جلسات قرآن فاقد نگاه راهبردی‌ و برنامه‌ای برای حداقل نیمی از ایرانیان
کد خبر: 4092141
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۷
تحلیل و آسیب‌‎شناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران/ 18

جلسات قرآن فاقد نگاه راهبردی‌ و برنامه‌ای برای حداقل نیمی از ایرانیان

محسن قربانیان، ضمن تحلیل وضعیت جلسات قرآن در ایران بیان کرد: مهم‌ترین آسیب جلسات پس از پیروزی انقلاب اسلامی فقدان نگاه راهبردی است؛ یعنی از میان هشتاد و پنج میلیون نفر جمعیت ایران، چهل و پنج میلیون نفر علاقه‌مند داریم، ولی برای این افراد هیچ برنامه‌ای تعریف نشده و سطح جلسات قرآن به مباحث فنی و تخصصی تقلیل یافته است.

در ادامه سلسله گفت‌وگوهای «تحلیل و آسیب‌شناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران» به سراغ محسن قربانیان، دانش‌آموخته دکتری تفسیر تطبیقی و نویسنده کتاب «جلسات خانگی قرآن» رفتیم. در این گفت‌وگو افزون بر طرح بحث درباره مؤلفه‌های یک جلسه قرآن، به مهم‌ترین آسیب‌هایی که جلسات در حال حاضر با آن‌ها مواجه هستند، پرداخته شد. در ادامه خواننده بخش نخست این گفت‌وگوی تفصیلی هستید؛

ایکنا- در ابتدا و برای ورود به بحث قدری درباره تعریف یک جلسه قرآن استاندارد و مطلوب و مؤلفه‌های آن توضیح دهید تا بحث را با پرسش‌های دیگر ادامه دهیم.

مهم‌ترین نقطه عزیمت به بحث جلسات قرآن تعریف است؛ زیرا مهم‌ترین چالش در این زمینه به مقوله تعریف بازمی‌گردد. به بیان دیگر، یکی از آسیب‌ها و چالش‌ها در زمینه جلسات قرآن مربوط به تلقی عموم از این جلسات است. اگر به عنوان یک روزنامه‌نگار در میان مردم حاضر شوید و از آنها بخواهید تا تعریفی از یک جلسه قرآن ارائه کنند، خواهید دید که تداعی ذهنی آنها از جلسه قرآن، جلسه‌ای است که جمعی از علاقه‌مندان به قرآن در حال یادگیری فنون تلاوت قرآن هستند. از این‌رو هدف یک جلسه قرآن در باور عموم تربیت قاری حرفه‌ای قرآن است و این تلقی در میان فعالان قرآنی هم وجود دارد.

بر این اساس، یکی از چالش‌های بزرگ در زمینه جلسات قرآن که عملکرد فعالان این حوزه را نیز تحت تأثیر قرار داده و سبب شده تا یک ظرفیت بزرگ فرهنگی از دست برود، مقوله تعریف است. به بیان دیگر، در یک جلسه قرآن می‌توان انواع مختلفی از فعالیت‌های قرآنی را به عموم مردم عرضه کرد، اما به دلیل پرداختن صرف به مسائل فنی و تخصصی، این ظرفیت‌ها تقلیل یافته است.

اما یکی از راهبردها در راستای اصلاح این وضعیت، تغییر رویکرد است؛ یعنی می‌توان با التفات به رویکردی که پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) داشتند پیش رفت و بر همین اساس جلسات را با رویکردی عمومی‌تر برپا و اداره کرد.

جلسه به معنای نشستن است و در فارسی به هر اجتماعی جلسه گفته می‌شود. حال می‌توان تعریف‌های مختلفی از جلسه قرآن ارائه کرد. برای نمونه در یک تعریف با رویکرد عام می‌توان جلسات را یک نهاد قرآنی مردمی تلقی کرد که برخی افراد با هدف انس با قرآن و به صورت داوطلبانه در آن حاضر می‌شوند.

این جلسات به صورت دوره‌ای و در یک مکان مشخص برگزار می‌شود و هدف اصلی‌ آنها نیز انس با قرآن است. این تعریف را می‌توان تعریف عام جلسات دانست. افزون بر این، می‌توان جلسه قرآن را به نهادی برای آموزش تخصصی مسائل فنی تلاوت نیز تعریف کرد.

اما اکنون باید از ارکان اصلی جلسات قرآن سخن به میان آورده شود. یکی از ارکان، برگزارکننده جلسه است که شامل مسئول جلسه می‌شود. دومین رکن، حامی یا متولیان جلسه است که می‌توان آن‌ها را هیئت امنای مساجد یا حسینیه‌ها دانست. اما رکن اساسی جلسات قرآن، استادان هستند و ارکان دیگر نیز عبارت از قرآن‌آموز و برنامه می‌شوند. بر این اساس، برای شکل‌گیری یک جلسه قرآن باید همه این ارکان وجود داشته باشند.

ایکنا- به تقلیل یافتن سطح جلسات قرآن به مباحث فنی اشاره کردید. آیا این نظر شما به معنای آن است که نباید به مباحث هنری و فنی پرداخت؟

خیر، نمی‌توان پرداختن به مباحث هنری و فنی را نفی کرد. در اینجا برای اینکه بحث بهتر تبیین شود، با یک نگاه تاریخی، تحلیلی از وضعیت جلسات قرآن از صدر اسلام تاکنون ارائه می‌کنم. جلسه قرآن به معنای عام خود از زمان حیات حضرت محمد(ص) شکل گرفت؛ یعنی در آغاز نزول قرآن و در منزل پیامبر اکرم(ص) این جلسه برپا شد. پس مبدع جلسات قرآن را باید پیامبر اکرم(ص) دانست و مبدأ آن را صدر اسلام تلقی کرد.

به دلیل اینکه در سال‌های دعوت، پایگاهی نظیر مسجد در اختیار پیامبر (ص) نبود، برپایی جلسات قرآن در خانه‌ها تداوم پیدا کرد و در این مجالس به تبلیغ و ترویج قرآن می‌پرداختند. اما پس از هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه و ساختن مساجد، پایگاه اجتماعی مسلمانان برای یادگیری قرآن شکل گرفت و در این زمان خانه‌ها و مساجد به مکان‌هایی برای تشکیل جلسات قرآن تبدیل شدند

در این میان، ممکن است این پرسش مطرح شود که در میان خانه‌ها و مساجد کدام یک بر دیگری اولویت دارد؟ پاسخ را باید در سیره پیامبر اکرم(ص) جست‌وجو کرد که در سیره ایشان با تقدم پایگاه منازل بر مساجد مواجه هستیم؛ زیرا خانواده در خانه قرار دارد. از این‌رو، اهمیت جلسات خانگی قرآن هم تبیین می‌شود. اما در عین حال خانه‌ها و مساجد باید در پیوند با یکدیگر باشند و به صورت هماهنگ رشد کنند تا جامعه را به تعالی و توسعه قرآنی برسانند. با وجود اهمیت خانه‌ها شاهد آن هستیم که از اهمیت و جایگاه این جلسات مردمی و خودجوش غفلت می‌شود، حال آنکه در سخنان رهبر انقلاب هم می‌توان این تأکید را مشاهده کرد.

اما برپایی جلسات قرآن که از زمان پیامبر اکرم (ص) شکل گرفت، به عنوان یک میراث در زمان اهل بیت (ع) نیز حفظ شد و حتی پس از واقعه عاشورا، در کنار حلقه‌های قرآنی، روضه‌های خانگی هم برپا شد و این میراث نیز نسل به نسل چرخید و در نهایت به ما رسید.

اکنون باید از وضعیت برگزاری جلسات قرآن در ایران و در بازه زمانی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی سخن به میان آورد. در دوران پیش از انقلاب، گرچه جلسات قرآن برگزار می‌شد، اما به دلیل شرایط حاکم، به خصوص در زمان حکومت پهلوی اول، برپایی جلسات با مشکلاتی همراه بود و علاقه‌مندان از این کار منع می‌شدند. با این حال اساتید قرآن رسالت خود را ادا کردند و برپایی جلسات را به صورت سنتی و عمومی ادامه دادند؛ یعنی در این جلسات از مباحثی نظیر تجوید، صوت یا لحن سخنی مطرح نمی‌شد، اما آموزش عمومی جریان داشت.

مهم‌ترین کارکرد جلسات قرآن پیش از انقلاب را باید مبارزپروری و شهیدپروری دانست. همین افراد که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش مؤثری داشتند، در دوران پس از انقلاب و در دفاع مقدس نیز حضور پیدا کردند. اما پس از پیروزی انقلاب، شرایط تغییر کرد و بسیاری از مردم به سمت قرآن آمدند؛ زیرا مساجد از رونق بیشتری برخوردار شده بود و مردم هم برای یادگیری قرآن و معارف اهل بیت(ع) ذوق بیشتری داشتند. به دلیل اینکه مساجد نمی‌توانست پاسخگوی این نیاز باشد، جلسات خانگی با اقبال مواجه شد و به همین دلیل در سال‌های دهه 60 جلسات سنتی و خانگی قرآن شکل گرفت.

در این جلسات، استاد با یک نوای ساده و با رعایت حداقلی تجوید، قرآن را تلاوت می‌کرد، سپس احکام می‌گفت و در نهایت به تبیین آیات می‌پرداخت. من هم از آن جلسات خاطراتی در ذهن دارم و همچنان صوت تلاوت قرآن اساتیدی که به شکل ساده قرآن را تلاوت می‌کردند در ذهن و گوشم وجود دارد. این شیوه برپایی جلسات قرآن ایده‌آل نبود، اما مردم می‌توانستند در این جلسات با قرآن ارتباط بگیرند. اما در سال‌های بعد، یعنی از اوایل دهه 70 شرایط تغییر کرد و جلسات قرآن وارد فاز دیگری شدند و در آن‌ها به مباحث فنی و تخصصی اقبال نشان داده شد.

یکی از دلایلی که سبب چنین تغییری شد، شکل‌گیری مؤسسات بود. پس از دوران دفاع مقدس آموزش عمومی بر عهده مؤسسات قرار گرفت و از طرفی در مدارس هم به آموزش‌های عمومی پرداخته شد. افزون بر این‌ها، رادیو و تلویزیون هم به این عرصه ورود کردند و همه این عوامل سبب شدند تا با یک تغییر فاز مواجه شویم و ظرفیت جلسات قرآن تقلیل پیدا کند؛ یعنی ظرفیت بسیار بزرگ و مهم جلسات قرآن به مسائل فنی تقلیل یافت.

در فعالیت‌های قرآنی هیچ قالبی ظرفیت جلسات قرآن را ندارد اما نسبت به آن غفلت صورت گرفته است. به بیان دیگر، در جلسات قرآن، فرهنگی غلبه یاد که سبب شد جلسات سنتی قرآن نیز از میان بروند. بر همین اساس، اگر در شرایط فعلی درباره جلسات قرآن پرسش کنیم، پاسخ این است که جلسات قرآن مکانی برای پرداختن به مباحث فنی هستند.

ایکنا- در این توضیحات، می‌توان آسیب‌های جلسات را هم پیدا کرد. اما اگر بخواهید به صورت موردی برخی از آسیب‌ها که در پی تقلیل یافتن جایگاه جلسات به وجود آمده را توضیح بدهید چه تحلیلی ارائه می‌کنید؟

مهم‌ترین آسیب جلسات پس از پیروزی انقلاب اسلامی را باید فقدان نگاه راهبردی تلقی کرد. البته حاکم شدن چنین رویه‌ای می‌تواند طبیعی باشد؛ زیرا در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی فرصتی برای تحلیل این مباحث وجود نداشت تا برنامه‌ریزی‌هایی صورت گیرد. افزون بر این، رونق بیش از پیش جلسات نیز سبب شد تا کسی به فکر برنامه‌ریزی نباشد تا حوزه جلسات قرآن فاقد نگاه راهبردی باشد و بر همین اساس پیش برود.

از حیث پرداختن به مباحث هنری بر اساس فرهنگ مصری، جلسات موفقی داشته‌ایم و چه‌بسا از مصری‌ها هم موفق‌تر بوده‌ایم. بر این اساس به قله‌های تلاوت قرآن دست یافته‌ایم اما پرسش این است که رسیدن به این قله‌ها به چه قیمتی است؟ در ایران با پرداختن به مسابقات بر تخصص تمرکز شده و همین امر سبب غفلت از ظرفیت‌ها شده است.

ایکنا- از فقدان نگاه راهبردی سخن به میان آوردید. قدری در این زمینه توضیح دهید که نداشتن نگاه راهبردی دقیقاً به چه معنا است و چه تأثیراتی را در پی داشته است.

برای تبیین نتایج عدم نگاه راهبردی به جلسات باید به صورت آماری بحث را ادامه داد. مخاطبان قرآن در ایران را می‌توان در پنج دسته صورت‌بندی کرد که در اسناد شورای توسعه فرهنگ قرآنی هم به آن اشاره شده است. این پنج دسته عبارت از: فعالان قرآنی، علاقه‌مندان به قرآن، افراد بی‌‌تفاوت نسبت به قرآن، افراد قرآن‌گریز و افراد قرآن‌ستیز هستند.

گروه نخست در جلسات حضور دارند و به یادگیری قرآن می‌پردازند. گروه دوم به قرآن علاقه دارند اما در جلسات یا مؤسسات حضور ندارند اما به صورت شخصی قرآن می‌خوانند. گروه سوم را باید قشر خاکستری دانست که خانواده آن‌ها با قرآن بیگانه بوده و خودشان هم ارتباطی با قرآن برقرار نکرده‌اند. گروه چهارم کسانی‌اند که به صورت اجمالی با قرآن آشنایی دارند، اما به دلیل دیدن برخی رفتارها، از قرآن گریزان شده‌اند. تکلیف گروه پنجم نیز روشن است.

اکنون پرسش این است که هر کدام از این اقشار چه سهمی از جلسات قرآن دارند؟ یا به بیان دیگر، نظام جلسات قرآن برای این اقشار چه برنامه‌ای دارد؟ اگر بر اساس این پنج گروه جمعیت کشور را دسته‌بندی کنیم می‌توانیم به درک بهتری دست یابیم. کشور ما در حال حاضر هشتاد و پنج میلیون جمعیت دارد. از این میان، پنج میلیون نفر زیر پنج سال و دو میلیون هم کهنسال داریم که با این دو گروه در امر آموزش قرآن کاری نداریم. پنج میلیون را هم می‌توان قرآن‌گریز و دو میلیون را هم قرآن‌ستیز تلقی کرد. در بدبینانه‌ترین حالت جمع این افراد بیست میلیون می‌شود. در اینصورت شصت و پنج میلیون از جمعیت باقی می‌ماند که فعالان، علاقه‌مندان و بی‌تفاوت‌ها را تشکیل می‌دهد.

تصور کنید که از این میان، بیست میلیون هم بی‌تفاوت‌ها باشند. در اینصورت چهل و پنج میلیون نفر می‌ماند که فعالان و علاقه‌مندان به قرآن هستند. حال پرسش اساسی این است: سهم این چهل و پنج میلیون نفر از جلسات قرآن چیست؟ ما چند جلسه قرآن داریم و برای این افراد چه کارهایی کرده‌ایم؟ نباید از این نکته غفلت کرد که افراد بی‌تفاوت به مثابه تهدید محسوب می‌شوند؛ یعنی اگر آن‌ها را جذب نکنیم امکان دارد تبدیل به قرآن‌گریزان یا قرآ‌ن‌ستیزان شوند؛ زیرا در یک معرکه رقابتی قرار داریم.

در اینجا مناسب است به این بیت از صائب تبریزی هم اشاره کنم که می‌گوید: «غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را/ دیگران بی‌صاحب انگارند و تعمیرش کنند». بر این اساس، اگر از ظرفیت مساجد و خانه‌ها در تشکیل جلسات قرآن غافل شویم دیگران وارد می‌شوند و ابتکار عمل را در دست می‌گیرند، چراکه عمده محصولات ما در زمینه قرآنی به فعالان و علاقه‌مندان اختصاص یافته است.

ایکنا- بر اساس این تحلیل، فکر می‌کنید اگر به همین صورت پیش برویم، چه سرنوشتی در انتظار ماست یا به بیان دیگر با لحاظ این وضعیت چه چشم‌اندازی می‌توان ترسیم کرد؟

نتیجه این می‌شود که نمی‌توانیم بسیاری از افراد را به قرآن جذب کنیم. تلاوت قرآن با صوت زیبا امری است که در روایات هم مورد تأکید قرار گرفته و می‌توان آن را به مثابه یک ابزار جذب‌کننده مخاطب در نظر گرفت اما نمی‌توان تمام تمرکز را به صوت خوش معطوف کرد؛ زیرا نمی‌توان چهل و پنج میلیون مخاطب را صرفاً با صوت خوش به سمت قرآن سوق داد. به بیان دیگر، هر ابزاری دارای یک دامنه تأثیر است و صوت خوش هم در یک حد می‌توان راهگشا باشد. اما باید به ابزارهای دیگر نظیر گفتار خوش و رفتار خوش هم توجه داشت.

در توضیح بیشتر باید بگویم: قهرمان‌پروری و پرداختن به قله‌ها اهمیت دارد و صحیح است، اما در زمینه‌های دیگر هم به قهرمان نیاز داریم. اگر صوت خوش می‌توانست مؤثر باشد تا الآن که چهار دهه از انقلاب می‌گذرد باید عموم مردم را قرآنی می‌کرد، اما شاهد این هستیم که روز به روز شکافی که میان علاقه‌مندان و بی‌تفاوت‌ها وجود داشته در حال افزایش است.

بر این اساس، چشم‌انداز فعالیت‌های قرآنی به‌نحوی نیست که بتواند عقبه‌ای برای تربیت 10 میلیون حافظ قرآن ایجاد کند. قله در جایی ایجاد می‌شود که دامنه و دشت وسیعی هم وجود داشته باشد. پس قهرمان‌پروری نیازمند عقبه است و ما امروز از ظرفیت چهل و پنج میلیون نفر غافل هستیم و آن‌ها را رها کرده‌ایم. از این‌رو جلسات قرآن با رشد متوازنی همراه نبوده است. البته جریان تخصصی باید به کار خودش ادامه دهد، اما نگاه مسئولان باید تغییر کند و به صورت دقیق‌تری با مسئله مواجه شوند.

مجدداً تأکید می‌کنم که تمرکز ما صرفاً به سمت تبعیت از فرهنگ مصر رفته و همین امر سبب شده تا دیگر سلیقه‌ها را سرکوب کنیم. اما صداهای بی‌پیرایه و ساده‌ای که قرآن را تلاوت می‌کردند امروز کجایند؟ برای نمونه آیا صوت تلاوت قرآن علامه طباطبایی، مفسر بزرگ عالم تشیع که تفسیرش به مثابه یک تراث ارزشمند محسوب می‌شود، اصلاً با معیارهایی که مطرح می‌شود مطابقت دارد که پخش شود؟

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha