حسن بهشتیپور، پژوهشگر ارشد و تحلیلگر مسائل سیاسی و مدیر پیشین شبکه العالم در سالهای 1380 ـ 84، در گفتوگو با ایکنا، درباره دلایل تأثیرپذیری بخشی از افکار عمومی از اقدامات رسانههای معاند در راستای پروژه «تطهیر رژیم پهلوی» و القای اشتباه بودن انقلاب اسلامی گفت: واقعیت این است که رسانههای داخلی در این زمینه کوتاهی کردند. اگر رسانهها به طور مستند، دقیق و شفاف درباره فعالیتهای دوران شاه روشنگری کنند این شبهات در اذهان کمتر پیش میآید، البته هیچ وقت از بین نمیرود، زیرا به طور طبیعی عدهای با رفتن شاه از کشور منافع خود را از دست دادند و میخواهند دوباره به آن جایگاه برگردند.
وی افزود: به لحاظ جامعهشناسی هر 25 سال یک نسل محسوب میشود و به این ترتیب نسل بعد از سال 57 تا به امروز هیچ دید و تجربه شخصی از آن دوره ندارد و ممکن است در این میان به رسانههایی که اطلاعات نادرستی از مسائل مختلف آن دوره ارائه میدهند، اعتماد کنند. برای نمونه در حوزه سیاست خارجی، نظام شاه یک رژیم وابسته به آمریکا بود و به طور مشخص این سیاستها تحت سلطه آمریکا و انگلیس بود اما این رسانهها شاه را به مثابه فردی قهرمان نشان میدهند که در مقابل آمریکا و انگلیس ایستاد و به خاطر همین ایستادگی از سوی آنها سرنگون شد.
بهشتیپور اظهار کرد: این تصویرسازی دروغین به خاطر آن است که شواهد، قرائن و گزارههای سیاست خارجی دوران شاه به درستی برای نسل جدید تبیین نشده است که به طور نمونه چطور سفیر آمریکا در تهران میتوانست در دوره امینی و بختیار نخستوزیر عوض کند یا آمریکاییها در سطح فرماندهی نیروی هوایی کشور تصمیم میگرفتند و به شاه اعلام میکردند و او تحت فشار و سلطه آنها فرمانده مورد تأیید آمریکاییها را بر سر کار میگذاشت. همه این نمونهها که ذکر کردم در اسناد ساواک موجود است. در مجموع رسانههای داخلی باید گزارههای مختلف در حوزه سیاست خارجی دوران شاه را ارائه میدادند که این وابستگی به غرب و آمریکا کاملاً برای مردم روشن میشد.
این پژوهشگر مسائل سیاسی بیان کرد: در حوزه سیاست داخلی از جمله اقتصاد، بارها این جمله از هویدا روایت شده که میگوید زمانی که بر سر کار آمدم خودکار بیک دو ریال بود و موقعی که قدرت را تحویل دادم هم دو ریال است. در حالی که من به خوبی به یاد دارم قیمت خودکار بیک از دو ریال، به 15 ریال در اواخر حکومت شاه رسید اما این رسانهها آنقدر این روایت دروغ را تکرار میکنند تا باورپذیر شود یا در خصوص مسئله عدم گرانی در دوره شاه، در سال 1354 که به یکباره با افزایش سه برابری درآمد نفتی ایران، پول هنگفتی وارد کشور شد اما به جای اینکه در امور زیرساختی مانند ساخت جاده، پلسازی، ارتباطات و مخابرات و ...هزینه شود به سمت خرید تسلیحات نظامی و واردات بیرویه کالاهای مختلف که در داخل تولید میشد، رفت و یک بیماری هلندی را در اقتصاد کشور ایجاد کرد که به تورم بالایی در کشور منجر شد اما برخی وضعیت امروز اقتصادی کشور را با آن زمان مقایسه میکنند و تصور میکنند آن زمان اصلاً تورمی وجود نداشته است در حالی که اگر به آمارهای بانک مرکزی مراجعه شود به خوبی میتوان متوجه وضعیت سطح قیمت کالاها و متوسط سطح درآمدها شد.
وی اظهار کرد: در حوزه فرهنگی نیز حکومت شاه معجونی از غربگرایی و باستانگرایی و اسلام درست کرده بود که جلوههای آن در سینما، تئاتر، موسیقی، کتاب و انواع و اقسام هنرها مشاهده میشد. لذا موقعی میتوان پژوهش و مقایسه دقیقی بین دوره پهلوی و جمهوری اسلامی کرد که اولاً موضوعات تفکیک شود و ثانیاً برای هر موضوع دقیقا آدرس و سند داده شود تا قابل راستیآزمایی باشد.
بهشتیپور یکی از این آدرسها و اسناد مهم را سخنرانی جمشید آموزگار در مهرماه 1356 در مجلس شورای ملی هنگام معرفی اعضای کابینه دانست و گفت: خوشبختانه متن کامل این سخنرانی در دسترس است. او در این سخنرانی وضعیت کشور را به لحاظ اقتصادی تشریح میکند و وقتی این گزارش را بخوانید متوجه اوضاع آشفته اقتصادی ایران به لحاظ تورم، بیکاری و پروژههای نیمهتمام میشوید که آموزگار وعده اصلاح این وضعیت را میدهد و در حقیقت کارنامه دولت هویدا را نقد میکند، لذا خواندن متن سخنرانیهای خود مقامات حکومت پهلوی کمک میکند تا متوجه شویم سخنانی که این رسانهها درباره وضعیت خوب اقتصاد کشور در دوره شاه میگویند، واقعیت ندارد.
وی تصریح کرد: سخن من این است که با نسل جدید باید به طور دقیق و براساس مستندات صحبت کرد نه اینکه در هر تریبونی که شروع به سخنرانی کنیم از دوره شاه بد بگوییم و نتیجه خاص خود را بگیریم؛ مشخص است که این نوع صحبت کردن نمیتواند نسل جدید را قانع کند اما اگر دقیق و مستند و براساس دستهبندی موضوعی صحبت کنیم و به طور مشخص وضعیت فرهنگ، اقتصاد، سیاست خارجی، سیاست داخلی، نظامی و ...دوره پهلوی را با آمار و ارجاعات مستند و قابل راستیآزمایی بررسی کنیم آن موقع باورپذیری و اثرپذیری این سخنان بیشتر میشود.
بهشتیپور درباره تأثیر عملکرد نامطلوب مسئولان در چند سال اخیر یا کمصداقتی آنها بر فراهم شدن زمینه اثرگذاری القائات رسانهای بیگانگان به ویژه در راستای یکی کردن عملکردها با اصل انقلاب اسلامی گفت: تودههای مردم اغلب نتیجهگرا هستند و برای آنها نتایج اعمال مهم است. به عبارتی ممکن است شما مقاصد مقدس و اهداف عالی داشته باشید اما وقتی اجرای سیاستها به افزایش فشار و مشکلات در زندگی مردم انجامید، آنگاه برای مردم چندان اهمیتی ندارد که این اهداف مقدس بود یا نبود یا اینکه انقلاب توانست یک نظام استبدادی و وابسته را سرنگون کند. در واقع برای او مهم این است که نتیجه اعمال و رفتار ما مسئولان چه بوده و به کجا ختم شده است.
بهشتیپور یادآور شد: ما وقتی شاه را نقد میکردیم در واقع اعمال و رفتار او را نقد میکردیم و معتقد بودیم نتیجه حکومت شاه تبعیض تا مغز استخوان، افزایش شکاف طبقاتی و بیعدالتی بوده است. اکنون هم نسل جدید این انتقاد را به امثال من میکنند و میگویند قرار بود این شکاف طبقاتی و تبعیض را کاهش دهید اما چرا این شکافها و تبعیضها افزایش یافته است. اینها انتقاداتی است که باید گوش شنیدنی برای آن در میان مسئولان وجود داشته باشید و ببینیم کجا مسیر را اشتباه رفتیم و آن اشتباهات را اصلاح کنیم.
این تحلیلگر مسائل سیاسی اظهار کرد: رسانههای خارجی تا زمینهای در داخل نباشد نمیتوانند تبلیغاتی علیه ما کنند. آنها از این زمینه موجود استفاده میکنند و گزارهها و دادههای خود را از زندگی روزمره مردم دریافت میکنند و براساس آن علیه ما برنامهسازی میکنند. به عبارتی اگر در کشور گرانی، تورم و بیکاری نباشد این رسانهها چه گزارههایی دارند که علیه ما تبلیغ کنند؟ اما وقتی این معضلات هست این رسانهها آن را مستمسک قرار میدهند و قلب واقعیت میکنند و میگویند زمان شاه وضعیت اقتصادی خوبی ایران حاکم بود در حالی که به هیچ وجه وضعیت کشور خوب نبود وگرنه مردم انقلاب نمیکردند.
بهشتیپور درباره اینکه آیا اینکه اغلب مردم همچنان عملکرد نظام جمهوری اسلامی را با آرمانهای انقلاب مقایسه میکنند فرصت مناسبی برای مسئولان در جهت اصلاح وضعیت کشور نیست، گفت: مسئولان در این زمینه چند دسته هستند؛ یک دسته که اصلا به باورهای قبلی خودشان شک کردهاند. دسته دوم آنهایی هستند که اصلاً باور نمیکنند وضعیت فعلی کشور بد است و این وضعیت را فقط ناشی از توطئههای عوامل آمریکا، اسرائیل، انگلیس و ...میدانند و معتقد نیستند ما در داخل اشتباهاتی مرتکب شدیم که زمینه را برای این توطئهها فراهم کرده است. دسته دیگری از مسئولان هم از وضعیت موجود به خوبی اطلاع دارند و آن را تحلیل میکنند اما راه حل مشخصی ارائه نمیدهند تا بدانیم چگونه میتوان از این وضعیت خارج شد.
وی تصریح کرد: خیلی مهم است جوانان ما دورنمای خوبی پیش روی خود ببینند و احساس کنند روز به روز وضعیت کشور در حال بهبود است در حالی که متأسفانه آنچه پیش روی ما ترسیم میشود ناامیدی، گرفتاری و مشکلات بیشتر است و به همین دلیل است که عدهای از کشور مهاجرت میکنند. ما در رسانه باید واقعبینانه به مردم امید صحیح بدهیم و این پیام را به خوبی انتقال دهیم که اگر ایران بخواهد درست شود به وسیله ما ایرانیان باید درست شود و رها کردن کشور به امید خدا راهکار صحیحی نیست و ایرانیها هم نشان دادند که میتوانند کشور را بسازند که این نیازمند راهحلهای منطقی و عاقلانه است تا پیشرفت در واقعیت نه در شعار حاصل شود.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام