به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) مهدی دغاغله، مدرس و داور بینالمللی مسابقات قرآن کریم در بخش اول گفتوگوی خود با ایکنا که طی روزهای گذشته با عنوان
«از قرائت تحقیق صوفیانه تا تلاوت قرآن نبوی» منتشر شد، ضمن بیان تعاریفی از ترتیل و برشمردن مهمترین مؤلفههای ترتیل استاندارد، سابقه این سبک از تلاوت را به دوران ائمه(ع) و صحابه رساند و بیان کرد: ترتیل شیوهای است که نسبت به تحقیق از اصالت بیشتری برخوردار است و در واقع سبک تلاوت تحقیق با این حالت موسیقایی و غلظت و کشش در عصر فاطمی از مصر نشأت گرفته است و همزمان با یک سری اذکار و ابتهالات و گرایشهای صوفیانه نیز همراه شده است.
در ادامه بخش دوم این گفتوگو که دربردارنده نکات مهمی در زمینه آسیبهای موجود در تلاوت ترتیل قاریان کشورمان و نیز تحلیلی از ترتیلهای خلیجی استاندارد و غیر استاندارد است از نظر میگذرد.
دغاغله بیان کرد: قاریان ما در زمینه ترتیل مانند تحقیق موفق هستند و از جایگاه مناسبی برخوردارند، اما در این زمینه آسیبهایی وجود دارد. همانطور که اشاره شد در ترتیل باید از نغماتی استفاده شود که این نغمات و الحان برای مستمعان مالوف باشد، ما ملت بزرگی داریم و به همین دلیل وقتی میخواهیم برای آنها قرآن بخوانیم نباید از مدلهای مکاتب مختلف مسلمانان استفاده نماییم، الحان مورد پسند ما متفاوت است و از طرفی زبان ما نیز عربی نیست به همین دلیل نباید توقع داشته باشیم که ملت ما هر نوع لحنی را بپذیرند، در نتیجه در انتخاب الحان باید ماهرانهتر عمل شود.
وی در ادامه افزود: یک مکتب ترتیلخوانی در حجاز داریم که معمولا برخی از خلیجیها استفاده میکنند و این مکتب شامل کشورهایی مانند عربستان، کویت و یمن است و باید توجه داشت که ترتیل آنها نیز برخواسته از موسیقی آنها است. در حال حاضر در کشور عراق نیز یک سبکی وجود دارد و همانطور که این کشور در موسیقی خودش مستقل است در تلاوت هم استقلال دارد و باید گفت مکتب عراقی، حجاز، مصر و شامات هر یک مکاتب خاصی را تشکیل میدهند.
دغاغله گفت: اما زمانی که ذوق و سلیقه ایرانیان را بررسی میکنیم میبینیم که تمایل آنها به مصریها بیشتر و به موسیقی آنها نزدیکتر است و اصل موضوع نیز از این قرار است که موسیقی مصری خود از موسیقی ترکی و ایرانی گرفته شده و موسیقی ترکی نیز از ایرانی گرفته شده است و به همین دلیل است که ایرانیان احساس میکنند، این الحان برای آنها بیگانه نیست در نتیجه باید قاریان ایرانی توجه کنند که فواصل موسیقایی که اصلا نداریم را نباید ترویج کنند و این مسأله باید کنترل شود.
این مدرس قرآن در ادامه به ترتیلهای خلیجی اشاره و در این مورد بیان کرد: کسانی توانستند به خوبی از عهده مطرح کردن مکتب حجازی برآیند که اصالتا اهل حجاز نبودهاند، یکی از آنها زکی داغستانی است و بعید هم نیست که خیلی از اصحاب و ائمه(ع) که در مدینه زندگی میکردهاند با این شیوه قرآن را تلاوت کرده باشند.
وی تصریح کرد: نفر دیگری که خوب توانسته ترتیل خلیجی را ارائه کند، عبدالله خیاط بوده است، از متاخران نیز باید به محمد ایوب اشاره کرد که این قاری نیز اهل میانمار بوده است، اینها کسانی بودهاند که خوب توانستند الحان اصیل حجازی را ارائه کنند، اما بقیه افراد مانند حذیفی و مشاری العفاسی و ... اینها در واقع به هیچ وجه با سبک خلیجی قرآن نخواندند و یک سری الحان جدید با ذوق و سلیقه خودشان ارائه دادهاند. در نتیجه سبک خلیجی یکی از سبکهای اصیل بوده که بعدا دستخوش تغییرات شده و قاریانی مانند عفاسی اصلا توانایی تلاوت مانند زکی داغستانی را نداشتهاند.
دغاغله با اشاره به آسیبهای این شیوه از تلاوت بیان کرد: اگر بخواهیم با دید آسیبشناسی به این قضیه نگاه کنیم باید از لحاظ روانشناسی واکاوی دقیقتری صورت گیرد و باید به این نکته مهم توجه شود که الحان و موسیقی میتوانند حامل و ناقل یک فرهنگ و تفکر باشند.
وی در ادامه افزود: کسانی که به موسیقی سنتی تمایل دارند با کسانی که موسیقی غربی گوش میکنند به جهت گرایش فکری متفاوت هستند و به همین دلیل افرادی که فقط به سبکهای خلیجی به معنای امروزی و غیر اصیل آن توجه دارند و آنها را گوش میکنند باید متوجه باشند که از تعصبات فکری و مذهبی این قراء تندرو بی تأثیر نیز نخواهند ماند.
دغاغله گفت: یکی از همین قاریان که پیش نماز مسجد الحرام نیز بود وقتی که جنازه یکی از شیعیان را به مسجد الجرام آوردند به دلیل شیعه بودن بر وی نماز میت اقامه نکرد و با این حال متأسفانه شاهد این هستیم که در صدا و سیمای ما از تلاوت همین افراد پخش میکنند، لذا باید گفت سبک و تقلید از آنها مورد تأیید نیست.
وی در ادامه بیان کرد: تقلید کردن از زکی داغستانی و قاریان هم ردیف او مانند عبدالله خیاط توصیه میشود؛ چراکه به صورت صحیح الحان حجازی را ارائه داده است؛ اما قاریانی مانند عفاسی مورد تأیید نیستند، در میان متأخران نیز باید به محمد ایوب اشاره کرد و همین که او را از پیش نمازی مسجد الحرام منع میکنند خود دلیلی بر درست بودن منش و رفتار او بوده است.
أ) هيچ لازمه اى بين شنيدن تلاوت يك قارى تندرو يا غيره و اعتقاد به عقايدش وجود ندارد ، چرا كه صداى شخص واهنگ صوتش هيچ ارتباطى با اعتقاداتش ندارد . مسئله متاثر شدن از عقايد قارى اعم از تندرو وغيره ناشى از پسنديدن بيش از اندازه يا الگو گرفتن از شخصيت قارى كه بحثش از خود صوت و مقام مورد استفاده آن قارى كاملا جداست . پس ما نبايد روش هاى تلاوتى متوافق با اصول فنى و شرعى مكتب اهل بيت عليهم السلام را به خاطر عقيده شخص قارى تحريم كنيم ، چون مسئله به هيچ وجه شخصى نيست، كما اينكه الگو گرفتن از اشخاص قاريان در زمينه هاى غير قرآنى براى دانش آموز تلاوت وجه ندارد ونبايد مطرح بشود .
ب) شيخ محمد ايوب سابقه امامت مسجد النبى را داشت و به همين دليل در مسجد الحرام امام جماعت نبود نه اينكه ممانعتى يا اختلافى بين او و ديگر ائمه حرمين شريفين وجود داشت ، اينطور نيست . ايشان هم پارسال فوت كردند و شاگردشان هم اكنون امام مسجد النبى هست ، عقيده او همان عقيده مشايخ عربستان است و در ميان همشون مورد تجليل و احترام بود . پس استظهار استاد در اين زمينه قطعا درست نبود .
ت) در رابطه با " روش خليجى " يا حجازى ، اول بايد صحت انتسابش به اهالى سرزمين حجاز و اينكه از خارج جزيره عرب وارد اين خاك نشده است را اثبتات كرد تا در محله دوم تحقيق شود كه آيا در زمان صحابه يا ائمه اطهار عليهم السلام رائج بود يا خير ، چون سرزمين حجاز از صدر اسلام تا حالا فرهنگ هاى دخيل زيادى داشته است ، فارغ ازينكه بعضى از اهالى حجاز همچون خود شيخ محمد ايوب و شيخ داغستانى كه معروفترين قاريان روش خليجى هستند حجازى يا عربستانى الاصل نيستند .
باتشكر از زحمت هاى علمى كم نظير استاد بزرگوار در اين زمينه ، واز الله متعال توفيق خدمت كتاب عزيزش را براى همه مومنان مسئلت ميكنم .