در هفتمین روز ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در ادامه گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن طی سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه با موضوع «حیات قرآن از ازل تا ابد»، موقعیت قرآن در زمان بنیامیه و بنیعباس را بررسی میکند. در ادامه، متن شماره هفتم این گفتوگو تقدیم مخاطبان میشود.
ایکنا ـ در مرحله ششم از تقسیمبندی حیات قرآن مجید، اشارهای به موقعیت این کتاب آسمانی در دوران حکومتهای بنیامیه و بنیعباس داشتید. در اینباره توضیح دهید.
حکومتهایی که داعیه برافراشتن پرچم اسلام و ادامه راه پیامبر اکرم(ص) و خلفا را داشتند و علیالقاعده باید در رفتار فردی و اجتماعیشان طبق قرآن عمل میکردند و قانون اساسی حکومتشان، قرآن میبود، یکی از مصادیق اعظم شجره خبیثه در آیه ۲۶ سوره مبارکه ابراهیم(ع): «وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ»، طایفه بنیامیه به شمار میرود که در قرآن کریم به شجره ملعونه هم نامبردار است.
بیشتر بخوانید:
اختلاف میان بنیامیه و بنیهاشم در عصر جاهلیت ریشه داشت و همه اهل تحقیق و تحلیل در تاریخ را به شگفت آورده است که چگونه بنیامیه و بنیمروان با آن همه تخاصمی که با بنیهاشم و رسول الله(ص) داشتند، توانستند زمام امور مسلمانان را به دست بگیرند، دهها سال بر جهان اسلام حکومت کنند و مقدرات دنیوی و اخروی امت اسلام را به دست ناپاک خود بگیرند؟
داستان این اختلاف به عداوت هاشم بن عبدمناف با امیة بن عبدشمس بن عبدمناف (برادرزاده هاشم) برمیگردد که تا آخر استمرار داشت و همواره در روابط میان فرزندانشان، جوی خون جاری بود. ابوسفیان، نوه امیه که اسمش حرب بود، فرماندهی کل احزاب در غزوات خندق و احد در مقابل پیامبر اکرم(ص) را بر عهده داشت و دائماََ در کارزار بود. سرانجام هم برخلاف ظاهر امر به اسلام ایمان نیاورد.
پسرش، معاویه با امیرالمؤمنین امام علی(ع)، وصی بحق رسول الله(ص) جنگید. سپس امام مجتبی(ع) را به زهر شهید و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد. یزید بن معاویه نیز فاجعه کربلا را در عاشورای ۶۱ هجری آفرید. کمترین جرم بنیامیه که بزرگترین جنایت تاریخ است، ارتجاع جامعه اسلامی به دوران جاهلیت و درواقع تغییر مسیر نبوت عادله به طاغوتیت جباره بود. نقش یهود عنود و علمای یهود مانند کعبالاحبار و وهب بن منبه و ورود اسرائیلیات در کتب تفسیر، حدیث و تاریخ که بعداََ رخ داد و همچنین نقش مستقیم خلفا در به قدرت رسیدن بنیامیه، قابل انکار نیست.
ایکنا ـ چگونه خلفا سبب به قدرت رسیدن بنیامیه شدند؟
عثمان که خود اموی بود، عمر هم حکم ولایت معاویه را بر شام صادر کرد. معاویه با زیرکی و حیلهگری فوقالعادهای که داشت، حرکت براندازانه خود را برای هدم اسلام از همان نقطهای شروع کرد که پیامبر(ص) هشدار داده بود. توصیه اکید پیامبر رحمت(ص) بر دو ثقل بود؛ کتاب الله و عترت آل الله. پس در این راستا تفسیر قرآن را ممنوع کرد (همانگونه که خلیفه دوم مردم را از سؤال کردن راجع به معانی و مفاهیم قرآن و همچنین ذکر احادیث رسولالله(ص) باز داشت)، به جعل هزاران حدیث خصوصاََ در جعل فضایل نداشته معاویه و شام روی آورد، علمای دنیازده و دینفروخته همچون ابوهریره را به استخدام مطامع خود درآورد، برای فریب افکار عمومی نیز لعاب ظاهر اسلام را بر تمام عملکرد ضداسلام و قرآنش کشید؛ در عین حال به فراخور موقعیت از استبداد و خشونتی مفرط در خاموش کردن صداهای مخالف و در بند کشیدن آزادگان و حقطلبان استفاده میکرد و خفقان را تا اخفات بسمله و سب علنی امام علی(ع) بر سر همه منابر پیش برد.
تمام این فصول غمبار تاریخ اسلام نیازمند فرصت بجا و موسعی است که به خوبی تجزیه و تحلیل شود، پرده از روی کریه این مدعیان دروغین اسلام و قرآن بردارد و دلایل حاکمیت این گروه منافق فرصتطلب و کنار زدن اهل حق و حقیقت را آشکار کند که اینک مجال تفصیل این مقال نیست.
به قرآن برمیگردیم؛ آیه ۶۰ سوره مبارکه اسراء میفرماید: «...وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ...» که به رؤیای صادقهای درباره پیامبر اکرم(ص) اشاره میکند. ایشان در این خواب، میمونهایی را دید که از منبرشان بالا میروند. تفسیر شجره ملعونه یا درختی که نفرین شده و از رحمت خدا به دور است، حکومت بنیامیه محسوب میشود که هزار ماه یعنی ۸۳ سال و چهار ماه این جایگاه را غصب کردند و از هیچ جنایتی فرو نگذاشتند (روضه کافی، کلینی، ص ۳۴۵ و بسیاری از کتب تفسیر قرآن). قرآن کریم در همین آیه، این دوران را وسیلهای برای آزمایش مردم معرفی میکند.
نوشتهاند پیامبر اکرم(ص) بعد از دیدن این رؤیا، خنده بر لبان مبارکش نداشت و همواره مغموم و غصهدار بود. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب صفحه ۴۳۱، خطبهای از امیرالمؤمنین امام علی(ع) آورده است که حضرت در آن خطبه از سلطنت بنیامیه و بنیعباس، ویژگیهای آنها و خلفایشان، نوع رفتار و عاقبتشان خبر میدهد که نشانگر علم ایشان به مغیبات شامل منایا (مرگها)، بلایا (مصیبتها)، اعمار (سن انسانها)، ملاحم (وقایع بزرگ و کشتارها) و فتن (امتحانها) است. به هر حال، عمر حکومت ننگین بنیامیه در سال ۱۲۹ قمری با کشته شدن آخرین خلیفه شام یعنی مروان حمار و آمدن بنیعباس و قیام ابومسلم خراسانی به پایان رسید و غاصبانی دیگر به شکلی دیگر، زمام امور مسلمانان را به دست گرفتند.
عباسیان از ۱۳۲ ق، حکومت را عهدهدار شدند و در طول بیش از پنج قرن با ۳۷ خلیفه از سفاح تا مستعصم برخلاف ادعای اولیهشان که دفاع از اهل بیت(ع) و خونخواهی بنیهاشم بود، به دشمنی با امامان شیعه از امام صادق(ع) و حبس و شکنجه و قتل ذراری و محبان آنها پرداختند. در دوران عباسیان گرچه از حقیقت قرآن در باطن جامعه و حاکمیت خبری نبود، اما در ظاهر با پیشرفتهای علمی، فرهنگی و هنری در صنایع دستی، خط و تذهیب، کتابت قرآن و اختراع خط قرآنی نسخ و...، دورانی طلایی را مشاهده میکنیم و آثار خلاقانه و هنرمندانه آنها، بهخصوص قرآنهای نگارششده بر پوست را در موزههای داخل و خارج ایران میبینیم.
عباسیان که درواقع از نسل عباس، عموی پیامبر اکرم(ص) بودند، مدعیان فهم و تفسیر قرآن محسوب میشدند. گرچه در برابر امامان معصوم شیعه(ع) و شاگردان مبرز آنان، حرفی برای گفتن نداشتند، ولی به گسترش علوم حتی ترجمه کتب عربی به زبانهای یونانی، فارسی و رومی و همچنین طرح مباحث قرآنی میپرداختند و با تشکیل جلسات مناظره علمی، بهخصوص در دوران مأمون عباسی و امام رضا(ع)، خود را شیفته علم و قرآن نشان میدادند.
ماجرای محنتالقرآن که به فتنه مشهور است، در دوران مأمون، سال ۲۱۸ ق به مدت ۱۵ سال جامعه را دچار اختلاف و تشویش کرد و ریشهاش در مباحث قرآنی (بحث حادث و قدیم بودن قرآن) بود، بهطوری که مأمون به طرزی متعصبانه طرفدار نظریه مخلوق (حادث) بودن قرآن به شمار میرفت و مخالفان را با تفتیش عقاید به زندان میانداخت و تا سر حد قتل شکنجه میکرد.
البته همه اینها در ظاهر امر بود و آنها در باطن همانند بنیامیه با دو حقیقت دشمن بودند؛ عدالت قرآنی و امامت معصومین(ع). به عبارتی دیگر، با جاهطلبی و دنیادوستی، مقام حاکمیت معصوم را که بعضاََ به آن اعتراف هم میکردند، غصب و از جهل مردمان سوءاستفاده میکردند. از سویی در طول حکومت بنیعباس، شاهد قیامهایی علیه آنان از سمت علویان نیز بودیم که با شدت تمام سرکوب میشدند و بالاخره در سال ۶۵۶ ق و با کشته شدن آخرین خلیفهشان یعنی مستعصم به دست هلاکوخان، حاکم مغول منقرض شدند.
ایکنا ـ به نظر شما راه برونرفت از مشکلاتی که با سرکار آمدن دو حکومت بنیامیه و بنیعباس، جامعه اسلامی را درگیر کرد، چه بود؟
در پایان این قسمت از گفتوگو به دو نکته اشاره میکنیم؛ اول اینکه جا دارد برای کاملتر شدن بحث، موضوعات قرائت (اختلاف قرائات)، کتابت و تفسیر قرآن کریم در بازه زمانی یادشده (دوران بنیامیه و بنیعباس) جداگانه بررسی شود. نکته دوم اینکه ریشه همه این مصائب، فهم نشدن قرآن بهدلیل جهل مردم و نفع قدرتطلبان بوده و هست. اگر فقط یک آیه قرآن، سرلوحه قدرتطلبان و مردم قرار میگرفت، جهان، گلستان بود و آن هم آیه ۵۹ سوره مبارکه نساء است که میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ...» خداوند اهل ایمان را به اطاعت دعوت میکند؛ اطاعت خودش که اوامر و نواهیاش در قرآن متجلی است، اطاعت از رسولش که در سنت ایشان اعم از گفتار، کردار و اقرارشان مشهود است و اطاعت از اولیالامرش که مصادیق اولیالامر در همین آیه برای همه دورههای بشر با کمی انصاف مشخص است.
وقتی قرآن معصوم است، رسول خدا هم معصوم است. گروه سوم هم که طاعتشان طبق همین آیه بر امت مؤمن واجب است هم باید معصوم باشند، وگرنه اطاعت از خدا و رسول هم معنا ندارد، مگر ممکن است که با وجود معصوم، جامعه از فردی غیرمعصوم اطاعت کند و اطاعت خودش را اطاعت از خدا و رسول هم به حساب بیاورد؟
عقل و منطق حکم میکند این سه مطاع که واجبالاطاعه هستند، از یک سنخ و در یک جهت و راستا باشند. البته مکتب تشیع با رهنمود خود پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) که درواقع رهنمود خداوند است، مشکل نبود ظاهری و حضور معصوم را در جامعه با مفهوم ولایت فقیه جامعالشرایط حل کرده است که مخاطبان ارجمند از کم و کیف آن آگاهند.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام