به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار، استاد حوزه و دانشگاه، شامگاه 10 بهمن در نشست بیان تجربیات پژوهشی استادان، که از سوی پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: رشته بنده در دبیرستان ریاضی بود و قصد داشتم در دانشگاه در رشته الکترونیک تحصیل کنم، ولی چون دانشگاه تعطیل شد وارد حوزه شدم و وقتی دانشگاه مجدداً باز شد، به تحصیل در حوزه و رشته فلسفه علاقه داشتم و در دانشگاه شهید بهشتی به تحصیل مشغول شدم و اولین مقاله را در این دانشگاه نوشتم.
وی اظهار کرد: دیدگاههای مختلفی درباره پژوهش بیان شده، این واژه ترجمه فارسی تحقیق است و تحقیق یعنی رسیدن به حق. در واقع پژوهش از چهره حقیقت، کشف حجاب میکند و مراتبی دارد؛ مرحله اول کشف حقیقت و آشناشدن با دیدگاه یک نفر است، مثلاً دیدگاه فخر رازی درباره یک موضوع. البته برخی این نوع پژوهش را تحقیق نمیدانند، ولی به نظر بنده پژوهش است. مرحله دوم، تحلیل نظریه است، یعنی دیدگاه فرد را به مبانی و ادله برگردانیم ولو اینکه فرد مبانی را نگفته باشد. البته برخی مبانی خود را میگویند. مرحله سوم، بیان نتایج و آثار یک نظریه و مرحله بعد، نقد است که متأسفانه خیلی از نقدها نقد نیست، زیرا باید روشمند باشد و مطالب به صورت عقلی و نقلی نقد شود.
برنجکار با بیان اینکه مرحله دیگر، تولید نظریه جدید است، تصریح کرد: توانمندی فکری افراد متفاوت است. کانت میگوید که خداوند عقل را به یک اندازه بین انسانها تقسیم کرده است که بنده آن را قبول ندارم. اگر کسی در زمینهای استعداد ندارد بهتر است وارد نشود، ولی در بسیاری از موارد افرادی که پشتکار داشتهاند کمبود استعداد خود را جبران کردهاند. در پژوهش هم علاوه بر استعداد ذاتی، پشتکار و یادگیری بسیار اهمیت دارد و از همه مهمتر اراده است. ارسطو معتقد است که انسانها فطرتاً جویای دانش هستند ولی چیزی که باعث میشود انسان وارد مرحله علم یا حکمت شود، پژوهش است. گاهی دانشجویان در تحقیق مسئله ندارند یا موضوعاتی که ارائه میدهند خیلی وسیع و گستردهتر از یک پایاننامه است یا موضوعی را مطرح میکنند که در حد یک مقاله 20 صفحهای است. انسان باید از جوانی دغدغه پژوهش داشته باشد. اگر فقط از ابتدای جوانی به فکر این باشیم که چیزی یاد بگیریم و هر کسی هرچه گفت بپذیریم روحیه پژوهش، در ما ایجاد نمیشود، بلکه باید برای کشف حقیقت دغدغه داشته باشیم و نقد و استدلال کنیم و نظریه ارائه دهیم.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: داشتن مسئله به تنهایی کافی نیست و باید با کسب مهارت پژوهشگری به دنبال حل مسائل باشیم. این مهارتها نیازمند کسب تجربه از دیگران و آموزش دیدن است. وقتی فلسفه یونان را میخواندم میدیدم که خیلی از دانشجویان از سخنان ارسطو و ... تقلید میکنند. بنده دیدگاه ارسطو را درباره خدا و توحید خلاف قرآن و روایات میدانستم و برایم جای سؤال بود. به همین دلیل دیدگاه خداشناسی ارسطو را با آیات و روایات مقایسه کردم و نوشتهام را به چند نفر نشان دادم و هر کدام نظری دادند و بحث تکمیل شد. همچنین باید از تجربیات استادان و حتی دانشجویانی که در مرحله علمی بالاتری از ما هستند استفاده شود. خواندن آثار دیگران برای آشنایی با نحوه نگارش مقاله و کتاب اهمیت دارد. گاهی باید مقالاتی را بخوانیم که فقط روش را یاد بگیریم، حتی اگر محتوای آن مورد قبول ما نباشد.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: پژوهشگر باید آزاداندیش باشد و ممکن است برچسبهایی به او بزنند ولی از این بابت نهراسد. فلسفه به معنای اندیشیدن است. مقام معظم رهبری هر سال با یک تعبیر بر آزاداندیشی و فلسفیدن تأکید میکنند ولو نقد آرای فلسفی دیگر باشد و ما باید وارد این فضا شویم وگرنه افراد ترسو و محافظهکار در تحقیق پیش نمیروند. مقالات الان توصیف دیدگاههایی است که ما از آنها خوشمان میآید. تحلیل در آن کم و نقدها مغالطه است و نظریه هم نداریم. هرچند آموزش مقدمه پژوهش است، ولی نمیتوان سن تعیین کرد، یعنی بگوییم تا 30 یا 40 سالگی انسان بیاموزد و بعد وارد پژوهش شود، بلکه از ابتدا باید وارد پژوهش شویم و با پژوهش توصیفی آغاز کنیم. در کشورهای پیشرفته دانشجو را براساس تحقیقی که میدهد میپذیرند نه براساس آزمون. دانشجوی دکتری باید با مسئله وارد این مقطع شود نه اینکه دوسال مشغول تحصیل باشد و بعد به فکر تعیین مسئله بیفتد.
استاد حوزه و دانشگاه با تاکید بر اینکه خواندن متون باید همراه با فکر و پیدا کردن مسئله و خلاصهبرداری باشد، گفت: بنده برای نوشتن برخی آثار دستیار دارم و به او دستمزد میدهم و نام او را هم در کتب میآورم، خیلی از مهارتهای پژوهشی در کنار کار با استاد به دست میآید. همچنین نظم سبب میشود تا انسانها زودتر به نتیجه برسد و تمرکز نیز اهمیت دارد، یعنی گاهی فردی در همه زمینهها مقاله دارد، ولی همه ضعیف هستند، چون باید روی یک رشته تخصصی تمرکز کند. باید انسان در یک رشته مرجع علمی شود. علاوه بر این، اخلاق پژوهش مهم است، یعنی انسان مطلب درستی را بیان کند، ولو برخلاف نظر استادش باشد. افلاطون، استادش ارسطو را مورد نقد قرار میداد و میگفت که ارسطو را خیلی دوست دارم ولی حقیقت را بیشتر دوست دارم؛ انسان اگر حقیقتی را بیابد و آن را نپذیرد کفران کرده است. وقتی کسی به حقی برسد و روحیه پذیرش آن را نداشته باشد در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
وی اضافه کرد: یکی از مغالطاتی که خلاف اخلاق پژوهش شمرده میشود، مغالطه پهلوان پنبه است، یعنی حرف طرف مقابل را به ضعیفترین تقریر برگردانیم و آن را رد کنیم. در رسائل شیخ انصاری او ابتدا سخن طرف مقابل را بسیار تقویت و بعد جوانمردانه رد میکند. همچنین یکی دیگر از مسائل خلاف اخلاق پژوهش که اکثر پایاننامهها به آن مبتلاست و استادان هم آن را تقویت میکنند نقد دیدگاه یک فرد مثل ملاصدرا با دکارت براساس مبانی فرد دیگر است. مثلاً میخواهیم نظریه اسپینوزا را براساس مبانی دکارت نقد کنیم. این کار مثل آب خوردن است و براساس مبانی هر فردی میتوان نظریه دیگری را رد کرد. ما برای رد دیدگاه دکارت دو راه داریم؛ نقد روبنایی نظریه وی و شناسایی لازمه فاسد یا بگوییم نظرش با مبنای او سازگار نیست. معلوم است که نظریه دکارت براساس مبانی ملاصدرا درست نیست. نقد باید روبنا یا زیربنا و عقلی یا نقلی باشد.
برنجکار بیان کرد: وقتی وارد پژوهش میشویم باید همه دیدگاههای موجود را ببینیم و صرفاً به یک تفسیر و اثر مراجعه نکنیم. کسی که میخواهد به تفاسیر مراجعه کند باید همه گرایشها را ببیند نه فقط به سراغ یکسری تفاسیر با رویکرد خاص برود. المیزان، مناهج البیان، المنار و ... را مطالعه کند، زیرا باعث افزایش مهارت انسان خواهد شد.
استاد دانشگاه تهران در پایان گفت: متأسفانه گاهی 90 درصد یک نقد دعواست و ده درصد نقد علمی، در صورتی که در نقد علمی باید حواشی را کنار بگذاریم و فقط به صورت علمی نقد کنیم. همچنین باید در نقل قول از دیگری منبع را ذکر کنیم. استناد به مطالب دیگران هم منبع را زیاد میکند و هم کاری اخلاقی است. یکی از اشکالات ما این است که کارهای همدیگر را نمیبینیم و فکر میکنیم هرچه نوشتیم بیعیب است. همچنین به مردم و جامعه مدیون هستیم و نمیتوانیم به نیازهای آنان توجه نکنیم و فقط درباره هر چیزی که خوشمان آمد تحقیق کنیم.
انتهای پیام