قرآن در بیانات امیر بیان
کد خبر: 4205873
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۴
گفت‌وگوهای قرآنی ویژه ماه رمضان/ ۶

قرآن در بیانات امیر بیان

امیرالمؤمنین(ع) در بسیاری از خطبه‌های خود از قرآن یاد می‌کند، عظمت و کرامت آن‌ را شرح می‌دهد، از اصالت و اتقان آن پرده برمی‌دارد، برای سستی و کوتاهی مردم در رجوع به این تحفه الهی و مائده سماوی تأسف می‌خورد، از تمسک نکردن مردم به آن گلایه‌ها دارد و از وضعیت زمان خود و از اوضاعی که پیش آمد و حکام جور و ستم که به نام قرآن با حقیقت آن بازی می‌کنند، آه می‌کشد و ناله می‌کند.

قرآن کریمدر ششمین روز ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در ادامه گفت‌وگو با علی‌اکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن طی سلسله گفت‌وگوهای قرآنی ویژه این ماه با موضوع «حیات قرآن از ازل تا ابد»، قسمت دوم مرحله پنجم شامل وضعیت قرآن در دوران خلافت خلفای راشدین را بررسی می‌کند. در ادامه، متن شماره ششم این گفت‌وگو تقدیم مخاطبان می‌شود.

ایکنا ـ با توجه به اینکه در زمان حکومت نوپای علوی، جنگ‌هایی به امیرالمؤمنین علی(ع) تحمیل شد، وضعیت قرآن در دوران خلافت ایشان چگونه بود؟

نخست در مقدمه باید عرض کنم در شرح مرحله‌ پنجم از حیات قرآن طبق دسته‌بندی که ما انجام دادیم، باید به دوران بعد از شهادت پیامبر اکرم(ص) تا پایان حکومت امیرالمؤمنین امام علی(ع) بپردازیم. ظاهراََ این مرحله به چهار مقطع زمانی تقسیم می‌شود؛ زمان حکومت ابوبکر، زمان حکومت عمر، زمان حکومت عثمان و زمان حکومت امام علی(ع). اما به‌دلیل نقش مهم، اساسی و خاص امیرالمؤمنین امام علی(ع) که بی‌نیاز از شرح است، در تمام این چهار مقطع زمانی باید مواضع  ایشان دیده، بررسی و مطرح شود.


بیشتر بخوانید:


در بخش قبلی به حیات قرآن در زمان حکومت سه خلیفه پرداختیم و اکنون در ادامه مرحله پنجم به دوران حکومت امیرالمؤمنین امام علی(ع) می‌رسیم. پیامبر مکرم(ص) خطاب به ایشان می‌فرماید: «انَ قاتلتهم علی التنزیل و انت یاعلیّ تقاتلهم علی التاویل؛ جنگ من با این مردم بر سر تنزیل قرآن بود. جنگ تو، یا علی، بر سر تأویل قرآن خواهد بود.» (بحارالانوار، ج ۸، ص ۴۵۵) یعنی پیامبر(ص) برای پذیرش ظاهر قرآن و حقانیت نزول و امام علی(ع) برای حقانیت معنا و مفاد قرآن جنگیدند. 

ایکنا ـ اینکه جنگ‌های حضرت علی(ع) بر سر تأویل قرآن بود، به چه معناست؟ 

درواقع جنگ‌های امیرالمؤمنین(ع) در امتداد غزوات رسول اکرم(ص) بوده است. مشرکان با بدن پیامبر(ص) و پیکره قرآن در ستیز بودند، ولی اصحاب جمل، صفین و نهروان با حقیقت پیامبر(ص) و واقعیت قرآن که نفس مقدس ولایت و ولی والای علم قرآن، عارف بر تنزیل و تأویل و صدرنشین راسخون در علم بوده است، در ستیز بودند. این نبردها در امتداد آن غزوات است و ابداََ تفاوتی ندارد. 

در کتب شیعه روایات بسیاری وارد است که پیامبر(ص) مکرر خبر داده‌ امیرالمؤمنین علی(ع) از سوی خداوند مأمور به جهاد با سه طایفه است: «سنقاتل بعدی الناکثین والقاسطین والمارقین.» این خبر از دلایل صدق نبوت پیامبر(ص) نیز به شمار می‌رود، چون صراحتاً از غیب خبر داده‌ است. ناکثین نقض‌کنندگان بیعت بودند که عایشه، طلحه، زبیر، اعوان آنها، مروان حکم، عثمانیون و... در این دسته‌ جای می‌گیرند و در جنگ جمل نیز حضور داشتند. قاسطین، ظلم‌کنندگان و متجاوزان بودند که مقصود از آنها معاویه، عمرو بن عاص و اعوانشان در جنگ صفین است. مارقین یا خارج‌شدگان از دین همان گروه خوارج در جنگ نهروان محسوب می‌شدند.

درباره اینکه امیرالمؤمنین علی(ع) در این جنگ‌ها با تأویل قرآن می‌جنگیده است، مخاطبان ارجمند را به شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی شافعی که از اهل تسنن است، ارجاع می‌دهیم. آنچه اشاره کردیم، حضور حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه آلاف التحیة والثناء در میادین جنگ برابر دشمنان رنگارنگ قرآن بود. 

ایکنا ـ قرآن را از منظر امیرالمؤمنین(ع) توصیف کنید. 

جا دارد فرازهایی از بیانات امیر بیان را در میدان جهاد تبیین در معرفی کتاب الله یادآور شوم. در خطبه‌ بلیغ ۱۷۴ نهج‌البلاغه، حضرت در توصیف و لزوم متابعت از قرآن در مقدمه می‌فرماید: «انتفعوا ببیان الله واتعظوا بمواعظ الله واقبلوا نصیحة الله...» سپس درباره عظمت، ابدیت و لزوم تمسک به قرآن می‌گوید: «واعلموا ان هذاالقرآن هوالناصح الذی لایغش... واعلموا انه شافع مشفع و قائل مصدق و انه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه...»

چقدر امیرالمؤمنین(ع) در زمان خلافتشان از مهجوریت کتاب خدا و بهره‌برداری نکردن از این گنج بزرگ تأسف می‌خورند و این تأسف در خطبه‌های نهج‌البلاغه منعکس شده است. در خطبه ۱۷ که به نوعی شکایت‌نامه آن حضرت است، ایشان می‌فرماید: «الی الله اشکوا من معشر یعیشون جُهّالاََ و یموتون ضُلّالاََ...؛ من شکایت خود را به سوی خدا می‌برم، از جماعتی که با جهالت زیست می‌کنند و با ضلالت جان می‌دهند.»

«بازار هیچ متاعی نزد آنان کسادتر از کتاب خدا اگر آن‌طور که باید و شاید تلاوت شود و آیاتش در مواضع خود قرار گیرد و معنای خود را بدهد، نیست و هیچ متاعی در نزد ایشان رایج‌تر، بهایش افزون‌تر و بازارش گرم‌تر از کتاب خدا در صورتی‌ که تحریف شود و معنا و مفاد آیاتش تغییر کند و در مواضع صحیحش ننشیند، در نزد این جماعت نخواهد بود.»

«ولا عندهم انکر من المعروف و لا اعرف من المنکر؛ از کار پسندیده و معروف، چیزی بدتر و زشت‌تر نیست و از کار زشت و ناپسند، چیزی خوب‌تر و شایسته‌تر نیست.»

«و انّ القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق لا تفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه و لاتکشف الظلمات الّا به؛ ظاهر قرآن، زیبا و شگفت‌انگیز است و باطنش عمیق با معانی تو در توست. شگفتی‌هایش هیچ‌گاه از میان نمی‌رود و دست‌نایافتنی‌هایش پایان نمی‌پذیرد و تاریکی‌های درون (اعتقادی و اخلاقی) بدون قرآن حل نمی‌شود.»

حضرت در تکریم و تعظیم قرآن در خطبه ۱۳۱، بیاناتی بسیار قابل تأمل دارد و می‌فرماید: «و کتاب الله بین اظهرکم، ناطق لایعیا لسانه و بیت لاتهدم ارکانه و عز لاتهزم اعوانه...کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض. لایختلف فی الله و لایخالف بصاحبه عن الله...؛ کتاب خدا در میان شماست؛ گوینده‌ای‌ست که هیچ‌گاه زبانش از گفتار خسته نمی‌شود، خانه‌ای‌ست که هیچ‌ وقت پایه‌هایش فرو نمی‌ریزد و عزیزی‌ست که ابداََ یارانش احساس شکست نمی‌کنند و پا به فرار نمی‌گذارند... کتابی‌ است که به واسطه آن، شما می‌بینید و سخن می‌گویید و می‌شنوید. بعضی از آیاتش، گویا و روشنگر بعضی آیات دیگر است و تعدادی شاهد بر صحت بعضی دیگر.» 

اختلافی در معرفی خداوند نیست و هر کس که با آن سر و کار دارد، به راهی مخالف راه خدا حرکت نمی‌دهد. امیرالمؤمنین(ع) در بسیاری از خطبه‌های خود از قرآن یاد می‌کند، عظمت و کرامت آن‌ را شرح می‌دهد، از اصالت و اتقان آن پرده برمی‌دارد، برای سستی و کوتاهی مردم در رجوع به این تحفه الهی و مائده سماوی تأسف می‌خورد، از تمسک نکردن مردم به آن گلایه‌ها دارد و از وضعیت زمان خود و از اوضاعی که پیش آمد و حکام جور و ستم که به نام قرآن با حقیقت آن بازی می‌کنند، آه می‌کشد و ناله می‌کند. (به خطبه ۱۴۵ مراجعه شود) 

در خطبه‌های ۱۰۸ و ۱۷۴ نهج‌البلاغه شاهد تعابیر دیگری از قرآن به زبان قرآن ناطق هستیم: «حبل الله المتین و سببه الامین، فیه ربیع القلب و ینابیع العلم، ماللقلب جلاء غیره... احسن الحدیث... احسن القصص... فان وعده اصدق الوعد...» در خطبه‌ ۱۸۱ می‌فرماید: «فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق، حجت الله علی خلقه...»

امیرالمؤمنین(ع) در هنگام مراجعت از جنگ صفین، وصیت‌نامه‌ای بسیار عالی، پرمحتوا و مفصل مرقوم کرد که حقاََ از نظر علو عبارات و معانی و مضمون و ادب، تالی تلو قرآن است تا اینکه به این فقره می‌رسد: «... ای بنیّ... و ان ابتدئک بتعلیم کتاب الله و تاویله و شرائع الاسلام و احکامه و حلاله و حرامه، لا اجاوز ذلک بک الی غیره...؛ ای فرزند دلبندم، دیدم که باید اولاً تو را به تعلیم کتاب خدا، تأویل آن و راه‌های دین و احکامش و حلال و حرامش وارد کنم و تو را در قرآن متوقف گردانم و نگذارم از آن به چیز دیگری بپردازی...»

ایشان در خطبه‌ ۱۶۵ نهج‌البلاغه که حاوی حقایقی در نزول قرآن، راه‌های خیر و شر، انجام فرایض، مراعات حقوق عامه و... است، می‌فرماید: «وشدّ بالاخلاص والتوحید حقوق المسلمین عی معاقدها، فالمسلم من سلم المسلمون من لسانه ویده الّا بالحق و لا یحل اذی المسلم الّا بما یجب...؛ خداوند در کتابش، حقوق مسلمانان را با اخلاص و توحید، سخت به هم ربط داده و پیوسته است تا مردم موحد و مخلص در کردار، آن حقوق را به خوبی انجام دهند...»

حضرت در خطبه‌های متعددی از نهج‌البلاغه از قرآن به‌مثابه نور یاد می‌کند که از جمله‌ آنها خطبه‌های ۲، ۱۰۸، ۱۵۴ و ۱۵۶ است: «النور الساطع... الضیاء اللامع... واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور... النور المبین... النور المقتدی به...»

آخرین نکته‌ای که در این فرصت کم یادآور می‌شویم، معرفی قرآن مجید در خطبه‌ اول نهج‌البلاغه است: «کتاب ربکم فیکم، مبیّناََ حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رُخَصه و عزائمه و خاصه و عامه و عِبَره و امثاله و مرسَله و محدوده و محکمه و متشابهه، مفسراََ مجمله و مبیّناََ غوامضه...؛ آنچه پیامبر(ص) به جای نهاد، کتاب پروردگار شما در میان شماست. پیامبر(ص) تمام جهات و خصوصیات آن‌ را برای شما روشن و هویدا ساخت. حلال و حرامش، واجبات و مستحباتش، ناسخ و منسوخش، مواردی که اجازه در ترکش داده شده و موارد لازم‌الاجرا و غیر قابل ترکش، احکام خصوصی و عمومی‌اش، عبرت‌ها و مثال‌هایش، احکام باز و مطلقش، احکام محدود و مقیداتش، محکمات و متشابهاتش، آنچه را به‌طور اجمال آمده بود، تفسیر کرد، مطالب پیچیده‌اش را بگشود و روشن کرد.»

آن‌گونه که محققان به آن رسیده‌اند، نزدیک به ٧٠ موضوع مشترک در قرآن وجود دارد که در نهج‌البلاغه هم یافت می‌شود و این غیر از مطالبی است که در کتب دیگر خارج از نهج‌البلاغه از حضرت مولی(ع) صادر شده و قابل جست‌وجو و بررسی است.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha