به گزارش خبرنگار ایکنا، سیزدهمین جلسه از سلسلهجلسات تدبر در سوره مبارکه «نحل» که به همت مدرسه دعا و نظامسازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران برگزار میشود، شامگاه یکشنبه 17 دیماه با سخنرانی هانی چیتچیان، مدرس و کارشناس قرآن در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.
هانی چیتچیان در جلسات پیشین تدبر در سوره نحل با اشاره به وعده الهی مبنی بر فرا رسیدن امر خداوند و اینکه بسیاری از مردم، در تحقق این وعده، تعجیل میکنند، در بیان علت چنین عجله ای گفت که ایشان قصد دارند تا امر خدا را به نفع خود تأویل و تفسیر کنند و به همین خاطر، ابتدای این سوره با واژه استعجال آغاز میشود، در حالیکه امر خدا خیلی پیشتر از آنچه که آنها تصور کنند، رخ داده است.
وی در ادامه این جلسات با برشمرده نمونهای از مواهب و نعمات الهی به این معنا که خداوند در راستای اتمام حجت با بندگانش، ایشان را سرشار از هر آنچه که تصورش را داشته باشند کرده است، وظایف و مأموریتهای محول شده از سوی خداوند به بندگان را خاطر نشان کرد و این مسئله را نیز خاطرنشان کرد که هر یک از ما با این ادعا که مؤمن به دستور و اوامر الهی هستیم باید خود را به امر الهی که متقن و مسجل است نزدیک کنیم و میزان قرب هر یک از ما با اوامر الهی و اطاعت بلامنازع از آن است که خلوص و درصد ایمان را مشخص میکند.
این کارشناس قرآن در جلسات اخیر با موضوع تدبر در سوره نحل از آنجا که نیمی از این سوره مکی و نیم دیگر آن مدنی است، به مسئولیتهای مدنی و اجتماعی هر یک از مؤمنان اشاره کرد به این معنی که پس از اقرار به وحدانیت الهی و تابعیت از اوامر خدا، در مرحله بعد باید نسبت به عمل به مجموعهای از قوانین فردی و اجتماعی التزام داشته باشیم.
مجموعه مباحث مطرح شده از سوی هانی چیتچیان در جلسه سیزدهم تدبر در سوره مبارکه «نحل» در ادامه از نظر میگذرد:
در این جلسه بیشترین تمرکز ما بر روی آیات 97 به بعد سوره مبارکه نحل است؛ خداوند در آیه 97 این سوره میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالی که مؤمن است، مسلماً او را به زندگی پاک و پاکیزهای زنده میداریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند، می دهیم.) در اینجا دو مقوله مطرح می شود، یکی حیات طیبه و دیگری عمل صالح و اینکه هر یک از ما در این دنیا به دنبال تحقق یک زندگی سعادتمند هستیم که از آن تعبیر به حیات طیبه میشود اما شرط رسیدن به چنین حیاتی عمل صالح است.
براساس آنچه که در این آیه به آن پرداخته شده است حیات طیبه و عمل صالح، لازم و ملزوم هم هستند و برای رسیدن به زندگی سعادتمند به طور حتم نیاز به آن است که عمل صالح انجام شود و البته عمل صالح هم آن چیزی نیست که من و شما براساس تصورات خودمان به آن رسیده و درصدد انجام آن باشیم. در حقیقت عمل صالح مصادیقی دارد که متر و میزان آن همان چیزی است که خداوند آن را خیلی پیشتر از آنکه ما به فکر آن باشیم،معلوم و مشخص کرده و شرط رسیدن به سعادتمندی را براساس اوامر الهی، انجام آنها منظور کرده است.
شاید گروهی از ما مکرر بهانه بیاورند که درصدد انجام عمل صالح بوده و هستیم اما موانع و مشکلاتی بر سر راه ما، موجب شد که توفیق در انجام آن نداشته باشیم در حالیکه بدون تعارف باید گفت که انجام و یا عدم انجام عمل صالح هیچ ارتباطی به شرایط و موقعیت افراد و اینکه در چه اقلیم، شرایط، جغرافیا و یا زمانی زندگی میکنند ندارد و اگر فردی در انجام آن کاهلی میکند، صرفاً به دنبال بهانهجویی است و هیچ عذری از او پذیرفته نیست.
قطعاً ارتکاب به عمل صالح به معنا دست زدن به کارهای و اصطلاحاً دهان پُرکن نیست، هر چند که هر کدام از ما اگر توان انجام چنین کارهایی را داشته باشیم بسیار شایسته و قابل تقدیر است اما حتی به واسطه برخی مانعتراشیهاو چالشهایی که ممکن است پیش روی هر فردی قرار داشته باشد، ترک فعل در راستای انجام عمل صالح پذیرفته نیست و بسته به اقتضای زمان، تمکن و استطاعت فرد، باید این کار در جهت تحقق حیات طیبه صورت پذیرد.
اهمیت این موضوع و قاطعیتی که ذات الهی در انجام عمل صالح از سوی بندگانش به آن تأکید داشته است تا به آنجاست که ولو به واسطه حاکمیت ظلم بر امور زندگی و یا فساد بیّنی که در جامعه وجود دارد، در ترک آن هیچ توجیهی پذیرفتنی نیست و امر مؤکد آن است که با وجود مظاهر ظلم و فساد در جامعه هر یک از افراد جامعه باید به فکر خود بوده و در انجام عمل صالح کوشا باشند.
به هر تقدیر، عمل صالح است که حیات طیبه و زندگی سعادتمند را برای هر انسانی به ارمغان میآورد و اینگونه نیست که به واسطه دست روی دست گذاشتن فرد و اینکه شرایط و مقدمات و بستر لازم فراهم نبوده است لذا من نیز قادر به انجام آن نیستم، توقع اینکه به حیات طیبه و رستگاری و عاقبت بخیری وجود داشته باشد نیز امری بیهوده است.
اما از جمله دیگر شروط انجام عمل صالح و به تبع آن رسیدن به زندگی سعادتمند و حیات طیبه، باورمندی عامل به آن است. اگر اقامه نماز را یکی از مصادیق انجام عمل صالح در نظر بگیریم، صرف خواندن و اقامه آن، عمل صالح را محقق نخواهد ساخت بلکه باید نمازگزار باور نسبت به اهمیت نماز، روح موجود در نماز و اینکه این عمل در نفس خود شأن و منزلت و جایگاه والای عبودیت الهی را به دنبال دارد، داشته باشد و قلبی آکنده از نفاق، دورویی و یا انجام این عمل با نیات شومی همچون ریا، این عمل را در زمره اعمال صالح قرار نمیدهد.
تعجب اینجاست که انسان با وجود آنکه میداند مراد از انجام عمل صالح کسب رضایت الهی است اما همچنان عوالم، روزگار، نیرو و توان خود را نوعاً صرف کارهایی میکند که رضایت مخلوق را به دنبال دارد و بیشتر از اینکه به فکر ذخیره و توشه آخرت باشد، کثرت مال دنیا را برای خود یک هدف برای رسیدن به آن فرض میکنند.
میزان انجام عمل صالح و یا عدول و روی گرداندن از آن نیز به شرایط زمانی و موقعیت مکانی نیز مربوط میشود؛ قطعاً مصادیق عمل صالح، کمیت و کیفیت آن، در زمان غیبت با زمان ظهور حجت تفاوت فاحشی خواهد داشت. در زمان ظهور منجی آخرالزمان به واقع مسئولیت هر یک از ما سنگینتر خواهد بود.
نکته دیگری که باید آن را مورد نظر داشت اینکه بین صالح و مصلح تفاوت زیادی وجود دارد، صالح کسی است که صحت اعمال و رفتارش بر همگان ثابت شده است اما مصلح کسی است که درصدد است تا این صحت و صلاح اعمال و رفتار در جامعه نشر دهد اما مبنای صلاح حق است و چشم حقبین؛ با این وجود نیاز به یک حجت بیرونی نیز هست که انطباق با وحی و نبوت دارد به این معنی که سه وجه حق(خدا)، وحی(نبوت) و عدل(معصومین و صلحاء) مبنای سنجش عمل صالح هر فرد مؤمنی هستند. در این راستا آنچه که این میزان از قوت و غلظت عمل صالح را مورد سنجه قرار میدهد، عقل است؛ چرا که گاه تصور میشود افکار بشری میتواند آن را مورد محاسبه قرار دهد در حالیکه فکر به عنوان یک عنصر مادی، معیار سنجش امور ملموس و به اصطلاح دو دو تا چهارتای عوامانه است.
در اینجا توجه شما را به آیه بعدی یعنی آیه 98 این سوره مبارکه جلب میکنم که میفرماید:«فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»(پس هنگامی که قرآن میخوانی از شیطان رانده شده به خدا پناه ببر.) این پرسش اینجا مطرح میشود که چرا بعد از تأکید بر عمل صالح به عنوان شرط تحقق حیات طیبه صحبت از قرائت قرآن میشود؟ که در جواب باید گفت یکی از شروط و مقدمات تحقق حیات طیبه اتفاقاً قرائت قرآن است که انسان با واسطه قرائت مکرر آن و اینکه مفهومی به نام استعاذه یعنی پناه بردن به خدا را از آن خود میکند، زمینه را برای اننجام عمل صالح فراهم میکند.
نکته حالب توجه اینکه شیطان در همین قرائت قرآن به عنوان سرآغاز انجام عمل صالح نیز مداخلاتی دارد و آن را دچار خدشه میکند که به نمونههایی از آن اشاره میکنیم که از جمله مهمترین آنها ایجاد پیشفرضهای ذهنی نادرست است به این معنی که هر یک از ما پیش از قرائت قرآن براساس سنتهای قومیتی و یا باورهای غلط، به چیزهایی به غلط باور عُرفی داریم و حالا با مراجعه به قرآن درصدد اثبات آن، مبتنی با آیات و اشارت قرآنی هستیم در حالیکه نص قرآن خود را بری از پرداختن به هر گونه دیدگاههای خرافی زاییده ذهن بشر کرده است. در نتیجه چون انسان پاسخ روشنی دریافت نمیکند، لذا تا حدودی نسبت به قرآن بیاعتماد میشود.
یکی دیگر از عرصههای مداخله شیطان در قرائت قرآن، القای این باور و تفکر در ماست که چون فهم قرآن سخت است لذا نباید چندان مداومتی در قرائت آن داشت. چنین تلقی، موجب میشود که در ذهن هر یک از ما به تدریج این ذهنیت ملکه شود که قرآن سخنی نه برای همه ابنای بشر بلکه برای خواص است و لذا مخاطب آن عموم افراد نیست و نکته جالب اینکه این امر ممکن است در مورد سایر مطالب و مباحث هم پیش بیاید و مثلاً هر یک از ما در قرائت و فهم مسائل و مطالب دروس دانشگاهی ابتدا به ساکن دچار نافهمی و یا کج فهمی شویم اما این امر به آن معنا نیست که درس را رها کنیم بلکه با پشتکار و تکرار آنچنان در قرائت دروس جهد و کوشش به خرج میدهیم که سرآخر مفاهمهای در ما شکل میگیرد.
در هر صورت باید به این نکته متوجه بود که در انجام عمل صالح باید از دلمردگی و دلسردی برحذر بود و بر خداوند توکل کرد چرا که بشارت قرآن در آیه 99 این سوره مبارکه به آن دسته از کسانی است که بر خدا توکل میکنند و این امر موجب میشود که شیطان بر آنها تسلطی پیدا نکند.
ادامه دارد ...
انتهای پیام