ابزارهای مالی لازم برای حمایت از پژوهش وجود ندارد + فیلم
کد خبر: 4193711
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۴
سمیه لبافی‌ در گفت‌وگو با ایکنا:

ابزارهای مالی لازم برای حمایت از پژوهش وجود ندارد + فیلم

رئیس پژوهشکده جامعه و اطلاعات پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران گفت: در سیاستگذاری، سیاستگذار برخی ابزارها را برای تنظیم یک حوزه در اختیار دارد. این ابزارها، گاهی ابزارهای مالی و مشوق هستند که می‌توانند پژوهشگر را یاری دهند. متأسفانه این ابزارها در کشور ما به خوبی طراحی نشده‌اند و در حوزه پژوهش و سیاستگذاری، این بخش به صورت بهینه کار نمی‌کند.

سمیه لبافی‌

موضوع کاربردی سازی پایان‌نامه‌ها از مواردی است که بسیار جای توجه و تمرکز دارد، چرا که دانشگاه در طول سال‌ها برای دانشجوی خود هزینه مادی و معنوی می‌کند ولی آنچه باید به عنوان اولین خروجی دانشجو مورد ارزیابی قرار بگیرد، رساله یا پایان‌نامه‌ای است که در بسیاری مواقع ارزش علمی نیز ندارد چه رسد به اینکه مورد استفاده قرار بگیرد و مرتبط با مشکلات کشور باشد.
این دغدغه‌ها را با کسی که هم در دانشگاه تدریس می‌کند و هم با پایان‌نامه‌های زیادی سروکار دارد مطرح کردیم.
 
سمیه لبافی‌؛ استاد دانشگاه تهران و رئیس پژوهشکده جامعه و اطلاعات پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)، در گفت‌وگو با ایکنا، به تحلیل و ارزیابی وضعیت کیفی پایان‌نامه‌ها و رساله‌های انجام شده در کشور، حمایت‌های مالی از پژوهشگران و لوازم مقابله با خرید و فروش مقاله، پایان‌نامه و رساله پرداخت.

این گفت‌وگو پیش روی شماست؛
 
ایکنا ـ شما وضعیت کیفی پایان‌نامه‌ها خصوصاً پایان‌نامه‌های علوم انسانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
 
ابتدا لازم است مقدمه‌ای کوتاه بیان کنم چون شاید با چند جمله کوتاه نتوان این سؤال را جواب داد. حوزه علوم اجتماعی دارای رشته‌های زیادی است و مسلماً تعداد خروجی پژوهشی مخصوصاً پایان‌نامه هم زیاد است. وقتی در مورد پایان‌نامه‌های حوزه علوم اجتماعی صحبت می‌کنیم باید بدانیم که بر روی موضوعاتی کار شده  که مسلماً تأثیر آنها در جامعه به اندازه دیگر حوزه‌های علم، ملموس نیست. چون همانند حوزه‌های فنی و تجربی، به بخش صنعت یا بخش سلامت و درمان وصل نیستند که با انجام یک پایان‌نامه یا پژوهش بتوان تأثیرات آن را مستقیم مشاهده نمود. وقتی این اتصال وجود ندارد در نتیجه نمی‌توان در مورد تأثیرات مشخص نیز صحبت قطعی کرد. 
 
البته امروزه در دنیا، بررسی تأثیر همه انواع پژوهش‌ها و از جمله پژوهش‌های حوزه علوم اجتماعی، یک دغدغه است و در رابطه با آن سامانه‌هایی برای این سنجش ایجاد شده است تا مشخص شود کارهای پژوهشی تا چه اندازه توانسته بر محیط خود تأثیرگذار باشد. اما اگر الان در مورد این مسئله صحبت کنیم که پژوهش‌های حوزه علوم اجتماعی چه میزان تأثیرگذار بوده‌اند؟ باید گفت الان در حوزه پژوهش وارد دوره‌ای شده‌ایم که دیگر مرزهای قطعی بین حوزه‌های پژوهشی وجود ندارد لذا شخصی می‌تواند در حوزه علوم اجتماعی تخصص داشته باشد و در زمینه توسعه الگوریتم‌های یک محصول به یک شرکت در حوزه نرم‌افزار هم کمک کند چون مرزهای بین علوم همانند گذشته مشخص و جدا از هم نیستند.
 
امروزه تحقیقات بین‌رشته‌ای در سطح دنیا رواج زیادی پیدا کرده و در ایران هم از آن استقبال شده است بنابراین اگر چنین ظرفیتی وجود دارد و مرزها در حال ناپدید شدن هستند و رشته‌های مختلف می‌توانند بر سر مسائل اقتصادی، اجتماعی و سایر مسائل جامعه با هم کار کنند قاعدتاً باید سهم علوم اجتماعی بیشتر شود و بهتر سنجیده شود و البته تا حدی قابل سنجش هم شده است. مسئله مهم این است مسائلی که دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری بر روی آنها دست می‌گذارد این قابلیت را دارند که در جامعه تأثیرگذار باشند یا خیر؟ واقعیت این است که این اتفاق تا حد کمی رخ می‌دهد چون پایان‌نامه‌هایی که نوشته می‌شوند ارتباط کمی با صنعت دارند.
 
اگر پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها به صنعت وصل شوند اتفاقات بهتری رخ می‌دهد چون مابه‌ازای آن، کاری در صنعت انجام شده است لذا چون مابه‌ازای آن کاری انجام نشده است بنابراین نمی‌توانیم تأثیر آن را هم به سادگی بسنجیم و برای ما مبهم است. سال‌هاست در مورد اتصال پایان‌نامه‌ها به صنعت، بحث می‌شود و مشکلاتی هم در این زمینه وجود دارد که از جمله آنها عدم تخصیص بودجه مناسب و جذاب به دانشجو است تا دانشجو وارد پروسه‌ای شود که پایان‌نامه و رساله او به انجام یک پروژهش واقعی وصل شود. در این راستا باید آورده مالی مناسبی برای پژوهشگران وجود داشته باشد. همین الان مشاهده می‌کنیم که سازمان‌ها، یک سری موضوعات پژوهشی را مورد توجه قرار می‌دهند و حمایت‌هایی هم در نظر می‌گیرند ولی واقعیت این است که دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری با این میزان از حمایت‌ها که اصلاً جذاب نیستند حاضر نمی‌شوند کار خود را به یک سازمان یا شرکت وصل کنند.
 
عدم جذابیت حمایت‌های مالی که تعریف شده باعث می‌شود نه استاد و نه دانشجو رغبتی برای درگیری نسبت به مسائل معرفی شده از سوی صنعت و جامعه نداشته باشند. مورد دیگری که وجود دارد بروکراسی سازمان‌ها است. وقتی دانشجو در دانشگاه تحصیل می‌کند با بروکراسی اندکی مواجه است اما بروکراسی سنگین سازمان‌ها برای آنها قابل تحمل نیست لذا ممکن است از ادامه کار پشیمان شوند بنابراین تسهیل فرآیند هم وجود ندارد و این برای دانشجویی که تا الان با صنعت کار نکرده سخت است.
 
همین مشکلاتی که برای دانشجو وجود دارد برای استاد هم وجود دارد در نتیجه از این مسئله استقبال نمی‌کند بنابراین جای پژوهش‌ها در نهایت در کتابخانه دانشگاه‌هاست. الان در حوزه علوم اجتماعی علی‌رغم کارهای خوبی که انجام شده عدم ارتباط با صنعت باعث شده استفاده درستی از آن نشود کما اینکه در دنیا چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد و حوزه علوم اجتماعی واقعاً با صنعت کار می‌کند و پروژه‌های واقعی را پیش می‌برند. 
 
رشته ما یعنی مدیریت رسانه، رشته‌ای است که می‌تواند با صنعت کار کند اما عدم رغبت متقابلی که از سمت دانشگاه‌ها یا پژوهشگران و صنعت وجود دارد کار را سخت می‌کند. صنعت در محیطی کار می‌کند که باید مبتنی بر نیازهای مشتری پیش برود و نیازهای مشتری، جدای از نیازهای اجتماعی، اقتصادی و شخصی او نیست. حال سؤال این است که این نیازها در کجا شناخته شده و محصول بر اساس آنها توسعه پیدا می‌کند؟ و چه کسی بهتر از دیگران می‌تواند محصولی مبتنی بر نیازهای فردی و اجتماعی مشتری را توسعه دهد؟ مسئولیت این امر بر عهده حوزه علوم اجتماعی است.
 
در دنیا وقتی با یک محصول فناورانه مواجه می‌شویم که به خوبی با مشتری  تعامل می‌کند، اگر جستجو کنیم می‌بینیم که واحد تحقیق و توسعه (R&D) آن جدای از حوزه‌ علوم اجتماعی نبوده است و کسانی از حوزه‌های مختلف روانشناسی، علوم اجتماعی، اقتصاد، ارتباطات و تیم‌‌های فنی کنار هم کار کرده‌اند و آن محصول بهینه را تولید کرده‌اند. پس نمی‌توانیم بگوئیم صنعت با علوم اجتماعی ارتباط ندارد. بحثی هم بر سر این موضوع وجود ندارد اما مسئله این است که چرا ما در ایران به این سمت حرکت نمی‌کنیم؟
 
در ایرانداک حدود یک میلیون پایان‌نامه و رساله در سامانه گنج داریم یعنی روزانه حدود پانصد پایان‌نامه/ رساله و ماهانه حدود ده هزار پایان‌نامه‌/ رساله در اینجا ثبت می‌شود. البته این‌ها آمار پایان‌نامه/ رساله دانشگاه‌های وزارت علوم است و پایان‌نامه‌ها و رساله‌های وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد معمولا در اینجا ثبت نمی‌شوند. بنابراین در طول ماه ده هزار پژوهشگر، درگیر انجام کاری پژوهشی می‌شوند و البته پراکندگی موضوعی و عدم جهت‌دهی بر اساس نیازهای کشور در آنها وجود دارد. این یک خروجی است که وجود دارد و تا زمانی‌که به سمتی درست سازماندهی نشوند، وضعیت همین است. 
 
در سیاستگذاری، سیاستگذار برخی ابزارها را برای تنظیم یک حوزه در اختیار دارد. این ابزارها، گاهی ابزارهای مالی و مشوق هستند که می‌توانند پژوهشگر را یاری دهند. متأسفانه این ابزارها در کشور ما به خوبی طراحی نشده‌اند و در حوزه پژوهش و سیاستگذاری، این بخش به صورت بهینه کار نمی‌کنند. اگر این ابزارها به صورت هدفمند طراحی و اجرایی شوند مسلماً شناخت نیاز هم به خوبی انجام می‌شود. الان دانشجو به استاد مراجعه می‌کند و می‌گوید من علاقه دارم در یک حوزه فعالیت کنم. قطعاً علاقه وی بسیار خوب و دارای مبنای درستی است اما نمی‌داند که آیا الان صنعت به آن نیاز دارد یا خیر؟ حال سؤال این است که چگونه می‌خواهد با صنعت ارتباط بگیرد؟ وی مسیری برای ارتباط گرفتن با صنعت ندارد پس چطور باید بفهمد که موضوع مورد علاقه اش را باید چگونه با مسائل واقعی ارتباط دهد؟ اصلا آیا داده در اختیار وی قرار می‌گیرد یا خیر؟
 
یکی از مشکلاتی که با آن مواجهیم این است که حوزه‌های نوآورانه، داده‌ای به دانشجو نمی‌دهند. همچنین مشکل عدم پشتیبانی داریم بنابراین مُسَلَم است که با وجود علاقه‌ای که دانشجو داشته و آن انرژی که بر روی این پایان‌نامه گذاشته است اما سرانجام پژوهش وی به نتیجه نرسیده است. چه کسی باید این ارتباط را برقرار کند؟ هیچ کسی غیر از سیاستگذار حوزه علم و فناوری نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد. البته فعالیت‌هایی وجود داشته اما نقطه‌زنی نداشته‌اند و سیاست ها به جایی که باید برخورد نداشته‌اند و نتوانسته‌اند درصد بالایی از این دست مسائل را حل کنند. البته مواردی در سال‌های اخیر انجام شده که نقطه روشن و اتفاق خوبی است اما واقعیت این است که مشکلات زیادی هنوز وجود دارد. 
 
ایکنا ـ به نظر شما اگر این حمایت‌ها باشد، دانشجو کار خود را به خوبی انجام می‌دهد؟ یعنی توان علمی خوبی دارد و آن پژوهش، کمک کننده برای حل مسائل واقعی جامعه خواهد بود؟
 
یکی از دغدغه‌های صنعت، همین سؤال شماست که آیا خروجی پژوهشی خوبی بیرون می‌‌آید یا خیر؟ وقتی حمایت‌های مالی جذاب باشد و داده‌ خوب باشد و ارتباط لازم شکل بگیرد و با دانشجو و تیم وی جلسه برگزار کنند و در مراحل مختلف به وی خروجی دهند، در نتیجه تفاوتی بین دانشجو با پژوهشگری که به صورت آزاد برای آنها کار انجام می‌دهد، وجود ندارد و او هم توانایی انجام کار خوب را خواهد داشت. وقتی اطلاعاتی که لازم دارد را در اختیار وی قرار می‌دهید چرا این‌کار را انجام ندهد؟ حتماً این اتفاق می‌افتد کما اینکه پروژه‌هایی که الان توسط صنایع واگذار می‌شوند پروژه‌های کمی نیستند اما سمت دانشگاه نمی‌آیند بلکه فرد به عنوان یک محقق آزاد، پروژه‌ای در اختیار می‌گیرد و آن را انجام و در قالب تعهد قراردادی که دارد به صنعت، خروجی می‌دهد.
 
حال چه کسی می‌تواند بگوید این خروجی خوب است یا بد؟ قطعاً‌ خود صنعت می‌تواند چنین اظهارنظری کند. معتقدم برای دانشجو هم باید همین اتفاق بیفتد و گفته شود خروجی شما مسئله ما را حل می کند یا خیر؟ اگر خروجی نیازمند اصلاح باشد می‌توانند به او بگویند آن را اصلاح کند.
 
سمیه لبافی
 
ایکنا ـ مسئله مهم دیگری که وجود دارد مدرک‌گرایی است؛ خیلی‌ها حتی در مقاطع ارشد و دکتری به دانشگاه می‌روند چون به آن مدرک احتیاج دارند و پایان‌نامه و رساله هم قدم نهایی برای گرفتن مدرک است تا با استفاده از آن مدرک بتوانند ارتقا پیدا کرده یا شغلی بیابند.
 
کسی که به این شکل وارد دانشگاه می‌شود هدف او چیست؟ اگر توانمندی‌های اولیه را دارد پس می‌تواند پژوهش هم انجام دهد اما اگر این توانایی را ندارد پس چرا به دانشگاه آمده است؟ احتمالا در قالب یک سری دوره‌های پولی وارد دانشگاه شده است اما چرا دانشگاه این دوره‌های پولی را برگزار می‌کند؟ بالاخره دانشگاه هم باید بتواند خود را اداره کند پس اگر دانشگاه پشتیبانی می‌‌شد شاید چنین کاری نمی‌کرد لذا اگر حمایت لازم صورت بگیرد به جای این اتفاقات، حمایت‌های مالی بزرگ و مسائل واقعی سمت دانشگاه می‌آمد و دانشگاه هم از دانشجو حمایت می‌کرد تا پژوهش انجام دهد شاهد این اتفاقات نبودیم. 
 
نکته دیگر اینکه همه دانشجویان این‌گونه نیستند بلکه دانشجویانی هم داریم که فارغ‌التحصیل می‌شوند و پایان‌نامه‌هایی خوبی هم انجام دارند. این‌ها ظرفیت‌های کمی نیستند و توانایی هم دارند اما پایان‌نامه آنها در هیچ جا کاربردی نمی‌شود و کمکی هم به آنها نمی‌شود چون درگیر سازمان یا شرکتی نشده است اما اگر یک دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتری، درگیر سازمان یا شرکتی شد وقتی کار را انجام داد احتمالاً ‌فرصت شغلی بعدی آنها در همان شرکت یا شرکتی مشابه به آن است چون دیگر در این زمینه متخصصند و این صنعت، فضای کاری را برای شما باز کرده است.
 
الان بسیاری از شرکت‌ها اعلام می‌کنند ما نیروی متخصص پیدا نمی‌کنیم بنابراین باید چنین افرادی را پرورش دهیم و پرورش هم از همین‌جا شروع می‌شود که بخشی از مسائل را به دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری می‌سپاریم و اگر کار را به خوبی انجام داد، در آینده وی‌ را دعوت به کار می‌کنیم چون اگر نتیجه کار وی رضایت‌بخش باشد در واقع ما نیروی انسانی نخبه را تربیت کرده‌ایم. اگر شرکت‌های موفق محصولات موفق مختلفی ارائه می‌دهند به این دلیل است که صبر و تحمل چند ماهه داشته‌اند و دانشگاه، تیمی برای آنها پرورش داده و به عنوان نیروی کار جذب آن شرکت شده است بنابراین شرکت با تربیت این افراد، فقط یک مسئله خود را حل نمی‌کند بلکه تأمین نیرو هم کرده است. 
 
وقتی این اتفاقات بیفتد دانشجو می‌فهمد که به خاطر انجام این پژوهش‌ها آینده شغلی دارد و زندگی وی تأمین می‌شود و خدای ناکرده سمت این نمی‌رود که کاری را درست انجام ندهد یا دنبال تقلب علمی برود بلکه کار پژوهشی خوبی را انجام دهد چون می‌داند آینده‌ای در قبال آن وجود دارد. همه این موضوعات به هوشمندی سیاستگذار در ایجاد ابزارها و پیگیری آنها برمی‌گردد. این ابزارها واقعاً باید جذاب هم باشند. همه اینها یک زنجیره ارزش است که قرار است خروجی آن تولید دانش و فناوری باشد و اگر یکی از این زنجیره‌ها به خوبی قفل نشود گسست اتفاق می‌افتد و در نتیجه ارزشی به نام دانش و فناوری را شاهد نخواهیم بود.
 
ایکنا ـ به هر حال، حتی در انتخاب موضوع هم مشکل وجود دارد و بسیاری از موضوعات، کهنه و تکراری هستند لذا استاد وظیفه دارد در این زمینه، راهبری کند. فارغ از اینکه حمایت‌ها به کار می‌‌آید یا خیر این مسائل هم وجود دارند.
 
دانشجو نمی‌تواند عناوین تکراری برای پایان‌نامه و رساله خود انتخاب کند چون موضوعات در ایرانداک پایش اولیه می‌شوند اما ممکن است کارهای تاحدی شبیه به هم انجام شود. چون دانشجو ترجیح می‌دهد از کارهای پیشین استفاده کند حال سؤال این است که چرا دانشجو باید این‌کار را انجام دهد در حالی‌که خودش می‌داند این موضوعات جذابیتی برای جامعه و صنعت ندارند؟ البته موضوع تکراری مهم نیست بلکه مهم این است که کار تکراری انجام نشود. مثلاً فرض کنید دانشجویانی درباره آلودگی هوای تهران یا ارتباط محصولات فناوری با زندگی کودکان و نوجوانان کار می‌کند، کار کردن روی این موضوعات لازم است و هرچقدر برای این موضوعات کار کنیم باز هم کم است. مسئله این است که آیا خروجی کار، از قبل بهتر است و کمکی به حوزه خود کرده است یا خیر؟ 
 
ایکنا ـ مسئله این است که حرف‌ها تکراری هستند؟ 
 
اگر محتوا تکراری و بی‌کیفیت است و حل مسئله نمی‌کند چیز دیگری است اما تکراری بودن موضوعات مشکلی نیست چون مسئله همچنان پابرجاست باید روی آن کار شود. 
 
ایکنا ـ وضعیت حمایت از پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها در کشورهای دیگر چگونه است؟
 
در آنجا هم تا دوران کارشناسی ارشد، حمایت‌ها معمولاً کم هستند اما مقطع دکتری پروژه‌محور و کاری تمام وقت است. آیا در ایران، مقطع دکتری تمام وقت است؟ اساساً آیا به لحاظ اخلاقی، استاد می‌تواند به دانشجو بگوید که باید تمام وقت در دانشگاه باشد؟ قطعاً نمی‌تواند چنین کاری کند چون زندگی وی را دچار مشکل می‌کند اما در دانشگاه‌های بزرگ دنیا، دکتری کاری تمام وقت است چون بر روی پروژه‌ای معین کار می‌شود و اساساً استاد نمی‌تواند دانشجوی دکتری بگیرد تا وقتی پروژه نداشته باشد بلکه استاد پروژه‌ای را گرفته است و برای پیشبرد آن، دانشجوی دکتری پذیرش می‌کند اما در اینجا چنین کاری انجام نمی‌شود حتی اگر پروژه‌ای هم وجود نداشته باشد، دانشجو باید فارغ‌التحصیل شود.
 
کار خوبی که در دانشگاه‌های بزرگ دنیا انجام می‌شود این است که دانشجو همواره با مسئله‌‌ای واقعی مواجه است که باید آن را حل کند و خروجی آن هم دیده شود اما تیم داوری که در کشور ما برای یک رساله دکتری یا پایان‌نامه کارشناسی ارشد وجود دارند چه تعدادشان از بخش صنعت هستند؟ جواب تقریباً هیچ است اما تیم داوری در خارج از کشور معمولاً از طرف کسانی هستند که پروژه را ارائه و حمایت مالی می‌کنند. بنابراین می‌توانیم بگوئیم نداشتن یک پروژه واقعی در دوران دکتری و عدم وقت گذاشتن بر روی آن باعث می‌شود پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها کاربردی نباشند.
 
سمیه لبافی
 
ایکنا ـ وضعیتی که در خیابان انقلاب و خرید و فروش پایان‌نامه مشاهده می‌کنیم برای همه اهالی علم، زجرآور است. خود شما هم احتمالاً این وضعیت را مشاهده کرده‌اید.
 
بله این را مشاهده‌ کرده‌ام که هم پایان‌نامه و هم مقاله ISI می‌فروشند و خیلی هم ناراحتیم که یک پژوهشگر از این مسیر ارتزاق می‌کند. سامانه همانندجو در ایرانداک در همین راستا ایجاد شده تا وقتی قرار است کاری انجام شود همانندجویی و تقلب علمی را به کمترین حد برساند. طبق قانون پیشگیری از تقلب علمی مربوط به سال 1396 همه دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی موظف هستند پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها را در ایرانداک بارگذاری و همانندجویی کنند. سال 1398 هم آئین‌نامه اجرایی آن از طرف هیئت وزیران ابلاغ شد لذا الان تقریباً همه دانشگاه‌های وزارت علوم چنین کاری را انجام می‌دهند و سامانه هم به شکل خوبی همانندی‌ها را تشخیص می‌دهد لذا هم استاد، هم دانشجو و هم نماینده تحصیلات تکمیلی متوجه میزان همانندی می‌شوند. خوشبختانه در دو سه سال اخیر سرعت این‌کار هم بیشتر شده است.
 
ایکنا ـ بقیه دانشگاه‌ها چطور؟
 
بقیه دانشگاه‌ها با وجود اینکه صراحت قانونی وجود دارد اما همه واحدهای‌شان چنین کاری انجام نمی‌دهند.
 
ایکنا ـ فکر می‌کنید با این شرایط می‌توانیم از پایان‌نامه‌های علوم انسانی توقع حرف تازه و متفاوتی داشته باشیم؟
 
بله منتهی معمولاً نتایج پایان‌نامه‌ها رسانه‌ای نمی‌شود. پایان‌نامه هم بر اساس یک روش تحقیق قابل دفاع است و تعدادی از خبرگان آن حوزه درباره پایان‌نامه اظهارنظر کرده و داوری صورت گرفته است. البته این هم معمولاً دغدغه درستی نیست که بگوئیم چون اگر حرف کاملا تازه‌ای برای گفتن نداریم پس هیچ حرفی نمی‌زنیم. چراکه داده‌ها حرف خود را می‌زنند و در نهایت داوری انجام و یک سند پژوهشی منتشر می‌شود که معمولاً ‌گفتمان درون‌علمی در آن رابطه اتفاق می‌افتد. 
 
ایکنا ـ به هر حال نمی‌شود به خاطر مشکلی که در زمینه حمایت‌ها وجود دارد دانشگاه بگوید چون استاد و دانشجو انگیزه‌ای ندارند در نتیجه مسئله کاربردی سازی را رها می‌کنم. از نظر شما، برای ارتقای کیفیت و کاربردی‌ سازی پایان‌نامه‌های علوم اجتماعی چه باید کرد؟
 
معتقدم ارتباط بیشتر دانشگاه با بدنه صنعت است که می‌تواند علم را کاربردی کند. کاربردی کردن پژوهش‌های علوم اجتماعی، بحث سختی نیست و موقعیت‌های شغلی تعریف شده‌ای در دنیا برای چنین محققانی در صنعت وجود دارد. اگر برخی فارغ‌التحصیلان علوم اجتماعی شغلی پیدا نمی‌کنند یا مشکل به خاطر تفکر و ایده شرکت‌های سنتی است که محصول و سرویسی تولید می‌کنند در حالی که موقعیت شغلی برای این رشته‌ها تعریف نکرده‌اند یا علت این است که خودباوری در میان فارغ‌التحصیلان این حوزه وجود نداشته است وگرنه بسیاری از فارغ‌التحصیلان علوم اجتماعی که از کشور رفته‌اند، موقعیت‌های شغلی بسیار خوبی در شرکت‌های بزرگ، پیدا کرده‌اند. هیچکدام از شرکت‌های بزرگ و نوآور که در سطح بین‌المللی فعالیت می‌کنند را نمی توانید پیدا کنید که بدون تیم‌های حوزه علوم اجتماعی محصول یا سرویسی را توسعه دهند.
 
 بنابراین باید شرح شغل‌ها و موقعیت‌های شغلی برای این رشته‌ها در صنعت تعریف کنیم و کاملاً‌ هم قابل تعریف هستند. سیاستگذار این را جزء دستور کارهای خود قرار دهد. اکنون خوشبختانه فرهنگ آن هم در حال جا افتادن است اما سرعت حرکت بسیار کم است. لذا باید موقعیت‌های شغلی بیشتری تعریف شود تا فارغ‌التحصیلان علوم اجتماعی هم بتوانند به حل مسائل کمک کنند و در نهایت خروجی بهتری از صنعت در رابطه با حل مسائل کشور ببینیم.  
 
ایکنا ـ به عنوان سؤال پایانی لطفاً درباره ایرانداک و فعالیت‌هایش هم توضیحاتی بدهید.
 
عنوان کامل این پژوهشگاه، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران(ایرانداک) است که بیش از پنجاه سال قبل یعنی از سال 1348 افتتاح شده و مسئول جمع‌آوری اطلاعات علمی بوده و هست. از دهه‌های گذشته پایان‌نامه‌ها در اینجا آرشیو، نگهداری و داده‌های آن تحلیل می‌شده است و اکنون هم ابزارهای هوشمند برای آن توسعه داده شده است. در واقع پژوهشگاه ایرانداک همانند یک بازوی تخصصی سیاستگذاری در حوزه علم و فناوری برای وزارت علوم است. همه پایان‌‌نامه‌ها و رساله‌های دانشگاههای ذیل وزارت علوم طبق قانون 1396 باید در اینجا ثبت شوند تا پس از آن با بارگذاری در سامانه گنج به صورت رایگان در اختیار همه پژوهشگران قرار گیرد.
 
هر پژوهشگر، استاد، دانشجو و ... می‌تواند در سامانه گنج، ثبت‌نام کند و هر هفته به پنج پایان‌نامه/ رساله به صورت رایگان دسترسی داشته باشد. البته طبق قانون پیشگیری از تقلب علمی باید یک سال و نیم از دفاع دانشجوی کارشناسی ارشد و دو سال از دفاع رساله دکتری گذشته باشد تا تمام متن آن منتشر شود چراکه باید مقاله آن منتشر شود و خدای ناکرده تقلب علمی از آن متن اتفاق نیفتد. 
 
اگر تجمیع پایان‌نامه صورت بگیرد دیگر کانون‌هایی مانند میدان انقلاب شکل نمی‌گیرد چرا که دسترسی همگانی به خروجی‌های علمی برای همه فراهم می شود در نتیجه تقلب علمی هم نمی‌تواند رخ ‌دهد. 
گفت‌وگو از عطاالله اسماعیلی
 
انتهای پیام
captcha