شهروندان چگونه بداخلاق می‌شوند + فیلم
کد خبر: 4031564
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۵

شهروندان چگونه بداخلاق می‌شوند + فیلم

خانواده، مدرسه، جامعه و سیمای شهری از مهم‌ترین عوامل تربیت شهروندان محسوب می‌شوند. وجود ناهنجاری و کج کارکردی در هر یک از این بسترها سبب عدم شکل‌گیری شهروند اخلاق‌مدار می‌شود. فردی که در مدرسه بجای پرورش فقط مورد آموزش قرار گرفته، خانواده‌ای که به سبب مشکلات اقتصادی تحت فشار است و سیمای شهری شلخته همگی از جمله عواملی هستند که به بداخلاق شدن شهروندان در جامعه منجر می‌شوند.

محمدرضا کارچیبا رشد فراوان شهرها در چند دهه اخیر، ضرورت برنامه‌ریزی در حوزه تحقق توسعه پایدار شهری بیش از گذشته به چشم می‌خورد و تحقیقات نشان داده است که شاخص‌های اخلاقی و توسعه پایدار شهری، ارتباط مستقیم و معناداری با یکدیگر دارند.

بدین ترتیب یکی از مسائل بسیار مهم در موضوع شهروندی، اخلاق شهری و رعایت آن از سوی مدیران شهری و شهروندان است. اخلاق شهری مصادیق بسیاری دارد که چنانچه تمامی شهروندان آن را رعایت کنند و مدیریت شهری نیز شرایط را برای آن فراهم کند، زمینه رفع بسیاری از معضلات اجتماعی فراهم می‌شود و شهرها و کلان‌شهرهای کشور اندک اندک به سمت رعایت اخلاق شهری پیش خواهند رفت.

درباره اخلاق شهری و مصادیق دستیابی به شهری اخلاق‌مدار با محمدرضا کارچی، جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی و فرهنگی، به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید و می‌بینید.

ایکنا ـ بی‌اخلاقی‌ها در روابط اجتماعی و بداخلاقی‌های شهروندان با یکدیگر از کجا نشئت می‌گیرد؟

برای پرداختن به این مسئله، ابتدا آن را تعریف می‌کنم تا به بررسی دقایق و دلایلش بپردازم. می‌توان از مجموعه‌ اصطکاک‌ها، چالش‌ها، اختلافات و تضاربی که در جامعه از سوی مردم رخ می‌دهد با عنوان «شلختگی اجتماعی»‌ یاد کرد که در یک نمای کلی مجموعه‌ای از بی‌نظمی‌ها را مشاهده می‌کنیم و زمانی که در تئوری‌های اجتماعی از بی‌نظمی صحبت می‌کنیم، باید منتظر هرج و مرج در ساحت‌های مختلفی همچون قوانین اجتماعی، سپهر فرهنگی، تعاملات و معاشرت‌های اجتماعی باشیم. این هرج و مرج باعث می‌شود که هر کدام از افراد نقش خود را عامدانه یا غیرعامدانه به درستی انجام ندهند. برخی از همین بی‌نظمی و شلختگی برای کسب منافع شخصی سوء استفاده می‌کنند و برخی نیز به صورت خودکار با این شرایط سازگار و منطبق می‌شوند و احساس می‌کنند که صحیح است.

حال چرا در جامعه‌ای دینی که به دنبال حفظ و صیانت از اخلاق شهروندی هستیم و بسیاری از آیات قرآن، احادیث و روایات بر رعایت این حقوق(حقوق عمومی) تأکید ‌می‌کنند، اتفاقی که این جامعه شایسته آن است رخ نمی‌دهد؟ یعنی اخلاق‌مدار تلقی شود و در آن اخلاق، نوک پیکان تمام خطوط فرهنگی و اجتماعی باشد. در پاسخ به این سؤال باید به موضوع و مفهومی به نام آگاهی بپردازیم. آگاهی در دو بخش خلاصه می‌شود. بخش اول مسئولیت مدیران، متولیان و مسئولان برای تبیین و چگونگی زمینه‌سازی و گسترش آگاهی است. بخش دوم نیز آگاهی نزد مردم است، یعنی مردم چقدر برای کسب آن تمایل دارند. زمانی که صحبت از رغبت و تمایل می‌کنیم، به مفهوم نیازمندی می‌رسیم. آیا نیاز به آگاهی در جامعه ما ملموس و محسوس است؟ آیا احساس نمی‌کنیم که جامعه مقداری در برابر آگاهی با بی‌خیالی رفتار می‌کند؟ مفهوم آگاهی یکی از مفاهیم ریشه‌ای و جزء ارکان اصلی و اساسی تشکیل‌دهنده یک جامعه مطلوب است. زمانی که درباره اخلاق و حقوق سخن می‌گوییم، بدان معناست که در حال حرکت به سوی جامعه‌ای اخلاقی هستم و مدنیت جامعه نیز مبتنی بر آگاهی آن است.

در رابطه با مفهوم آگاهی موارد متعددی وجود دارد که باید بدانها پرداخته شود و به این نتیجه رسید که چگونه می‌توان این مفهوم را بسط و گسترش داد و آگاهی را در دو بخش «حقوق شهروندی» و «تکالیف شهروندی» در جامعه افزایش داد. اخلاق در دو رکن حقوق و تکالیف خلاصه می‌شود. حقوق حقی است که مردم و شهروندان دارند و تکلیف میزان وظایف و تکالیفی است که مردم باید انجام دهند و هر دو به صورت موازی و در راستای هم حرکت می‌کنند. اگر هر کدام از این دو مقوله کنش کمتری در جامعه داشته باشد، منجر به بی‌نظمی خواهند شد. بی‌نظمی نیز باعث بروز هرج و مرج و موجب تصادم و تصادف در جامعه می‌شود. وجود استانداردهای دوگانه در اخلاق شهروندی حاکی از فقدان تبیین صحیح نقش‌ها و نداشتن آگاهی‌ لازم برای بسترسازی در جامعه است.

ایکنا ـ آیا در جامعه دینی ما شهروندان توانسته‌اند به آگاهی لازم درباره رعایت اخلاق شهری دست پیدا کنند؟

هسته مرکزی جامعه خانواده و آن نیز مجموعه‌ای از پدر و مادر و فرزندان است. با توجه به فضای معیشتی کنونی کشورمان و نیز جابه‌جایی دهک‌ها و رشد منفی اقتصادی، بار سنگین تمشیت امور بر دوش پدر و مادر است و این مسئله از میزان لازم برای تربیت فرزندان و صدور آگاهی لازم که نیازمند رشد و پرورش اصیل یک فرزند است، می‌کاهد. خانواده با این ساختار و کارکرد که به دلیل نبود زمان کافی و فقدان روح و روان سلامت برای بسترسازی آگاهی، به نوعی کج‌کارکردی محسوب می‌شود، وارد عرصه جامعه می‌شود.

هسته بعدی جامعه، مدرسه است. متأسفانه در کشور ما به سختی می‌توان در کارکردهای آموزش و پروش از واژه آموزش استفاده کرد. در مورد پرورش نیز احساس می‌شود که نه‌ فقط کج‌کارکردی و اهمال وجود دارد، بلکه تقصیر در این واژه هست. حال چرا و چگونه واژه آموزش و پرورش را مطرح می‌کنیم، اما از آگاهی‌بخشی در جامعه که همان مفهوم پرورش افراد است، خبری نیست؟ آگاهی فقط در دانستن علوم ریاضی، فیزیک، تجربی و ... نیست، بلکه آنچه آگاهی‌بخش است، در حوزه پرورش و تربیت قرار می‌گیرد.

در مقایسه با تمامی دوره‌هایی که مسئولان در آموزش و پرورش تکلیف و مأموریت داشته‌اند امروز نقدی اساسی به فعالیت آن وجود دارد. فرزندان که وارد مدرسه می‌شوند، باید آگاهی‌ لازم را با رفتار، کنش، وظایف، تکالیف، مأموریت‌ها و طرح‌های متعدد دریافت کنند. اگر بخواهیم به صورت دقیق پژوهش‌ها را بررسی کنیم، متوجه خلأ فراوان و اختلال کارکردی خواهیم شد. یکی از اصلی‌ترین خروجی‌های اخلاق‌مداری دین است و ما پایه اخلاق را در دین مشاهده می‌کنیم. این موضوع در روایات و احادیث ذکر شده است که در این باره نیز با مشکلات اساسی مواجه هستیم.

هسته بعدی جامعه، حضور در اجتماع است. کدام یک از نهادهای اجتماعی این وظیفه و تکلیف سنگین در حوزه پرورش را در برای صدور و انتقال آگاهی به دوش می‌کشند؟ اینجا نیز دچار خلأ هستیم. هر کدام از نهادهای مختلف در تسلسل ناقص و معیوبی حضور دارند و اگر شرایط را به سمت و سویی پیش ببریم که تکالیف، وظایف و کارکردهایی که به دنبال آنها هستیم محقق نشود، دچار کاستی خواهیم شد.

مفهوم آگاهی تک‌سیلابی نیست، بلکه یک فرایند و بسته است. مجموعه‌ای از نهادها، تکالیف و وظایف کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا یک اندام‌واره و پیکرواره‌ به نام آگاهی در جامعه تشکیل شود. متأسفانه در این زمینه دچار ضعف هستیم. وقتی این آگاهی شکل نگیرد و فرزندان در نوجوانی و جوانی بدون آگاهی وارد جامعه شوند، آنان بدون شناخت، درک و فهم درست از تکالیف و وظایف خود و نیز شرایط جامعه در اجتماع حضور پیدا می‌کنند و تمامی کج‌کارکردی‌ها، خلأها، کاستی‌ها و نقایص در رفتارشان بروز می‌یابد. چنانچه اخلاق شهری دچار سوء رفتار و سوء کنش شود، این مسئله بی‌دلیل نیست و همان روز و لحظه اتفاق نیفتاده است. باید به روند طی‌شده بنگریم و از مبدأ به انتقال آگاهی و تبیین کنش‌های آگاهی‌بخش در جامعه بپردازیم تا آن را بارور کنیم، زیرا انسانی بارور است که در کنش‌ و واکنش‌های اجتماعی قدرتمندی لازم را برای به رخ کشیدن مدنیت و آگاهی خود داشته باشد.

متأسفانه امروز در جامعه استانداردهای دوگانه‌ای در زبان، بیان و... هست. گاه در دورهمی‌ها و شب‌نشینی‌ها صحبت از فرهنگ‌های متعالی و تمدن 2500 ساله می‌کنیم، اما متأسفانه همان شب در فرهنگ آپارتمان‌نشینی می‌لنگیم و صدای موسیقی خود را تا ساعت یک بامداد بلند نگه می‌داریم. این بدان معناست که در زبان و گویش خود از فرهنگ صحبت می‌کنیم، اما در رفتار خبری از فرهنگ نیست و عمل و کنش دیگری را نشان می‌دهیم. این فضای اصطکاکی و پر از ضرب و جرح (روحی و روانی)، جامعه را در حوزه اخلاق شهروندی دچار بحران و انحطاط می‌کند. در گذشته چنانچه فردی به مسافرت می‌رفت، کلید منزل خود را به همسایه می‌داد، اما امروز دیگر از این سنت‌ها و رسوم قدیمی خبری نیست و بی‌اعتمادی فراوانی در جامعه وجود دارد. اعتماد سرمایه‌ای اجتماعی است و در زیر پوست جامعه پخش می‌شود و متأسفانه نبود آن باعث ایجاد معضلات زیادی می‌شود که امروز شاهد آن‌ها هستیم.

ایکنا ـ نقش مدیریت شهری در کاهش تنش‌های اجتماعی چیست؟

مدیریت شهری باید از طریق تسهیل و ایجاد نهادهای مدنی و اجتماعی، که با کارکردهای ویژه برای آموزش‌های اجتماعی و گسترش آگاهی‌ تلاش می‌کنند، بسترسازی این وظیفه را به مردم بسپرند تا اساتید، نخبگان و فعالان اجتماعی به خوبی فعالیت کنند. مدیریت شهری باید اعتباراتی را اختصاص دهد و زمینه‌ را فراهم کند تا آگاه کردن مردم به دست خود آنان انجام شود. مدیران که در این زمینه چندان موفق نبوده‌اند، حداقل به تسهیل این موضوع اقدام کنند.

همچنین، سیمای شهری ما پرتنش است. امروز در حوزه تبلیغات، سازه‌ها و زیبایی‌شناختی شهری، شاهد آرامشی نیستیم که مطلوب این جامعه اخلاق‌مدار است. البته با ایجاد طرح‌ها، قواعد و چارچوب‌های منظم و مبتنی بر مباحث زیبایی‌شناختی می‌توان این فضا را ایجاد کرد. به هر ترتیب تمامی شهروندان از صبح تا شب با سیمای شهری مواجه هستند و مدیریت شهری باید با بهره‌گیری از کلمات و جملات نویدبخش، آرامش را در شهر ایجاد کند. علاوه بر این مفهومی که در سیمای شهری به دنبال آن هستیم، سلامت اجتماعی است و صرفاً به سلامت بدن مربوط نیست. مدیران شهری باید فضای مناسبی را در شهر ایجاد کنند و سازوکارهای مناسبی برای به موازت ‌رساندن دو موضع تکلیف و حقوق شهروندی داشته باشند. وقتی انتظار تکلیف شهروندی داریم، باید حقوق شهروندی را رعایت و نیز امینت، آزادی‌ مدنی، اجتماعی، فرهنگی و... را تأمین کنیم. امکانات شهری، ایجاد فضا برای افزایش سرانه مطالعه، سرانه سلامت و روان، فضای سبز، ورزش، تفریح و ... جزء حقوق عامه محسوب می‌شود. اگر مدیران شهری این امکانات را برای شهروندان ایجاد کنند، می‌توانند به همان میزان از مردم تکلیف شهروندی بخواهند. منظور از تکالیف مجموعه‌ای از بایدها و نبایدهاست. بنابراین، مقوله حقوق و تکلیف باید در راستای هم اتفاق بیفتد تا انتظارات منطقی و مطلوبی از جامعه داشته باشیم.

شهروندان چگونه بداخلاق می‌شوند

ایکنا ـ میزان تأثیرگذاری سیمای شهر در ایجاد تعادل و موازنه در اخلاق شهری چگونه است؟

می‌توان در دو ساحت به بحث زیرساخت‌های شهری پرداخت. ابتدا این سؤال مطرح می‌شود که وظیفه‌گرایی اخلاقی مدیران شهری از کجا می‌آید؟ قطعاً از پژوهش در نهادهای جامعه نشئت می‌گیرد. ما درصدد هستیم که جامعه هدف را جامعه‌پذیر کنیم و اخلاق نیز در این حوزه قرار می‌گیرد. می‌خواهیم مسیر اجتماعی شدن را با یکی از اهرم‌های اساسی آن یعنی اخلاق طی کنیم. اگر در حوزه نیازمندی‌ها (که به سبک زندگی شهروندان در شهرهای مختلف بستگی دارد) پژوهش لازم وجود نداشته باشد، به نتیجه مطلوبی دست نخواهیم یافت.

بنابراین، باید مطالعات دقیقی در مورد مطالبات، نیازمندی‌ها، تمایلات، انتظارات، خلق و خو و علایق شهروندان شهرهای مختلف کشور صورت گیرد. اگر چنین پژوهش‌هایی انجام شود و طراحی‌ مدیران مبتنی بر آن باشد، خروجی مثبتی خواهیم داشت، اما این اتفاق تاکنون به درستی رخ نداده و متأسفانه برخی مدیران با این موضوع سلیقه‌ای برخورد و گمان می‌کنند که تفکرشان نماینده سبک زندگی و تفکر تمامی شهروندان است. بنابراین، به عنصر اصلی تحقیق، مطالعه، نظرسنجی و اثرسنجی اتفاقات گذشته نیازمندیم. نظام مدیریت شهری در گذشته نیز نسبت به سیمای شهری مجموعه‌ای از اتفاقات را رقم زده است که باید در مورد خروجی و اثربخشی آن تحقیقات لازم انجام شود. سیمای شهری فقط مبتنی بر دوست‌داشتنی‌ها نیست، بلکه می‌تواند به صورت خودکار و مفهومی یک‌سری کلمات، لغات و جملات را انتقال دهد. این فضا در حوزه مدیریت شهری مغفول واقع شده است و پژوهش‌ها کاربردی و قابل اجرا نبوده‌اند.

ایکنا ـ اخلاق شهری چه مؤلفه‌هایی دارد که باید از سوی شهروندان رعایت شود؟

اخلاق شهری شامل دو بخش حقوق و تکالیف شهروندی است. حقوق مدنی و اجتماعی، حق مشارکت در رأی، حق آزادی‌های اجتماعی، حق برخورداری از سلامت و بهداشت، حق آموزش، سرانه فضای سبز و... از جمله مؤلفه‌های حقوق شهروندی محسوب می‌شوند، اما تکالیف شهروندی وظایفی است که یک شهروند در قبال حقوقش دارد. رعایت قوانین از جمله مؤلفه‌های مهم تکلیف شهروندی است. متأسفانه با شلختگی اجتماعی که در شهرها رخ داده است، بخشی از جامعه به سمت نافرمانی مدنی حرکت می‌کند.

چنانچه تکلیف شهروندان در مورد رعایت قواعد، مقررات، قوانین و هنجارها به نافرمانی تبدیل شود، شلختگی‌های اجتماعی بیشتر خواهد شد و افول و سقوط اخلاقی را رقم خواهد زد. متأسفانه در شهرهای مختلف توازن بین حقوق و تکالیف شهروندی وجود ندارد. همانگونه که در حمایت از منافع حقوق عامه و شهروندی صحبت می‌کنم، معتقدم که بخشی از جامعه نیز در برابر تکالیفش اهتمام جدی ندارد و حتی برخی شهروندان به صورت عمدی نافرمانی می‌کنند. البته ممکن است این مسئله نوعی واکنش‌ در برابر برخی ضعف‌ها و کاستی‌ها در کشور باشد و شهروندان اعتراض خود را با نافرمانی نشان ‌دهند. باید بیش از پیش به اخلاق شهروندی در قالب مکتوبات و طرح‌های مختلف بپردازیم و حتی به صورت عملیاتی وارد شویم و شرایط را برای دستیابی به شهری اخلاقی فراهم کنیم. امروز پلشتی‌های زیادی در جامعه ما وجود دارد و اخلاق حلقه مفقوده‌ای است که امیدوارم از طریق وظیفه‌گرایی اخلاقی، هم در بخش مسئولان و مدیریت شهری و هم در بخش شهروندان، شاهد فضای بهتری در شهرهای کشور باشیم.

گفت‌وگو از مجتبی افشار

انتهای پیام
captcha