عبدالمجید طالبتاش، استاد علوم قرآن و حدیث و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. آنچه میخوانید گفتوگوی خبرنگار ایکنا با او درباره سیمای امیرالمؤمنین علی(ع) در قرآن کریم است. به باور وی امام علی(ع) شخصیتی ذوبعدین است که علاوه بر وجهه تاریخی، بُعدی فراتاریخی دارند. از این حیث نمیتوان آموزههای او را در بُعد زمان یا مکان محدود کرد. از سوی دیگر نمیتوان علّو مراتب او دلیلی بر دستنیافتنی بودن راه او دانست.
ایکنا ـ به باور حضرتعالی امیرالمؤمنین علی(ع) شخصیتی تاریخی است؛ یا اینکه شخصیتی فرازمانی و فرامکانی است که شناخت او در جمیع اعصار برای جمیع انسانها موضوعیت دارد؟
شخصیت امام علی(ع) مانند تمام پیامبران و اولیای الهی دو بُعد دارد. بُعد نخست، تاریخی است. یعنی ایشان در زمانی به دنیا آمدهاند، زیستهاند و در نهایت هم زندگی دنیوی را به پایان رساندهاند. از این منظر، مثل تمامی انسانها در جغرافیایی زندگی کرده و از مردمان، جامعه، آداب، رسوم و فرهنگ پیرامون خود تأثیراتی گرفتهاند. در جمع حاضر میشدند با آنان گفتوگو میکردند، در سطح زندگی اجتماعی آنها را راهنمایی میکردند و با آنان میزیستند؛ اما تمام وجوه شخصیتی امام امیرالمؤمنین علی(ع) در این بُعد خلاصه نمیشود. بُعد دیگر شخصیت ایشان مقام ولایت و امامت است. از این حیث -به عنوان امام- شخصیتی فراتاریخی دارند. قریب به اتفاق مفسران باور دارند مصداق «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» در آیه آخر سوره مبارکه رعد، امیرالمؤمنین(ع) است که از سویی شاهد بر نبوت پیامبر(ص) است و از سویی علم کتاب نزد اوست. از این جهت شخصیتی فرازمانی و فرامکانی دارد که میتواند در طول تاریخ برای تمام بشریت الگو باشد. کلمات هادیانه امیرالمؤمنین(ع) برخاسته از علم لدنی ایشان است. اگر او شخصیتی تاریخی بود، چنین کلمات و عباراتی بر زبان او جاری نمیشد.
امام علی(ع) تنها الگوی مؤمنان نیست! بلکه سرمشقی برای تمام انسانهاست. وقتی میفرمایند: «کونوا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً» این کلام، ارائه طریقی به تمام بشریت است. مخاطب امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه فطرت انسانهاست. تمام انسانها در طول تاریخ میتوانند از شخصیت ایشان الگوبرداری کنند. کمااینکه در واقع این اتفاقی رخ داده است. مصلحان اجتماعی -اعم از مسلمان یا غیرمسلمان- از شخصیت امیرالمؤمنین(ع) سرمشق گرفتهاند. چون عدالت اجتماعی در آموزههای امیرالمؤمنین محوریت دارد.
ایشان تأکید میکنند که اگر جامعهای قصد رسیدن به کمال را دارد، باید به سمت توحیدی برود. دعوت جوامع به توحید، اگرچه نگاهی دین مدارانه است اما در واقع دعوت از فطرتهاست. چون فطرت آدمیان مبتنی بر توحید است.
ایکنا ـ اگر ما دوستداران، پیروان و شیعیان امیرالمؤمنین بخواهیم ایشان را سرمشق خود قرار دهیم، علیالقاعده باید امید داشته باشیم که جایی در انتهای مسیر به او تشبه بیابیم. آنچه موجبات این ارتفاع از سطح انسانهای عادی و حتی اولیاء را در وجود مبارک امیرالمؤمنین فراهم آورد، خودساختگی است یا تفضلات الهی؟
یکی از چالشهای جدید در بحث الگو بودن معصومین(ع) به همین سوال شما مربوط میشود. اگر این بزرگواران معصوم و مطهر هستند پس چگونه میتوانند برای ما الگو باشند؟ در پاسخ باید گفت: مقام عصمت، مقامی خدادادی است. یعنی خداوند آنان را مطهر کرده است. اما تمام بزرگان پیش از مطهر شدن توسط خداوند، مطهِّر شدهاند. یعنی تا بالاترین مقام انسانیت -به عنوان یک انسان- با اراده و اختیار خودشان پیش رفتهاند و خداوند مقامات دیگر را بر مقام اکتسابی آنان افزوده است. در یک جامعه، از سویی هم بسترهای گناه وجود دارد و هم از سوی دیگر خداوند به انسانها قدرت اختیار داده است. آدمیان میتوانند انتخاب کنند که گناه کنند یا نکنند. ما باید براساس علم، دانش و خرد خودمان تصمیم بگیریم و رفتارمان را ساماندهی کنیم. حضرات معصومین هم اینطور بودند.
یکی از نکاتی که به نظر میرسد در جامعه ما مغفول مانده، مبحث آموزش صحیح سیره و زندگی معصومین است. اینطور نبوده است که تمام مقامات از سوی خداوند به آنان اعطا شده باشد. تمام علم رسول الله(ص)، تمام علم امیرالمؤمنین علی(ع)، تمام علم حضرت فاطمه زهرا(س) علم لدنی نیست. آنان درس میخواندند، مطالعه میکردند و دانش میآموختند. امام علی(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) آموزش میدانند. نه تنها به عنوان یک امام، که به عنوان یک انسان. دروس مختلفی که یادگیری آنها در دوران مرسوم بوده، توسط آنان آموخته میشده. رسول خدا(ص)، امام علی(ع) و دیگر معصومین، به عنوان انسان کامل در قله انسانیت ایستادهاند. اما پیش از آنکه خداوند آنان را در آن قلههای رفیع قرار بدهد، با اختیار خودشان به اوج استعدادهای انسانی رسیده بودند. یعنی با اختیار خودشان از گناه دست کشیده و از زشتیها دوری جستهاند. هیچ ظلم و ستمی را به دیگران روا نداشتهاند. نه دروغ گفتهاند و نه حسد ورزیدهاند. این فضائل اخلاقی مبتنی بر فهم و شناخت خودشان از حقیقت گناه بوده است نه صرفاً علم الهی. همانطور که انسان عادی، فضائل و رذائل را میشناسد و با قدرت اراده توانایی انتخاب بین آنها دارد، معصومین(ع) نیز چنین بودهاند. برای مثال اگر فرض کنیم امام علی(ع) در مرتبه صد ایستاده است، تا مرتبهای تا به اختیار خود بالا رفته است -ما انسانها هم میتوانیم تا آن مرتبه را بالا برویم- بعد از آن مرتبه بود که خداوند مقام عصمت را به ایشان اعطا کرد.
باید به این نکته مهم توجه کنید که معصومین(ع) از عواطف و غرائض انسانی برخوردارند، توانایی هر گونه گناهی را هم دارند و از این حیث، مثل تمام ما انسانهای عادی هستند. اما به خاطر طهارتی که خودشان انتخاب کردهاند، از هر گناهی دوری و به سوی خیر و فضیلت حرکت میکنند. در یک کلام، هر چند مقام عصمت را خداوند به ایشان اعطا کرده است ولی مقدمات این مقام را به اختیار خودشان تحصیل کردهاند.
ایکنا _ آیا میتوان امام علی(ع) را بدون قرآن شناخت؟ یا به معنای دیگر ارتباط مولا علی(ع) و قرآن در کجاست؟
امیرالمومنین علی(ع) یک شخصیت اجتماعی دارد که با فعالیتهای معمول انسانها همراه است. آنچه در نهجالبلاغه مشاهده میکنید، بازتاب همین بعد شخصیتی امام علی(ع) است که بخشی از شخصیت ایشان را به ما معرفی میکند. در پاسخ به سوال شما باید بگویم با استفاده از تاریخ میتوان بخشی دیگری از شخصیت ایشان را شناخت، اما تردیدی نیست که تمام ابعاد شخصیتی امام علی(ع) از این طرق قابل شناختن نیستند.
قرآن کریم، شخصیت امام علی(ع) را در سه زمینه معرفی کرده است. برای مثال در ماجرای بیتوته امام در بستر پیامبر(ص) آیه 207 سوره بقره میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ». این آیه معرف آن رفتار والای امیرالمومنین است. بخش دیگری از آیات -مثل آیه تطهیر، آیه مباهله و آیه آخر سوره رعد- عظمت شخصیت حضرت را معرفی میکنند. برخی از آیات هم از بعد سوم -یعنی هم رفتار و هم شخصیت- حضرت علی(ع) را معرفی میکنند؛ مانند آیه ولایت. اگر قرآن کریم این وجوه از شخصیت امام علی(ع) را به ما معرفی نمیکرد، قطعاً نمیتوانستیم به این سطح از رفعت شخصیت ایشان پی ببریم.
ایکنا _ یکی از عوامل بسیار مؤثر در قضاوت یک پدیده، نظرگاهی است که از آن به یک رویداد یا به یک شخصیت نگاه میکنیم. به باور حضرتعالی اگر از منظر قرآن به امیرالمؤمنین(ع) نگاه کنیم چه خواهیم دید؟
امیرالمومنین(ع) در قرآن کریم به منزله یک شاخص برای انسانهاست. آیات متعددی داریم که مؤید این ادعا هستند. در روایات هم داریم ترازویی که اعمال آدمیان در قیامت به آن سنجیده میشود، شخصیت امام علی(ع) است. چراکه الحق مع علی و علی مع الحق. علی(ع) و حق یکی هستند. علی همان حق است و حق همان علی است. امیرالمومنین(ع) در قرآن به عنوان یک انسان خودساخته معرفی شده است که تا جایگاه الگویی و بلکه تا جایگاه میزان برای رفتار انسانهاست معرفی شده است. «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»(رعد/43) این آیه خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: کافران به تو میگویند که رسول نیستی. برای اثبات رسالت تو شهادت خدا -که همین قرآن است- کافی است. علاوه بر قرآن «من عنده علم الکتاب» سند رسالت توست که به اعتراف تمام مفسرین شیعی و اکثر مفسرین اهل سنت منظور آیه امام علی(ع) است. آیات دیگری هم مؤید این ادعا هستند، از جمله آیه 17 سوره مبارکه هود «أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ» به فرموده این آیه، شاهدی که از جنس خود پیامبر(ص) است، او را دنبال میکند. هم تاریخ و هم قرآن در آیه 61 سوره آل عمران گفتهاند که منظور از این همراه وجود مبارک امیرالمؤمنین علی(ع) است.
انتهای پیام