بخش نخست از گزارش نشست مجازی «تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران» با تیتر «تعریف نادرست از جلسه آموزش قرآن و قاری آغاز آسیب است» منتشر شد. در ادامه بخش دوم و پایانی گفتوگو با احمد ابوالقاسمی، قاری بینالمللی کشور را میخوانید؛
ایکنا- پیشتر به بحث آسیبهایی که در جلسات تخصصی قرآن وجود دارد اشاره شد. به صورت تفصیلی و موردی بفرمایید که با چه مشکلاتی مواجه هستیم.
یکی از آسیبها این است که جلسات قرآن هیچ بزرگی را به عنوان یک پدر معنوی ندارند که هدف ثابت و مشخصی را برای جلسات ترسیم کند و همه را به هماهنگی برساند. من در این راستا تلاشهایی کردهام اما موفق نبودهام. حتی در سال 1395 دورهای برگزار کردم و از اساتید دعوت کردم تا در زمینه آموزش به وحدت رویه برسیم. در آن دوره آموزشی که در جویبار برگزار شد، چهل نفر از سراسر کشور آمدند اما متأسفانه هنوز هم این مشکل حل نشده است.
بر این اساس، ما در مسائل ابتدایی آموزش تخصصی صوت و لحن هم اختلافنظرهای سنگینی داریم که هنوز حل نشده است. برخی افراد وقتی به صفحه اینستاگرام یا جلسه من مراجعه میکنند میگویند سردرگم میشویم و نمیدانیم باید چه کاری انجام دهیم؛ چراکه هر استاد یک روش آموزشی دارد و نظرات خاص خودش را مطرح میکند. البته نمیتوانم بگویم حرف من درست است بلکه میتوانم بگویم که مخاطب باید شنونده خوبی باشد و بتواند افرادی را انتخاب کند که دارای سبک درستی در آموزش هستند و هر روز یک حرف جدید نمیزنند. بنابراین اتحاد رویه وجود ندارد.
در این شرایط اگر خانه کسی نزدیک جلسه من بود، یک جور تربیت میشود و اگر بنا بر جبر جغرافیایی و ... خانهاش نزدیک جلسه فلان قاری بود، بر همان اساس تربیت میشود و بعد از بیست سال مشخص میشود که یک نفر خیلی خوب بوده و یک نفر خیلی بد. از طرفی شاگردان یکی از این اساتید به مراتب بالا رسیدهاند و شاگردان دیگر استاد نتوانستند پیشرفت کنند.
از اینرو، سازمانی که کارش حمایت از جلسات قرآن است باید جلسهای برگزار کند تا در آن، تمام اساتید دعوت شوند و به تبادل نظر بپردازند تا به وحدت رویه برسیم. البته اگر کسی این کار را انجام ندهد، خود من حاضر هستم که چنین کاری را اجرایی کنم. باید همه اساتید بیایند و حرف بزنند تا مشخص شود که مثلاً در مقولهای مانند تقلید چگونه باید قرآنآموز را راهنمایی کرد. چهبسا این اقدام شما در برگزاری نشست، موجب شود که این ایده را به صورت جدیتر پیگیری و یکبار دیگر جلسهای با حضور اساتید قرآن برگزار کنم.
آسیب دوم اینکه، اساتید ما رتبهبندی ندارند؛ یعنی هر کسی میتواند چنین ادعایی داشته باشد که میتواند قاری درجه یک تحویل بدهد. البته اخیرا با طرح ارزیابی و ارتقای قاریان و مدرسان قرآن که شورای عالی قرآن برگزار میکند، سعی شده که این آسیب برطرف شود؛ چراکه در مدارکی که صادر میشود، عنوان مدرسین هم معلوم میشود. برای نمونه ممکن است یک نفر به عنوان استاد درجه یک تجوید شناخته شود. در اینصورت مخاطب هم میتواند با آسودگی خاطر بیشتری به استاد جلسه اعتماد کند؛ چراکه این استاد توسط چند صاحبنظر ارزیابی شده است.
جلسات قرآن به صورت خودشجوش برگزار میشوند و بر همین اساس ممکن است یک نفر احساس کند که میتواند در مسجد محلی که در آن زندگی میکند جلسه قرآن داشته باشد اما چون به مباحث فنی آشنایی ندارد همه چیز را به اشتباه در اختیار مخاطب قرار دهد. ممکن است در میان کسانی که به این جلسه قرآن میروند یک نفر هم مستعد باشد که با استعداد شخصی خودش به موفقیت میرسد اما در نهایت میگویند چون فلان شخص استاد این فرد بوده موفق شده است اما اینچنین نیست. پس به این مدارک معتبر و رسمی نیاز داریم و از طرفی سازمانهای مربوطه هم باید به حمایت از جلساتی بپردازند که به صورت نظاممندتر و هدفمندتر برگزار میشوند.
در برخی از جلسات قرآن، قرآنآموزان براساس علایق شخصی ادارهکننده جلسه هدایت میشوند و به نوعی عقاید استاد جلسه بر قرآنآموز تحمیل میشود. مثلاً چون این فرد تلاوتهای فلان قاری را دوست دارد، به همه قرآنآموزان هم تقلید از همان قاری را توصیه میکند که یکی از اشتباهات بزرگ محسوب میشود. راهکار صحیح این است که براساس استعداد افراد برای آنها نسخه تجویز شود.
در تهران برخی جلسات را داریم که در آنها فقط به سبک منشاوی یا مصطفی اسماعیل تلاوت انجام میشود که این کار هم صحیح نیست. استاد جلسه باید جامعالابعاد باشد؛ یعنی باید تمام قاریان مصری و سبکهایی که در جهان اسلام وجود دارد را بشناسد و هر کدام از شاگردان را به صورت خاصی راهنمایی کند.
ایکنا- براساس توضیحاتی که ارائه فرمودید، به این فکر میکردم که نقش استاد جلسه تا چه حد اساسی و مهم است و در این سالها هرچند کمیت جلسات قرآن افزوده شده اما از حیث کیفی مشکلاتی داریم؛ یعنی به نظر میرسد همه کسانی که شاید در ابتدای قاری شدن باشند جلسه قرآن دایر میکنند و چهبسا همین امر سبب شود جایگاه مهم یک استاد قرآن هم خدشهدار شود و گویی همه به این درک برسند که میتوانند استاد جلسه باشند.
بله، مردم هم باید هوشیار باشند؛ چهاینکه همینطور هم هست. البته نباید فراموش کنیم که بسیاری از افرادی که شما به آنها اشاره کردید، مدعی استادی نیستند بلکه آموزش را در سطوح عمومیتر دنبال میکنند. در برخی از شهرهای کشور یا جلسه قرآنی نیست یا اگر هم هست توسط فردی اداره میشود که از تخصص آنچنانی برخوردار نیست. حال صحیح نیست که بگوییم این فرد جلسهاش را تعطیل کند. این افراد هم باید جلسه داشته باشند اما باید توجه کنند که جلسهگردان هستند و نه استاد.
برخی افراد از اساتید طراز اول هم موفقتر هستند؛ به این معنا که روحیه و پشتکار بالایی دارند و میتوانند طوری جلسه را مدیریت کنند که فضای خوبی برای تلاوت ایجاد شود و قاریان هم تشویق شوند. این کار هم ارزشمند است. جلسه قرآن بنده بهنحوی است که تخصصیترین نکات صوت و لحن در آن مطرح میشود اما ممکن است حداکثر بیست نفر در آن شرکت کنند، چون شاید کمی برای عموم خستهکننده باشد اما جلساتی هم داریم که در آنها کمتر نکته گفته میشود و افراد میتوانند بیشتر به تلاوت بپردازند. نکته مهم اینکه هر دوی اینها لازم است.
گاهی اوقات احساس میکنم فلان قاری که به جلسه من میآید، از حیث مسائل انگیزشی افت کرده است. از او میخواهم در فلان جلسه که مجال خواندن وجود دارد شرکت کند و از این طریق انگیزهاش تقویت شود.
جلسهای که تحت عنوان مجمع قرآنیان اسلامشهر شکل گرفته و تاکنون سیزده جلسه از آن برگزار شده همین رسالت را دارد. من به آقای جهانگیری به عنوان مسئول این مجمع، خود حضرتعالی و دیگر دوستانی که دستاندرکار برگزاری این مجمع هستند توصیهام این است که باید بگذارید در این جلسه فقط قرآن تلاوت شود؛ یعنی باید فضایی به وجود آید که قاریان تشویق شوند و البته در ضمن آن میتوان به آموزش هم پرداخت. بنابراین، باید برخی جلسات را فقط برای تلاوت آماده کنیم.
ایکنا- همانطور که استحضار دارید، در کشور ما معمولا تسهیلات و امتیازات برای قاریانی است که در مسابقات به موفقیت میرسند. به نظر شما آیا در جلسات قرآن هم ظرفیتهایی وجود دارد که انحصارشکنی صورت گیرد و برخی قاریان ممتاز از فضای جلسات معرفی شوند؟
بله، این ظرفیت وجود دارد. طرح ارزیابی و ارتقای قاریان و مدرسان قرآن هم گامی در همین راستا محسوب میشود. یکی دیگر از اقداماتی که در این زمینه صورت گرفت مربوط به برنامه «تلاوت من» رادیو قرآن بود. این برنامه را بنده راهاندازی کردم و از همه افرادی که فکر میکردند قاری قرآن هستند دعوت کردیم که برای ما یک تلاوت هفت دقیقهای ارسال کنند تا آن را منتشر کنیم. این برنامه موجب شد تا بسیاری از افراد تشویق شوند. برای نمونه آقای حمیدرضا نصیری که به سبک مرحوم رفعت تلاوت میکند، بخشی از موفقیتش مرهون همان برنامه رادیویی است.
یکبار تلاوتی از یک قاری کرمانشاهی به دست ما رسید. تلاوت را پخش کردیم و من هم به ارائه توضیحاتی در زمینه محاسن و معایب آن پرداختم. سپس یک نفر از استانهای همجوار کرمانشاه تماس گرفت و درخواست کرد که این قاری را به آنها معرفی کنیم تا برای تلاوت دعوتش کنند. بنابراین، برنامه «تلاوت من» به وسعت ایران بود و قاریان را معرفی میکرد. در مورد جلسات هم میتوان چنین ظرفیتی را قائل بود. هرچند جلسات ظرفیت برنامه رادیویی را ندارند اما اگر میان جلسات اتحاد برقرار شود، قاریان خوشخوان هم معرفی خواهند شد.
ممکن است برخی افراد در مسابقه شرکت نکنند اما اگر در جلسات مختلف و نزد قاریان درجه یک تلاوت کنند، هم خودشان را به این اساتید معرفی میکنند و هم میتوانند با جلب اعتماد اساتید از آنها برای تلاوت تریبون بگیرند؛ به اینصورت که توسط اساتید برای محافل مختلف معرفی شوند.
ایکنا- پس با این اوصاف میتوانیم به آینده خوشبین باشیم و بگوییم که شرایط رو به بهبود است.
بله، اینکه برخی قاریان ما در سطحی تلاوت میکنند که میتوانیم با شهامت سرمان را بالا بگیریم و از آنها دفاع کنیم، حاصل برگزاری جلسات قرآن است. به جرأت میتوانم بگویم که هیچ سازمان و نهادی نمیتواند مدعی شود که موجب پیشرفت و ارتقای تلاوت قرآن شده است. بله، این نهادها هم نقش داشتهاند اما نقش اساسی بر عهده جلسات قرآن بوده که یا در خانهها یا در مساجد برگزار شدهاند که بسیاری از آنها هم گمنام هستند. البته باید جلسات معرفی شوند و از ظرفیت جلسات برای معرفی قاریانی که کمتر میتوانند در مسابقات شرکت کنند بهرهبرداری شود.
به دلیل اهمیت و ظرفیت جلسات قرآن، تصمیم گرفتهام یک جلسه هفتگی راهاندازی کنم که بستر برگزاری آن صفحه اینستاگرامیام باشد. یعنی این مجال به همه علاقهمندان از جایجای کشور داده شود که بتوانند بخوانند و خودشان را معرفی کنند. اگر این اتفاق بیفتد، هم به قاریانی که تلاوت میکنند میتوان اعتماد کرد و هم ارتباطها میان افراد بیشتر خواهد شد.
ایکنا- پیشتر از مسابقات سخن به میان آمد. پرسش مشخص من درباره نسبت میان مسابقات و جلسات است. آیا مسابقات نقشی مخرب بر جلسات داشته یا موجب ارتقای جلسات شده است؟ همچنین آیا جلسات هم بر مسابقات تأثیری گذاشته است؟
مسابقات همیشه مفید بوده و فقط برای برخی قاریان مفید نبوده است؛ کسانی که قدری توقعشان زیاد است. برخی قاریان میگویند مسابقات سبب شده تا آسیب ببینیم. پاسخشان روشن است: در مسابقات شرکت نکنید، کسی شما را مجبور نکرده که به زور در مسابقات شرکت کنید. راههای دیگری هم هست که افراد بتوانند خود را معرفی کنند و در حال حاضر هم افرادی را داریم که بدون شرکت در مسابقات موفق بودهاند. بنابراین مسابقات محاسن و معایبی دارد اما همه آسیبهایی که با آنها مواجه هستیم به مسابقات برنمیگردد بلکه بخشی از مسئله به خود ما مربوط میشود.
ایکنا- سیر تحول جلسات قرآن در ایران چطور ارزیابی میکنید؟ یعنی جلسات فعلی نسبت به جلساتی که سه یا چهار دهه قبل برگزار میشد و خود شما هم در آنها شرکت میکردید چه تفاوتهایی داشته است.
حال و هوای حاکم بر جلساتی که چند دهه قبل برگزار میشد کاملا متفاوت از حالا بود. من از سه استاد بیشترین بهره را بردهام: مرحوم استاد محمد غفاری، استاد محمدرضا ابوالقاسمی و استاد سیدمحسن خدامحسینی. شرایط بهنحوی بود که اگر ما در مسابقات رتبهای کسب میکردیم، میتوانم بگویم این اساتید انواع بلاها را سر ما میآوردند و به تعبیر دیگر پوست ما را میکندند که نکند مغرور شویم. به اصطلاح اساتید باد ما را تنظیم میکردند.
استاد مهدی قرهشیخلو یکی از بهترین نیروها و مدیران فرهنگی کشور است که ایشان را محصول همین فضا میدانم. در سال 1371 وقتی در چند مسابقه اول شد و پس از آن به همراه اعضای جلسه استاد خدامحسینی به اردو رفتیم، استاد خدام ایشان را مسئول آشپزخانه کرد و گفت باید ظرفها را بشویی تا فکر نکنی خبر خاصی شده است. یکی دیگر از اتفاقات جالب در آن ایام این بود که همیشه استاد محمدرضا ابوالقاسمی از نمره نهایی تجوید من در مسابقات یک نمره کم میکرد. دلیلش این بود که من شاگردش بودم و میترسید که نکند دستش لغزیده باشد و حقی از کسی ضایع شود. ما در چنین جلساتی تربیت شدیم. اما امروزه جلسات قرآن ما از این اساتید تقریباً خالی شده است.
حتی برخی از قاریان هستند که وقتی در مسابقات نمره کم میآورند درخواست میکنند تا یک مقدار نمره بیشتری بگیرند و اول بشوند. بنابراین با این ضعف مواجه هستیم که استاد جلسه به همه جوانب تسلط ندارد. در حالی که استاد باید در مسائل تربیتی هم اهل دقت باشد. عدم داشتن تکبر و غرور چیزهایی بود که ما از نسل قدیم یاد گرفتیم اما امروزه گاهی اوقات در جلسات قرآن گردن کلفتی را آموزش میدهند. البته سعی دارند اعتماد به نفس قرآنآموز را تقویت کنند اما راهشان اشتباه است.
استاد خدامحسینی حتی آینده افرادی که برای یاد گرفتن تلاوت به جلسه میآمدند را هم در نظر میگرفت. یعنی اگر احساس میکرد فلان شخص انسان متکبر و خودبزرگبینی است، سعی میکرد رفتار او را اصلاح کند اما اگر این اتفاق نمیافتاد اجازه نمیداد که در تلاوت قرآن هم رشد کند؛ چراکه میگفت با این کار به دست این فرد چاقو میدهم و اگر قاری بشود ممکن است تکبری که دارد به او ضربه بزند اما اگر قاری نشود بهراحتی میتواند به زندگیاش بپردازد. امروزه اما اینها را اصلاً نمیبینیم و میگوییم قاری فقط باید فلان تحریر را بزند و مسائلی از این دست را مطرح میکنیم.
ایکنا- بر این اساس، با یک تقلیلگرایی شدید مواجه شدهایم؛ یعنی به جای اینکه نگاهی جامع به قرآن داشته باشیم همه چیز را به ابعاد هنری تقلیل دادهایم و از این ظرایف غافل بودهایم.
بله. متأسفانه بیشتر هم شده است. به قدری این مسائل اهمیت پیدا کرده که خیلیها به کلاسهای خصوصی روی آوردهاند. برخی به من مراجعه میکنند و از من میخواهند تا برای فرزندشان کلاس خصوصی تشکیل بدهم اما هیچ وقت قبول نکردهام؛ چراکه اگر یک نفر با پول خرج کردن خواننده خوبی شود، توقعش هم از جامعه بالا میرود و هرگز حاضر نیست در راه خدا قدمی بردارد. اما افرادی که در جلسات سنتی رشد کردهاند همواره خودشان را مدیون این جلسات میدانند.
استاد خدامحسینی 50 سال است که جلسه قرآن دارد. جلسات ایشان هفتگی است اما در ماه رمضان هر شب برگزار میشود و میتوانم بگویم که چندهزار روز از عمرش را صرف قرآن کرده اما یک ریال هم هزینهای دریافت نکرده است.
ایکنا- محور پایانی این گفتوگو مسئله آموزش عمومی قرآن است. به این فکر میکردم که ای کاش اساتید صاحبنام برای عموم هم جلساتی را برگزار میکردند. در حال حاضر شرایط بهنحوی است که اگر مثلاً یک نوجوان وارد یک جلسه تخصصی شود، به دلیل حرفهای بودن تلاوتها ممکن است جرأت نکند که به تلاوت بپردازد اما برای این افراد هم باید برنامه داشت. بر این اساس به نظر میرسد از آموزش عمومی هم غافل بودهایم.
بله، موافقم. البته در رادیو قرآن جشنوارهای تحت عنوان «صد» راهاندازی شده که در آن از همه افراد با هر میزان استعدادی که دارند درخواست میشود تلاوت کنند. این رویه باید در جلسات هم رواج پیدا کند؛ مخصوصا جلساتی که در مساجد برگزار میشوند که حالت عمومیتری دارند. پیشنیاز اجرایی شدن این کار هم حوصله به خرج دادن اساتید است و اگر چنین امکانی فراهم شود میتوان از میان افرادی که شاید تصور نکنند قران خواندن بلد باشند، قاریان مستعدی را شناسایی کرد.
ایکنا- در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
اگر ایکنا به من کمک کند حاضرم در تهران یا مشهد از اساتید دعوت کنیم تا برای آنها دورهای برگزار کنیم. این کار موجب میشوند که همه جمع شوند و نظرات خود را ارائه کنند. یکی دیگر از اتفاقاتی که در گذشته میافتاد نیز برگزاری مسابقه میان جلسات بود که امروز هم میتوان به این کار فکر کرد. اما نکته مهمتر همان نشستی است که اساتید دیگر هم بیایند و بتوانیم با بررسی آسیبها در ارائه مفاهیم به وحدت رویه دست پیدا کنیم که کار بزرگی است.
پیشنهاد من این است که شما مصاحبههایی که قرار است در مورد این موضوع بگیرید را تکمیل کنید. این کار شما موجب میشود که برای اساتید راهبردی به وجود آید و سمتوسوی جلسات قرآن هم خطدهی شود تا ببینیم باید به کدام سمت برویم و چه آسیبهایی داریم. پس از این کار شما میتوانیم آن نشست را هم برگزار کنیم.
در پایان هم باید بگویم که دست تکتک اساتید قرآن را میبوسم. جایگاه اساتید همواره محفوظ است. قرآن خواندن را با صدای همین افراد یاد گرفتهایم. پس باید قدر آنها را بدانیم و به آنها احترام بگذاریم.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام