به گزارش خبرنگار ایکنا، ابوتراب یغمایی، عضو هيئت علمی پژوهشكده مطالعات بنيادين علم و فناوری دانشگاه شهيد بهشتی، امروز سهشنبه 22 شهریورماه در مدرسه تابستانی «اندیشه پیشرفت؛ مباحثی در فلسفه، علم و تاریخ» که از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار میشود با موضوع «رویکرد معرفتی به پیشرفت علمی» سخنرانی کرد. در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
اینکه ما چه موضعی در مورد مفاهیم اساسی در معرفتشناسی اتخاذ کنیم روی مباحث فلسفه علم تاثیر میگذارد و برای ما مشخص میکند که معرفتشناسی میتواند ارتباط تنگاتنگی با مباحث موجود در فلسفه علم داشته باشد. اولین چیزی که درباره معرفت مطرح میشود همانند بقیه سؤالات فلسفی، سؤال از چیستی آن است لذا باید یک تحلیل مفهومی از معرفت ارائه دهیم. اولین عنصر معرفت در شرح سنتی این است که باور داشته باشیم. باور، یک محتوای ذهنی است مثل اینکه بنده باور دارم در مدرسه تابستانی موسسه حکمت و فلسفه حضور دارم. دومین خصوصیت باور این است که هدف آن صدق است. نکته دیگر درباره باور این است که جهت حرکت آن از ذهن به جهان است یعنی اگر تمایزی بین باور و جهان وجود داشته باشد باید باور خودمان را تغییر دهیم نه اینکه به فکر تغییرات در جهان باشیم.
اهمیت صدق باور در تحقیقات علمی
دومین مؤلفه معرفت مطابق با شرح سنتی، صدق است یعنی اگر کسی معرفت داشته باشد باید محتوای باور وی صادق باشد. اگر معرفت داشته باشم باران میبارد حتماً هم باید باران ببارد. مؤلفه دیگر در مورد معرفت، توجیه است یعنی یک دلیل داشته باشیم که ما به گزارههای صادق باور پیدا میکنیم. مثلا امروز بازی دو تیم فوتبال بارسلونا و بایرن مونیخ است لذا یکی از کارهایی برای اینکه بتوانم حدس بزنم کدام تیم برنده میشود این است که سکه میاندازم و اگر شیر بیاید نشانه برنده شده بایرن مونیخ است و اتفاقاً بایرن مونیخ برنده میشود اما گاهی من میروم بازیهای دو تیم را تحلیل میکنم و پی میبرم کدامیک برنده میشود لذا باور ما صادق از آب در میآید. این مورد دوم به شکل اتفاقی صادق از آب در نیامده است بلکه روشی به کار بردهام که احتمال صدق باورم را افزایش دادهام و به همین دلیل است که گفته میشود احتمال صدقِ باور باید بالا برود.
خصوصیتی که در توجیه اهمیت دارد پایداری است. اصطلاحا گفته میشود معرفت به دلیل موجه بودن پایدارتر از باور صادق است. فرض کنید میخواهم وارد جنگل شوم و نقشه جنگل را نمیدانم و به صورت اتفاقی نقشهای بر روی زمین پیدا میکنم و بر اساس آن وارد جنگل میشوم اما در حین حرکت میفهمم برخی نشانهها درست نیست لذا احتمال دارد هم نقشه را کنار بگذارم و هم باورهایی که براساس نقشه ترتیب دادهام را کنار بگذارم ولی اگر باور من به شکل موجه یا معقول شکل گرفته باشد به این سادگی باورم را از دست نمیدهم. مثلاً فرض کنید نقشه را از دفتر راهنمایی جنگل میگیرم بنابراین وقتی به اولین تعارض برخوردم مثلاً حدس میزنم که باد، یکی از علایم را در جنگل تغییر داده است. در دهههای اخیر این منازعات از سوی معرفت شناسان عمدتاً مورد توجه قرار نگرفته است. برای مثال واقعگرایی علمی، یکی از تزهایی است که مستقل از مفهوم کلیدیِ توجیه، برای عمده فلاسفه علم مطرح میشود.
نظریات علمی تقریباً صادق هستند
یکی از محققان به نام الکساندر بِرد، در مقالهای که در سال 2077 نوشته در بخش استدلال به نفع رویکرد معرفتی، در ابتدا معتقد است که صدق، شرط کافی برای پیشرفت علمی نیست بلکه توجیه، شرط لازم پیشرفت علمی است. وی سپس با انتقادی که به رویکرد کارکردی دارد نتیجه میگیرد که صدق هم شرط لازم است و در نهایت وی معتقد میشود که صدق به همراه توجیه، برای پیشرفت علمی کافی نیست بنابراین بهترین کار این است که پیشرفت علمی را مساوی با رشد معرفت علمی بدانیم.
ایرادی که خودِ بِرد در مقالهاش میگیرد این است که نظریات علمی صادق نیستند بلکه تقریباً صادق هستند، از سوی دیگر معرفت، مستلزم صدق است بنابراین رویکرد معرفتی نمیتواند شرحی برای پیشرفت علمی باشد ولی رویکرد معنایی، یعنی تقرب به صدق میتواند در این زمینه مؤثر باشد. نتیجهای که وی میگیرد این است که هدف علم رسیدن به معرفت نیست بلکه رسیدن به صدق است.
اهمیت بازارهای فناورانه در پیشرفت علمی
از طرفی توجیه به دلیل ارتباطش با صدق ارزش دارد اما این یعنی آنکه توجیه ارزش ابزاری دارد پس توجیه مقوم پیشرفت علمی نیست. از سوی دیگر بِرد میگوید چیزی مثل توجیه میتواند مقوم پیشرفت باشد اما پشتیبان پیشرفت علمی نباشد مثلاً به ادعای برخی، اصلاحات سیاسی محدود، مقوم پیشرفت سیاسی است اما پسرفت سیاسی را نیز پشتیبانی میکند چون پیشرفت سیاسی بزرگ، بدین معنی است که مانع انقلاب میشود.
همچنین از اینکه معرفت مقوم پیشرفت علمی است نتیجه نمیشود که توجیه نیز مقوم پیشرفت است. نتیجه اینکه پیشرفت علمی مستلزم توجیه است نه به این خاطر که توجیه، مستلزم پیشرفت علمی است بلکه به این خاطر که رشد معرفت علمی، مقوم پیشرفت علمی است و توجیه شرط لازم برای معرفت علمی است. همچنین پیشرفت علمی نیازمند بازارهای فناورانه است و بدون اتفاق آرای پایدار نمیتوان به پیشرفت فناورانه رسید. از طرفی پایداری در اتفاق آرا بدون توجیه امکانپذیر نیست و چون دستیابی به معرفت سختتر است بنابراین معرفت پایدارتر از باورِ صادق است.
انتهای پیام