حجتالاسلام والمسلمین علیرضا بیرانوند، مدرس حوزه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از لرستان با گرامیداشت سالروز میلاد حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و روز پدر بیان کرد: علی بن ابیطالب(ع) مشهور به امام علی و امیرالمؤمنین ۱۳ رجب سال ۲۳ قبل از هجرت در داخل خانه خدا، کعبه چشم به روی جهان باز کرد، اولین کسی که بر پیامبر زمانش ایمان آورد، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است و از نظر شیعه، حضرت علی(ع) به فرمان خدا و تصریح پیامبر(ص)، جانشین بلافصل رسول خدا(ص) است.
فضایل زیادی برای امام علی(ع) برشمردهاند؛ پیامبر(ص) در یومالدار ایشان را بهعنوان وصی و جانشین خود برگزید و آن حضرت هنگامی که قریش قصد کشتن پیامبر(ص) را داشتند، در بستر ایشان خوابید تا پیامبر(ص) بتواند مخفیانه به مدینه هجرت کند.
بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود ۳۰۰ آیه از قرآن کریم، درباره فضایل وی است مانند آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ولایت و برخی دیگر از آیات که بر عصمت وی دلالت دارد.
یکی از دلایل سکوت حضرت علی(ع) بعد از پیامبر(ص) طبق برخی از روایات دستور خود ایشان بوده است، رعایت مصلحتهایی که در موقعیت آن روز میبایست رعایت میشد، از جمله اتحاد مسلمین و همچنین اسلامی که بهعنوان یک دین جدید بهعنوان یک نهال تازه رشد کرده بود، نباید دستخوش اختلاف و فدای جنگ قدرت میشد، بنابراین حضرت امیر از حق قانونی خود چشمپوشی کرده و سالها از خلافت دور بودند.
سکوت اصطلاحی است که بهصورت تسامح برای حضرت به کار برده شده، لذا ایشان در طول عمر 25 سال در نهجالبلاغه بیان فرمودند که «صَبَرت» یعنی صبر کردم در حالی که خار در چشم بود و استخوان در گلو.
اگر حضرت میخواستند با جنگ و خونریزی به خلافت برسند، قاعدتاً آن خیمه اسلام نوپا فرو میریخت و مردمی که هنوز ایمان در آنها به حد کمال نرسیده بود، از اسلام خارج میشدند، بنابراین حضرت امیر با آن صبری که در نهجالبلاغه وصف میفرمایند سبب شد که این خیمه پابرجا مانده و صدای اذان و تلاوت قرآن باقی بماند.
اگر تاریخ را مطالعه کنیم، در بزنگاههای زیادی نقش حضرت امیر و ائمه(ع) را مشاهده میکنیم؛ اما پشت صحنه این مسئله نیاز به بازخوانی دارد، رفتارهای حضرت امیر اعم از سکوت یا صبر یا گاهی مداخله در بعضی از امور و هدایت امور همه اینها باید بازخوانی شود. ما نمیتوانیم دقیقاً هر چیزی را با 1400 سال پیش تطبیق بدهیم، بلکه باید کلیات آن را توسط مصلحتهای موجود تشخیص داده و پیامهایی که امروزه نیاز است، اعم از توصیههای حضرت امیر، نحوه برخورد ایشان با اطرافیان، جنگهایی که حضرت داشتند و حکایتهایی که از برخی از افراد و جریانها داشتند را استخراج و با تبیین درست در اختیار جوانان قرار دهیم.
به تعبیری میتوان گفت که انقلاب اسلامی نیز یک بازخوانی بود بهصورت کلی، اعم از بازخوانی ابعاد شخصیتی حضرت رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین و ائمه (ع) به خصوص امام حسین(ع) است.
شاید ما بتوانیم بگوییم در این دوران که ما الان هستیم شاید هر یکی دو سال یکبار تفکرات مردم و نسلها تغییر میکند؛ از اینرو هر چند سال یکبار باید تمامی این مبانی بازخوانی و با نیازهای روز ما تطبیق داده شود، اگر بتوانیم حتی برخی از پیامهای حضرت علی(ع) را برای نسل امروزی بازخوانی کنیم و ابعاد شخصیتی ایشان را مطرح بکنیم، بهعنوان یک الگو خیلی مؤثر و مفید است بهخصوص در غربیها و کشورهایی که مسلمان نیستند، آنها به شدت این مسئله را جذب میکنند و به این الگوها نیاز دارند.
عدالت اجتماعی در رأس تفکر شیعه است، حذف این مقوله در یک جامعه در بین صفوف و هرگونه نگرشی که تفکر علوی را زایل کند، بسیار سخت و سنگین است و بهانه را دست دشمنان ما میدهند.
متأسفانه در برخی جاها در بین ما این موضوع نادیده گرفته شده و این زنگ خطر و نوعی عدول از تفکر علوی است، پس باید الگو باشیم و الگو بودن هم به شعار نیست بلکه باید در عمل و بهصورت حقیقی و واقعی نشان دهیم که در این مسیر حرکت میکنیم.
به قول برخی مورخان، مهمترین مسئلهای که تاریخ اسلام را مورد بازتاب قرار داد، مسئله جانشینی پیامبر اکرم(ص) بود که به اعتقاد ما اگر این جانشینی براساس حرکتی که در مسیر خود باید قرار میگرفت، انجام میشد، قطعاً امروز جهان اسلام، دستاوردهای باشکوه بعثت را به خود میدید، بعثتی که به دنبال کمال انسان بود و در پی تحولی که بتواند هر انسان و جامعهای را به مطلوب خود نزدیکتر کند.
بهعنوان یک شیعه، باید بتوانیم حرکت لازم را از حیث فردی و اجتماعی در تبعیت از فرهنگ علوی رقم بزنیم و این میتواند برای ما دستاوردهای با شکوهی را به بار آورد.
تبلیغات منفی گستردهای بر ضد فرهنگ علوی همواره وجود داشته و در سالهای اخیر شدت گرفته است، تبلیغات همیشه بوده و نباید از تبلیغات بر ضد خودمان واهمهای داشته باشیم، زمانی در بسیاری از شهرهای ایران نام بردن از امام علی(ع) کار سختی بود، اما امروز عمده فداییان اندیشه و فرهنگ علوی از این سرزمین هستند.
دیدن واقعیات جهان امروز و مخالفت یا موافقت آن با فرهنگ علوی قابل تبیین و بررسی و تحلیل است، این امری شدنی است، چراکه اگر ما به یک حکومت جهانی برگرفته از این تفکر و زاییده این آرمان و نیز نهایتاً رسیدن به هدایت و رهبری فردی از سلاله علوی فکر میکنیم، باید آن زمینهسازی در چنین مجالس و محافلی نقطه شروع برای انجام و اجرا باشد.
باور آرمان فرهنگ علوی باید مسئولان ما را به این سمت و سو سوق دهد که تشنه چنین محافل و مجالسی باشند، مسئولیتپذیری در یک جامعه توحیدی الگو میخواهد و چه الگویی بالاتر از حضرت علی(ع) و اهداف اندیشهها و شیعه بودن ایشان. امروزه قابل قبول نیست که ما بگوییم حکومتی شیعی هستیم، اما تفاوتها و تبعیضها به اشکال مختلف بروز کند و جامعه و آرمانهای ما را تهدید کند. البته رسیدن به این موضوع زمان میبرد، اما باید از جایی شروع کرد و مسئولیت شیعه بودن راه را هموار میکند.
نهجالبلاغه مشحون از دیدگاههایی است که حضرت علی(ع) برای رسیدن به مطلوب چه خود و چه پیروان شیعه را به آن سوق داده، پس شایسته است که جامعه علمی که امروز در پی مطلوب است این باورها را مورد ارزیابی قرار داده و بشناسد. طالبان علم، دانشجویان و دانشپژوهان و استادان و آموزگاران جامعه نیز خود در این موضوع پیشگام هستند و با عشق و ارادت به حضرت علی(ع) و مسیر ایشان نگاه میکنند، اما قطعاً آنچه که باید دنبالش باشند یا طالب انجام آن از سوی دیگران هستند رسیدن و تحقق است. امروز بعد از 40 سال جامعه ما که بر مبنای یک حکومت مرتبط با این افکار شکل گرفته نیل به این مقاصد را جزو اصلیترین مسائل میداند.
انتهای پیام