفاق است. گویی بعد از اقامه نماز، چیزی بالاتر از انفاق به مردم نیست. شاید ما در رتبهبندی کارها انفاق را آخر بگذاریم ولی در رتبهبندی خداوند کنار اقامه نماز میآید. پیامبر(ص) میفرمایند دین پرستش خداوند و پرستاری از مردم است: «التَّعظيمُ لِأَمرِ اللّهِ، وَالشَّفَقَةُ عَلى خَلقِ اللّهِ». نکته بعد این است که این آیه فکر بعضیها را به خود مشغول کرده است که چرا آیه میفرماید «مما رزقناهم ینفقون». هفته آینده پیرامون این مسئله صحبت میکنیم.
انتهای پیام